.......:
ليل
متن حديث
سورة الليل (۹۲) الحميرى عن البزنطى، قال: سمعت الرضا عليه السلام يقول: فى تفسير (و الليل إذا يغشي) قال: إنّ رجلاً من الأنصار كان لرجل فى حائطه نخلة و كان يضرّ به، فشكي ذلك إلي رسول الله صلّي الله عليه و آله، فدعاه فقال: أعطنى نخلتك بنخلة فى الجنّة فأبي، فبلغ ذلك رجلاً من الأنصار يكنّي أبا الدحداح فجاء إلي صاحب النخلة، فقال: بِعنى نخلتك بحائطى فباعه، فجاء إلي رسول الله صلّي الله عليه و آله، فقال: يا رسول الله قد اشتريت نخلة فلان، بحائطى. قال: فقال له رسول الله صلّي الله عليه و آله: فلك بدلها نخلة فى الجنة، فأنزل الله تبارك و تعالي علي نبيّه صلّي الله عليه و آله (و ما خلق الذّكر و الاُنثي*إنّ سعيكم لشتّي*فأمّا من أعطي) يعنى النخلة (و اتّقي*و صدّق بالحسني) بوعد رسول الله صلّي الله عليه و آله (فسنيسّره لليسري*و أمّا من بخل
و استغني*و كذّب بالحسني*فسنيسّره للعِسري*و ما يغنى عنه ماله إذا تردّي*إنّ علينا للهدي) فقلت له: قول الله (إنّ علينا للهدي) قال: إنّ الله يهدى من يشاء و يضلّ من يشاء، فقلت له: أصلحك الله إنّ قوماً من أصحابنا يزعمون أنّ المعرفة مكتسبة، و إنّهم إذا نظروا من وجه النظر أدركوا، فأنكر ذلك، و قال: ما لهؤلاء القوم لايكتسبون الخير لأنفسهم؟ ليس أحد من النّاس إلّا و هو يحبّ أن يكون خيراً ممّن هو خير منه، هؤلاء بنو هاشم، موضعهم موضعهم، و قرابتهم قرابتهم، و هم أحقّ بهذا الأمر منكم، أفترون أنّهم لاينظرون لأنفسهم، و قدعرفتم و لم يعرفوا؟ قال أبوجعفر عليه السلام: لواستطاع الناس لأحبّونا.
سوره ليل (۹۲) حميري از بزنطي روايت كرده است كه گفت: شنيدم حضرت رضا (ع) در تفسير (قسم به شب هنگامي كه فرو پوشاند) ميفرمايد: مردي در بستان يكي از انصار درخت خرمايي داشت و (بر اثر رفت و آمد به آن جا) براي آن مرد انصاري ايجاد مزاحمت ميكرد. انصاري از اين موضوع به رسول خدا (ص) شكايت كرد. پيامبر آن مرد را خواند و فرمود: درخت خرمايت را در ازاي درخت خرمايي در بهشت به من بفروش، اما آن مرد نپذيرفت. اين خبر به گوش مردي از انصار به نام ابودحداح رسيد، نزد صاحب نخل آمد و گفت: درخت خرمايت را به بستان من بفروش، آن مرد
فروخت. ابودحداح خدمت رسول خدا (ص) آمد و عرض كرد: يا رسول اللّه! نخل فلاني را در مقابل بستانم خريدم. رسول خدا (ص) فرمود: حالا به جاي آن بستانت نخلي در بهشت از آن توست. در اين هنگام خداوند تبارك و تعالي اين آيات را بر پيامبرش نازل فرمود ( (و سوگند به آن كه نر و ماده را آفريده كه حاصل كوششهاي شما متفاوت است. اما كسي كه بخشيد) يعني درخت خرما را (و پرهيزگاري كرد. و آن بهترين را تصديق نمود) يعني وعده رسول خدا (ص) را (پس براي بهشت آماده اش ميكنيم. امّا آن كس كه بخل و بي نيازي ورزيد. و آن بهترين را تكذيب كرد. او را براي دوزخ آماده ميسازيم. و چون هلاكش در رسد دارايي اش به حالش سودي نبخشد. و آنچه بر ماست راهنمايي است). (بزنطي گويد: ) به ايشان عرض كردم: خداوند ميفرمايد (آنچه برماست راهنمايي است) حضرت فرمود: (يعني) خداوند هر كه را بخواهد راهنمايي ميكند و هر كه را بخواهد گمراه ميسازد. عرض كردم: خداوند شما را به سلامت دارد. گروهي از دوستان ما معتقدند كه معرفت اكتسابي است، و اگر نيك بينديشند به اين معرفت دست مييابند. حضرت آن را ردّ كرد و فرمود: پس چرا اين عده براي خود خوبي كسب نمي كنند. هيچ كس نيست مگر آن كه دوست دارد از آنچه هست بهتر
باشد. مثلاً همين بني هاشم، با آن جايگاه و خويشي كه دارند و از شما به اين امر (ولايت ما) سزاوارترند، آيا خيال ميكنيد كه به فكر خودشان نيستند، در حالي كه شما معرفت پيدا كرديد و آنها نكردند؟ ابوجعفر (ع) فرموده است: اگر مردم ميتوانستند (و شناخت به استطاعت بود) بي گمان همه آنها را دوست ميداشتند۱.
