#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دویست و نوزدهم گوشه آشپزخانه بالای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت دویست و بیستم
بعد از ظهر 27 فروردین ماه سال 93 یادآور شیرینترین خاطره زندگیام بود که دقیقاً سال پیش در چنین روزی جشن ازدواجمان برگزار شد و من و مجید پس از یک ماه عقد کردگی، درست در چنین شبی به خانه خودمان رفتیم. تنها خدا میداند در این یکسال چه روزهای سخت و تلخی را با همه وجودمان چشیده و در عوض چه لحظات دلانگیزی را در کنار هم سپری کرده بودیم و از همه زیباتر، صاحب فرشتهای شده بودیم که این روزها، روزهای آخر ماه هفتم بارداریام بود. حالا قرار گذاشته بودیم به حرمت چنین شب زیبایی، شام میهمان ساحل رؤیایی خلیج فارس باشیم. با مقداری گوشت چرخ کرده، کباب خوش عطر و طعمی طبخ کرده و با استفاده از نان همبرگری، گوجه، کاهو و مقداری خیار شور، برای خودمان همبرگر مخصوص تدارک دیده بودم. هر چند این مدت دستمان تنگ شده و مثل گذشته توان خرید نداشتیم، ولی گاهی هم میشد که به بهانه یک جشن دو نفره هم که شده، سور و ساتی به پا کنیم. همبرگرها را داخل کیسه فریزرهای جداگانه پیچیده و به انتظار آمدن مجید از پالایشگاه، داخل پاکت دستهداری گذاشتم و در فرصتی که تا بازگشتش مانده بود، روی کاناپه استراحت میکردم. با پولی که از فروش طلاهایم دستمان را گرفته بود، توانسته بودیم به این خانه کهنه و کوچک رونقی بدهیم. اتاق پذیرایی را با یک دست مبل راحتی، یک فرش کوچک و چند گلدان بلوری، زینت داده و بالای اتاق، تلویزیون کوچکی روی یک میز تلویزیون تمام شیشهای گذاشته بودیم تا با همین چند تکه اثاث نه چندان گران قیمت، به خانه جلوهای داده باشیم. همانطور که دلم میخواست سرویس خواب سفیدی انتخاب کرده و با سِت پتو و بالشت و روتختی زرشکی رنگی، اتاق خواب زیبایی چیده بودم و اتاق دیگری نداشتیم که گوشه همان اتاق، یک تخت کوچک هم برای حوریه گذاشته بودیم. هر چند مثل دفعه قبل نتوانسته بودیم سرویس تخت و کمد کاملی برایش بخریم، ولی عجالتاً همین تخت کوچک را با عروسکهای قد و نیم قدی تزئین کرده بودم تا فرصتی که بتوانم بار دیگر برایش سنگ تمام بگذارم. آشپزخانه هم جانی گرفته و کابینتهای خالیاش به تدریج با سرویسهای پذیرایی و دم دستی پُر میشد تا شاید خاطرات تلخ زندگی به تاراج رفتهام، قدری از ذهنم پاک شود، ولی طومار غصههایم به اینجا ختم نمیشد که من در این بازی ناجوانمردانه، همه اعضای خانوادهام را باخته و در روزهایی که بیش از هر زمان دیگری به حضور اطرافیانم نیاز داشتم، نه تنهای مادری کنارم نبود که حتی لعیا و عطیه هم یادی از این دختر تنها نمیکردند و حالا در این شرایط حساس، همه کسِ من مجید بود و چقدر شبیه هم شده بودیم که مجید هم خانوادهاش را از دست داده و همه کَسَش من بودم. عبدالله افسردهتر از گذشته، کمتر سری به ما میزد و ابراهیم و محمد هم که به کلی فراموش کرده بودند خواهری دارند. یکی دو بار با عطیه و لعیا تماس گرفته بودم تا شاید به رابطهای کوتاه و پنهانی، مونس روزهای تنهاییام شوند که تا پیش از این برای من مثل خواهرم بودند، ولی عطیه که اصلاً تماسم را جواب نداد و لعیا به پیامکی چند کلمهای خواهش کرد تا دیگر با موبایلش تماس نگیرم. ظاهراً بعد از ماجرای اخراج من و مجید از خانه و مجازات سخت و سنگینمان، پدر آنچنان زَهره چشمی از بقیه گرفته بود که حتی جرأت نمیکردند نامی از این دو مجرم تبعیدی به زبان بیاورند. حالا تنها کسی که هر از گاهی به منزلمان میآمد و هفتهای یکی دو بار تماس میگرفت، عبدالله بود و البته همسایه طبقه بالایی که زن خونگرمی بود و پسر ده ساله و پُر جنب و جوشش، حسابی با مجید گرم میگرفت. حالا در پسِ همه این بیوفاییها، دلتنگی مادر هم بیشتر عذابم میداد، به خصوص که از خانه و همه خاطراتش جدا شده بودم و حالا تنها یادگاریام، عکس کوچکی بود که از عبدالله گرفته بودم تا لااقل دلم به دیدن صورت زیبایش خوش باشد. اما به لطف خدا آفتاب عشق زندگیمان، آنچنان گرم و بخشنده بود که در این گوشه غربت و در این محله حاشیه بندر، باز هم به رایحه حضور همدیگر خوش بودیم و به همین زندگی ساده و عاشقانه، خدا را شکر میکردیم.
https://eitaa.com/zandahlm1357
با ما همراه باشید🌹
کا
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🔰 سلسله جلسات #جهاد_با_نفس 35 👌 جلساتی برای خودسازی معنوی جهت سربازی حضرت 👈 تدریس کتاب جهاد با
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جهاد با نفس 36.MP3
1.9M
🔰 سلسله جلسات #جهاد_با_نفس 36
👌 جلساتی برای خودسازی معنوی جهت سربازی حضرت
👈 تدریس کتاب جهاد با نفس ، کتاب مورد توصیه آیت الله بهجت جهت رشد معنوی و ترک گناه
❇️ جلسه 6️⃣3️⃣
🎤 با تدریس #استاد_احسان_عبادی از اساتید مهدویت
👈 در نشر این فایلها کوشا باشید حتی با لینک خودتان
https://eitaa.com/zandahlm1357
⭕️ خانه خود را سینما کنید!
✅ دعوتید به تماشای 🎥 فیلم سینمایی، آبادان یازده ۶۰، به مناسب شکست حصر آبادان و هفته دفاع مقدس
♥️ اینجا آبادان است ... و تا همیشه آبادان خواهد ماند!!
📆 تاریخ اکران آنلاین: پنج شنبه ۱۴۰۰/۷/۸
⏰ ساعت اکران: ۱۹:۰۰ (هفت شب)
برای دیدن این فیلم کافی است در ساعت مقرر شده به لینک زیر مراجعه بفرمایید.
▶️ ekranonline.ammarfilm.ir/live/3f80d6
💰هزینه تهیه بلیط ۳۰۰۰۰ ریال (معادل ۳۰۰۰ تومان) می باشد.
⚠️ به مناسبت هفته دفاع مقدس کافی است کد تخفیف را هنگام ورود در قسمت◀️کد تخفیف▶️ وارد بفرمایید.
🖇کد تخفیف :
📍📍ecranm 📍📍
❇️گروه فرهنگی پایگاه خواهران زهرای اطهر(س)
@zahraatar (سروش)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 تریلر (تیزر) فیلم آبادن یازده ۶۰
◀️ آبادان یازده ۶۰ فیلمی به کارگردانی مهرداد خوشبخت، نویسندگی مهرداد خوشبخت و حسین ترابنژاد و تهیهکنندگی حسن کلامی محصول سال ۱۳۹۸ است. این فیلم در بخش سودای سیمرغ سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور داشت و برنده سیمرغ بلورین جایزه ویژه قاسم سلیمانی جشنواره فیلم فجر گردید.
کارگردان: مهرداد خوشبخت
مدت زمان: ۹۰ دقیقه
شرکت; تولید: سازمان هنری رسانهای اوج
نامزد دریافت جایزه: سیمرغ بلورین برای بهترین جلوههای ویژهٔ میدانی
بازیگران:
شبنم گودرزی
حمیدرضا محمدی
ویدا جوان
علیرضا کمالی
⭕️فیلم ها به دیدن شما می آیند.
www.ammaryar.ir
❇️ گروه فرهنگی پایگاه خواهران زهرای اطهر(س)
@zahraathar (سروش)
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
کتاب صوتی "صلح امام حسن علیه السلام" (پرشکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ)
اثر شیخ راضی ال یاسین
ترجمه #آیت_الله_خامنه_ای
#صلح_امام_حسن
#شیخ_راضی_آل_یاسین
#آیت_الله_خامنه_ای
#امام_شناسی #اعتقادی
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
*مبارزه در صحنه ای دیگر *عهد شکنی معاویه *طرح امام حسن(ع) برای بدنامی معاویه و رسوا ساختن بنی امیه *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part31_صلح امام حسن.mp3
14.02M
* تخلف از شروط قرارداد
*شرط اول قرارداد؛ زمامداری معاویه
*شرط دوم ؛ عدم تعیین جانشین
*اقدامات معاویه برای جانشینی یزید
*نامه معاویه به امام حسین (ع) و پاسخ کوبنده سیدالشهداء
*خطابه سیدالشهداء مقابل معاویه در رد بیعت یزید
*بیعت برای یزید با ارعاب و تهدید
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
آشنا آشنا: مطالعه روزنامه ها -------------------------------------- ------ مقام معظم رهبري از همه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مطالعه رمان
-------------------------------------- ------
مقام معظم رهبري به علت عمل جراحي كيسه صفرا در بيمارستان بستري بودند. توفيقي بود كه به اتفاق حجةالاسلام و المسلمين محمدعلي زم و چند نفر از دوستان اهل قلم به عيادت معظم له برويم.
در آن ديدار، آيةاللَّه خامنه اي از چند كتاب رمان نام بردند كه همه آنها را در زمان بستري در بيمارستان، مطالعه كرده بودند.
براي ما، نام آن كتابها تازگي داشت. ما از خجالت سر خود را پايين انداخته بوديم و در عين حال، بر تبحر، دقت و شوق در مطالعه مقام معظم رهبري آفرين ميگفتيم.
علاوه بر شوق در مطالعه، استفاده از وقت، آن هم در بيمارستان و در زمان بيماري، ستودني و براي همه ما درس است.
آقاي رهگذر. پرتوي از
خورشيد، ص ۲۸.
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شاهکاری از شعبان صیاد
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا
آيا در [معانى] قرآن نمى انديشند اگر از جانب غير خدا بود قطعا در آن اختلاف بسيارى مى يافتند
تلاوت های این قاری برجسته مصری همراه با حزن و سوزی خاص همراه است که تا اعماق دل ها رسوخ کرده و قلب ها را جلا می دهد
#منبر
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
14.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعای عهد تصویری
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: سرورم! منظورم هشام بن ابراهيم است. او شما را در برابر چند پول سياه، به فضل و مأمون فروخت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
تهديد مامون به امام جهت پذيرش ولايتعهدي
نگرشى بر تاريخ در كتابهاى تاريخى چنين مى خوانيم كه مامون نخست پيشنهاد خلافت به امام كرد (۱)، ولى امام شديدا از پذيرفتن آن خوددارى نمود. مدتها مامون مى كوشيد كه امام را به پذيرش اين مقام قانع گرداند، ولى موفق نمى شد. مى گويند اين كوششها به مدت دو ماه در « مرو » ادامه يافت كه امام همچنان از پذيرفتن پيشنهاد وى امتناع مى ورزيد. (۲)
مامون به امام مى گفت: «... اى فرزند رسول خدا، من به فضيلت، علم، زهد، پارسايى و خدا پرستيت پى بردم و ديدم كه تو از من به خلافت سزاوارترى... ».
امام پاسخ داد: « با پارسايى در دنيا اميد نجات از شر آن را دارم، با خويشتن دارى از گناهان، اميد دريافت بهرهها دارم، و با فروتنى در دنيا مقام عالى نزد خدا مى طلبم... »
مامون مى گفت: مى خواهم خود را از خلافت معزول كنم و آن را به تو واگذارم و خود نيز با تو بيعت كنم؟!
امام پاسخ داد: اگر اين خلافت از آن تست، پس تو حق ندارى اين جامه خدايى را از تن خود به در آورده بر قامت شخص ديگرى بپوشى، و اگر خلافت مال تو
نيست، پس چگونه چيزى را كه مال تو نيست، به من مى بخشايى؟ » (۳)
با اين همه مامون گفت: تو ناگزير از پذيرفتن آنى!!
امام پاسخ داد: هرگز اين كار را با طيب خاطر نخواهم كرد...
روزها و روزها مامون در متقاعد ساختن امام كوشيد و پيوسته فضل و حسن را به نزدش مى فرستاد و بالاخره هم مايوس شد از اينكه امام خلافت را از وى بپذيرد.
روزى ذوالرئاستين، وزير مامون، در برابر مردم ايستاد و گفت: شگفتا! چه امر شگفت آميزى مى بينم! مى بينم كه اميرالمؤمنين مامون خلافت را به رضا تفويض مى كند، ولى او نمى پذيرد. رضا مى گويد: در من توان اين كار نيست و هرگز نيرويى براى آن ندارم... من هرگز خلافت را اينگونه ضايع شده نيافتم ». (۴).
پذيرفتن وليعهدى با تهديدتلاش مامون براى متقاعد ساختن امام از كتابهاى تاريخ و روايت چنين بر مى آيد كه مامون به راههاى گوناگونى تلاش براى اقناع امام مى كرد. از زمانى كه امام هنوز در مدينه بود اين تلاشها شروع شد و پيوسته مامون با وى مكاتبه مى كرد كه آخر هم به نتيجه اى نرسيد.
سپس « رجاء بن ابى ضحاك » را كه از خويشان فضل بن سهل بود (۵)، مامور براى انتقال امام به مرو كرد. امام را برغم عدم تمايل قلبيش به اين شهر آوردند و در آنجا مامون دوباره كوششهاى خود را شروع كرد. مدت دو ماه كوشيد و حتى به
تصريح يا كنايه امام را به قتل هم تهديد مى كرد، ولى امام هرگز زير بار نرفت. تا سرانجام از هر سو زير فشار قرار گرفت كه آنگاه با نهايت اكراه و در حالى كه از شدت درماندگى مى گريست، مقام وليعهدى را پذيرفت.
اين بيعت در هفتم رمضان به سال ۲۰۱ هجرى انجام گرفت
https://eitaa.com/zandahlm1357
مهدوی ( هرندی ).mp3
4.39M
👌 ماجرای حاج آقا رضا هرندی و ملاقات امام زمان( ع )
و نجات از دست بهاییان.
🎙 آیت الله مهدوی
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 زمان رحلت پیامبر که روم و ایران به عربستان و اسلام کاری نداشتن که امام اون ز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇
یه سوال دارم... به نظرتون بعد از ظهور هم جامعه نیازهایی مثل الان داره؟ مثل نیاز به پزشک. مهندس. محقق. صنعت و نیازهای مادی از این دست؟
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇
بله، بعد از ظهور هم صنایع و علم نیاز هست متخصصین علمی نیاز هستند. حکومت مهدوی همه جانبه از رفاه علمی، رفاه صنعتی، رفاه مادی همه جور بخواهد در جامعه ایجاد بشود حضور نیروهای متخصص نیاز هست.
#پرسش_پاسخ
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
👤پاسخ دهنده: #استاد_احسان_عبادی
(👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
.......:
ملاقات خضرعلیه السلام و دجّال
اباسعید خدری میگوید:
پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم در ضمن سخنانی در مورد دجّال فرمود: روزی دجّال خواهد آمد، امّا اجازه ورود به کوچههای مدینه را نخواهد داشت، بلکه در یکی از بیابانهای وسیع اطراف مدینه متوقّف خواهد شد.
در این حال مردی که بهترین مردم - و یا از بهترین مردم - است به سوی او میآید و میگوید: شهادت میدهم تو همان دجّالی هستی که پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم فرموده است.
دجّال میگوید: آیا میخواهید که این مرد را بکشم و سپس زنده اش گردانم؟ آیا به من در انجام این کار شکّ دارید؟
مردم میگویند: نه.
آنگاه دجّال آن مرد را میکشد و سپس او را زنده میکند.
هنگامی که آن مرد زنده میشود میگوید: قسم به خدا! اکنون هیچ کس از من به احوال تو بیناتر نیست.
در این هنگام دجّال قصد میکند که او را بکشد اما نمی تواند بر او تسلّط یابد.
ابواسحاق ابراهیم بن سعد گوید: میگویند: این مرد حضرت خضرعلیه السلام است. [۱]
----------
[۱]: ۱۲. کشف الغمّه، ج ۳، ص ۲۹۱؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۹۸.
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357