4_6028409920502639253.mp3
7.49M
《محمود سلطانی- گفتار ۵۵۷》
- مرز بین آزادی و مطیع بودن
- تربیت بر پایه تسلیم
- تربیت بر پایه تغییر و کنترلگری
- تایید رفتارهای صحیح
#تربیت ۳۸
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
اطلاعات زیاد به بچه ها ندهید یک بار در یکی از شهرستان ها دعوتم کردند برای برنامه ای که بهزیستی آن ش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خشونت هاي جنسي از كنجكاوي جسمي شروع مي شود. بچه ها از سه سالگي به بعد راجع به بدنشان شناخت پيدا مي كنند و مي خواهند خودشان را با ديگران مقايسه كنند. مثلاً دكتر بازي مي كنند، اين كارها همه كنجكاوي هستند. اما به ما برمي خورد و واكنش هاي تندي نشان مي دهيم كه اين واكنش ها باعث مي شود كودك بدبين و مضطرب شود در صورتي كه اين كارهاي كودك فقط كنجكاوي جسمي است.
بچه ها را به خاطر كنجكاوي هاي جسمي مثل
✔️دست زدن،
✔️تماشا كردن و
✔️ به هم نشان دادن
تنبيه و مجازات نكنيد و كتك نزنيد
بلكه به آرامي فضا را عوض كنيد و وحشت ايجاد نكنيد میتونید بگید"بچه ها بلندشید يك بازي ديگه كنين" (ادامه دارد...)
#بهداشت_جنسی {قسمت24}
[استادسلطانی]
https://eitaa.com/zandahlm1357
💠 آزار جنسي :
ممكن است بچه ها مورد آزار جنسي قرار بگيرند. اگر كودكي مورد اين آزار قرار گرفت مهمترين كار حمايت كامل از او است. مطلقاً در مورد او اعمال خشونت نكنيد. بچه ها را نبايد به خاطر سوء استفاده ي جنسي مجازات هاي شديد كرد و مطلقاً نبايد ترس و وحشت ايجاد كرد حتي بايد چند برابر بيشتر از او حمايت كرد تا به امنيت برسد.
بچه هايي كه آزار جنسي ديده اند و دچار خشونت والدين مي شوند، در آينده خود طعمه هايي مي شوند كه مورد حمله قرار خواند گرفت. اگر كودكي مورد آزار جنسي قرار گرفت بدون خشونت بايد از او حمايت شود تا ترميم شود حتي به روانپزشك مراجعه شود تا دستورالعمل داشته باشيم كه آثار سوء آن در طول زمان ترميم شود.در اين مواقع بايد حمايت تام و كمال كنيم تا اعتماد كودك به والدين حفظ و حتي تشديد شود.
بايد حواسمان به فرزندمان باشد و مراقبت آگاهانه از آن ها داشته باشيم. بچه ها را به حال خودشون رها نكنيم. در مهماني يا پارك و هر جاي ديگر بايد هر لحظه بدانيم كودك ما كجاست؟ چه اتفاقي دارد مي افتد؟
حتي اگر چند كودك در اتاق با هم باشند بايد مراقبت آگاهانه داشته باشيم. نه مراقبت پليسي و كارآگاه بازي،اين گونه مراقبت منجر به عدم اعتماد مي شود. (ادامه دارد...)
#بهداشت_جنسی {قسمت25}
[مباحث کودک متعادل ]
https://eitaa.com/zandahlm1357
28.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارتون #مهارت_های_زندگی
این قسمت: دست چپ
#پیام اخلاقی: مهارت دست ورزی
🔴تدابیری جهت کاهش عوارض امواج
♻ مغز یکی از ارگانهای حیاتی بدن انسان است و امواج موبایل، بیشترین صدمه را به این عضو بدن وارد میکند.
🔹امواج، حرارت غیر طبیعی در مغز ایجاد میکند که باعث کاهش رطوبت غریزی میشود درحالیکه رطوبت غریزی برای سلامت تن لازم است، ولی حرارت ایجاد شده توسط امواج، نمیتواند از رطوبت عارضی بدن(رطوبات زائد بدن) بکاهد، زیرا قوام رطوبات عارضی زیاد است.
🔹در صورت استفاده زیاد از امواج، رطوبت مغز بزرگسالان کاهش مییابد و مغز دچار خشکی میشود که وزوز گوش، سوت گوش، سبکشدن خواب، عصبانیت و تومورهای سرطانی در دراز مدت به دنبال دارد. این عارضه در کودکان باعث اختلال و کاهش در رشد میشود.
🔹برای کم کردن عوارض امواج، باید از رطوبتبخشها استفاده کنیم؛ در گرم مزاجان استفاده از میوه و آبمیوههای متناسب با مزاج و فصل مثل هندوانه و هلو برای تابستان، مناسب است.
در مزاج سرد و خشک(سودا)، میوه های خربزه، طالبی و گرمک کمک کننده است و در مزاج سرد و تر(بلغم)، مصرف سیب، آب سیبطبیعی، گلابی و انجیر تازه مناسب است.
🔹درضمن روغنمالی بدن با روغنهای رطوبتبخش، مثل روغن بادامشیرین، روغنبنفشه با پایه بادامشیرین و چکاندن روغن بادامشیرین در بینی و گوش کمک کننده است.
🔹خطر امواج تلفن همراه در هنگام صحبت کردن از هر زمان دیگر بدلیل کم و زیاد شدن امواج، بیشتر است لذا از هندزفری استفاده کنید و قبل از وصل شدن ارتباط، گوشی را روی گوشتان نگذارید.
👈 توصیه عمومی : 👇
به خاک گذاشتن پیشانی روزی ۵ بار بمدت ۵ ثانیه
(سجده بر خاک)
پیاده روی روزانه ۱۰ دقیقه با پای برهنه روی
خاک یا زمین خاکی
🔴 گرمی و #داغی کف پا
♻️ افراد زیادی از داغ شدن کف پا زجر میکشند که در صورت آسیب و بیماری این امر تشدید میشود.
🔹 مهمترین علت این معضل غلظت خون و سوختن اخلاط در کبد و رسوب مواد زائد در عروق پا است که معمولاً همراه با ضعف و احساس سوزن سوزن شدن کف پا خود را نشان میدهد و ممکن است ایجاد عدم تعادل کند.
🔹 علتش غلبه صفرا و سوختن خلط صفرا و تبدیل شدن آن به سودا است که این افراد نباید در مصرف غذاهای گرم و خشک افراط کنند.
🔹 درمان:
۱. روغن مالی و ماساژ ناحیه کبد و کف پا با روغن بنفشه هر بار به مدت ۵ دقیقه است. (حداقل یک هفته)
۲. نیم ساعت قبل از ناهار و شام یک لیوان آب سیب با یک قاشق مرباخوری روغن بادام شیرین
۳. پرهیز از خوردن شوریها، تندیها و تلخیها
🔰 حکیم خیراندیش
🔴 نکاتی مهم در رابطه با #بادکش_گرم
♻️ #مکانیسم بادکش گرم به این شکل است که #خون را به ناحیهای که بادکش میشود فرامیخواند، با ایجاد گرما، #بلغم آن ناحیه را به نضج و پختگی میرساند، در نتیجه بلغم تبدیل به #دم میشود.
✔️ این نوع بادکش برای افراد بلغمی، افرادی که دچار #سستی بدن هستند، افرادی که #خون_غلیظ دارند، افرادی که #گردش_خون پایین دارند و همچنین برای اندامی که دچار #غلبه_بلغم شده، مفید است.
