eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.4هزار عکس
35.2هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
الملك قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاءٍ مَّعِينٍ ﻭ ﺑﺎﻟﺎﺧﺮﻩ ﺑﭙﺮﺱ: «ﺑﻪ‌ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ، ﺍﮔﺮ ﺁﺏِ ﺩﺭﺍﺧﺘﻴﺎﺭﺗﺎﻥ ﺩﺭ ﻋﻤﻖ ﺯﻣﻴﻦ ﻓﺮﻭ ﺭﻭﺩ، ﭼﻪ ﻛﺴﻲ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺁﺑﻲ ﺑﺮﺍﻳﺘﺎﻥ ﺟﺎﺭی ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ؟!» (٣٠) https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ تلاوت تصویری جدید استاد شعبان صیاد 💠 سوره حجرات، آیه 6 الی 10
.......: ۲-۲-۳-۳- رواج رو ش ها، جهات و تربیت اسلامی در بین خانواده ها اگر روش‌های اسلامی رواج پیدا کند، خانواده‌ها مستحکم خواهد شد. هم چنان که در گذشته‌های ما - نه در دوران منحوس پهلوی - آن وقت‌هایی که هنوز ایمان مردم سالم تر و کامل تر و دست نخورده تر بود، در زمان قدیم، خانواده مستحکم تر بود، زن و شوهر به هم علاقه مند تر بودند، فرزندان در محیط‌های امن و امان بیش تری پرورش پیدا می‌کردند. حالا هم راه همین است. آن خانواده‌هایی که جهات اسلامی را رعایت می‌کنند، این‌ها غالباً خانواده‌هایی محکم تر، بهتر، قوی تر و محیطی امن تری برای فرزندان و کودکان خواهد بود. [۲] باید بنا را بر این بگذارند که زندگی خانوادگی را سالم و کامل و آرام و همراه با محبّت و عشقِ متقابل اداره کنند و این را ادامه بدهند و حفظ کنند. اگر چنان چه ان شاءالله این فراهم شد، که فراهم کردنش هم با تربیت‌های اسلامی مشکل نیست؛ این خانواده همان خانواده ی سالمی خواهد بود که اسلام معتقد به اوست. [۳] ۳-۲-۳-۳- وجود رابطه ی عاطفی و رفتار محبّت برانگیز بین زن و شوهر اگر در زندگی محبّت وجود داشت، سختی‌های بیرون خانه آسان خواهد شد. برای زن هم سختی‌های داخل خانه آسان خواهد شد. [۱] وقتی محبّت باشد، از محبّت خارها گل می‌شود. اگر چیز ناخوشایندی هم در همسر وجود داشته باشد، وقتی محبّت بود، آن چیزهای ناخوشایند، به کلّی رنگ می‌بازد و محبّت همه چاله‌ها را صاف می‌کند. [۲] ---------- [۲]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۱۵-۱-۱۳۷۸. [۳]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۱۱-۵-۱۳۷۴. [۱]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۱۱-۸-۱۳۷۷. [۲]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۱۵-۱۱-۱۳۷۸. این رابطه انسانی، بر اساس محبّت و رابطه عاطفی استوار است. یعنی زن و شوهر باید به هم محبّت داشته باشند و همین محبّت، همزیستی آن‌ها را آسان خواهد کرد، به پول و تشریفات و این چیزها هم بستگی ندارد. [۳] زن و شوهر هرچه بیش تر به هم محبّت کنند، زیادی نیست. آن جایی که محبّت هرچه زیاد شود، ایرادی ندارد، محبّت زن و شوهر است. هرچه به هم محبّت کنید، خوب است و خود محبّت هم اعتماد می‌آورد. این محبّت زن و شوهر هم جزو محبّت‌های خدایی است. این، از آن محبّت‌های خوب است. هر چه بیش تر شود، بهتر است. زن و