eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
55.1هزار عکس
40.9هزار ویدیو
1.8هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
جلسۀ ششم: جنگ جمل اشاره شورش ناكثين پيغمبر اكرم (صلّى الله عليه وآله) به اميرالمؤمنين (عليه السّلام) فرموده بود: «يا عليّ تقاتلُ الناكثينَ وَالقاسطينَ والمارِقينَ» [۱] ؛ اى على تو با پيمان شكنان و ستمگران و از دين به در شدگان خواهى جنگيد. ناكثين به معناى پيمان شكنان، به كسانى اطلاق مى شود كه ابتدا با اميرالمؤمنين (عليه السّلام) به عنوان خليفه مشروع مسلمانان بيعت كردند، و سپس به ظاهر به بهانۀ خون خواهى عثمان بر ضدّ آن حضرت شوريدند و پيمان خود را شكستند. (قاسطين هم، معاويه و اصحاب صفّين؛ و مارقين, خوارج بودند). سردمداران اين حركت طلحه و زبير بودند كه با حمايت همه جانبۀ عايشه كه وى با سوءاستفاده از عواطف مردم در خصوص همسرى پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) و امّ المؤمنين بودن, كينۀ ديرينۀ خود نسبت به على (عليه السّلام) را به نمايش گذاشته بود, در برابر حضرت ايستادند. ---------- [۱]: . فروغ ولايت، ص ۳۶۵ به نقل از مستدرك وسايل ج ۳، ص ۱۴۰. تشیع ✍️استاد محمد حسین رجبی https://eitaa.com/zandahlm1357
بررسى علل و عوامل پيمان شكنى طلحه و زبير ۱. عدم تحمّل عدالت و مساوات على (عليه السّلام) اين دو سردار قديمى و افرادى مانند آن‌ها كه در زمان عثمان منافع مادى بسيارى كسب كرده بودند، مساوات اميرالمؤمنين (عليه السّلام) در اين تقسيم بيت المال را تحمّل نكردند، و آن را توهينى به خود تلقّى نمودند. طلحه و زبير در ملاقات با امام (عليه السّلام)، با گستاخى به آن حضرت گفتند: «ما با تو بيعت كرديم تا در كارها با ما مشورت كنى و بدون نظرخواهى از ما دست به كارى نزنى. تو خود فضيلت ما را نسبت به ديگران مى دانى، امّا به هنگام تقسيم اموال بدون نظر و مشورت ما و به ميل خود آن را قسمت مى كنى و حق ما را رعايت نمى كنى». در قسمت ديگرى از سخنان خود گفتند: «ما از اين ناراحتيم كه برخلاف روش عمر بن خطاب بيت المال را تقسيم مى كنى. تو حقوق ما را با ديگران برابر كردى، حال آن كه شمشيرها و نيزه هاى ما اسلام را گسترش داد و اين اموال را ما از چنگ دشمنان اسلام به زور شمشير خود بيرون آورده ايم». اميرالمؤمنين (عليه السّلام) در پاسخ فرمود: «من از خود اين كار را نكردم و مطابق كتاب خدا و روش پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) عمل كرده ام». [۲] ---------- [۲]: . نگاه كنيد به: زندگانى اميرالمؤمنين (عليه السّلام)، ص ۳۴۶ و سيرۀ علوى، ص ۸۰ هر دو به نقل از شرح نهج البلاغة ابن ابى الحديد. تشیع ✍️استاد محمد حسین رجبی https://eitaa.com/zandahlm1357
۲. قطع اميد از حكومت كوفه و بصره طلحه و زبير به اعتبار سبقت در بيعت با اميرالمؤمنين (عليه السّلام) يقين داشتند كه در خلافت آن حضرت، مقام هاى درجه اوّل را به دست خواهند آورد. اين دو به ترتيب طمع فرمانروايى بصره و كوفه را داشتند؛ اما با تعيين كارگزاران جديد، آرزوهاى خود را بر باد رفته ديدند. آن‌ها پس از ناكامى در كسب فرمانروايى كوفه و بصره، نزد اميرالمؤمنين (عليه السّلام) آمدند و اجازه خواستند تا به عمره روند. حضرت به آن‌ها فرمود: شما قصد عمره نداريد. آن دو سوگند خوردند كه جز رفتن به عمره هدف ديگرى ندارند. اميرالمؤمنين (عليه السّلام) مجدداً فرمود: «شما