منبع حديث
۱- قرب الاسناد ۳۵۵- ۳۵۶، و آيات در سوره ليل / ۱- ۱۲.
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایت بسیار جذاب تشرف به دین اسلام🔸خانم یاسمیناگارسینامارگونی ۲۶ساله مسیحی ساکن برزیل که در حرم امام رضا(ع) شیعه شدند و نام خودرابه #فاطمه تغیردادند.
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🎥دو رکن اساسی برای ولایت پذیری و ولایت مداری #استاد_کلباسی #گامی_به_سوی_ظهور 🔶🔹🔶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ چرا آقامون امام زمان(عج) هفته ای دوبار نامه اعمال مارو نگاه میکنه??
🎙 استاد پناهیان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج✨
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇
آیا هنگام شنیدن نام قائم، واجب است قیام کنیم و علت این امر چیست؟ و علت اینکه هنگام شنیدن نام امام دست بر سر می گذاریم چیست؟
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇
🔸قبلا راجع به این زمینه صحبت کردیم، استاد خدامراد سلیمیان از اساتید مرکز تخصصی مهدویت اصلا راجع به این مقاله ای نوشتند که این آقایان استناد می کنند امام رضا (ع) که اسم قائم را شنید بلند شد.. اما سند اصلی این روایت را شما بروید نگاه بکنید کتاب کمال الدین شیخ صدوق هست، جلد دوم، باب احادیث امام رضا،
👈🏻در آنجا اصل روایت این است که دعبل شعری راجع به امام زمان می خواند، امام رضا (ع) گریه می کند «ثُمَّ رَفَعَ رَأسه» سپس سرش را امام بلند می کند، یعنی سر امام پایین است سرش را بلند می کند. اصلا شعر هم قائم نوشته نیست اسم امام زمان (عج) است (متنش را حفظ بودم یادم رفت، کسی که خواهد آمد و ظهور می کند و بدی ها را از بین می برد و خلاصه از این چیزها) امام رضا (ع) گریه می کند و سپس سرش را بالا می کند و با دعبل حرف می زند.
❌هیچ جا لفظ قائم و اینکه امام بلند بشود و دست روی سر بگذارد اصلا در اصل روایت نیست! به مرور زمان یک عده روایت را بد ترجمه کردند و این ترجمه بد در جامعه ما آمد و الا هیچ جا نوشته نیست شما اسم قائم را شنیدید بلند بشوید. یک چیز عرفی است واجب شرعی هم نیست.
#پرسش_پاسخ
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
👤پاسخ دهنده: #استاد_احسان_عبادی
(👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
ایستادن و شنیدن قائم.pdf
256K
تحلیل روایی "ایستادن هنگام شنیدن #لقب_قائم (عج)"
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
شهرنشینی و قید و بندها مدتی است که به خاطر شرایط زندگی مجبور شده ای از گردان تسویه حساب بگیری و در
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
فرصت به دست میآید. یک بار دیگر فرار از دنیا. رفتن به سرزمین موعود. رهایی از قیدهای دنیوی. فرصتی برای همنشینی با خوبان امت مصطفی (ص) فرصتی برای حضور در دانشگاه جبهه. این دفعه بهتر قدر میدانی. چون مدتی در امواج بلا گرفتار اوهام پوچ و بی محتوی شده بودی. شیطان باز هم میآید. وسوسه میکند. دست بردار نیست. تو را احساساتی میخواند. تو را از زندگی جا مانده مینامد. مسخره ات میکند. ولی تو باید مانند گذشته محکم باشی. حتی این دفعه قوی تر. از تکه تکه شدن و شهادت نترسی. از اسارت هم نترسی. مجروح شدن هم عالمی دارد. تو هم که قبلا زخم برداشته ای.