شوهر باید به هم محبّت بورزند. این اساس خوشبختی است. خوشبختی در این است که زن و شوهر همدیگر را دوست داشته باشند. [۴] ۴-۲-۳-۳- توجّه به شاخصه‌های محبّت؛ شناخت جایگاه ها، رعایت حدود، اخلاق و رفتار مناسب، وفاداری، اعتماد، عدم زیاده طلبی و ایراد گیری، صداقت و... همسری شما جوانان عزیز را که پیوند دل‌ها و جسم‌ها و سرنوشت‌ها است، صمیمانه به همه ی شما فرزندان عزیزم تبریک می‌گویم. توصیه می‌کنم به همسران خود مهر بورزید، به آنان وفادار باشید و خویشتن را در سرنوشت یکدیگر شریک بدانید. از گره افتادن در رشته ی زندگی مشترک برحذر باشید و گره‌های کوچک و بی اهمیّت را نادیده بگیرید. خداوند به شما خوشبختی و شادکامی و اعتلاء روحی عطا فرماید و کانون زندگیتان را با فرزندانی تندرست و صالح، گرمی و روشنی ببخشد؛ ان شاءالله. [۱] ---------- [۳]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۴-۹-۱۳۷۵. [۴]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۱۹-۱-۱۳۷۷. [۱]: . پیام به مناسبت مراسم ازدواج دانشجویی۲۴-۱۱-۱۳۷۸. محبّت، خانواده را پایدار می‌کند. محبّت مایه ی آبادی زندگی است. کارهای سخت، به برکت محبّت، برای انسان آسان می‌شود. در راه خدا هم اگر انسان با محبّت وارد شود، همه ی کارها آسان خواهد شد. مشکلات آسان خواهد شد. محبّت، دستوری و فرمایشی و سفارشی نیست، دست خود شماست. شما می‌توانید محبّت خودتان را روز به روز در دل همسرتان زیاد کنید، چه طوری؟ با اخلاق خوب، با رفتار مناسب، با محبّت ورزیدن به او، با وفاداری. [۲] اگر زن یا شوهر احساس کند که دل همسرش در گروی جای دیگر است، اگر احساس کند به او راست نمی گوید، اگر احساس کند با دورویی برخورد می‌کند، اگر احساس کند صمیمیتی در بین نیست، هرچه هم محبّت داشته باشد، این محبّت ضعیف خواهد شد. [۳] نگه داشتن محبّت به این است که زن و شوهر اعتماد یکدیگر را جلب کنند. اطمینان که پیدا شد، محبّت، پایدار می‌شود و اُنس به وجود می‌آید. [۴] اعتماد، یک امر قراردادی نیست که بیا من به تو اعتماد کنم، تو به من اعتماد کن. این طوری نیست. اعتماد را باید جلب کرد؛ با خوبیِ عمل، با رعایتِ اخلاق، با رعایتِ آداب، با رعایتِ حدود و ثغور و موازین شرعی. [۵] محبّت ورزیدن، یک امری است که در اوّل کار خدای متعال، به شما می‌دهد. سرمایه ای است که در اوّل ازدواج، خدا به دختر و پسر هدیه می‌کند. به یکدیگر محبّت پیدا می‌کنند. این را باید نگه داشت. محبّت همسر شما به شما، وابسته به عمل شماست. اگر بخواهید محبّت همسرتان به شما محفوظ بماند، باید رفتار خودتان را محبّت برانگیز کنید. حالا معلوم است که انسان چه کار باید بکند تا محبّتش معلوم شود. باید
