eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.2هزار عکس
35هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب صوتی "صلح امام حسن علیه السلام" (پرشکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ) اثر شیخ راضی ال یاسین ترجمه
Part21_صلح امام حسن.mp3
10.26M
*سیمای صلح *مورخان درباره صلح امام حسن(ع) چه نوشته اند؟ *صلح امام در تاریخ یعقوبی *صلح امام در تاریخ طبری *صلح در کامل ابن اثیر *صلح در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید *صلح در ارشاد شیخ مفید *اختلاف مورخان *چرا امام حسن(ع) همانند امام حسین(ع) شهادت را انتخاب نکرد؟
.......: ساده زيستي آقا -------------------------------------- ------ با اين كه مقام معظم رهبري مي‌توانند از همه امكانات مادي بهره مند شوند، سطح زندگي خصوص ايشان از سطح زندگي يك شهروند معمولي هم پايين تر است. معظم له علاوه بر اين كه از يك زندگي معمولي و سطح پايين بهره مي‌برند، دائماً به مسئولان سفارش مي‌كنند: مواظب زندگي خود باشيد! اسراف نكنيد! آيةاللَّه خامنه اي معتقدند كه مردم را بايد عملاً به ساده زيستي دعوت نمود. خودشان در صف مقدم اين دعوت هستند. ايشان در مناسبت‌هاي خاصي كه برنامه خواندن صيغه عقد دارند، قبل از اجراي صيغه عقد، حدود يك ربع، عروس و داماد و خانواده‌هاي آنها را به رعايت صرفه جويي دعوت مي‌نمايند و مي‌فرمايند: خرج‌هاي گزاف نداشته باشيد. تشريفات و ريخت و پاشي نداشته باشيد. خود آقا هم در زندگي خصوصي شان، دقيقاً همين طور عمل مي‌كنند. معظم له نه حقوق از جايي دريافت مي كنند و نه از وجوهاتي كه از اطراف و اكناف خدمت ايشان مي‌آيد، براي زندگي شخصي خود استفاده مي‌كنند. زندگي ايشان از طريق هدايا و نذوراتي است كه علاقه مندان و ارادتمندان به معظم له تقديم مي‌كنند. فرزندان آقا هم همين طور زندگي مي‌كنند و همين سادگي و ساده زيستي را دارند. حجةالاسلام و المسلمين محمدي گلپايگاني. پرتوي از خورشيد، ص ۵۶. https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♻️« قَالَ رَبُّنَا ٱلَّذِیۤ أَعۡطَىٰ كُلَّ شَیۡءٍ خَلۡقَهُۥ ثُمَّ هَدَىٰ » 🍃 (ع) گفت: « ما همان کسی است که به هر را او بوده داده؛ سپس کرده است!» (طه - 50 ) 🌍 که قائل به بودن هستند، چه پاسخی در قبال وجود "هوشمندی" دارند؟
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
.......: موضع گيرى دهم امام به مناسبت برگذارى دو نماز عيد موضعى اتّخاذ كرد كه جالب توجه است. در يكى از آن‌ها ماجرا چنين رخ داد: مأمون از وى درخواست نمود كه با مردم نماز عيد بگذاردتا با ايراد سخنرانى وى آرامشى به قلبشان فروآيد با پى بردن به فضايل امام اطمينان عميقى نسبت به حكومت بيابند. امام (ع) به مجرد دريافت اين پيام، شخصى را نزد مأمون روانه ساخت تا به او بگويد مگر يكى از شروط ما آن نبود كه من دخالتى در امر حكومت نداشته باشم. بنابراين مرا از نماز معذور بدار. مأمون پاسخ داد كه من مى خواهم تا در دل مردم و لشكريان، امر وليعهدى رسوخ يابد تا احساس اطمينان كرده بدانند خدا چگونه تو را بدان برترى بخشيده. امام رضا (ع) دوباره از مأمون خواست تا او را از نماز معاف بدارد و در صورت اصرار شرط كرد كه من به نماز آن چنان خواهم رفت كه رسول خدا (ص) و اميرالمؤمنين على (ع) با مردم به نماز مى رفت. مأمون پاسخ داد كه هر گونه كه مى خواهى برو. از سوى ديگر، مأمون به فرماندهان و همه مأموران دستور داد كه قبل از طلوع آفتاب بر در منزل امام اجتماع كنند. از اين رو تمام كوچه‌ها و خيابان‌ها مملو از جمعيت شد. از خرد و كلان، از كودك وپيرمرد و از زن و مرد همه با اشتياق گرد آمدند و همه فرماندهان نيز سوار بر مركب هاى خويش در اطراف خانه امام به انتظار طلوع آفتاب ايستادند. همين كه آفتاب سر زد امام (ع) از جا برخاست، خود را شست و شو داد و عمامه اى سفيد بر سر نهاد. آن گاه با معطر ساختن خويش با گاه مايى استوار به راه افتاد. امام از كاركنان منزل خويش نيز خواسته بود كه همه همين گونه به راه بيفتند. همه در حالى كه حلقه وار امام را دربرگرفته بودند، از منزل خارج شدند. امام سر به آسمان برداشت و با صدايى چنان نافذ چهاربار تكبير گفت كه گويى هوا و ديوارها تكبيرش را پاسخ مى گفتند. دم در فرماندهان ارتش و مردم منتظر ايستاده و خود را به بهترين وجهى آراسته بودند. امام با اطرافيانش پابرهنه از منزل خارج شد، لحظه اى دم در توقف كرد و اين كلمات را بر زبان جارى ساخت: « الله اكبر، الله اكبر على ما هدانا، الله اكبر على ما رزقنا من بهيمة الانعام، و الحمد الله على ما ابلانا » امام اين‌ها را با صداى بلند مى خواند و مردم نيز هم صدا با او همى گفتند. شهر مرو يك پارچه تكبير شده بود و مردم تحت تأثير آن شرايط به گريه افتاده، شهر را زير پاى خود به لرزه انداخته بودند. چون فرماندهان ارتش و نظاميان با آن صحنه مواجه شدند همه بى اختيار از مركب‌ها به زير آمده، كفش هاى خويش را هم از پايشان درآوردند. امام به سوى نماز حركت آغاز كرد ولى هر ده قدمى كه به پيش مى رفت مى ايستاد و چهاربار تكبير مى گفت. گويى كه در و ديوار شهر و آسمان همه پاسخش مى گفتند. گزارش اين صحنه هاى مهيّج به مأمون مى رسيد و وزيرش فضل بن سهل » به او پند مى داد كه اگر امام به همين شيوه راه خود را تا جايگاه نماز ادامه دهدمردم چنان شيفته اش خواهند شد كه ديگر ما تأمين جانى نخواهيم داشت. و پيشنماز هميشگى را مأمور گزاردن نماز عيد نمود. در آن روز وضع مردم بسيار آشفته شد و صفوفشان در نماز ديگر به نظم نپيوست. در اين جا ذكر دو نكته لازم است: تأثير عاطفى ماجرا و پايگاه مردمى امام اكنون كه دوازده قرن از آن ماجرا مى گذرد، هنوز كه اين داستان را مى خوانيم چنان دچار احساسات مى شويم كه گاهى وصف ناپذير است. حال ببينيد آنان كه در آن روز خود شاهد آن ماجرا بودند چگونه تحت تأثير قرار گرفتند. ديگر نياز به ذكر اين نكته نيست كه ماجراى نماز عيد درست مانند ماجراى نيشابور حاكى از گسترش موقعيّت امام در دل هاى مردم بود. ۲ چرا مأمون خود را به مخاطره افكند؟ اگر هدف مأمون از آن اصرارى كه نسبت به رفتن امام به نماز مى ورزيد اين بود كه مى خواست اهل خراسان و نظاميان را فريب دهد و اطمينان آنان را نسبت به حكومت خود جلب كند. بديهى است كه بازگزداندن امام از نماز پس از پديد آمدن آن شرايط هيجان انگيز و آن جمعيّت سيل آسا، براى مأمون مخاطراتى در بر داشت. چه اين كار معنايش به خشم درآوردن هزاران هزار مردمى بود كه در اوج هيجان و احساسات قرار گرفته بودند. بنابراين اگر مأمون از مجرّد نمازگزاردن امام (ع) بيم داشت پس به چه دليل آن همه اصرار كرده بود كه نماز عيد را حتماً او برگزار كند؟ و اگر نمى ترسيد پس چرا از طوفان احساساتى كه امام درميان مردم برانگيخت، وحشت زده شد؟ ظاهرآ دليل وحشت مأمون چيزى بالاتر از همه اين‌ها بود. او ناگهان متوجه شد كه نكند وقتى امام به منبر رود در زمينه آن آمادگى كه در نهاد و زمينه مردم ايجاد كرده بود، خطبه اى بخواند كه مانند جريان نيشابور اعتقاد به خويشتن را از شروط يكتاپرستى معرفى كند. در آن روز امام درست در زى رسول خدا (ص) و وصيّش حضرت على (ع) در برابر مردم ظاهر شده و به گونه اى مردم را تحت تأثير قرار داده بود كه به قول « فضل بن سهل » جان مأمو
ن و اطرافيانش را به خطر مى انداخت. آن‌ها مى ترسيدند كه امام (ع) در آن روز مرو را كه پايتخت عباسيان بود، به مركز ضدّ عباسى تبديل كند. بنابراين مأمون ترجيح داد كه امام را از نماز بازگرداند و تمام مخاطرات اين كار را نيز بپذيرد. چه هر چه بود زيانش به مراتب برايش كمتر بود. https://eitaa.com/zandahlm1357
.......: نتيجه توسل به حضرت رضا يكي از علماي رباني مي‌فرمود: در زمان طلبگي خود هفت سال در يكي از حجره‌هاي مدرسه فيضيه كه ويران و نمناك بود، سكونت نمودم، بيماري رماتيسم گرفتم سالها از اين بيماري رنج مي‌بردم، از معالجات نتيجه نگرفتم، به مشهد رفتم. در آن جا به من گفتند: نزد آيت الله ملا حبيب الله گلپايگاني كه صبح‌ها در مسجد گوهرشاد نماز مي‌خواند برو او مستجاب الدعوة است، از او بخواه براي تو دعا كند تا خوب شوي. من تصميم گرفتم نزد او براي دعا بروم، ناگاه به ياد اين [صفحه ۱۱۵] حديث «كه آخر داستان مي‌گوئيم» افتادم و گفتم: تا حضرت رضا عليه السلام هست، رفتن به سوي ملا حبيب الله گلپايگاني روا نيست. از اين رو به سوي حرم حضرت رضا عليه السلام رفتم و متوسل شدم، طولي نكشيد كه بر اثر عنايت آن حضرت، از بيماري روماتيسم نجات پيدا كرده و شفا يافتم. حديثي كه در داستان فوق بيان شد در اينجا متعرض مي‌شويم. مالك ابن نويره از بزرگان قوم خود بود در مدينه به محضر پيامبر صلي الله عليه و آله آمد و اسلام را پذيرفت و اركان و اصول اسلام و ايمان را از رسول خدا صلي الله عليه و آله آموخت و به سوي قوم خود بازگشت وقتي كه او از مجلس پيامبر صلي الله عليه و آله بيرون رفت پيامبر صلي الله عليه و آله به حاضران فرمود: «من احب ان ينظر الي رجل من اهل الجنة فلينظر الي هذا الرجل» كسي كه دوست دارد به مردي از اهل بهشت بنگرد به اين مرد بنگرد. [صفحه ۱۱۶] حاضران اين سخن را از پيامبر صلي الله عليه و آله شنيدند از ميان آنها ابوبكر و عمر به سوي او دويدند تا به او رسيدند و گفتند: «اي مالك» پيامبر صلي الله عليه و آله تو را اهل بهشت معرفي كرده، براي ما دعا كن كه دعايت مستجاب است. مالك به آنها گفت: خدا شما را نيامرزد كه رسول خدا صلي الله عليه و آله را گذاشته ايد و نزد من تازه مسلمان آمده ايد تا براي شما شفاعت و طلب آمرزش كنم. جايي كه عقاب پر بريزد از پشه لاغر چه خيزد [صفحه ۱۱۷] https://eitaa.com/zandahlm1357
