eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
50هزار عکس
36.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿بارها و بارها خوانده شود 💢 دستورالعمل هایی از استاد علامه حسن زاده آملی ۲۳ دی ماه ۱۳۵۱شمسی...قم 🌿 به فکر خود باش و از خویشتن غافل مباش. 🌿همواره کشیک نفس بکش و کشیک نفس، کشکی نیست، از خداوند توفیق بخواه. 🌿 با ابنای روزگار بساز و مرد تحمّل باش به مثل معروف که چه خوش مثلی است؛ "درشت بستان و نرم باز دِه". 🌿مردِ فکر باش که فکر، لُبِّ عبادت است. 🌿مناجات و راز و نیاز با دوست را قطع مکن "قُل ما یعبؤا بِکُم رَبِّکُم لَولا دعاؤکم. 🌿خلوت شب را از دست مَدِه و به حقیقت بگو "آمدم" تا کامروا گردی. 🌿سخن و خوراک و خواب باید به قدرِ ضرورت باشد "کُلوا و اشربوا و لا تُسرِفوا". 🌿با عهدالله که قرآن مجید است هر روز تجدید عهد کن. 🌿صمیمانه دست توسّل به دامن پیغمبر و آلش( علیهم السّلام) در زن که آن خوبانِ خدا وسائط فیض حق اند "اللهمّ صلِّ علی محمّدٍ و آلِ محمّد". 🌿نمی گویم مقدّس نباش ولی مقدّسِ عاقل باش. بِس بِسی مباش که سُخریه ی این و آن می شوی. 🌿فرزانه باش و دیوانه باش. 🌿خویشتن را تفویض به حق کن و او را وکیل خود بگیر که تواناتر و داناتر و باوفاتر و مهربانتر و پاینده تر از او نخواهی یافت "حسبُنا الله و نِعمَ الوکیل". 🌿سوره ی مبارکه ی "اخلاص" را با اخلاص بر زبان داشته باش. 🌿با خلق خدا مهربان باش. 🌿از سخنان ناهنجار اگر چه به مزاح باشد برحذر باش. 🌿خلاف مگو" اگرچه به مطایبت باشد. 🌿از قسم خوردن اگرچه به راست باشد احتراز کن. 🌿چو اِستاده ای دست اُفتاده گیر. 🌿تا می توانی "نماز را در اول وقت" بجای آور. 🌿"تجارتت" را مُغتنم بشمار که انسان بیکار از دنیا و آخرت هر دو می مانَد. 🌿 "داد و سِتَد" مانع بندگی نیست "رجالٌ لا تلهیهم تجاره و لا بیعٌ عن ذکر الله و أقام الصّلوه و إیتاء الزکوه". 🌿در مُطلقِ امور "میانه رو" باش. 🌿 بر "کتمان" اهتمام داشته باش 🌿...اگرچه الف دنباله دارد، ولی؛ 🍃گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد ناپدید 🍃هیچ راهی نیست کآنرا نیست پایان غم مخور 🍃 علامه حسن زاده املی https://eitaa.com/zandahlm1357 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
💢شعیه به اسم نیست عده ای به حضرت آمدند؛ در کوبیدند، دربان پرسید: کیستید؟ گفتند: برو به مولای ما بگو ما جد شما حضرت علی(ع) هستیم‌. امام رضا(ع) به دربان گفتند: «من کار دارم را برگردان» روز دوم سوم و چهارم آمدند، باز آنها را نپذیرفت. دوماه در شهر بودند اما به آنها وقت ملاقات ندادند. بعد از دوماه آمدند به گفتند: به مولایمان بگو ما در شهر مورد و مردم قرار گرفته ایم ما شیعه علی بن ابی طالب هستیم، دیگر از شهر میرویم. حضرت رضا(ع) به دربان فرمود: «به آنها اجازه ورود ده»، آنها وارد شدند و به آن‌حضرت کردند ولى حضرت نه جواب سلام فرمود و نه اجازه نشستن داد و آنان همچنان ایستاده بودند و عرض کردند: بعد از این همه سختگیری در دادن اجازه ملاقات، دلیل این برخورد خشن و تحقیرآمیز چیست؟! دیگر چه چیزی برای ما باقی مانده است؟! آن‌حضرت فرمود: «این آیه را بخوانید: "و آنچه از رنج و مصائب به شما می‌رسد همه از دست اعمال خود شماست در صورتى که خدا بسیارى از اعمال بد را عفو می‌کند"، من درباره  شما از پروردگارم پیروى کردم و همچنین به رسول خدا و امیر المؤمنین و پدران پاکم(ع) اقتدا نمودم آنها شما را عتاب نمودند من هم پیروى کردم». گفتند: اى پسر رسول خدا! چرا؟ امام(ع) فرمود: «زیرا شما ادعا کردید که شیعه امیر المؤمنین على بن ابی‌طالب(ع) هستید. واى بر شما، شیعه امیر المؤمنین(ع) افرادى مانند حسن(ع)، حسین(ع)، ابوذر، سلمان، مقداد، عمّار و محمّد بن ابی‌بکر هستند که هیچ‌یک از خدا را مخالفت نکرده و همچنین هیچ‌کدام از محرّمات او را انجام ندادند، شما هم می‌گوئید ما از شیعیان آن‌حضرت هستیم در حالى که در بیشتر اعمال اوئید و در بسیارى از واجبات کوتاهى می‌کنید، حقوق برادران دینى را و کوچک می‌شمارید. و جایى که مورد تقیّه نیست تقیّه می‌کنید ولى در مواردى که چاره‌اى جز تقیّه نیست این وظیفه بزرگ را انجام نمی‌دهید اگر بجاى ادعاى می‌گفتید، شما از و دوستان آن‌حضرت هستید، دوستان او را دوست و دشمنانش را دشمن می‌دارید من ادّعاى شما را تکذیب نمی‌کردم و می‌پذیرفتم ولى شما مقام بلندى را ادعا کردید که اگر کردارتان این گفته شما را نکند هلاک و نابود شدید مگر این‌که خداوند با رحمت خویش جبران فرماید». 📚طبرسی،الاحتجاج علی أهل اللجاج، ج 2، ص 440 ✅شیعه بودن به کلام و ادعا نیست، آبروی اهل بیت را حفظ کنیم. https://eitaa.com/zandahlm1357
🍁🍁🍁 🍁🍁 ⬅️راهکارهای ساده برای خواندن نوافل نمازهای روزانه 🔹طریقه ساده خواندن نافله های روزانه⬇️⬇️ ✍ ظهرهشت رکعت یعنی چهارتا دو رکعت بعد از اذان قبل از اذان تمام میشود قبل از اینکه پیش نماز مسجد نماز را ببندد یا در خانه 🔅چهارتا دو رکعت را بخوانیم . شاید بعضیا بگویند حال چهارتا دو خواندن را نداریم اشکالی ندارد هر چقدر که میتوانیم بخوانیم دورکعت را که دیگر میتوانیم بخوانیم.✨ همون را بجا بیاوریم (سید علی آقای قاضی رحمه الله علیه استاد آیت الله ) میفرمایند در بین نوافل شبانه روز البته بعداز شب نافله ظهر از همه مهمتر است این نافله را نکنیم حتی اگر شده دو رکعت ایستاده بخوانیم و شش رکعت دیگه را نشسته بخوانیم باز هم حال نداشتیم✨ دورکعتش را بخوانیم به تعبیر امیرالمومنین اگر نمیتوانیم چیزی را صد در صد به دست بیاوریم کامل ترکش هم نکنیم . 👈 عصر هم هشت رکعت قبل از نماز 🔅نافله مغرب چهار رکعت است دوتا دو رکعت بعد از نماز نماز مغرب را که بجا آوردیم دوتا دو رکعت را میخوانیم قبلا گفتیم نافله ارجعیت دارد بر نماز اگر حال خواندن نماز غفیله را هم داشتیم میتوانیم بخوانیم اگر نه نافله مقدم تر است حداقل دو رکعتش را بجا بیاوریم . نافله دو رکعت نشسته یعنی نافله عشاء را باید نشسته خواند. دو رکعت بعد از نماز عشاء میخوانیم که بسیار دارد 🌴روایت داریم دو رکعت نافله عشاء ثواب زنده داری را خدا به انسان میدهد و همانند شهیدی است که در خون خود غلتیده است. یعنی اینقدر نافله عشاء دارد . حیف است ما از این نوافل غافل باشیم ✍ادامه دارد...... 🌹التماس دعا🌹 🎤استاد احسان عبادی https://eitaa.com/zandahlm1357
🍁🍁🍁 🍁🍁 ⬅️راهکارهای ساده برای خواندن نوافل نمازهای روزانه سوم و پایانی 🔸طریقه ساده خواندن نافله های روزانه⬇️⬇️ 👈 شب یازده رکعت است ،نافله شب را هم نیاز نیست حتما قبل از اذان صبح بلند شویم و بخوانیم. 👌 نکته :اذان ظهر شهرما هر ساعتی که هست یازده ساعت و ربع بعد از اذان وقت خواندن شب میباشد. 🍃 ساعت دوازد ظهر اذان شهرمان باشد. یازده ساعت و ربع یعنی ساعت بیست وسه و ربع وقت خواندن نماز شب است. 