وفاداری کنید، امان نشان بدهید، صفا نشان بدهید، توقّعات خود را خیلی بالا نبرید، همکاری کنید، اظهار محبّت کنید، این‌ها محبّت ایجاد می‌کند. هردو نسبت به هم این وظیفه را دارند. محبّت در زندگی باید باشد. همکاری باید باشد، ایرادگیری و زیاده طلبی نباید باشد. [۱] اگر زن بخواهد شوهرش به او محبّت بورزد، باید حرکت و تلاش کند. اگر مرد بخواهد زنش او را دوست داشته باشد، باید یک تلاشی انجام بدهد. محبّت، محتاج تلاش و ابتکار است. اساس محبّت، اطمینان است. اگر اعتماد بین زن و شوهر از بین رفت، محبّت آرام آرام از بین خواهد رفت. باید به هم اعتماد داشته باشید. [۲] بالاتر از واقعیات زندگی؛ آرزوها و عشق‌ها و احساسات انسانی، در زندگی نقش دارند. نقششان هم نقش تَبَعی و درجه ی دوم نیست، بلکه نقش اصلی است و می‌تواند ملاط این بنای فخیم و بسیار مستحکم قرار بگیرد. این را چگونه باید تنظیم کرد؟ زن و مرد باید هرکدام جایگاه خودشان را بشناسند. مرد نسبت به زن و زن نسبت به مرد، نگاهی محبّت آمیز و همراه با یک عشق پاک داشته باشند و آن را حفظ کنند؛ چرا که زائل شدنی است، مثل همه چیزهای دیگر. باید نگهش دارند و حفظ کنند که زائل نشود. [۳] در استحکام بنیان خانواده، خود زن و شوهر بیش ترین نقش دارند. با گذشتِ خودشان، با همکاری خود، با مهربانی و محبّت و اخلاق خوب خودشان - که از همه مهم تر هم محبّت است - می‌توانند این بنا را ماندگار و این سازگاری را همیشگی بکنند. [۱] اگر یک وقتی خدای نکرده یک کدورتی پیش آمد، باید لابه لای محبّت ذوبش کنید و از بین ببرید. نباید یک حرفِ کوچکی را بزرگ کنند و مرتب کش بدهند، این‌ها نباید باشد. [۲] وفاداری خیلی مهم است. اگر زن احساس کند شوهرش به او وفادار است و شوهر احساس کند زنش به او وفادار است، این خود به وجود آورنده ی محبّت است. محبّت که به وجود آمد، آن وقت خانواده پایدار خواهد شد. یک بنای مستحکم و پایداری که سال‌های متمادی ادامه پیدا می‌کند. [۳] محبّت در صورتی خواهد ماند که طرفین حقوق یکدیگر و حدود خود را رعایت کنند و از آن تخطّی و تجاوز نکنند. یعنی در واقع هرکدام از این دوطرف که دو شریک هستند و با هم زندگی را بنا می‌کنند، سعی کنند که جایگاه خود را در دل و ذهن و فکر طرف مقابل، جایگاه راسخ و نافذی قرار دهند؛ یعنی همان نفوذ معنوی، همان ارتباط و پیوند قلبی زن و شوهر. حقوق اسلامی برای این است. [۴] زن و شوهر باید به هم محبّت داشته باشند، همین! کار‌هایی که محبّت را کم می‌کند، انجام ندهید. مواظب باشید چیز‌هایی که شما را از هم گله مند و بیزار می کند، از شما سرنزند. درست نگاه کنید ببینید شوهر شما یا زن شما روی چه چیز‌هایی خیلی حسّاس است، از آن‌ها اجتناب کنید. بعضی‌ها بی اعتنایی می‌کنند. مثلاً فرض بفرمایید که زن از یک عادتی که مرد دارد، بدش می‌آید، این مرد هم بی اعتناست و آن عادت را باز تکرار می‌کند. این بد است. همین طور زن ها، فرض بفرمایید زن‌هایی هستند که هوس‌های شخصی خود را - فلان چیز را بخریم، فلان جا برویم و... - بر راحتی و آسایش شوهر ترجیح می‌دهند. چه لزومی دارد؟ اصل کار، شما دو نفر هستید. همه ی دنیا فرع شمایند. همدیگر را داشته باشید، با همدیگر مهربان باشید. [۱] اگر زن و شوهرها نسبت به احساسات یکدیگر بی اعتنای ی و بی توجّهی کنند و به تدریج حالت بی محبّتی از یک طرف به وجود بیاید، چون بی محبّتی مرضی مُسری است، حتماً به آن طرف دیگر هم سرایت می‌کند. این طوری است. نباید بگذارید. هر دو باید تلاش و کوشش کنید. این پایه ی اصلی است. [۲] ---------- [۲]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۳۰-۷-۱۳۷۶ [۳]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۲۱-۱۲-۱۳۷۹. [۴]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۲۸-۹-۱۳۷۴. [۵]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۱۰-۲-۱۳۷۵ [۱]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۱۹-۱۲-۱۳۷۶. [۲]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۱۹-۱-۱۳۷۷. [۳]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۲۲-۱۲-۱۳۷۸. [۱]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۱۷-۱۱-۱۳۷۹. [۲]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۲۴-۹-۱۳۷۶ [۳]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۳۰-۷-۱۳۷۶. [۴]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۱۱-۱۲-۱۳۷۷. [۱]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۲۴-۹-۱۳۷۱. [۲]: . خطبه ی عقد مورخه ی ۱۶-۵-۱۳۷۹ و باز یابی هویت حقیقی ✍مقام معظم رهبری https://eitaa.com/zandahlm1357
37.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ کارگاه 3 💠 جلسه 3⃣ 🎤 استاد احسان عبادی از اساتید مهدویت کشور 👌 انتشار فایل آزاد و حلال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 دوره مهم 1 🔰 شناسایی آسیب ها و نکات مورد غفلت در موضوع 🎬 جلسه 1️⃣ 🌀 پرداختن افراطی به موضوع و غفلت از معرفت به امام ( قسمت اول ) 👈 مشاهده کلیپ با کیفیتهای بالاتر در آپارات 👈 اینجا 🎤 استاد احسان عبادی / از اساتید مهدویت و مدرس علوم حدیث و تاریخ 👌 نشر دوره با هر لینک و آدرسی جایز و حلال می باشد. 🔰سیاست همراه دیانت🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357
.......: آخرين ديدار جواد عباسعليزاده پدرم كه آمد منطقه به اصرار او برگشتم مرخصي و هنوز سه، چهار روز از مرخصي‌ام مانده بود كه خبردار شدم لشكر از موقعيت شهيد مدني در كاسه گران، منتقل شده به منطقه عملياتي جديد. معطل نشدم و سريع برگشتم جبهه. توي موقعيت شهيد مدني هيچ كس نبود، كاسه گران سوت و كور بود. غير از چند دژبان كسي نبود. در نهايت نااميدي به طرف چادرهاي آموزش نظامي رفتم. قدم هايم سنگين شده بود. وقتي رسيدم، هنوز مربي‌ها آنجا بودند و اينها را به موقعيت جديد نبرده بودند. جرقه‌هايي در دلم زده شد كه تنها نيستم؛ عليرضا تندرو، رمضان فتحي، حسين بهارلو، جواد جباري، جواد صالحي و... هنوز در اردوگاه بودند. شب، پيكي از طرف فرمانده لشكر عاشورا آمد: از هر تخصصي يكي از مربي‌ها مي‌تونن برن منطقه عملياتي. شور و شعفي عجيب در جمع ما موج براشت؛ اما تعداد معدودي بايد مي‌رفتند و اين باعث دلگيري بود. هيچ كس كوتاه نمي آمد كه [ صفحه ۷۸] نرود، كار به درازا كشيد و توافق جمعي بر قرعه كشي انجاميد. وقتي اسمم در آمد، از شادي در پوستم نمي گنجيدم. شاد و خوشحال بودم. آنهايي كه ماندني بودند، ناراحت و عصباني بنظر مي‌رسيدند، بسيار