برگه ی اعزام مجدد از پایگاه میگیری و راه میافتی. این دفعه تنها و بدون آن هیاهوی اعزام دسته جمعی. خیلی ساده خود را به منطقه میرسانی. گردانی منتظر تو است. به گرمی استقبال میکنند. نیروهای جدید
تو را نمی شناسند، ولی به تو خوش آمد میگویند. قدیمیها پیرامونت جمع میشوند و گفتگو میکنند. تو از یک عملیات جا مانده ای. آن هم عملیات بزرگ. در شهر هم که بودی با صدای مارش عملیات گریه کردی. اما حالا باید آماری از شهیدان گردان را تحمل کنی. چند تن از دوستان خوب تو شهید شده اند. باز هم معاون گردان و مسئول گروهان سه. ناراحت و غمگین اولین غروب جبهه را درک میکنی و در آخرین ساعتهای روز چشم به افق میدوزی. برای خود زمزمه میکنی و قطرههای اشک را روی پیراهن بسیجی ات میچکانی.
[صفحه ۱۷۵]
الحمدلله، دوباره جبهه، باز هم گردان و بچههای مخلص بسیجی. واقعا سجده ی شکر میخواهد. خیلی زود جای تو مشخص میشود. معاون گروهان دو. همراه با یکی از نیروهای قدیمی و با حال. کار شروع میشود و از فردا در صبحگاه حاضر میشوی. میدوی. نرمش میکنی. راهپیمایی میروی. و خیلی زود. گردان را تا اردوگاه همراهی میکنی.
احساس خوبی داری. فکر میکنی جای خود را پیدا کرده ای. گویی در این مدت که در جبهه نبودی، سرگردان بوده ای. یک نماز جماعت اینجا به صد نماز در شهر میارزد. میدانی چه کسی هستی و چه میخواهی بکنی. هدف مشخص است و برای هر روز برنامه داری. در موقع مناسب هم روزنامه یا کتاب مطالعه میکنی. به دیگران احترام میگذاری و دیگران برای تو احترام قائل اند. همه به یکدیگر سلام میکنند و هیچ کینه ای عمیق نیست و بیش از چند ساعت به طول نمی انجامد. اختلاف نظر و سلیقه هست ولی خودخواهی و تعصب وجود ندارد. حرف منطقی خریدار دارد و همه تابع فرمانده اند.
تمام واحدهای لشکر در حال
آماده شدن هستند. انبار مهمات تکمیل و امکانات تدارکاتی مهیاست. بوی عملیات میآید. متأسفانه سطور اول نامهها را احتمال عملیات تشکیل میدهد. نیروهایی که به طور کامل توجیه نیستند از روی ناآگاهی اقدام به نوشتن مطالبی میکنند که درج آنها صحیح نیست. تذکرات لازم در جمع گروهان و گردان داده میشود و بچهها ملزم به رعایت اصول حفاظتی میشوند. مدتی است که نیروهای اطلاعات و عملیات از اردوگاه خارج و به منطقه عملیاتی که نامشخص است رفته اند. چند روزی است که فرماندهان گردان برای توجیه به منطقه میروند و مقدمات عملیات فراهم میشود. آموزشها و تمرینها شدت بیشتری یافته و مجبوریم وقت بیشتری را در طی شبانه روز با نیروها کار کنیم.
همه چیز بوی عملیات میدهد. گردانها یکی یکی جاکن شده و میروند. تقریبا هیچ کس نمی داند به کجا میرود. حتی رانندههای کامیون و اتوبوس هم
[صفحه ۱۷۶]
به خوبی توجیه شده اند. میروند و بر میگردند. در مقابل سؤالهای مکرر که در مورد محل و مکان نیروها است، پاسخهای مناسب داده میشود. نیمی از واحدها و گردانها رفته اند. اردوگاه خلوت شده. بعضی از بچههای گردان بهانه میگیرند.