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇 یه سوال داشتم: اینکه کسی موفّق میشه به اعمال عبادی و ترک گناه و....، فرمودن باید اینها رو توفیق از جانب خداوند بدونه، خب اگه توفیق از طرف خداونده پس فاعل تکلیفش چی میشه؟ آیا باید بگه خودم اینها رو انجام دادم یا بگه خداوند بهم توفیق داد؟ و اگه هم جواب هر دو هست، یعنی اونهایی که نمیتونن خدا بهشون کمک‌ نمیکنه؟ و در اینصورت عدالت خدا زیر سوال نمیره؟! ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇 👌🏻سوال خیلی زیبایی پرسیدید. اینکه در توبه کردن های ما یا به قول شما همین نماز شب خواندن یا اعمال مذهبی که داریم انجام می دهیم توفیق خدای متعال هست شکی در آن نیست، قطعا توفیق خدای متعال هست و خداست که این توفیق را به ما داده. به هیچ عنوان شکی در این قضیه نیست. 👈🏻اما خدا توفیقش را می دهد، این حالش را می دهد، به ذهن شما می اندازد توبه کنید یا به ذهن شما می اندازد که نماز شب بخوانید یا شما را مثلا موقع نماز شب بیدار می کند نیم ساعت به اذان شما را بیدار می کند. خُب بقیه کارها را کی انجام می‌دهد⁉️ بقیه را شما دارید انجام می دهید. هم توفیق خداست هم اختیار شما‌. نیمه های شب پیش می آید برای خیلی ها پیش آمده نیمه های شب بیدار می شوند دقیقا موقع نماز شب هم هست ولی نماز شب نمی خوانند پس یعنی خدا این توفیق را داد طرف خودش توفیق را پس زد. پس هم توفیق خداست هم عمل ما هر دو کنار هم. 📝اما قسمت دوم سوال شما کسی که توبه نمی کند پس یعنی خدا کمکش نمی‌کند.. نه این غلط است! دوتا جواب برای این داریم: 🔸یکی جوابی که دادم یعنی خدا توفیق را داد خودش عمل نکرد دیگر تقصیر خدا نیست خود طرف بی همتی کرد. 🔸نکته دوم این است که خدا به کی این توفیق را می دهد؟ خدا به چه کسی در ذهنش می اندازد توبه کن‌ این مهم است. اینکه در قرآن می گویند خدا هر که را بخواهد هدایت می کند هر که را بخواهد گمراه می کند این معنا پیش نیاید که خدا دل بخواهی عمل می کند، به قول شما عدالت که زیر سوال می رود. این معنا نیست! ⬅️خدا به اعمال ما نگاه می کند، به دل ما نگاه می کند. وقتی می ‌بیند کسی دلش سیاه هست دلش چرک است به هیچ عنوان هیچ امیدی برایش نیست هیچ راه نجاتی برایش نیست و آن فرد خودش با اختیار خودش این بدبختی را برای خودش پیش آورد خدا چرا کمکش بکند. نمی تواند کمکش بکند خودش آن راه غلط را رفته. مثل دانشجویی که برگه امتحانی را سفید داده خُب استاد چطوری به او ده بدهد. حداقل یک چیزی می نوشتی کامل سیاه می کردی حداقل. ⬅️اما کسی که گناه کرده ولی امید هدایت به او هست. امید هدایت چطوری هست؟ به خاطر اعمال گذشته اش، یک چیزهایی از خودش نشان داد یک کارهای خیری کرده که این لیاقت را داشته. مثل دانشجویی که برگه را نوشته نُه شده، تلاش را کرد استاد هم می داند که واقعا تلاش کرد حالا ده را به او می دهد. ✅پس خدا نمی خواهد دل بخواهی کند .. براساس اعمال من و شما نگاه می کند و این توفیق را به من و شما می دهد. پس وقتی توفیق توبه را داد یعنی هنوز امید هدایت برای من و شما هست، اینطوری باید این موارد را تحلیل کرد. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 👤پاسخ دهنده: (👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
CQACAgQAAx0CSmRjDAACOLxhQZlUUXxUzmPAz1fJdvWWRPap5gACygYAAnW_oFFxzH-MWlAopiAE.mp3
1.61M
♨️امام زمان(عج) و غم شیعیان آخر الزمان 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مرده‌اند... .......: @zandahlm1357