eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.1هزار عکس
35هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 برادران گرامی آقا تهرانی و بانکی پور از این لایحه پر اشکال عفاف و حجاب دست بکشيد، خودتان هم میدانید اصل لایحه برای در حضور میدانی در برخورد با افراد کشف حجاب کننده بود. @zandahlm1357
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
شفاي ملاعباس (شفاي ملاعباس) جناب حاج آقاي مروج الاسلام رحمةالله عليه نقل فرمود چندي قبل يكي از دوستان كه خوبان ارض اقدس است بنام ملاعباس برايم نقل كرد: چند روز قبل مريض شدم و كم كم حال و مرضم باندازه اي سخت شد كه هيچ چيزي نمي توانستم بخورم حتي دوا، كسان من هرقدر اصرار و سعي مي‌كردند كه يك قرص دوا را بخورم نمي توانستم و قدرت نداشتم و دو سه روز بيهوش افتاده بودم وكسان من اندكي آب گرم بدهان من داخل مي‌كردند و از حيوة من مأيوس شده بودند. شب جمعه يا روز جمعه (ترديد از حقير است) در خواب يا بيحالي بودم كه ديدم آمده‌ام صحن جديد امام هشتم حضرت رضا (عليه السلام) و اراده دارم بحرم مشرف شوم. رسيدم نزديك غرفه اي كه بمزار شيخ بهائي مي‌روند، ديدم در آنجا چند نفري حلقه وار نشسته اند تا مرا ديدند صدا زدند اي شيخ بيا براي ما روضه بخوان من قبول كرده نزديك رفتم صندلي گذاشته شد و من نشستم و بي مقدمه چند شعري را كه يك زماني ديده بودم و خوب هم حفظ نداشتم شروع بخواندن كردم. صداي گريه آنها بلند شد و يكنفر از آنها را ديدم با كفش بسر خود مي‌زد ناگاه بيدار و چشم باز كردم و خودم را به نظر مرحمت حضرت رضا (عليه السلام) صحيح و سالم يافتم و برخواستم و بكسان خود گفتم من گرسنه‌ام چيزي بدهيد بخورم پس ظرف حريره يا فرني آوردند و خوردم گفتم باز بياوريد و اين نبود مگر از نظر مرحمت حضرت ثامن الائمه (عليه السلام) و آن اشعار اين است: (- كرامات رضويه. ) اي شهريار طوس شهنشاه دين رضا وي ملجا خلائق و وي مقتداي ما اي آنكه انبيا بطواف حريم تو دارند اشتياق بهر صبح و هر مسا اندر جوار قبر تو جمعي پريش حال داريم روز و شب بدرت روي التجا درمانده ايم جمله بفرياد ما برس زيرا كه نيست جز تو كس دادرس بما شاها مرا بحضرت تو عرض حاجتيست كن حاجتم روا بحق خيرةالنسا @zandahlm1357
43.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شده یه رازی و فقط با امام رضا در میون بزاری ؟ که حتی پدر و مادرتم از اون راز خبر نداشته باشند. پس بریم این داستان رو ببینیم ، تا از راز این بچه ها خبردار شیم ...
28.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عج 🔻هفت گروه علمای جهنمی❗️🔥 منبع حدیث: الخصال، ج‏2، ص: 353 ترجمه الحیاة، ج‏2، ص: 483 @zandahlm1357👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ویژگی های نفاق و منافقین ✅ جلسه 1(بخش اول) 🎙آیت الله مجتبی تهرانی(ره) 📖معنای نفاق ✍️ بحث ما راجع به نفاق است و به این نکته اشاره کنم که در بحث ریا و اخلاص مطرح کردم که ریا -به یک معنا - یکی از شاخه‎های نفاق است. ریا و نفاق با هم رابطه دارند و - به یک معنا- بین‌شان عموم و خصوص مطلق برقرار است، که بستگی دارد به اینکه نفاق را چگونه معنا کنیم. همان‌گونه که ریا با کذب و دروغ رابطه دارد؛ لذا از نظر بحث علمی معلوم می‎شود که نفاق و کذب هم با هم رابطه دارند و در نتیجه، ریا با نفاق، ریا با کذب و نفاق با کذب رابطه‎های تنگاتنگی دارند. ابتدا باید به سراغ معنای نفاق برویم که خودِ این، بحث مستقلّی است. نفاق یک معنای لغوی دارد و -در اصطلاح- علمای اخلاق هم آن را معنا می‎کنند. در لغت از نفاق تعبیر به «دورویی» می‌شود. «نافق»؛ یعنی دورویی کرد. دورویی جزو اظهر صفات منافق و اخصّ خواصّ نفاق است. بعدش معنای نفاق را باز می‎کنند و می‌گویند: نفاق به معنای پوشیده کردن کفر در دل و آشکار کردن ایمان است؛ که اوّلی دارای معنای گسترده‎ و دوّمی -به اصطلاح- دایره‎اش تنگ‌تر می‌شود. ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄ @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تحقیر یک پسربچه دبیرستانی بخاطر پوشش ناهنجار مادرش ⚠️ نزدیک بود یک نفر کشته شود! @zandahlm1357
📸 آیدین زواره‌ای که گوشیو به دست مردم میده و میگه از خواستگاری من فیلم بگیرید حالا خواستگاریش با کی بود؟ با یه پسر! به همین راحتی عادی سازی همجنس‌بازی با زبان طنز در ایران ادامه داره (دقیقا مثل کاری که با سایر نقاط جهان انجام شد) نهادهای نظارتی باید به شدت برخورد کنند 🤦‍♂ @zandahlm1357
📸 نماز جماعت وسط مونترال کانادا ✌️ کاخ سفید داره حسینیه میشه @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عملیات «وعده صادق» ایران را در اوج اقتدار قرار داد 🔺وزیر کشور: عملیات ایران عزیز را در اوج اقتدار و توجهات جهانی قرار داد‌ و وعده‌های امام راحل و رهبر معظم انقلاب را به عینه در حال مشاهده هستیم. @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یوم‌الله دانشگاه‌های آمریکا 🔺قیام دانشجویان آمریکایی علیه نسل‌کشی در از کجا شروع شد و حالا در چه وضعی است؟ @zandahlm1357
📸 گوشی هایی که بیشترین خرابی رو دارن و ارزش خریدن ندارن @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دیدار مجید و آقا معلم قصه‌های مجید پس از ۳۵ سال 🔺مهدی باقربیگی بازیگر نقش مجید در سریال قصه‌های مجید و محمدعلی میاندار، بازیگر نقش معلم در این سریال پس از سی و چهار سال در کنار هم در یک برنامه حضور یافته‌اند و از خاطرات حضورشان در این سریال گفتند. @zandahlm1357
33.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥نماهنگ 🌹سرزمین عشق و غیرت خوزستان 🔰شاعر: قاسم صرافان 🔰آهنگساز: حسین کریمی 🔰تدوین: یوسف نبوی 🔰طراحی و تولید: رضا نقدی 🔰خواننده:حاج صادق آهنگران @zandahlm1357👈
🍂 🔻 1⃣7⃣ سردار علی ناصری ساعت حوالی ده صبح بود. در این هنگام، سربازی آمد و گفت: ۔ اسمت چیه؟ - على. ۔ شیعه هستی؟ - شیعه ام. سرباز عراقی گفت: - من هم شیعه ام. ناراحت نباش. چیزی نیست. فقط یک تیر خورده ای. سرباز عراقی با کنیه صدایم زد و گفت: ابوحسین نگران نباش خوب می شوی. هرطور بود، مرا به خاکریز اول بردند. افسر عراقی از من پرسید: - اینجا چه می کنی؟ - راه را گم کرده ام. - چطور راه را گم کرده ای؟ چند نفر بودید؟ - سه نفر بودیم. بین ما دعوا شد. سه نفر ماندند، سه نفر آمدیم. - نه، تو برای شناسایی آمده ای! - کسیکه برای شناسایی می آید، دست خالی می آید؟ بدون اسلحه می آید؟ _ چرا وقتی ایست دادیم، فرار کردی؟ - شما مهلت ندادید ... تیراندازی کردید. تا اندازه ای قانع شدند. فرمانده با كلتش بازی می کرد، معلوم بود قصدهای بدی دارد. دل توی دلم نبود. سردم بود و کم کم داشتم درد را هم احساس می کردم. یکی از نظامیها به فرمانده اش گفت: نکشش. جوانه. یک تیر هم بیشتر نخورده. با فرمانده گردان تماس بگیر، شاید گفت ببریمش عقب. - با چی ببریمش عقب؟ توپخانه، از شانس بد من هنوز داشت کار می کرد. میان مرگ و زندگی بودم. هم می ترسیدم با کلت به سرم بزند و هم امید نجات داشتم. آن سرباز شیعه گفت: - من بلندش می کنم. با بی سیم تماس گرفتند. فرمان دادند هر طور شده مرا به عقب ببرند. تا اندازه زیادی خیالم راحت شد. سرباز شیعه آمد و خواست مراکول کند، نتوانست. زمینم گذاشت و گفت: ۔ چقدر سنگینی! در این وقت، دو نفر با برانکارد آمدند. آن شیعه، مرا کول گرفت. من هم گردنش را گرفتم. گفت: - خفه ام نکنی ها! - نه! بلندم کرد و کمی جلو برد و در برانکارد گذاشت. یکی از سربازها رو به من کرد و گفت: به خمینی فحش بده. موی بدنم سیخ شد. فکری به ذهنم رسید، بلند گفتم: . آخ ... آخ ... همان سرباز گفت: - معلومه از مردان خمینی هستی. می دانم نمی خواهی فحش بدهی. نده؛ اما آخ و اوخ هم نکن. ساکت باش. همان جا از خدا خواستم که اوضاع را طوری فراهم کند که هرگز در ایام اسارت در وضعیتی قرار نگیرم که دهانم به این گونه ناسزاها باز شود. پیگیر باشید @zandahlm1357👈
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا