💢در جمع مهاجران، بنی هاشم هنوز مغضوب همه جناحهای قریش بودند. دلیل این امر افزون بر سوابق تاریخی پیش از اسلام، آن بود که در طی بدر و احد، شمار فراوانی از افراد خاندانهای👥 مزبور به دست علی بن ابیطالب (ع)✨ و حمزه به قتل رسیده بودند. این ممکن نیست که بپذیریم این امر، واکنشی در افراد وابسته به آنها ایجاد نکرده باشد.
💥خشم قریش از بنی هاشم در سال آخر حیات رسول خدا (ص) در روایتی از عباس بن عبدالمطلب نیز نمایان است. او به پیامبر (ص)✨ گفت: قریش وقتی به هم می رسند با بشاشت با یکدیگر برخورد میکنند اما وقتی با ما برخورد میکنند، چهره هایی را می بینیم که آنها را نمیشناسیم!
🔸رسول خدا (ص) فرمود: به خدایی که جان محمد در دست اوست، ایمان در دل شخصی وارد نمی شود مگر آن که شما را به خاطر خدا و رسول دوست💞 بدارد.
شرایط چنان بود که بنی هاشم به دلایل مزکور مشکلاتی داشتند، آن مقدار که رسول خدا (ص) ترس اظهار فرمان الهی را درباره امامت علی علیه السلام داشت.
قریش مخالف رسول خدا (ص) یعنی بنی امیه و همپیمانانش🤝، به دلیل مخالفت چند ساله زمینه ای نداشتند. بدین ترتیب جناح میانه رو قریش، با استفاده از مجموع رقابتهای و اختلافات، و با زمینه سازیهای خاص خود، قدرت سیاسی را به دست آورد.
🔹ادامه دارد ...
✍بـرگرفته از کتاب: "تـاریخ
سیـاسی اسلام، ج1،ص667-672"،
رسول جعفریان.
#تاریخ_سیاسی_اسلام ۶۵
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: 🔯🔯🔯 #یهودیت #صهیونیزم #تاریخی 🔯 یهودیان درباری به دنبال خیلی چیزها بودند . اونها معمو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
👆👆👆 ادامه
#صهیونیزم
#یهودیت
#تاریخی
🔯 یکی از کارکردهای یهود یا بهتره بگیم یکی از تخصص های شعبده وار یهود این بوده که یافتن کالاهای جدید و ایجاد نیاز به استفاده آنها در جوامع بود و بعد که بازار خوبی پیدا میکردند ، بر تولید و بازارش چنگ می انداختند. البته این هم مدیون سرشت جهان وطنی و چند فرهنگی یهود بود. مثلا یهودیان شرقی کالاهایی رو میشناختند که در اروپا ناشناخته بودند . اونها با فنون خاص خودشون برای اون کالاها ، تصمیم سازی و بازار سازی میکردند و بعد تجارتشون رو بطور کامل در اختیار میگرفتند.
این کار شبیه تبلیغات امروزی در کشور خودمونه که تبلیغات چیان ، بجای بازاریابی ، بازار سازی میکنند. این کار با کمک رسانه زمینه سازی میشه .
🔯 این فعالیت یهودیان در 2 بخش انجام میشد : اول کالاهایی که ارزان بودند و دارای بازار انبوهی نبودند. مثل قهوه و شکر و تنباکو .
دوم در مورد کالاهای گران قیمت ولی پرسود بود که بازارشون محدود بود. مثل جواهرات و سنگ های قیمتی .
🕎 یهودیان کالاهایی رو که متداول اروپا نبود طی تبلیغات و عملیاتی خاص به کالاهای متداول و پر مصرف در اروپا تبدیل میکردند . از نام های فارسی و عربی بجا مانده بر این کالاها این امر مشهود هستش . مثل شکر که شوکر نام گرفت. یا قهوه که کافی شد. یا تنباکو که توباکو خوانده میشد . زعفران که زافرون نام گرفت. فلفل = پپر . کتان = کتون . صابون = سوپ و ساوون . نارنج = اورنج . کافور = کامفیر .
این تشابهات اتفاقی نیست و به دلیل اینه که در اروپا این محصولات وجود نداشته و به مدد تجار غالبا یهودی به اروپا برده شدند و بازار سازی شدند و با همان نامها ، بازارهای انبوه پیدا کردند. پس میشه گفت این یک شعبده تخصصی یا یک تخصص شعبده وار بوده از یهود !!
☕️ مثلا قهوه محصول بومی شبه جزیره عربستان و یا حبشه بود . در قرن 16 به قلمروی وسیع عثمانی ها رفت . طی حدود 60 سال بعد به ایتالیا رفت البته احتمالا از طریق دریای مدیترانه که تمام بنادرش از 3 قرن قبلتر در اختیار یهودیان بود. قهوه در نیمه قرن 17 از فرانسه سر درآورد . در انگلیس اولین قهوه خانه رو یاکوب یهودی تاسیس کرد که تقریبا همزمان با فرانسه بود.
هنگامی که کم کم قهوه از سفره ایرانیان جمع شد ، چای از هندوستان وارد ایران شد که تا قبلش گیاهی ناشناخته بود و در ایران کشت نمیشد و کم کم فقط نام قهوه خانه ماند و عملا مبدل به چایخانه شدند !!!
https://eitaa.com/zandahlm1357
یک بز به نام گروهبان بیل در کشور کانادا در زمان جنگ جهانی اول،
به مقام قهرمانی جنگ نائل آمد چرا که در میانه جنگ با شاخ زدن به سربازها آن ها را از میدان مین آگاه کرده بود.
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بز اعجوبه ایرانی که واقعا در هیچ کجای دیگر دنیا لنگه اش نیست!
https://eitaa.com/zandahlm1357
دانشمندان بیکار متوجه شدن بزها هم لهجه دارن !
اگه دو بز از نقاط مختلف رو درکنار هم قراربدید احتمالا در ارتباط برقرارکردن باهم مشکل میخورن و نمیتونن همو بفهمن 😐
https://eitaa.com/zandahlm1357
مشارکت ۱۶ میلیون حیوان در جنگ جهانی اول
در جنگ جهانی اول بیش از 16 میلیون حیوان نیز در کنار سربازانی که میجنگیدند حضور داشته اند. این حیوانات شامل، کبوترهای جاسوسی، سگ های پیام رسان، اسب ها و الاغ ها و حتی فیل، گربه، خرگوش و خرس بوده اند.
طی چهار سال و نیم جنگ جهانی اول تخمین زده می شود که بیش از 8 میلیون اسب، قاطر و الاغ و 100 هزار کبوتر جان باخته اند. همچنین حیواناتی از قبیل کانگورو، روباه و بز نیز در جنگ جهانی اول دیده شده است. اعتقاد برخی از سربازان بر این بوده که این حیوانات برای آنان خوش یمن بوده و آنان را همراه خود داشته اند.
در جنگ جهانی اول به کبوترها دوربین برای جاسوسی نصب می شد.
سگ ها پیام ها و نامه ها را انتقال می دادند و فیل ها نیز برای کشیدن توپ ها بکار گرفته می شدند.
اسب، الاغ، قاطر و شترها نیز در خط مقدم جنگ ها حضور داشتند
https://eitaa.com/zandahlm1357
نامش سایگا است؛ یک نوع بز کوهی در حال انقراض در اوراسیا که به کمک بینی اش در زمستانها، هوای یخزده را گرم میکند و در تابستانها خشکی و گرد و غبار را فیلتر میکند
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بزن بریم صفحه خنده ههههه😂😂😂
.......:
@zandahlm1357
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طریقه درست چایی خوردن
اون صدای آخر فراموش نشه😂
┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کدومتون این همه فالور دارید😝
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی میری سراغ یخچال و میبینی باقیمانده پیتزای دیشبتو خوردن 😁😍
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
کارتون دختری به نام نل از سری کارتونهای دهه شصت قسمت نهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارتون دختری به نام نل
از سری کارتونهای دهه شصت
قسمت دهم
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت سیصد و چهاردهم هر چه به مرکز شهر نزد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت سیصد و پانزدهم
مدتی طول کشید تا سرانجام به اولین ایستگاه ایست و بازرسی ورودی حرم رسیدیم و تازه متوجه شدیم به علت ازدحام جمعیت، امکان ورود به حرم وجود ندارد که تمام درهای ورودی حرم از فشار جمعیت بسته شده بود. آسید احمد پیشنهاد داد تا از هم جدا شویم و به همراه مجید به سمت ورودی مردانه رفتند و ما هم به انتظار خلوت شدن حرم و باز شدن درها، همانجا روی زمین حرم نشستیم و چه سحری بود این سحرگاه انتظار ورود به حرم امام علی (علیهالسلام)! هر لحظه بر انبوه جمعیت افزوده میشد و کمتر از یک ساعت تا اذان صبح مانده بود که مامان خدیجه ناامید از ورود به حرم، همانجا ملحفهای پهن کرد و به نماز شب ایستاد. من و زینب سادات کنار هم نشسته بودیم و از خستگی دو روز در راه بودن، دیگر نفسی برای عبادت برایمان نمانده بود و در سکوتی سرریز از خستگی و لبریز از احساس، تنها به در و دیوار حرم نگاه میکردیم که زینبسادات از کیفش کتاب دعای کوچکی در آورد و رو به من کرد: «الهه جون! زیارت نامه میخونی؟» تا به حال نخوانده و با مفاهیمش آشنا نبودم، ولی حالا که به این سفر آمده بودم بایستی مؤدب به آدابش میشدم که با لبخندی پاسخ دادم: «من که خیلی خوب بلد نیستم. تو بخون، منم باهات میخونم.» و او با صدایی آهسته، طوری که کسی را اذیت نکند، آغاز کرد. گوشم به زمزمه ملایم زیارت نامه بود و با نگاهم ترجمه فارسی عبارات را میخواندم که همگی در مدح امام علی (علیهالسلام) و بیان فضائل حضرتش بود که بانگ با شکوه اذان از مأذنههای حرم بلند شد. حالا تجمع مردم در مقابل هر یک از درهای ورودی حرم چند برابر شده و هنوز به کسی اجازه ورود نمیدادند که ظاهراً داخل صحن جایی برای نشستن باقی نمانده بود که ما هم روی زیرانداز مامان خدیجه به نوبت نماز خوانده و حسرت اقامه نماز جماعت در داخل حرم به دلمان ماند.
هوا رو به روشنی بود که آسید احمد و مجید هم آمدند. صورت مجید پشت پردهای از دلتنگی به ماتم نشسته و وقتی فهمید ما هم به زیارت نرفتهایم، با لحنی لبریز حسرت رو به من کرد: «ما هم نتونستیم بریم حرم!» که آسید احمد دستی سرِ شانهاش زد و با مهربانی پاسخ داد: «عیب نداره بابا جون! میشد ما یه زمان خلوتی بیایم حرم و راحت بریم زیارت و کلی هم با آقا حال کنیم! ولی حالا که خدا توفیق داده اربعین زائر امام حسین (علیهالسلام) باشیم، دیگه نباید به لذت خودمون فکر کنیم! باید هر چی پیش میاد راضی باشیم، حتی اگه نتونیم بریم زیارت و حتی چشم مون هم به ضریح حضرت نیفته! باید ببینیم آقا از ما چی میخواد، نه اینکه دل خودمون چی میخواد!» سپس به خیل جمعیتی که در اطراف حرم در رفت و آمد بودند، اشاره کرد و با حالتی عارفانه ادامه داد: «زمان اربعین اینجا مثل صحرای محشر میشه! اینهمه آدم جمع میشن تا فقط به ندای امام حسین (علیهالسلام) لبیک بگن! زیارت اربعین تکلیفه!» و چه پاسخ عجیبی که نگاه مجید هم محو صورت نورانی آسید احمد شد و من نمیتوانستم به عمق اعتقادش پِی ببرم که در سکوتی ساده سر به زیر انداختم.
از وارد شدن به حرم ناامید شده و بایستی از همین امروز صبح، حرکتمان را به سمت کربلا آغاز میکردیم که با اوج دلتنگی با حرم امام علی (علیهالسلام) وداع کرده و با ارادهای عاشقانه، به سمت جاده نجف به کربلا به راه افتادیم.
با ما همراه باشید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
4_5852679886182812868.mp3
5.94M
#تلنگری
#استاد_شجاعی 🎤
✖️ رفیقم، همکارم، همکلاسیام ... امروز یه چیزی گفت؛ داغونم کرد!
✖️ مادرشوهرم، خواهرشوهرم، جاریام ... بلایی سرم آوردن، که فقــط منتظرم خدا سَر خودشون بیاره !
✖️ باجناقم، مردِ گُنده، فکر کرده، میتونه منو تحقیر کنه، دارَم بَـــراش !
📛 خطـــــر !
شما وارد مسیر انحرافی شدهاید!
سقوط نزدیک است ❗️
@shervamosigiirani - غم زیبا-شهرام ناظری.mp3
1.44M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
مر عاشقان را پند کس هرگز نباشد سودمند
نی آن چنان صیدیست این، کو را توانی کرد بند
ذوق سر سرمست را هرگز نداند عاقلی
حال دل بیهوش را هرگز نداند هوشمند
بیزار گردند از شهی شاهان اگر بویی برند
زان بادهها که عاشقان در مجلس دل میخورند
خسرو وداع ملک خود از بهر شیرین میکند
فرهاد هم از بهر او بر کوه میکوبد کلند
#مولوی
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: و چرا بالاخره در وصيت نامه ي خود، نام فرزندش را به عنوان وصي پس از نام چهار تن ديگر ميآور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پيام به حجةالاسلام والمسلمين واعظطبسى، به مناسبت رحلت آيةاللَّه ميرزا جوادآقا تهرانى
پيام به حجةالاسلام والمسلمين واعظطبسي، به مناسبت رحلت آيةاللَّه ميرزا جوادآقا تهراني بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم جناب حجةالاسلام والمسلمين آقاي طبسي (دامت تأييداته) با تأثر و تأسف، خبر ارتحال عالم مجاهد و فقيه پرهيزگار و عبدصالح، آيةاللَّه آقاي حاج ميرزا جوادآقا تهراني (رضوان اللَّه تعالي عليه) را دريافت كردم. آن عالم بزرگوار و پارسا، حقاً از زمره ي انسانهاي والا و برجسته يي بود كه عمر خود را در بندگي خدا و خدمت به خلق و مجاهدت در راه دين گذرانيد و با بيان و قلم و قدم، در طريق جلب رضاي الهي گام برداشت. ساليان دراز، حوزه ي علميه ي مشهد را با درس فقه و تفسير و عقايد، رونق بخشيد و طلاب و فضلاي زيادي را مستفيض گردانيد. در مقاطع گوناگون از ساليان مرارتبار نهضت اسلامي و بخصوص در حوادث دوران پيروزي انقلاب، پشتيبان و همراه مبارزين و مايه ي دلگرمي آنان بود. پس از پيروزي انقلاب نيز در صحنههاي بسيار مهم و حساس، با حضور مؤثر و با بركت خود، انقلاب را تقويت كرد و از جمله در سالهاي جنگ تحميلي، مكرر لباس رزم پوشيد و باوجود كهولت سن، در صحنه ي نبرد، پيشوا و همگام جوانان مجاهد في سبيل اللَّه شد. رحلت آن بزرگوار، ضايعه يي براي حوزههاي علميه و مصيبتي براي آشنايان به منزلت علمي و عملي اين عالم جليل القدر است. اين جانب، به همه ي علماي اعلام و حوزه ي علميه و مردم مشهد و ديگر ارادتمندان و دوستداران آن عالم جليل و مخصوصاً خانواده ي محترم و فرزندان مكرم ايشان تسليت عرض ميكنم و از خداوند متعال رحمت و علو درجات براي ايشان مسألت مينمايم. سيّدعلي خامنه اي - ۰۲/۰۸/۱۳۶۸
https://eitaa.com/zandahlm1357
راههاي آسمان را رفته بود
راههاي آسمان را رفته بود بايد ببينيد در هر زمان چه چيز مناسب است و آن را تهيه كنيد. اگر بتوانيد مستندسازي را ادامه دهيد، به نظر من كار مهم و خوبي است. البته در مستندسازي، نقش كلام همان كاري كه خود مرحوم شهيد آويني ميكرد خيلي مهم است. هم نوشتار و هم بيان آن نوشتار، بسيار بسيار مهم است. اگر نكته گوييهاي او نبود، خيلي از منظرهها اصلاً معني نداشت. من تا مدّتها كه روايت فتح پخش ميشد، اصلاً شهيد آويني را نمي شناختم؛ ولي از مشتريهاي هميشگي روايت فتح
بودم. يعني هر شب جمعه، حتماً مينشستم و اين برنامه را نگاه ميكردم. روي من تأثير زيادي ميگذاشت و ميديدم كه اين كلام چقدر اثر دارد. يك وقت همان جوانان آمدند پيش من (به نظرم مال جهاد بودند) من در همان جلسه گفتم: «اين صداي نجيبي كه اينها را بيان ميكند، چيز خيلي جالبي است؛ اين را نگهداريد. » خودش هم قاعدتاً در آن جلسه بود. كسي هم به من نگفت كه «اين آقاست. » اما بعدها خودِ ايشان به من نوشت: «آن كسي كه اينها را تهيه ميكند، من هستم. » كسي كه ميخواهد چنين برنامههايي بسازد، بايد آن نجابت و معصوميت و استحكام و اطمينان به سخن را داشته باشد. گاهي حرفي را كسي ميزند و حرف بزرگي است؛ اما پيداست كه خودش اعتقادي به اين حرف ندارد. امّا اين صدا، آن صدايي است كه بزرگترين حرفها را ميزد و خودش اعتقاد داشت. مثلاً ميگفت: «اين جوانان ما، به راههاي آسمان آشناترند تا به راههاي زمين. » اين را چنان ميگفت كه گويا راههاي آسمان را خودش رفته، ديده و ميداند كه اينها آشناتر هستند! ما خيال ميكنيم صداي جنگي بايد صداي كلفت و نخراشيده اي باشد. امّا ايشان آن طور صدايي نداشت. صدايي بود معصوم و نجيب و درعين حال استحكامي ويژه داشت؛ در قالب نوشتاري قوي و هنرمندانه. مصاحبه توسط تهيه كنندگان مجموعه ي «روايت فتح» ۱۱/۰۶/۱۳۷۲
https://eitaa.com/zandahlm1357