سخت بود ماندن در آن شرايط. به قدري شاد بوديم كه از خير خوردن شام گذشتيم و راه افتاديم. صبح به منطقه جديد كه بچه‌ها (توزآباد) [۳۳] مي‌گفتند، رسيديم. صبح با اولين كسي كه روبرو شدم؛ اكبر جوادي بود، از ديدارش انگار جان تازه اي گرفتم. گفت: يك مأموريتي هست، اگه مايل باشي تو رو مي‌فرستم و گرنه اجباري نيست. گفتم: برادر جوادي! من براي همين اومده ام. هر مأموريتي باشه مي‌رم. گفت: شما پيش از نيروهاي عمل كننده به منطقه مي‌رين و توي جزيره چراغهاي مهتابي قرار مي‌دين تا هلي كوپترهايي كه نيروها را هلي برن مي‌كنن مسير رو گم نكنن و بعد از اين مأموريت بايد برين پل مواصلاتي عراقي‌ها رو با جزيره منفجر كنين و... صبح عمليات توي جزيره آقا مهدي را ديدم كه مشغول هدايت نيروها بود، دو گردان از نيروهاي عمل كننده لشكر از همان پل مواصلاتي عراقي گذشته و رفته بودند آن سوي خط دشمن. اگر پل منفجر مي‌شد ديگر هيچ راه بازگشتي براي نيروهاي خودي نمي ماند. از آقا مهدي براي انفجار پل كسب تكليف كردم، گفت: نه برادر جواد لازم نيست پل را منفجر كنين، با اين وضعيت اگر پل منفجر بشه بچه‌ها آن طرف آب قتل عام مي‌شن... پرسيدم: حالا مي‌گين چكار كنيم؟ [ صفحه ۷۹] گفت: مأموريت شما منتفي است برگرد به گروهان آرپي جي زنها. به اكبر جوادي گفته‌ام چكار بايد بكني. برگشتم عقبه جزيره. جوادي هم آنجا بود، مثل هميشه با طمأنينه و وقار مخصوص خودش ايستاده بود و نيروها را هدايت مي‌كرد. گزارش مأموريت مان را گفتم و اينكه آقا مهدي گفت پل منفجر نشود و من برگردم به گروهان آرپي جي. گفت: حالا برو گروهان آرپي جي زن ها. فرماندهي آرپي جي زنها با تو. از پذيرش فرماندهي گروهان طفره رفتم. اما او اصرار مي‌كرد و جدي سخن مي‌گفت. از جوادي جدا شدم و اين آخرن ديدار من با او در جزيره شد. هواپيماهاي دشمن جزيره را مرتب بمباران مي‌كردند. روز هفتم اسفند ماه سال ۶۲ بود، دشمن فشار زيادي براي بازپس گيري جزيره وارد مي‌كرد، هواپيماهاي دشمن آسمان جزيره را پوشانده بودند و خيل تانكهاي دشمن در برابر خط ما صف آرايي كرده بودند و با تيرهاي مستقيم شان بچه‌ها را هدف مي‌گرفتند. باران تير و تركش مي‌باريد و فرصت سربلند كردن نبود. حوالي ظهر چشم گرداندم در خط خودمان، شايد كساني كه سرپا بودند و مي‌جنگيدند به ده نفر نمي رسيدند. رحيم خان محمدي گلوله اي در آرپي جي گذاشت و بلند شد تا شليك كند، بلند شدن او همان و بر زمين افتادنش همان. فقط صداي محزونش به گوش رسيد؛ اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله... بسيجي نوجواني كه اسمش را هم نمي دانستم خيز برداشت و آرپي جي خان محمدي را بر دوش گرفت؛ ولي دشمن فرصت شليك را به او هم نداد و بي صدا افتاد بر زمين. اين بار نوبت من بود كه سلاح افتاده يارانم را بردارم. و برداشتم و قامت راست كردم تا موشك آرپي جي را شليك كنم. يك لحظه احساس كردم كه بدنم لرزيد مثل برق گرفته ها، آرپي جي از دستم سر خورد و افتاد زمين. همزمان انفجار مهيبي را در نزديكي‌ام حس كردم. درست در تيررس دشمن افتاده بودم. امكان برگشتن نبود، هركس از جايش تكان مي‌خورد با تير مستقيم تانك نقش زمين مي‌شد. محشري برپا بود انگار، بچه‌ها اسلحه را به طرفم دراز كردند از لوله تفنگ گرفتم و كشيدند پايين. در داخل پتويي پيچيدند و دوان دوان آوردند عقب. آقا مهدي آنجا بود مثل هميشه در جنب و جوش و بي قرار. تا مرا ديد، احوالپرسي كرد و وضعيتم را جويا شد، عجله داشت و تند مي‌رفت. درحال رد شدن گفت: ببرين عقب... https://eitaa.com/zandahlm1357
کتاب صوتی "خاطرات پروانه چراغ نوروزی همسر سرلشکر " گردآورنده گوینده : سودابه آقاجانیان
بچه محل امام رضا: اِسکان بنی اسرائیل در زمین چون فرعون خبر هلاکت خود را شنید اراده نموده که « أَن یَسْتَفِزَّهُم مِّنَ الاْءَرْضِ [۵] » یعنی: قصد آن که تمام بنی اسرائیل « یستفزهم » أی یستخفّهم بالقتل من ثقل أرض البدن، و چون این اراده را نمود ؛ لهذا « فَأَغْرَقْنَاهُ وَ مَن مَّعَهُ ---------- [۵]: ۳ - همان، آیه ۱۰۳. جَمِیعًا [۱] » ثمّ « قُلْنا »، یعنی: بعد از هلاکت و غرق فرعون و قومش گفتیم از برای بنی اسرائیل که حالا وقت خفّت شما از ثقل ارض تن و رفتن به آخرت نبود، بلکه « اسْکُنُوا الاْءَرْضَ [۲] » حالا در ارض تن سکونت نمائید « فَإِذَا جَآءَ وَعْدُ الاْآخِرَة [۳] » یعنی: پس زمانی که آمد وعده رجوع به آخرت شما و مسافرت از دنیا و خفت شما از بدن ارضیه به مقتضای: « اثَّاقَلْتُمْ إِلَی الاْءَرْضِ أَرَضیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیَا مِنَ الاْآخِرَةِ [۴] »، آن وقت « جِئْنَا بِکُمْ لَفِیفًا [۵] »، یعنی: می‌آوریم شما را « لفیفاً » أی مجتمعاً، بحیث لایبقی منکم أحد ؛ زیرا که دنیا دار ممرّ است، نه دار مَقّر [۶] که مقصود از ذکر آیات همان « فَإِذَا جَآءَ وَعْدُ الاْخِرَةِ »بود که مؤیّد مطلب است بر این که هر امری باید در زمان خاصّ به خود واقع شود. ---------- [۱]: ۴ - همان، آیه ۱۰۳. [۲]: ۵ - همان، آیه ۱۰۴. [۳]: ۶ - همان. [۴]: ۷ - سوره مبارکه توبه، آیه ۳۸. [۵]: ۸ - سوره مبارکه اسراء، آیه ۱۰۴. [۶]: ۹ - اشاره به حدیث أمیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه، ج ۴، ص ۳۳، حکمت ۱۳۳، «الدنیا دار الممر إلی دار القرار». 📚✍شرح بر صحیفه سجادیه میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء https://eitaa.com/zandahlm1357
بچه محل امام رضا: فراموشی خطای دیگران زمانی که یعقوب به یوسف رسید، به او گفت: اخبار حوادث را بازگو. یوسف گفت: پدر جان، از آنچه برادرانم با من کردند نپرس، از آنچه خدا با من کرد بپرس. پارسایی هارون به فضیل عیاض گفت: چقدر زهد می‌ورزی؟ فضیل گفت: تو از من زاهدتری! چرا که من در دنیای فانی زهد می‌ورزم و تو در دنیای باقی که فنا ندارد زهد ورزیده ای. دنیای جاودان حکیمی گوید: چیزی ارزنده تر از زندگی نیست و زیانی برتر وجود ندارد که آن چیز گرانبها را در غیر زندگی جاودانی خرج کنی. شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: ۳۰- نمونه‌هایی از اخلاص پرتوی از اسرار نماز » نمونه‌هایی از اخلاص علی علیه السلام، در صفت متقین می‌فرماید: «اِذا زکّیَ اَحَدُهُم خافَ مِمّا یُقالُ لَهُ» (۲۴۱) هر گاه یکی از آنان ستایش می‌شود، از آنچه درباره اش گفته اند می‌هراسد. مردان وارسته، هراس از آن دارند توجّه مردم به آنان، مانع توجه شان به خدا گردد خود، مصداق «یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ» (۲۴۲) شوند! شبی در سیمای جمهوری اسلامی، مصاحبه ای با یک رزمنده شانزده ساله پخش شد. مصاحبه گر پرسید: کار تو چیست؟ گفت: خنثی کردن مین. پرسید: تاکنون چند «مین» خنثی کرده ای؟ گفت: از دل، حرم الهی است، جز خدا را در آن وارد نسازید. لطف خدا زیاد. پرسید: عدد آنرا می‌دانی؟ جواب داد: می‌ترسم بگویم، شیطان مرا گول بزند و دچار عجب و غرور شوم و دوستانم که کمتر موفق بوده اند، احساس کوچکی کنند. اللّه اکبر...! نمونه دیگر: نقل شده یکی از شاگردان مرحوم آیة الله سید عبدالهادی شیرازی، در درس اشکال کرد. هر چه استاد به نرمی جواب داد، او سرسختانه قبول نکرد. پس از تمام شدن درس، شاگرد نزد استاد آمده و باز اشکال می‌کند. مرحوم شیرازی ۱۴ جواب علمی به وی می‌دهد. شاگردان دیگر که قدرت علمی استاد را می‌بینند، می‌پرسند: شما با این جواب‌های محکم، چرا در هنگام درس، کوتاه آمدید؟ می‌گوید: این جواب‌ها یادم بود، ولی ترسیدم اگر بگویم، روحیه آن طلبه شکسته شود و من دچار عجب و غرور شوم. صلاح آن دیدم که او آزادانه اشکال کند تا شهامت سخن گفتن در او زنده بماند. این بزرگی روح و نیّت خالص را می‌رساند. برخی با آن همه خدمت، خود رامطرح نمی کنند، عده ای هم اگر یک سطل زباله ای برای خیابان و کوچه ای می‌دهند، نام خود را روی آن می‌نویسند تا مردم بدانند که فلانی چنین کرده است...! اولیاء خدا کار و عبادت را برای خدا انجام می‌دهند و تنها به پاداش او چشم می‌دوزند و هر عملشان، صبغه و رنگ الهی دارد، که رنگی است ماندگار و زوال ناپذیر: صبغةالله... [۱] و چه رنگی از رنگ الهی بهتر، که هرگز پاک نمی شود وحرارت وسرما وفقر وثروت وگمنامی وشهرت در آن اثری ندارد. علی علیه السلام می‌فرماید: «اَخْلِصْ لِلّهِ عَمَلَکَ وَ عِلْمَکَ وَ بُغْضَکَ وَ اَخْذَکَ وَ تَرکَکَ وَ کَلامَکَ وَ صُمْتَکَ» [۲] کار و دانش و خشم و گرفتن و نگرفتن و سخن و سکوت خود را، خالص برای خدا گردان. در این صورت است که کارها و آثارشان باقی می‌ماند و هر چه که وجهه و چهره خدایی داشته باشد، ماندگار است: «کُلُّ شَی ءٍ هالِکٌ اِلاّ وَجْهَهُ» [۳] ---------- [۱]: ۲۴۳) بقره، آیه ۱۳۸. [۲]: ۲۴۴) فهرست، غرر، واژه اخلاص. [۳]: ۲۴۵) قصص، آیه ۸۸. از نماز ✍محسن قرائتی https://eitaa.com/zandahlm1357
🔰 ⬅️ دانلود رایگان و حلال کتاب " شیوه های دعوت به نماز " تالیف استاد قرائتی 👌 از بهترین کتب نوشته شده برای تشویق فرزندان خود به نماز خواندن 🔗 لینک دانلود pdf 👈 اینجا 🔗 لینک دانلود اندروید 👈 اینجا
27.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📖شیوه اشتباه مورداستفاده اولیاء ومربیان درراستای دعوت نوجوانان به نماز
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا