شاهان هخامنشی، بی اعتماد به پزشکان ایرانی
↩️ #قسمت_دوم ↪️
پای سخن #باستانگرایان که بنشینیم، از #تمدن بزرگ و مهد #علم بودن #ایران قبل از #اسلام به ویژه دوران #هخامنشیان صحبت میکنند.
اما وقتی #تاریخ را مطالعه میکنیم، در میابیم علم، ایران پیش از اسلام همواره دست به دامان #دانشمندان #یونان و #مصر ی بود.
در مواردی که شاهان بیماری بر آنان غلبه میکرد دست به دامان پزشکان بیگانه میشدند و هیچگونه اعتمادی به #پزشکان ایرانی نداشتند و آنهارا از نظر علمی پایین تر از یونانی ها و #مصری ها میدانستند.
یکی از این موارد، نجات #آتوسا به دست #پزشک یونانی #دموکدس است.
این #پزشک_یونانی در حدود ۲۵۰۰ سال پیش توانست سرطان سینه آتوسا را بصورت کامل درمان کند
این ماجرا را #هرودوت مورخ مشهور یونانی روایت میکند :
" برروی سینهٔ #آتوسا دختر #کوروش و همسر #داریوش ذمل یا غدهای چرکین پدید آمد که سرباز کرد ولی زخم آن روز به روز گستردهتر شد. تا وقتی زخم کوچک بود آتوسا از شرم آن را پنهان می کرد و به کسی چیزی نمی گفت، اما وقتی جان خود را در خطر دید در پی دموکدس فرستاد و زخم را به او نشان داد. دموکدس قول داد او را درمان کند"
و هرودوت در ادامه نقل میکند که آتوسا به صورت کامل درمان شد.
📖 هرودوت،تاریخ هرودوت،انتشارات اساطیر،ترجمه مرتضی ثاقب فر،جلد اول ،صفحه ۴۱۸ و ۴۱۹
👈🏻 اسکن کتاب goo.gl/L5np2z
⚠️ توجه میفرمایید که این پزشک یونانی آنقدر توانا بود که توانست غده سرطانی درون سینه آتوسا را بصورت کامل درمان کند.
⁉️ حال سوال اینجاست، چرا داریوش همسر آتوسا و یا خود آتوسا هیچ وقت سراغ یک پزشک ایرانی نرفتتد؟
مگر نه اینکه ایران عهد #هخامنشیان مهد علم و تکنولوژی بوده است؟!
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✍🏻 #محمد_پورعلی
شاهان هخامنشی، بی اعتماد به پزشکان ایرانی
↩️ #قسمت_دوم ↪️
پای سخن #باستانگرایان که بنشینیم، از #تمدن بزرگ و مهد #علم بودن #ایران قبل از #اسلام به ویژه دوران #هخامنشیان صحبت میکنند.
اما وقتی #تاریخ را مطالعه میکنیم، در میابیم علم، ایران پیش از اسلام همواره دست به دامان #دانشمندان #یونان و #مصر ی بود.
در مواردی که شاهان بیماری بر آنان غلبه میکرد دست به دامان پزشکان بیگانه میشدند و هیچگونه اعتمادی به #پزشکان ایرانی نداشتند و آنهارا از نظر علمی پایین تر از یونانی ها و #مصری ها میدانستند.
یکی از این موارد، نجات #آتوسا به دست #پزشک یونانی #دموکدس است.
این #پزشک_یونانی در حدود ۲۵۰۰ سال پیش توانست سرطان سینه آتوسا را بصورت کامل درمان کند
این ماجرا را #هرودوت مورخ مشهور یونانی روایت میکند :
" برروی سینهٔ #آتوسا دختر #کوروش و همسر #داریوش ذمل یا غدهای چرکین پدید آمد که سرباز کرد ولی زخم آن روز به روز گستردهتر شد. تا وقتی زخم کوچک بود آتوسا از شرم آن را پنهان می کرد و به کسی چیزی نمی گفت، اما وقتی جان خود را در خطر دید در پی دموکدس فرستاد و زخم را به او نشان داد. دموکدس قول داد او را درمان کند"
و هرودوت در ادامه نقل میکند که آتوسا به صورت کامل درمان شد.
📖 هرودوت،تاریخ هرودوت،انتشارات اساطیر،ترجمه مرتضی ثاقب فر،جلد اول ،صفحه ۴۱۸ و ۴۱۹
👈🏻 اسکن کتاب goo.gl/L5np2z
⚠️ توجه میفرمایید که این پزشک یونانی آنقدر توانا بود که توانست غده سرطانی درون سینه آتوسا را بصورت کامل درمان کند.