🔅 اما شاید بعضی از افراد توانایی خواندن یازده رکعت را نداشته باشند . ✨ برای شروع می توانیم دو رکعت به نیت نافله شفع و یک رکعت به نیت وتر بخوانیم 🌴 واماچهارتا دو رکعت به نیت نافله شب که میشود هشت رکعت ویک دو رکعت به نیت نافله شفع و یک رکعت هم نافله وتر. شاید بعضیا حال نداشته باشند قنوت مستحبی و سیصد تا العفو و هفتاد تا استغفار برای مومن بگویند. چون مستحب است نیازی به این قنوت نیست . 👌میتوانید فقط در قنوت بگویید اللهم اغفر للمومنین والمومنات به همین سادگی. ✨ نماز شب را میتوانیم حتی در ده دقیقه هم بجا بیاوریم. 🌴پس اگر میتوانیم وقت نماز شب قبل از اذان صبح میباشد میتوانیم نیم ساعت قبل از اذان صبح بیدار شویم و بخوانیم. اگر قبل از اذان صبح موفق به خواندن نشدیم میتوانیم بعد از شب شرعی بخوانیم که گفتیم یازده ساعت و ربع بعد از اذان ظهر شهرمان میباشد. 🔺اگر در این صورت هم نتوانستیم بجا بیاوریم میتوانیم در روز بعد قضای نماز شب را به جا بیاوریم حتی شده دو رکعت . نماز شب هم بسیار پرثواب است نیازی نیست حتما شب خوانده شود در طول روز هم میتوانیم بخوانیم . ✨ ولی اگر قبل از وقته شرعی بخوانیم کمترین ثواب را دارد . مثلا ساعت شب بخواهیم بخوانیم نه قضا است نه اوقات شرعی است نه قبل از اذان صبح است . کمترین ثواب را این حالت دارد . 🔅پس بهترین حالت این است که یا قبل از اذان بیدار شویم یا نشد شب شرعی یازده ساعت و ربع بعد بخوانیم و اگر هم نشد قضای آن را بخوانیم . ان شاءالله خداوند به شما و اجر فراوان بدهد ✍ودر آخر یادمان باشد تک تک این نافله هارا امام به ما توفیق میدهد تا بخوانیم پس حتما از امام زمان بخواهیم که امام زمان به من کمک کن تا نافله هایم را بخوانم اگر در خواندن نوافل به من کمک کنی من هم عهد می بندم با خدای متعال که ثوابش را به شما هدیه کنم . 🌴مطمعن باشید امام زمان کمک و توان خواندن و انجام دادن این ها را به ما میدهد . 🔺یادمان باشد که ثوابش را به حضرت کنیم . 🌟 پس ان شاءالله تصمیم جدی به خواندن این ها بگیریم. به عنوان میتوانید متن یا صوت را در گروه های دیگر پخش کنید تا کاری برای کرده باشیم . (به امید حق ) پایان 🌹 🌹 🎤استاد احسان عبادی https://eitaa.com/zandahlm1357
‍ *🌴 .😊* 📝بر اساس از خادم حضرت امام رضاعلیه السلام ..... ⏰ساعت خدمتم تمام شده بود و مطابق رسم همیشگیم ، روبه روی ضریح دستی بر سینه نهادم و به رخصتی بر مرخصی از حضرت ، به گامهایی کوتاه ، حرم را ترک کردم. به استراحتگاه خادمین که می آمدیم ، هرشب میهمان احسان و کرامت علی بن موسی الرضا بودیم و ظرف غذایمان آماده روی میز بود. ✨از روزی که همای سعادتِ خادمیِ حضرتِ رضا، بر شانه ام نشسته بود ، با خود عهد داشتم جز لقمه نانی به تبرک ، از سفره ی حضرت برندارم و غذای سفره خانه را هر شب به از امام رئوف بر هدیه نمایم. 👨‍✈️لباس خدمتم به صد آداب از تن در میآوردم و به سلام و صلواتی کنار مینهادم ، ظرف غذا را در دست میگرفتم و میان ، به راه می افتادم. بیشتر شبها لقمه ی یا نصیب پیرزنی میشد که عصا زنان دنبال غذای تبرکی بود ، یا پدری که کودکی بیمار، روی صندلی چرخدار را به سمت پنجره فولاد حرکت میداد... ✨آن شب ظرف غذا محکمتر از همیشه در دستانم جا خوش کرده بود و از کنار هر پیرزن و یا بیماری که رد میشدم، دل نداشتم بفرمایش زنم. 🤔مات از بُخلِ خویش ، حدیث نفس میکردم و متحیّر مانده بودم امشب چه پیش آمده دلم را که دریایش قطره گشته... همچنان میان رواق ها گام برمیداشتم و عنانِ عقل را به دستِ دل سپرده بودم که ناگاه در مقابل به همراه خردسالش، میخکوب شدم... ✨مرد جوان آنقدر بود و کودکش آنقدر پوشیده بود که یقین کردم دلم ، مسیر را اشتباه آمده و باید راه کج کنم، اما چه کنم که قدم از قدمم پیش نمیرفت و ظرف غذا در دستانم شل شده بود... دل یک دله کردم و غذا را به دو دستم پیش آوردم: بفرمایید ، لقمه ی است... از طرف آقا ... ✨حرفم هنوز تمام نشده بود که 👦 چشمانش برقی زد و غذا را از دستانم گرفت، صورت کوچکش را روبه ایوان طلای حضرت چرخاند و به همان لحن کودکانه اش گفت: 📌وااای آقا ممنون، مادرم راست میگفت از پدرِ مهربان هم ،مهربان ترید... آنگاه در ظرف را باز کرد و به خوشحالی ادامه داد: 📌 بابا قاشق هم برایم گذاشته اند... 🧔پدر که صورتش غرق اشک شده بود ، آرام پرسید: _چگونه را جبران کنم؟ هنوز از آنچه پیش آمده بود، متحیّر بودم و به کلماتی در هم ریخته پاسخش دادم: _ من کاره ای نبودم ، لقمه حضرت بود، سهم و روزیِ پسر دوست داشتنیِ شما 🧔مرد که حال کنار پسرش👦 نشسته بود تا پسرش👦 همان گوشه ی رواق غذایش را نوش جان کند، راویِ ماجرایش شد: - میخواستم برای زیارت وداع بیایم و پسرم👦 را گفته بودم در هتل بمان و با من حرم نیا؛ زیارتم طول میکشد ، طاقت کودکانه ات طاق میشود و حال زیارت را از من خواهی گرفت. پسرم 👦پذیرفته بود در هتل بماند ولی همسرم🧕 اصرار داشت که باید برای خداحافظی پسرمان هم بیاید. هرچه بهانه میتراشیدم ، پاسخی میداد؛ تا اینکه مادرش🧕 آمد ، کنارش نشست دستانش را گرفت و به یقینی عجیب گفت: عزیزِ مادر؛ با پدر همراه شو، هیچ نگرانی هم به دلت راه مده؛ امام ، است؛ هرچه خواستی از بخواه... خلاصه به اوقاتی تلخ دست پسرم را گرفتم و به حرم آمدیم... 🎊زیارت خواندنم طولانی شده بود و پسرم👦 این پا آن پا میکرد، ولی من هنوز دل نداشتم امام را وداع گویم. سرِ نماز بودم که مرتب کودکم ، گوشه ی کتم را میکشید و میگفت بابا دیگر خیلی گرسنه ام، زمانِ رفتن نشده؟ آنقدر جملاتش مکرّر شد که کلافه نماز را سلام دادم و به عتابی گفتم: 📌مگر مادرت نگفت هرچه خواستی از خودِ آقا بخواه؛ آنگاه انگشتم را به سوی ضریح اشاره کردم و گفتم به ؛ بگذار زیارتم تمام شود 📌و سر نمازِ بعدی که ایستادم ، دیدم پسرم👦 رو به ضریح صدایش را آرام کرد و زیر لب زمزمه کرد: آقا واقعا گرسنه ام... دروغ نمیگویم... 📌آنقدر مظلومانه به درددل کرد که هرگونه بود نمازم سلام دادم و حرم را ترک کردم؛ هنوز چند قدمی نیامده بودیم که با ظرف غذایی از راه رسیدی... 📌و حال من هم کنار پدر نشسته بودم و بر میریختم که پسر غذایش را تمام کرد و رو به حضرت باز به همان لحن کودکانه گفت: 😊آقا ممنون...سیر شدم... 💫 صلی الله علیک یا علی ابن موسی الرضا علیه السلام و رحمه الله و برکاته💫 https://eitaa.com/zandahlm1357
آقای خورشید مهربان.pdf
3.78M
‏‏ 💠 آقای خورشید مهربان ✔️ موضوع: داستان کودکانه در مورد امام رضا علیه السلام 🖊نویسنده: سیده نرگس میرفیضی 📎دانلود فایل PDF 📚 معرفی کتاب (برگرفته از طاقچه) : سیده نرگس میرفیضی در کتاب «آقای خورشیدِ مهربان» با بیان داستان دعای باران از سوی امام هشتم علیه السلام و خوشحالی مردم شهر مرو، بخشی از کرامات امام مهربانی‌ها را با بیان ساده و زبان کودکانه به تصویر کشیده است. 🌸 معصومه 😍 ع 🙏در نشر معارف فرهنگی اسلامی سهیم باشیم. ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ 💯@zandahlm1357