عمره نمى خواهيد، بلكه قصد خيانت و پيمان شكنى داريد». طلحه و زبير سوگند ياد كردند كه چنين قصدى ندارند و فقط نيت عمره رفتن دارند. على (عليه السّلام) فرمود: پس بيعت خود را با من تجديد كنيد. آن دو تجديد بيعت كردند و عهد و سوگندهاى محكم در اين باره ياد كردند. حضرت امير (عليه السّلام) به آن‌ها اجازه داد، ولى پس از خروج طلحه و زبير به حاضران فرمود: به خدا سوگند ديگر آن دو را نخواهيد ديد مگر در فتنه اى كه در آن به كشتار برخيزند. آن دو پس از آخرين ديدار با اميرالمؤمنين (عليه السّلام) و بعد از خروج از خانۀ حضرت، در جمع قريش گفتند: اين پاداش ما بود كه على داد. ما بر ضدّ عثمان قيام كرديم و وسيلۀ قتل او را فراهم ساختيم، در حالى كه على در خانه نشسته بود. حال كه به خلافت رسيده است, ديگران را بر ما ترجيح مى دهد. [۱] ---------- [۱]: . نگاه كنيد به: الامامة و السياسة، ج ۱، ص ۵۱ و تاريخ يعقوبى، ج ۲، ص ۱۸۰ و اخبار الطوال، ص ۱۴۱ و تاريخ طبرى، ج ۴، ص ۴۴۴ و شرح نهج البلاغة، ج ۱، ص ۲۳۱. تشیع ✍️استاد محمد حسین رجبی https://eitaa.com/zandahlm1357
۳. احساس خطر از جانب بنى اميه طلحه و زبير بنا به اعتراف خود, در برانگيختن مردم مدينه بر ضدّ عثمان نقش اساسى داشتند و هواخواهان عثمان، اين دو را در قتل او شريك مى دانستند. حال كه مى ديدند در حكومت جديد و خلافت اميرالمؤمنين (عليه السّلام) جايگاهى ندارند، از جانب بنى اميه احساس خطر شديدى مى كردند و خوف ترور خويش را داشتند. لذا پس از نااميدى از على (عليه السّلام)، از احساس كينه و رقابت بنى اميه با آن حضرت و بنى هاشم، استفاده كرده و با تغيير موضع، خود را خون خواه عثمان معرّفى كردند. بسيارى از بزرگان بنى اميه با علم بر اين كه طلحه و زبير در قتل عثمان شريك و دخيل بوده اند، استفاده از سوابق و نفوذ آن دو به ويژه خويشاوندى با عايشه را براى هدف مشتركشان يعنى مقابله با حكومت عادلانه على (عليه السّلام) لازم مى دانستند. ۴. طمع در خلافت طلحه و زبير پس از قطع اميد از به دست آوردن مقام و موقعيت در خلافت حضرت (كه شايد در نظر داشتند از آن مسئوليت به عنوان پايگاهى براى ادّعاى خلافت خويش استفاده كنند)، با مشاهدۀ مخالفت علنى عايشه با اميرالمؤمنين (عليه السّلام) فرصت را مغتنم شمردند تا با حمايت‌ام المؤمنين ضمن خلع يا قتل على (عليه السّلام) , خود به خلافت برسند. [۲] ---------- [۲]: . در اين مورد نگاه كنيد به: اجتهاد در مقابل نص، ص ۳۸۰ تحت عنوان: آثار سوئى كه شوراى عمر به دنبال داشت. تشیع ✍️استاد محمد حسین رجبی https://eitaa.com/zandahlm1357
تحريك و بسيج مردم بر ضدّ اميرالمؤمنين (عليه السّلام) از سوى عايشه عايشه به شدت با عثمان مخالف بود و مردم را برضدّ او تحريك مى كرد. عايشه براى حج به مكه رفته بود، و از آن فرصت استفاده كرده و مردم را به قتل عثمان تشويق مى كرد. چون در آن شهر خبر قتل عثمان را شنيد، بسيار شاد شد و گفت: خدا او را از رحمت خود دور كند، گناهانش او را كشت. سپس رهسپار مدينه شد و به تصوّر اين كه طلحه به خلافت خواهد رسيد، به هر كس برخورد مى كرد مى گفت: طلحه از همۀ مسلمانان به خلافت سزاوارتر است. در بين راه با شخصى به نام عبيدبن ابى سلمه مواجه شد و پرسيد بعد از قتل عثمان چه شد! گفت: گردش اوضاع مردم را به بهترين جايگاه هدايت كرد و با على (عليه السّلام) بيعت كردند. عايشه از شدت خشم و عصبانيت فرياد زد: واى بر من! مرا برگردانيد, مرا به مكه برگردانيد و در راه مكه مى گفت: عثمان را به ناحق كشتند. عبيد به او گفت: مگر تو خود مردم را بر ضدّ او تحريك نمى كردى و از همه بيشتر بر او خشمناك نبودى و نمى گفتى «نعثل» را بكشيد؟! عايشه گفت: اطلاع يافتم او را توبه دادند و پس از توبه مانند نقره سفيد شد، اما در ماه حرام و در حال روزه پس از توبه او را كشتند. [۱] پس از رسيدن نامۀ طلحه و زبير به عايشه، وى مردم را به خون خواهى عثمان و بيعت با طلحه و زبير دعوت كرد. ---------- [۱]: . تاريخ يعقوبى، ج ۲، ص ۱۸۰ و تاريخ طبرى، ص ۴۵۹ و كتاب الفتوح، ج ۲، ص ۴۳۷ و سيرۀ علوى، ص ۹۱ به نقل از انساب الاشراف بلاذرى و كامل ابن اثير و شرح نهج البلاغة ابن ابى الحديد و احاديث شيعه. تشیع ✍️استاد محمد حسین رجبی https://eitaa.com/zandahlm1357
فهرست عناوین👇کانال جهت جستجوی سریع هر روز با امام رضا استاد ازغدی دکتر داودی نژاد استادکامران صاحبی استاد پور احمد عند ربهم یرزقون صفحه نکته و تجربه @zandahìm1357 صفحه اتاق مشاور @zandahlm1357 مشاور حقوقی صفحه همسران بهشتی @zandahlm1357 آئین_همسرداری_در_کلام_معصومین مداحی شاعران داستان شب.... https://eitaa.com/zandahlm1357 صفحه طبیعت @zandahlm1357 صفحه اولیاء الله https://eitaa.com/zandahlm1357 صفحه پزشک خود باشیم https://eitaa.com/zandahlm1357 صفحه سیاسی صفحه سبک زندگی صفحه کلاس مربی صفحه نماز خوب صفحه تدبر در قرآن صفحه روایت تاریخ آیا میدانید؟ -برزخ...... ارواح https://eitaa.com/zandahlm1357
علل كينه ورزى عايشه نسبت به اميرالمؤمنين (عليه السّلام) عايشه نسبت به اميرالمؤمنين (عليه السّلام) و همسر عالى قدرش حضرت فاطمۀ زهرا (سلام الله عليها) و امام حسن و امام حسين (عليهماالسّلام) كينۀ ديرينه داشت. علل كينۀ وى به حضرت على (عليه السّلام) و همسرش حضرت فاطمه (سلام الله عليها) را مى توان چنين برشمرد: ۱. محبت و علاقۀ شديد پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) به حضرت خديجه (سلام الله عليها) همسر نخست خود به گونه اى بود كه تا پايان عمر شريفش به هر مناسبتى از او ياد مى كرد و نام او هميشه در خاطر پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) زنده بود. عايشه از روى حسادت زنانه, از شدت علاقۀ پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) به خديجه سخت ناراحت بود تا جايى كه به پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) گفت: خديجه پيرزنى بيش نبود و رفت. خدا مرا كه بهتر از او هستم به شما داده است. رسول اكرم (صلّى الله عليه وآله) در پاسخ او فرمود: ساكت باش كه هيچ يك از همسران من به قدر و منزلت خديجه نخواهند رسيد. خديجه مادر حضرت زهرا (سلام الله عليها) بود و طبيعى است كه كينۀ از مادر، به فرزند او هم كشيده مى شود. ۲. پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) تنها از طريق خديجه (سلام الله عليها) داراى فرزند شد. ساير همسران پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) يا مانند عايشه و حفصه بچه دار نشدند و يا مانند «ماريه قبطيه» فرزندشان در خردسالى از دنيا رفت. از اين رو عايشه كه تنها دخترى بود كه به عقد پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) درآمده بود، به دليل بچه دار نشدن عقدۀ زيادى پيدا كرده بود، و لذا به خديجه حسد مى برد و از فرزندش بيزار بود. ۳. محبت فوق العادۀ پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) به دخترش حضرت فاطمۀ زهرا (سلام الله عليها) به سبب مقامات عالى معنوى كه داشت و احترام فراوان رسول خدا به آن حضرت، باعث حسد شديد عايشه شده بود. رفتار پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) نسبت به دختر عالى قدرش به گونه اى بود كه هنگام ديدار وى، تمام قد برمى خاست و به استقبالش مى رفت و دستش را مى بوسيد. او را «امّ ابيها»، «سيّدة نساء العالمين» و... مى خواند. رفتار و سخنانى كه به هيچ وجه همسرانش به خصوص عايشه لياقت آن را نداشتند. بارها او را مى بوسيد و مى فرمود: از بوسيدن او بوى بهشت را استشمام مى كنم. ۴. نسل پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) تنها از طريق دختر عالى قدرش و به واسطۀ همسر بزرگوار او يعنى على (عليه السّلام) باقى ماند. به ويژه آن كه پيغمبر (صلّى الله عليه وآله)، حسن و حسين (عليهماالسّلام) را فرزندان خود ناميد و به شدت به آن‌ها علاقه داشت. پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) فرموده بود: خدا نسل هر پيغمبرى را از صلب خود او قرار داد؛ جز من كه نسلم از صلب على (عليه السّلام) است. به راستى هر كسى از مادرى متولّد شود، به پدرش منسوب است؛ جز فرزندان فاطمه كه به من منسوب هستند [۱] . بديهى است كه همين امر تا چه حد موجبات حسد و خشم و نفرت عايشه را كه سعادت بچه دار شدن از پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) را نداشت، فراهم مى ساخت. ۵. پدر عايشه پس از توطئۀ سقيفه، حق مسلّم على (عليه السّلام) را غصب كرد و آن حضرت در برابر او ايستاد. عايشه با علم بر حقّانيّت على (عليه السّلام) و غاصب بودن پدر خود، مى دانست على (عليه السّلام) هر گاه به خلافت رسد، غاصبان را افشا خواهد كرد. از اين جهت نيز نمى توانست ببيند كه حضرت امير (عليه السّلام) در مسند خلافت قرار گرفته است. ---------- [۱]: . زندگانى امام حسن مجتبى (عليه السّلام)، سيد هاشم رسولى محلاتى، ص ۸۵؛ به نقل از منابع معتبر سنى. تشیع ✍️استاد محمد حسین رجبی https://eitaa.com/zandahlm1357
📆 ۱۶ آذر ؛ روز ؛ روزی که شعار متولد شد 🔹از مهم‏ترین حرکت‌های سیاسی، اعتراض دانشجویان در 16 آذر 1332 به ورود معاون رئیس‌جمهور آمریکا بود و نقطه اوج آن را می‌توان در اشغال لانه جاسوسی آمریکا در 13 آبان 1358 مشاهده کرد. 🔸در 16 آذر 1332 دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به نقش امریکایی‌ها در کودتای 28 مرداد 1332 علیه دولت دکتر مصدق، و به بهانه ورود ریچارد نیکسون معاون وقت رئیس‌جمهور امریکا به ایران دست به تجمع زدند که بلافاصله این اعتراض دانشجویی توسط نظامیان شاهنشاهی به شدت سرکوب شد و سه تن از دانشجویان دانشکده فنی به نام شریعت رضوی، احمد قندچی و مصطفی بزرگ‌نیا به شهادت رسیدند. 🔹این واقعه تنها اعتراض دانشجویان به ورود یک امریکایی به ایران نبود، تنها شهادت سه دانشجوی مسلمان توسط نظامیان شاهنشاهی نیز نبود ؛ بلکه آغازی بر دوران استکبارستیزی یک ملت و طرح شعار «مرگ بر امریکا» بود. 🔸جنبش دانشجویی را می‌توان در سه مرحله چنین تبیین کرد. در مرحله اول، جنبش دانشجویی با جریان روشنفکری پیوند خورده و از این منبع برخاسته و به آن وابسته است. هرچند، حرکت دانشجویی در عین حال، به دلیل اقتضائات جوانی، دارای روحی پاک و به دور از خدعه‌ها و فریب‌های سیاسی‌کاران بود. 🔹در مرحله دوم و با اوج‌گیری انقلاب اسلامی در سال 1356 و 1357، جنبش روشنفکری و دانشجویی که خود را پیشتاز جنبش سیاسی می‌پنداشت، ناگهان خود را عقب مانده یافت. حرکت عظیم مردم در اعتراض علیه رژیم، خرده احزاب و گروه‌های سیاسی و نیز جریان روشنفکری و جنبش دانشجویی را به تعجب واداشت و آنان را به اعلان موضع فراخواند. در این شرایط و احوال، جریان روشنفکری، عمدتاً کلاف سردرگمی بود که چندان به عمق، گستره و ماندگاری قیام باور نداشت و به گونه‌های مختلف سعی می‌کرد که آن را حرکتی کور تعبیر کند. 🔸در مرحله سوم، اهمیت و حرمت حرکت سیاسی دانشجویی در آن بود که خود را از بند روشنفکری گسست و از همراهی با مردم، احساس شرم و آزرم نکرد و پابه‌پای مردم پیش آمد و برای خود افتخاری عظیم در سیاسی ایران کسب کرد. @zandahlm1357
تحريك همسران پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) عايشه براى موفقيت كامل خود در براندازى خلافت مشروع اميرالمؤمنين (عليه السّلام) , به سراغ همسران پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) رفت تا با همكارى آنان عواطف مسلمانان را بيشتر تحريك كند. وى ابتدا به سراغ‌ام سلمه همسر عالى قدر پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) رفت كه او هم به حج آمده بود.‌ام سلمه كه از حسادت عايشه به خوبى مطلع بود، وقتى از دشمنى علنى او با اميرالمؤمنين (عليه السّلام) با خبر شد، به مخالفت با عايشه برخاست و مردم را به هوادارى حضرت على (عليه السّلام) فرا خواند. پس از اين ماجرا‌ام سلمه نامه اى به اميرالمؤمنين (عليه السّلام) نوشت و آن حضرت را از توطئۀ عايشه و طلحه و زبير آگاه كرد. در پايان نامه نوشت: اگر خداوند ما زنان را از خروج منع نفرموده بود، براى يارى تو قيام مى كردم؛ اما پسرم عمربن ابى سلمه را به يارى شما مى فرستم. [۲] عايشه از «حفصه» همسر ديگر پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) و دختر عمر بن خطاب دعوت كرد. او پذيرفت و گفت: من تابع عايشه هستم. اما وقتى آمادۀ حركت به سوى بصره شد، برادرش عبدالله بن عمر او را از رفتن بازداشت. [۳] ---------- [۲]: . كتاب الفتوح، ج ۲، ص ۴۵۴ و سيرۀ علوى، ص ۹۳ به نقل از انساب الاشراف و كتاب جمل شيخ مفيد، و شرح نهج البلاغة ابن ابى الحديد، و كامل ابن اثير، و بحار الانوار مجلسى. اجتهاد در مقابل نص. ص ۴۱۹. ابن قتيبه در در الامامة و السياسة، ج ۱، ص ۵۵ نقل مى كند كه پس از قطعى شدن خروج عايشه و طلحه و زبير، و جنگ آن‌ها با على (عليه السّلام)،‌ام سلمه طى نامه اى به عايشه ضمن بيان حقانيت على (عليه السّلام) و نادرستى عملكرد وى، از او خواست تا از اين سركشى و شورش دست بردارد. عايشه نيز در پاسخ وى نامه اى نوشت و در آن به توجيه اقدام خود پرداخت. يعقوبى هم در تاريخ خود (ج ۲، ص ۱۸۰) با نقل داستان ملاقات عايشه با‌ام سلمه و درخواست كمك از او براى مقابلۀ با على (عليه السّلام) , سخنانى از‌ام سلمه خطاب به عايشه در نادرستى اقدام وى تقريباً شبيه به محتواى نامه اى كه ابن قتيبه نقل كرده، آورده است و اضافه مى كند كه عايشه تحت تأثير سخنان‌ام سلمه از خروج بر ضدّ على (عليه السلام) منصرف شد، ولى طلحه و زبير او را وادار به مخالفت و خروج در برابر اميرالمؤمنين (عليه السّلام) كردند. [۳]: . تاريخ طبرى، ج ۴، ص ۴۵۴. تشیع ✍️استاد محمد حسین رجبی https://eitaa.com/zandahlm1357