⁉️ حال سوال اینجاست، چرا داریوش همسر آتوسا و یا خود آتوسا هیچ وقت سراغ یک پزشک ایرانی نرفتتد؟
مگر نه اینکه ایران عهد #هخامنشیان مهد علم و تکنولوژی بوده است؟!
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✍🏻 #محمد_پورعلی
تجربه جرج ریچی 2.mp3
20.08M
قسمت دوم تجربه ی مرگ دکتر ریچی تقدیم به شما⚘
💥#تجربه_مرگ_موقت
🥼#دکتر_جرج_ریچی
🌸#قسمت_دوم
https://eitaa.com/zandahlm1357
تجربه بتی جین دو ویرایش باآهنگ نهاییی قسمت اول.mp3
20.42M
تجربه ی بتی جین ایدی
🌱#قسمت_دوم
@zandahlm1357
140265.mp3
2.58M
🟢 برنامه #جهاد_تبیین
🔸#قسمت_دوم
با حضور #دکتر_علی_تقوی
با محوریت #واجب_فراموش_شده
🎙پخش از شبکه رادیویی #خراسان رضوی
🔺پاسخ به #شبهه👇🏻
اسلام دین اعتداله، چرا در مورد حجاب اینقدر تندروی میکنید؟!..🙍🏻♀🏃
______________________________
Shab22Ramazan93.4.2802Azizi.MP3
13.77M
🌷رسولُ اللّه ِ (ص):إنّ لِرَبِّكُم في أيّامِ دَهرِكُم نَفَحاتٍ، فَتَعَرَّضُوا لَهُ لَعَلَّهُ أن يُصِيبَكُم نَفحَةٌ مِنها فلا تَشقَونَ بَعدَها أبدا .🌷
✨همانا از سوى پروردگار شما در طول عمرتان نسيم هايى مى وزد ، پس خود را در معرض آنها قرار دهيد، باشد كه نسيمى از آن نفحات به شما بوزد و زان پس هرگز به شقاوت نيفتيد.✨
#دکتر_سعید_عزیزی
#قسمت_دوم
🍃🌸۰۰۰﷽۰۰۰🍃🌸
#واژه_شناسی_قرآن
#کلمه_عالَم_آیه_1_صفحه_1
#قسمت_دوم
✍اما امام صادق فرمودند :
که مقصود از #عالَم مردم هستند چه این که هر کدامشان عالَمی #مستقل اند و فرمود :
1⃣ عالم بر دو نوع است #عالم_کبیر و فلک و هر آنچه در آن است را شامل می گردد۰
2⃣ و #عالم_صغیر انسان می باشد !!! انسان بر هیئت عالم، خلق گردیده است۰
👈و خداوند هر آنچه در عالَم کبیر قرارداده در #وجود_انسان به #ودیعه نهاده است۰
🔻 خدای متعال می فرماید:
☘«اَلْحَمْدُ لله رَبِّ العالَمينَ»
(فاتحه/١)
👇و در آيه شريفه:
☘« وَ أنّى فَضَّلْكُمْ عَلَى العَالمين»
(بقره/٤٧)
گفته شده است منظور دو عالم موجود در زمان بنی اسرائیل میباشد و گفته شده است؛
❌مراد #بزرگان و #اهل_فضل_آن_قوم است که هر کدامشان جاریِ مجرای یک عالم از آنچه خداوند به آنها #عنایت کرده بود، قرار داشتند۰
❌و تَسمِیه ی آن ها به عالَمین مانند نامگذاری ابراهیم به #امت میباشد که فرمود:
☘«إنَّ اِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً»
(نحل/١٢٠)
☘«أَوَلَم نَنْهَكَ عَنِ العَالَمينَ»
(حجر/٧٠)
📚مفردات راغب اصفهانی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
💜رمـــــان: در حوالـےعطــرِیــاس💜
#قسمت_دوم
#هوالحــق
دیگه نوبت سفره پهن کردن بود، تا الان هی از جمع فرار می کردم تا عطر یاس بیشتر از این دیوونه ام نکنه ولی موقع شام دیگه نمیشد کارش کرد باید با عباس دور یه سفره مینشستم و غذا میخوردم، بعد از پهن شدن سفره و تکمیل همه چیز باز وارد آشپزخونه شدم که یه دفعه صدای مامان از هال اومد: دیگه چیزی نمیخواد خودتم بیا
در حالی که شیر آب باز میکردم گفتم: چشم اومدم
چند بار صورتمو با آب شستم شایدم بهتر بود وضو می گرفتم تا آروم شم
بعد از وضو گرفتن وارد هال شدم همه مشغول غذا خوردن بودن، زیاد نگاه نکردم که مبادا نگاهم بلغزه و به عباس بیفته، نمیخاستم به هیچ وجه نگاهش کنم به اندازه ی کافی بی قرار بودم با نگاه کردنش حال خودمو بدتر میکردم
ملیحه خانم زیر چشمی نگاهی بهم انداخت و گفت: ماشالله چه خانومی شده معصومه جون
لبخندی رو لبای مامان نشست: کنیز شماست
با این حرف مامان تو اون هیرو ویری نزدیک بود خنده ام بگیره، آخه یکی نیست به مامان بگه کنیز! کنیز واقعا!!!!
نگاهم به مهسا افتاد که ریز ریز میخندید، وای مهسا خدا بگم چیکارت کنه!
ملیحه خانم باز نگاهشو بهم دوخت و گفت: ان شالله یه شوهر خوب گیرت بیاد خاله جون، راستش ما هم چند وقته دنبال یه دختر خوب برای عباس می گردیم
ضربان قلبم بالا زد اصلا نفهمیدم لقمه ی توی دهنمو چجوری قورتش دادم سرمو یه دفعه بلند کردم که نگاهم افتاد به چشماش ..یه لحظه مغزم ارور داد، مطمئنا چند دقیقه دیگه اونجا می موندم همه، احساسمو از تو چشمام میفهمیدن
سریع پارچ و برداشتم و گفتم: برم پرش کنم
دویدم سمت آشپزخونه و ولو شدم کنار یخچال، با یاداوری چند دقیقه پیش و حرفای ملیحه خانم و چشمای عباس،تمام بدنم یخ شد ...
وای وای وای، من باز اشتباه کردم، برای اولین بار به چشمام نگاه کرد و من ...
سرمو گذاشتم رو زانوهام، وای عباس چرا نمیفهمی که من طاقت ندارم، تو دونسته این کارو بامن میکنی یا شایدم اصلا روحت از این چیزا خبر نداره ....
💜رمـــــان: در حوالـےعطــرِیــاس💜
دیگه خانوما تو آشپزخونه بودن و مردام تو هال، منم زیر نگاها و توجهات خاص ملیحه خانم داشتم آب میشدم، مهسا انگار بیشتر از همه در جریان بود که هی بهم نگاه میکرد و لبخند میزد، تمام سعی مو میکردم که بی تفاوت باشم، دلم نمیخاست هیچ کس از درونم آگاه بشه، هیچکس!
ساعت نزدیک دوازده شب بود، من و مهسا رفتیم تو اتاق خودمون، خیلی خسته بودم و خوابم میومد اما انگار اینا هنوز تصمیم نداشتن بخوابن، سرمو گذاشتم رو بالشتم و به اتفاقات امروز فکر کردم، به یاس، به عباسی که سمیرا بهش میگفت آقای یاس!
مهسا از رو تختش اومد پایینو کنار تختم نشست: معصومه
نگاهش کردم: بله
یکم این دست اون دست کرد و گفت: تو دوست داری با عباس آقا ازدواج کنی؟
با تعجب نگاهش کردم و گفتم: چی؟!
نگاهشو بهم دوخت و ادامه داد: نگو که نفهمیدی ملیحه خانم غیر مستقیم داشت ازت خاستگاری می کرد
سریع نیم خیز شدم و گفتم: حالت خوب نیست ، برو قرصاتو بخور بخاب
چشماشو ریز کرد و گفت: الان مثلا میخای بگی نفهمیدی واقعا؟ اره؟!
-مهسا خواهش میکنم ول کن
سریع پتو مو کشیدم روم و گفتم: شب بخیر
-مثلا دارم حرف میزنم باهات
از زیر پتو گفتم: برو در ساتو بخون که کنکورت رو خوب بدی نمیخاد تو کارای بزرگترا دخالت کنی
چشمامو بستم و سعی کردم به چیزی فکر نکنم حتی به چشمای سیاهِ عباس که چند دقیقه نگاهم کرد..شروع کردم زیر لب زمزمه کردن ذکری که باعث بشه نقش خدا جای نقش چشمان عباس رو تو ذهنم بگیره، زمزمه وار تکرارش کردم "یاخیر حبیب محبوب صل علی محمد و آل محمد"
.💌نویسنده: بانو گل نرگــــس
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
aac_Ghazaleh - Aeneha.mp3
11.45M
🎙 #کتاب_صوتی
📓#بی_نمازها_خوشبخت_ترند
👈 #قسمت_دوم
📌این داستان؛ دلی به پاکی آئینه ها
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357
AudioMix_08-02-23_21-14-47-874_08-02-23_21-14-53-675.mp3
23.21M
✴️#ارتباط_با_خانواده_شوهر
#قسمت_دوم
سرکار خانم صدیق
💢 در مقابل افراد پر توقع چگونه رفتار کنیم
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
💯@zandahlm1357