Part14_انسان 250 ساله.mp3
12.85M
📗کتاب صوتی
#انسان_دویست_و_پنجاه_ساله
قسمت 4⃣1⃣
🌺🌿تاوقتی
توُ درکنارم هستی
صبح که هیچ تمام لحظه های زندگی من بخیراست
تو دلیل تمام خوشی ثانیه هایم هستی...
🦋بی تردید کسانی که گفتند: پروردگار ما #خداست؛ سپس [در میدان عمل بر این حقیقت] استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آنان نازل می شوند [و می گویند:] مترسید و اندوهگین نباشید و شما را به بهشتی که وعده می دادند، بشارت باد.
(فصلت/٣٠)
┄┅┅❅♥️❅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺📽 تلاوت تصويری استاد محمد صدیق منشاوی از سوره مبارکه شعراء آیات 69تا89
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: سكوت مامون در برابر اهانت به امام از ديگر برخوردهاى رياکارانه مامون نسبت به امام رضا عليه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
سوء قصد به جان امام
لشكريان، به بركه هايى رسيدند كه آبشان از باران و رودخانه هاى كوچك تأمين مى شد. تابش خورشيد، سطح آيينه گون آب
ها را گرم مى كرد. هوا شرجى و چهرهها گرفته بود. برخى در خود فرورفته بودند. برخوردهاى افراد با يكديگر، بيم هايى را مى پراكند. فضل با هرثمه و جلودى با امام چهره به چهره شدند. مأمون، فضل را حيران يافت. هرثمه سعى مى كرد خود را به امام نزديك سازد. محمد بن جعفرعموى امام هشتم (ع) در دغدغه هاى بيكران غوطه مى خوردند؛ به ويژه آن كه مى ديد فضل تلاش مى كند تا به وى نزديك شود. (۱۷۹) در چنين فضاى آلوده و آشفته اى، تنها سيماى آرام و آرامش بخش، رخسار امام بود.
تا سرخس چند مايل مانده بود. سرخس، زادگاه فضل بود و او اينك به شهر سرخس رسيد. دست پيچيده سرنوشت، او را به اين سو مى راند. كاروان به شهر سرخس رسيد. مأمون با همه خستگى اش، آن شب نتوانست بخوابد؛ روز بعد، روز سرنوشت سازى بود. نيمه شب همان شبكه ماه ذيحجه ناپديد مى شدمأمون دايى خود را طلبيد تا همچون عنكبوتى تار دسيسه بتند. (۱۸۰) امام در خانه اى كه در اختيارش گذاشته شده بود، استراحت مى كرد. يكى از محافظان مأمون نامه اى از خليفه نزد وى آورد. متن نامه چنين بود: « خواسته ايم كه فردا به حمام رويم؛ من، شما و فضل. »
امام در پايين نامه، از اين كه نمى توانست روز بعد به حمام برود
، پوزش طلبيد. دقايقى بعد، محافظ برگشت و نامه را بازگرداند. مأمون اصرار داشت. امام بارديگر موضع قاطع خود را چنين نوشت: « فردا داخل حمام نخواهم شد. همين امشب در خواب، رسول خدا (ص) را ديدم كه به من فرمود: « اى على! فردا حمام نرو! »
اى اميرمؤمنان صلاح نمى بينم شما و فضل هم فردا به حمام برويد. » (۱۸۱)
همان شب غالب به همراه چهار مرد چهره پوشيده، به خانه اى در نزديكى حمام رفتند. پيش از سپيده، پنج مرد مسلح وارد حمام شدند تا در حمام كمين كنند و چشم انتظار ورود طعمه شوند. به دستور خليفه اى كه قرار بود فردا حمام رود، آن را از شب قبل قرق كرده بودند. فضل به همراه خدمت كارش وارد حمام شد. خدمتكار در رخت كن منتظر ماند. حمامى، هراسان فضل را تا كنار حوض داخل حمام همراهى كرد. بخار زيادى، همانند مه روزهاى زمستان از حوض برمى خاست. لرزشى فضل را در برگرفت. با خود گفت: « از سردى سنگ فرش حمام است. » حمامى، نگاهى آميخته با اندكى دلسوزى به مردى افكند كه لحظاتى ديگر به پيكرى بى جان تبديل مى شد. ده چشم، پنهانى از لا به لاى بخارى كه به سوى سقف بالا مى رفت، او را مى
نگريست.
همه چيز در چند لحظه پايان يافت و مردان در تاريكى سحر پنهان شدند. خدمتكار، بى اعتنا اما هراسان گريخت. كسى در حمام نماند؛ جز پيكرى شناور در حوضى كه بخار از آب هاى داغ آن برمى خاست.
هنوز آفتاب سرنزده بود كه شهر به هم ريخت. مأمون خشمگين بود؛ و يا چنين به نظر مى رسيد. او، قاتلان جنايتكار را به مرگى خونين تهديد مى كرد.
شهر حالت فوق العاده به خود گرفت. انگشت اتهام در اين ترور به سوى مأمون بود. نيروهاى مسلح طرفدار وزير مقتول، سر به شورش برداشتند و به طرف كاخ روانه شدند. محافظان درها را بستند. گزمگان، چهار قاتل را دستگير كردند و براى محاكمه به كاخ آوردند. مأمون با خشم بر سرشان فرياد كشيد: « به دستور چه كسى اين كار را كرديد؟ »
مزدوران دريافتند كه در تار عنكبوتى زهرآگين افتاده اند. يكى از آنان كه بزرگمهر نام داشت (۱۸۲) گفت: « شما به ما دستور ترور
را داده ايد. »
مأمون حيله گر صدايش را بلند كرد و فرياد زد: « خب! پس به جنايت خود اعتراف مى كنيد. اما اين
كه ادعا مى كنيد كه من به شما دستور ترور داده ام، اين يك ادعاى بى دليل است. » (۱۸۳)
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
.......:
آب روی آتش بود
"علی بن خطّاب"، واقفی بود. میگوید: «امام رضا علیه السلام را در عرفه دیدم که همراه گروهی از علویان بودند. تب داشتم، حالم خیلی بد بود و داشتم از تشنگی میمردم!
امام علیه السلام ایستادند و به یکی از غلامان خود چیزی گفتند که نفهمیدم. غلام مقداری آب آورد، حضرت نوشیدند، بقیه ی آن را روی سرشان ریختند و دوباره به غلام چیزی گفتند.
غلام برایم آب آورد و گفت: "تب داری؟ " گفتم: " آری! "
گفت: "بخور! "
خوردم؛ تبم قطع شد، انگار که آب روی آتش بود». [۱]
----------
[۱]: . بحارالانوار، ج ۴۹، ص ۶۱
یک قمقمه دریا....
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 یک سوال مغلطه گونه رو ممنون میشم جواب بدید حکومت پیشنهادی انقلاب اسلامی ول
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇
استاد ببخشید وجود این همه ادیان چیه آخه مگه همش رسیدن به خدا و توحید نیست؟
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇
👌🏻دقیقا بحث سر همین است ما هم همین سوال را داریم شما مثل این است که بگویید وجود این همه کلاس های مدرسه چی هست دوازده کلاس تا پیش دانشگاهی، چه خبر هست؟ مگر قرار نیست برویم دانشگاه؟ بله همه ی قبل از دانشگاه جمع می شود در پیش دانشگاهی، آخرین مرحله پیش دانشگاهی است، شما هر مرحله که بالاتر می روید، می روید کلاس بالاتر.
💢ادیان هم دقیقا همین طور بود فلسفه اش. یک زمانی عقل و شعور مردم اقتضا می کرد به دین یهودیت، مرحله بالاتر مسیحیت و حالا اسلام. پس وقتی اسلام آمد دیگر حقانیت یهودیت و مسیحیت فعلی زیر سوال می رود. پس ما در حال حاضر ادیان نداریم یک دین داریم که دین حق است. مسیحیت و یهودیت اگر ادعای حق بودن دارند باید اسلام را بپذیرند.
👈🏻البته به این معنا نیست که مسیحیت یهودیت همه جهنم می روند، به این معنا نیست... ولی دین حق در حال حاضر فقط اسلام هست و بس. چون همه ادیان دیگر آمده اند زمینه را فراهم بکنند برای رفتن انسان به کلاس بالاتر، شما وقتی به سوم دبیرستان رفتی می توانید برگردید کتاب های راهنمایی را بخوانید؟ دیگر ارزشی ندارد باید کتابهای دبیرستان را بخوانید.
#پرسش_پاسخ
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
👤پاسخ دهنده: #استاد_احسان_عبادی
(👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇
در نماز، تو قنوت خوندن دعای فرج یا سلامتی امام زمان نوعی حواس پرتی نیست؟ مگه نباید فکرمون پیش خدا باشه فقط، یعنی مشکلی پیش نمیاد؟
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇
☝️🏻نه تناقضی ندارد، شما وقتی دعا می خوانی برای امام زمان در حقیقت دعا می کنی که امام زمان (عج) زودتر بیاید حکومت الهی را تشکیل بدهد، احکام خدا اجرا بشود، پس هیچ تناقضی در آن نیست.
📃دعای «اِلٰهی عَظُمَ الْبَلاءُ» هم در قنوت نماز خواندن بین مراجع اختلاف هست حتما از دفتر مرجع سوال کنید که آیا می شود در قنوت خواند یا نه.
#پرسش_پاسخ
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
👤پاسخ دهنده: #استاد_احسان_عبادی
(👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
51.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 سلسله جلسات #وظایف_منتظران_با_نگاه_تمدنی 2
❇️ با میزبانی کانون مهدویت چند دانشگاه کشور
🔸 جلسه 2️⃣ جهاد علمی برای تمدن سازی، از وظایف منتظران
🎤 با سخنرانی #استاد_احسان_عبادی
📅 سه شنبه 3 اسفند 1400
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انیمیشن (عقیق)حاج قاسم سلیمانی
چون رهند از دست خود دستی زنند، چون جهند از نقص خود رقصی کنند.
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
شبِ تاریک و بیمِ موج و گردابی چنین هایل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
hafez 06.mp3
1.07M
همه کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آخر
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: سعدی هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم گویند ساکنان سر کوی ت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
ریاست
ابوسهل صعلوکی صوفی گوید: هرکس پیش از آمادگی ریاست، به ریاست تن دهد، خود را به خواری انداخته است.
وی نیز گوید: هرکس آرزوی مقامی کند که دیگران آن را به زحمت بدست آورده اند، به آنان خیانت کرده است.
تصوف
یکی از بزرگان صوفیه گوید: تصوف مانند سرسام است (مرضی که موجب هذیان شود).
آغازش هذیان و آخرش سکوت است و چون امکان یابد لال شود.
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357