- حتما ما باید برویم پدافند و برای عملیات انتخاب نشده ایم.
- خسته شدیم، خدا کنه زود تبریم منطقه و از دست رزم شبانه و راهپیماییها راحت بشیم.
امروز فرمانده گردان، مسئول سه گروهان و معاونانش را جمع کرد و چگونگی عملیات را به طور کلی و بدون ذکر زمان و یا محل آن توضیح داد. لحن مسئول گروهان خیلی سنگین است. از سیاق کلام میفهمد که هر چه میشنوی، حق نداری در جای دیگر مطرح کنی. حاجی، به نتیجه ی این عملیات خیلی
امیدوار است و چند بار تکرار میکند که با یاری فاطمه زهرا (س)، ضربه اساسی دیگری به عراق خواهیم زد. این دفعه نیز حاجی تمام سخنان خود را با استعانت از خداوند تبارک و تعالی و یاری امیرمؤمنان ادامه میدهد. او همه چیز را از خدا میخواهد و شکست و پیروزی ظاهری را در ید قدرت خداوند میداند. بچهها را دعوت به خلوص و جلب رضای خدا میکند و در پایان، سخنانش را با چند دعا تمام میکند.
دفاع مقدس
سینای شلمچه
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
تجرید تجرید، سرعت بازگشت به وطن اصلی و اتصال به عالم عقلی است، و این همان فرمایش حضرت علیه السلام ک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
کوری دل
وقتی ابن عباس نابینا شده بود، معاویه به او گفت: چه شده که شما بنی هاشم به کوری دچار میشوید؟ ابن عباس گفت: همانند شما که چشم دلتان کور شده است.
مفلس
گروهی، بدهکار خود را نزد والی بردند و ادعا کردند هزار دینار به ما بدهکار است. بدهکار گفت: راست گویند: مهلت خواستم زمین و شتر و گله هایم را بفروشم و طلب آنها را بپردازم.
طلبکاران گفتند: دروغ میگوید، این چیزی ندارد. بدهکار گفت: ای قاضی اقرار آنها را به مفلس بودنم شنیدید، پس از من چه میخواهند؟ والی دستور آزادی وی را صادر کرد.
مردی در بغداد بدهی زیادی داشت و مفلس شده بود. قاضی فرمان داد که کسی به او قرض ندهد، و هرکه قرض دهد باید صبر کند و از او مطالبه قرضش نکند و نیز دستور داد بر قاطری سوارش کنند و او را بین مردم بگردانند تا مردم از معامله با او پرهیز کنند. او را در شهر گرداندند و به در خانه اش آوردند. وقتی از قاطر پیاده شد، صاحب قاطر گفت: اجرت قاطرم را بده، بدهکار گفت: ای احمق! از صبح تاکنون برای چه مرا در شهر گرداندی؟!
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: ۱۹- نماز، از دیدگاه عقل و وجدان پرتوی از اسرار نماز » نماز، از دیدگاه عقل و وجدان یکی از
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
۲۰- چند سؤال و جواب
پرتوی از اسرار نماز » چند سؤال و جواب
سؤال: مگر خداوند به تشکر ما نیاز دارد؟
جواب: هرگز! قدردانی از یک لطف، ارزشی برای ماست و نشانه انصاف ماست، نه اینکه نشان نیاز خدا به نماز ما باشد، اگر معلّمی به شاگردش گفت: از زحمات من قدردانی کنید و خوب درس بخوانید، شاگرد نباید خیال کند که خوب درس خواندن او و قدردانی، مورد نیاز معلّم است، بلکه کمال شاگرد را میرساند.
سؤال: اگر بناست از نعمتهای الهی تشکر کنیم، چرا حتماً نماز بخوانیم؟
جواب: وقتی اصل لزوم تشکر را قبول کردیم، چگونگی آن باید طبق دستور باشد. وقتی مراجعه بیماری به پزشک، ضروری تشخیص داده شد، چگونگی مصرف دارو، تابع دستور پزشک است. برای اینکه در تشکرها سردرگم نشویم و یاوه نگوییم، باید طبق خواسته خدا سپاس انجام دهیم. یک خلبان، همینکه پرواز را پذیرفت، در هر کجای دنیا که خواست؛ با برج مراقبت تماس بگیرد، باید به زبان انگلیسی سخن بگوید. پس نحوه تشکر را باید از
دستور الهی و اولیاء خدا فرا بگیریم.
سؤال: تشکر در برابر نعمتها درست، ولی آنکه در میان ناگواریها زندگی میکند، او چرا باید تشکر کند؟
جواب: اولاً: بیشتر ناراحتیها به دست خود ما فراهم میآید، مثلاً با رعایت نکردن بهداشت، مریض میشویم، و با درس نخواندن و تنبلی، دچار رکود در زندگی میگردیم، در انتخاب دوست، دقت نمی کنیم، گرفتار میشویم و...
ثانیاً: ناگواریها هم خوب است، چرا که انسان را به تلاش وامی دارد و استعدادها را شکوفا میسازد.
ثالثاً: تلخیها را باید در کنار شیرینیها حساب کرد و بلاها را در کنار نعمتهای بیشمار دید.
رابعاً: گاهی سختیها وبلاها، باعث کمال روح وصیقل خوردن جان و سبب ترّقی معنوی میشود ودلها از غیرخدا بریده، به او متوّجه میشود.
#پرتویی از نماز
✍محسن قرائتی
https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
CQACAgQAAx0CSmRjDAACSlViqX_stv5YAQIMbh3wUeuH3885dwAC6wsAAudn8FAdXln-HOESFyQE.mp3
2.73M
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
یـع امکنـه و احیـاز است؛ و خصوصاً نماز که اذن خاص حضور است و میعاد مخصوص ملاقات و مراوده بـا حـضرت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
فصل دوم در بعضى از آداب و اسرار تکبیرات اذان و اقامه است
بدان که چون اذان اعلام حضور قواى ظاهره و باطنه نفس است در محضر ربوبیـت بـراى ثنـاى
ذات مقدس به حسب جمیع اسماء و صفات و شئون و آیات زیرا که نماز، چنانچه اشـاره بـه آن
شد، ثناى جامع است و مورد این ثناء ذات مقدس است به حسب جلوه به اسم اعظم کـه مقـام
احدیت جمع اسماء است در حضرت واحدیت، و مقام تجلّى به جمع و تفریق و ظهـور و بطـون
است در حضرات اعیان و اسماء عینیه، پس، سالک در اول امر متوجه بـه کبریـاى ذات مقـدس
شود به حسب این شأن جامع؛ پس، اعلان عظمت و کبریاى آن را کند اولًا به قـواى ملکوتیـه و
ملکیه مملکت خود؛ و ثانیاً به ملائکۀ اللَّه موکّله به ملکوت قـواى منتـشره در مملکـت نفـس؛ و
ثالثاً به موجودات عوالم غیب و شهادت؛ و رابعاً به ملائکۀ اللَّه موکّله به ملکوت سموات و ارضین .
پس، به حسب چهار تکبیر، کبریاى اسم اعظم را به جمیع سکنه عوالم غیب و شهادت مملکـت
داخلى و خارجى اعلان کند؛ و این خود، اعلان عجز خود از قیام به ثنـاى ذات مقـدس اسـت و
اعلام قصور خود از اقامه ن ماز است؛ و ایـن خـود از امـور شـامله سـلوك و آداب محیطـه ثنـا و
عبادت است که در تمام احوالِ نماز نصب العین سالک باید باشد . و از این جهت در اذان و اقامه
مکرر ذکر شود و در نماز دائماً تکرار شود؛ در انتقال از هر حالى به حال دیگر اعاده آن شود کـه
در قلب سالک قصور ذاتىِ خود و عظمت و کبریاى ذات مقدس تمکین پیدا کند .
و از این جا ادب آن نیز معلوم شود که باید سالک در هر تکبیرى قلب و قـواى خـود را متـذکر
کند به عجز خود و کبریاى حق . و به وجه دیگر ممکن است که این تکبیرات اولیه اذان هر یک
اشاره به مقامى باشد : پس اول، اشاره باشد به تکبیر از توصیف ذاتاً . و دوم، به تکبیـر از توصـیف
وصفاً. و سوم، به تکبیر از توصیف اسماً . و چهارم، تکبیر از توصیف فعلًا . پس گـویى کـه سـالک
گوید: اللَّه اکبر از توصیف ذات یا تجلیات ذاتیه و از توصیف صفات و اسماء و افعـال یـا تجلّیـات
به حسب آنها .
و فى حدیث طوی لٍ عن امیر المؤمنین علیه السلام انَّه قال : و الوجه الآخَـرُ اللَّـه اکبرُ فیـه نَفْـى
کَیفیته؛ کَانَّه یقولُ (اى المؤَذّنُ ): اللَّه اجلُّ منْ ان یدرِك الْواصفُونَ قَدر صفَته الَّذى هـو موصـوف
بِه؛ و انّما یصفُه الْواصفونَ صفَ تَه على قَدرِهم لا قَد عظَمتهو جلاله . تَعـالى اللَّـه عـنْ ان یـدرِك
الْواصفونَ صفَتَه علُواً کبیراً(193 ...(
الحدیث و از آداب مهمه تکبیرات آن است که سالک مجاهده نماید و با ریاضات قلبیـه قلـب را
محلّ کبریاى حق جلّ جلاله قرار دهـد؛ و کبـر شـأن و عظمـت و سـلطان و جـلال را بـه ذات
مقدس حقّ جلّ و علا منحصر کند و سـلب کبریـا از دیگـر موجـودات نمایـد؛ و اگـر در دل از
کبریاى احدى اثرى باشد که آن را پرتو کبریاى حق نبیند و نداند، قلبش مریض و معلل اسـت
و مورد تصرف شیطان است؛ و چه بسا باشد که تصرّفات شیطا نیه سبب شود که غیرِ حـق را در
قلب سلطانِ کبریا از حق بیشتر شود و قلب او را اکبر از حق شناسد، و در این صورت انسان در
زمره منافقان محسوب گردد . و علامت این مرض مهلک آن است کـه انـسان رضـاى مخلـوق را
مقدم بر رضاى حق دارد و براى خوشنودى مخلوق خالق را به سخط آورد .
و فى الحدیث، قال الصادقُ علیه السلام : اذا کَبرْت ،فَاستَصغرْ ما بینَ السماوات الْعلا و الثَّرى دونَ
کبرِیائه؛ فَانَّ اللَّه اذا اطَّلَع على قَلْبِ الْعبد و هو یکَبرُ وفى قَلْبِه عارِضعنْ حقیقۀِ تَکْبیرِه ،قالَ یا
کاذب ،ا تَخْدعنى؟ و عزَّتى وجلالى لَاحرِمنَّک حلاوةَ ذکْرى و لَاحجبنَّـک عـنْ قُربـى و الْمـسارةِ
( بِمناجاتى 194 .(
مىفرماید: چون تکبیر گفتى، کوچک شمار در محضر کبریاى آن ذات مقدس از عرش تا فـرش
را؛ زیرا که خداوند تبارك و تعالى اگر بندهاى را ببیند که تکبیر گوید ولى در قلبش علتى است
از حقیقت تکبیر، یعنى آنچه به زبان آورده قلب موافقت نکند، فرماید : اى دروغگو، با من خدعـه
مىکنى؟ به عزت و جلالم قسم است که از شیرینى ذکر خود تو را محـروم مـى کـنم و از قـرب
خود تو را محجوب نمایم و از سرور به مناجات خویش تو را محتجب کنم .
اى عزیز، این که قلوب بیچاره ما از حلاوت ذکر حق تعالى محروم است و لذّت مناجات آن ذات
مقدس در ذائقه روح ما وارد نشده و از وصول به قـرب درگـاه محتجـب و از تجلیـات جمـال و
جلال محرومیم، براى آن است که قلوب ما معلّل و مریض است و توجه به دنیا و اخلاد به ارض
و احتجاب به حجب مظلمه طبیعت ما را از معرفت کبریاى حق و انوار جمال و جلال محجـوب
نموده. تا نظر ما به موجودات نظر ابلیسى استقلالى است، از شراب وصل نخـواهیم چـشید و بـه
لذت مناجات نائل نخواهیم شد . تا در عالم وجود عزّت و کبریا و عظمـت و جـلال بـ راى کـسى
مىبینیم و در حجاب بتهاى تعینات