✔️ همه مزاجها میتوانند از بادکش بهره ببرند، ولی افرادی که دچار غلبه بلغم بسیار شدید هستند، چون ممکن است موجب #افت_فشار و #بی_حالی شوند، باید قبل از انجام بادکش، بدن خود را گرم کنند تا از شدت غلبه بلغم کاسته شود. افراد #سوداوی و #صفراوی نیز، به دلیل بالا بودن میزان #خشکی بدن، #مدت_زمانی که لیوان بر روی پوست میماند باید متناسب با غلبه رطوبتی که فرد دارد تنظیم شود: حداقل ۵ دقیقه و حداکثر ۱۰ دقیقه. همچنین در برخی اندامها مدت زمان نگهداری لیوان بر پوست کمتر است. ولی اندامی که بخاطر غلبه بلغم دیر #قرمز میشود، میتوان حتی تا یک ساعت هم بماند.
🌀 بادکش روی #گردن، بر اندامهای #استخوانی و #کم_گوشت، #پشت_زانو، قسمت داخلی #آرنج، #ستون_فقرات و #ناف ممنوع است.
🌀 #زمان_بادکش مهم نیست، فقط نباید بر روی شکم خالی و یا پر باشد.
⛔️ بادکش در دوره #قاعدگی (مگر افرادی که #حبس_قاعدگی دارند) و همچنین #بارداری ممنوع است، چرا که در قاعدگی موجب افزایش خونریزی و در بارداری موجب #انحراف_خون و نرسیدن آن به #جنین میشود.
‼️ بادکش حتما باید با تشخیص طبیب حاذق باشد. اوست که میگوید چه فردی در چه عضوی و در چند مرحله و با چه فاصلهای میتواند بادکش کند.
❇️ خون تشکیل شده است از ۴ خلط صفرا، سودا، دم و بلغم. خونی سالم و طبیعی است که بیشتر دم تولید کند، ولی ناگزیر مقداری از اخلاط دیگر را نیز دارد. صفرا همان کف روی خون است؛ سودا دُرد و رسوب خون است؛ و بلغم خون نپخته است. بنابراین اگر به بلغم کمی حرارت داده شود، پخته شده، تبدیل به دم میشود.
🔰 حکیم خیراندیش
.......:
🔸حکایت کاروانسرای زعفرانيه !
در ساختن كاروانسرای زعفرانيه نيشابور كه هنوز ويرانههای آن ميان نيشابور و بيهق (سبزوار) برپاست، ياد ميكنند كه بازرگانی چينی برای آنكه رونق بازار چين را به رخ بازرگانان ايرانی كشد، يك كاروان زعفران به ايران گسيل داشت و به كاروانسالار فرمود كه هر آينه زعفران را به كسی بفروشد كه يكجا توان خريد آن را داشته باشد؛ و بازرگان كه از راه شمال شهرهای ايران را پيموده بود و خريدار نيافته بود و به هرکجا که می رسید خودنمایی نموده و می گفت که در ایران کسی توان خرید زعفران های ما را نداشت ! هنگام بازگشت، در نيشابور به جايی رسيد كه بازرگانی كاروانسرا ميساخت. از وی چگونگی را پرسيدند و او داستان را باز گفت. بازرگان نيشابوری را غيرت به جوش آمد و زعفران را يكجا از او بخريد و بفرمود تا در زير پي ساختمان كاروانسرا ريزند! به كاروانسالار گفت به چين بازگرد و بگو كه كاروان زعفران شما را در ايران در گل پی كاروانسرا ريختند ...
نام اين كاروانسرا زعفرانيه گرديد و تا سالها از آن بوی خوش زعفران می آمد.
https://eitaa.com/zandahlm1357
🔸باغ خان بشرویه باغ خان
🔹در اواسط دوره قاجاریه، به سبک ابنیه زیبا و خاص آن دوره، در شهر بشرویه استان خراسان جنوبی ساخته شده است.
🔹این بنا، دارای حیاطی مربع شکل و بزرگ است که اتاقهایی در اطراف آن ساخته شده است. اتاقها دارای سَردرهای رسمی بندی شده و پایه ها و دیوارهایی آراسته با ترنج، گچبری شده است.
🔹حوضخانه این سازه، دارای تزئینات زیبای گچبری و رسمی بندی استادانه ای در قسمت گنبد میباشد.
🔹شاخه ای از آب قنات بشرویه، درون حوض خانه وارد شده و از آن جا، به منظور آبیاری درختان باغ، به حیاط هدایت می شده است.
🔹نور فضا، به وسیله پنجره های مشبکِ واقع بر ساقه هشت ضلعی گنبد کلاه فرنگی، تأمین می گردد.
🔹بخشهای دیگر عمارت باغ خان، شامل اتاقهای نشیمن تابستانه و زمستانه، انبار، تنورخانه و غیره میباشد.
https://eitaa.com/zandahlm1357
🔸خانه تاریخی داروغه و امیری
🔹خانه داروغه در خیابان نواب صفوی، راسته حوض مسگران، کوچه داروغه قرار دارد. خانه تاریخی امیری در نزدیکی خانه داروغه قرار دارد.
https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1_6613899.mp3
3.33M
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
پس از آن، شیخ مؤمن برخاسته و از گنجه خود عمامه و پشقابی انار و ظرفی شیر برنج به ترتیب پیش روی صاحب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در خواب میبیند فیلی قصد هلاک او را دارد، در این هنگامه، پیری فرا رسیده سیلی سختی بصورت پیل مینوازد که حیوان در اثر آن لطمه میافتد و هلاک میشود. بامداد همان شب، حاکم مزبور وارد مشهد میشود و معبری جستجو میکند، شیخ مؤمن را به وی معرفی میکنند. چون به صورت شیخ مینگرد، مییابد که وی همان پیری است که دوش در رؤیا آفت پیل را از او دفع کرده است. آنگاه شیخ پیش از آنکه حاکم خواب خود را بیان کند، این رباعی را میخواند:
آنیم که پیل برنتابد لت ما
بر عرش برین زنند هر شب کت ما
گر مورچه ای در آید اندر صف ما
آن مورچه شیر گردد از همت ما
پس از آن شیخ رحمة الله علیه حاکم را از آن حال خارج و با دستوری او را به صوب ماموریت خود روانه میفرماید. ولی قلی بیک شاملو در خاتمه «قصص خاقانی» در احوال شیخ مؤمن رحمة الله
علیه چنین مینگارد:
«شیخ مؤمن مشهدی»: «دیگر سالک مسالک ربانی، طالب رضاجوئی حضرت سبحانی تاجا للعارفین، شیخ مؤمن است رحمة الله، که در بلده طیبه مشهد مقدس در بقعه مشهور به « پای چنار» رحل اقامت افکنده معتکف خانقاه ریاضت شده بود. مؤمی الیه از مبادی حال الی حین الارتحال چله نشین بقعه سلوک و فیمابین کبار مشایخ به صفات مستحسنه آراسته است. جمع کثیری به توسط هدایت آن رفیع الشأن قدم از دایره لهو و لعب و جهالت و ضلالت کشیده سالک شاهراه کوی معرفت گردیده اند. جمهور سکنه خراسان مرید اوضاع و اطوار آن بزرگوارند. مشهور است که به دستیاری مریدان اخلاص کیش، آن شیخ خیر اندیش ابنیه عالیه بینهایت در بلاد خراسان از مسجد و بقعه و رباط و پل و آب انبار بنا نهاده، در هیچ مکان از توابع و ملحقات ولایت جئت درایت مشهد مقدس نیست که آثار خیرات و مبرات آن شیخ صاحبدل نباشد. شرذمه ای از صفات احوال آن قدوه اهل سلوک آنکه اکثر اوقات در خلأ و ملأ به مناجات و عبادت ملک علام قیام و اقدام داشت. تا آنکه در سنه ۱۰۹۳ (یکهزار و شصت و سه دعوت حق را لبیک اجابت گفت. مریدانش آن مستغرق بحار رحمت را به موجب وصیت در بقعة قریة «دستجرد» که از جمله بناهای مرحوم مزبور بود مدفون نمودند. [۱]
حضرت شیخ رحمة الله علیه چون به کسی دوا یا دعا میدادند میفرمودند: ما بهانه ای بیشس نیستیم و شفا دهنده اوست، زیرا که این عالم محل اسباب است و خداوند فرموده است: «ابی الله أن یجری الامور الا باسبابها، یعنی: «خداوند از انجام کارها جز به وسیله اسباب و وسائط، ابا و امتناع دارد. از اینرو لازم است به هنگام مرض به طبیب مراجعه نمود. سپس میفرمودند: حضرت موسی علی نبینا و علیه السلام مبتلا به قولنج شد، و هنگامی که برای مناجات با حضرت رب الارباب به کوه طور رفت عرض کرد: خداوندا مریض شدهام مرا شفا عنایت فرما. خطاب شد: یا موسی به طبیب مراجعه کن. عرض کرد: خداوندا پاسخ مردم را چه بگویم، در حالیکه خواهند گرفت که تو کلیم اللهی و مرده را زنده میکنی و کور را شفا میدهی، آنگاه برای مرض خود به طبیب مراجعه میکنی؟ خطاب شد: یا موسی ما این گیاهان را عبث نیافریدیم و علم طب را عبث به انسان الهام
نکردیم، حال آیا چون تو موسی هستی انتظار داری که این همه را عبث بگذاریم و بی سبب مرض تو را شفا دهیم؟
پدرم با آنکه به عبادت و مجاهدت و ریاضت و زیارت و اعتکاف در اماکن متبرک، سخت مداومت و مراقبت داشت، لیکن اظهار میفرمود: روح همه این اعمال، خدمت با اخلاص نسبت به سادات و ذریه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیه است و بدون آن، اینگونه اعمال، همچون جسمی بی جان باشد و آثاری بر آنها مترتب نمی گردد.
----------
[۱]: ١- نقل از استدراک کتاب تفسیر محمد مؤمن « مشهدی» با تصحیع و مقدمه علی محدث سال ۱۳۹۱
#نشان از بی نشانها......
شیخ حسنعلی اصفهانی
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مقام عجیب مؤمن در آخرالزمان
🎙#استاد_عالی
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🔴‼️خبر مهم‼️ خبر مهم ‼️🔴 #لالایی_خدا ۲۵٣ #سوره_نساء آیات ١٣_ ١٢ #محسن_عباسی_ولدی قابل توجه اعضاء
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
0254Nesa 14.mp3
12.38M
#لالایی_خدا ۲۵۴
#سوره_نساء آيه ١٤
قابل توجه اعضاء محترم این مجموعه از فایلها تاریخشون به روز نیست
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
ادامه داستان یک فنجان چای با خدا 😌 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 قسمت شصت: اما ای کاش دنیا میایستاد و او برایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ادامه داستان يک فنجان چاي با خدا 😌
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
قسمت شصت و یک:
مردِ راننده با دستگاهی عجیب مقابلم ایستاد.. دستگاه را به آرامی رویِ بدنم حرکت داد. صدایِ بوق بلند شد. صوفی ایستاد (پالتو رو دربیار.. ) وقتی تعللم را دید با فریاد، آن را از تنم خارج کرد (لعنتی.. لعنتی.. تو یقه اش ردیاب گذاشتن.. اینجا امن نیست سریع خارج شین..) صوفی چادر را سرم کرد من را به سمت ماشینِ پارک شده در گوشه پارکینگ هل داد.
به سرعت از پارکینگ خارج شدیم، با چهره ایی مبدل و محجبه..
چادر.. غریب ترین پوششی که میشناختم.. حالا رسیدنم به دانیال منوط به مخفی شدن در پشت آن بود. به صوفی نگاه کردم. چهره اش در پسِ این حجابِ اسلامی کمی عجیب به نظرمیرسید.
درد لحظه به لحظه کلافه ترم میکرد. حالم را به صوفی گفتم، اما او بی توجه به رانندگی اش ادامه داد.. کاش به او اعتماد نمیکردم. سراغِ عثمان و دانیال را گرفتم. بدونِ حتی نیم نگاهی گفت که در مخفیگاه انتظارم را میکشند و این تنها تسکین دهنده ی حسِ پشیمانم از اعتماد به این زن بود. کاش از حالِ حسام خبر داشتم..
بعد از دو ساعت خیابانگردی ، در یک پارگینگ طبقاتی متوقف شدیم و باز هم تغییر ماشین و چهره. چادر و مقنعه را با شالی تیره رنگ تعویض کرد. سهم من هم یک کلاه و شال پشمی شد. از فرط درد و سرما توانی در پاهایم نبود و صوفی عصبی و دست پاچه مرا به دنبال خود میکشید. با ماشین جدید از پارکینگ خارج شدیم. این همه امکانات از کجا تامین میشد؟؟
دستانِ یخ زده ام را در جیبِ مانتوام پناه دادم. چیزی به دستم خورد. از جیبم بیرون آوردم. مهر بود. همان مهری که حسام، عطر خاکش را به تمامِ وجود به ریه میکشید. یادم آمد آن روز از فرط عصبانیت در جیب همین مانتوام گذاشتم وبه گوشه ی اتاق پرتش کردم.
نا خودآگاه مهر را جلویِ بینی ام گرفتم. عطرش را چاشنیِ حسِ بویاییم کردم. خوب بود، به خوبی حسام. چند جرعه از نسیمِ این گلِ خشک شده، تسکینی بود موقت برای فرار از تهوع.
صوفی خم شد و چیزی از داشبود بیرون کشید (بگیرش.. بزن به چشمتو رو صندلی دراز بکش..). یک چشم بنده مشکی. اینکارها واقعا نیاز بود؟ اصلا مگر من جایی را بلد بودم که بسته ماندنِ چشمم انقدر مهم باشد؟؟ از آن گذشته من که در گروه خودشان بودم..
بی بحث و درگیری، به گفته هایش عمل کردم.
بعد از نیم ساعت ماشین ایستاد. کسی مرا از ماشین بیرون کشید و به سمتی هل دادم.
چند متر گام برداشتن.. بالا رفتن از سه پله.. ایستادن.. باز شدن در.. حسِ هجومی از هوایِ گرم.. دوباره چند قدم.. و نشستن روی یک صندلی..
دستی، چشم بند را از رویِ صورتم برداشت. نور، چشمانم را اذیت میکرد. چندبار پلک زدم.. تصویر مردِ رو به رو آرامش را به رگهایم تزریق کرد.. لبخند زد با همان چشمانِ مهربان ( خوش اومدی سارا جاان..) نفسی راحت کشیدم.. بودن در کنار صوفی دمادم ترس و پشیمانی را در وجودم زنده میکرد.. اما حالا.. این مرد یعنی عثمان، نزدیکیِ آغوشِ دانیال را متذکر میشد..
بی وقفه چشم چرخاندم.. (دانیال.. پس دانیال کو؟؟)
رو به رویم زانو زد ( صبر کن.. میاد.. دانیال به خاطر تو تا جهنمم میره..)
لحنش عجیب بود.. چشمانم را ریز کردم ( منظورت از حرفی که زدی چیه؟؟ )
خندید ( چقدر عجولی تو دختر.. کم کم همه چیزو میفهمی.. ) روی صورتم چشم چرخاند. صدایش کمی نرم شد ( از اتفاقی که واست افتاده متاسفم.. چقدر گفتم برو دکتر، اما تو گوش ندادی.. تقریبا چیز خاصی از خوشگلیت نمونده.. واقعا حیف شد..سارا تو حقیقتا دختر قشنگی بودی.. اما لجباز و یه دنده..)
ادامه دارد..
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠 #مبانی_دعا 🎤 با توضیحات #استاد_احسان_عبادی 🎬 جلسه 43 ❇️ 90 جلسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اخلاق مهدوی 68.mp3
4.36M
💠 #مبانی_دعا
🎤 با توضیحات #استاد_احسان_عبادی
🎬 جلسه 44
👈هرکسی استعدادی داره برای امام زمان خودش!
❇️ 90 جلسه
فلک از من چه میخواهی؟ - عثمان محمدپرست.mp3
7.44M
اثری از زنده یاد عثمان محمد پرست
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357