🟩بهر کجا که روی آسمان همین رنگه !
🔹️( به هر کجا که روی آسمان همین رنگ است ) معنی ضرب المثل -> به هر کجا که روی آسمان همین رنگ است
🔸️در همه جا مشکل و گرفتاری وجود دارد و وضع به همین منوال و اوضاع زندگی به همین ترتیب است و فرق چندانی نمی کند.
#مشکل #گرفتاری #آسمان #رنگ
@zarboolmasall
🟩 به در گفت دیوار بشنوه
🔻غیر مستقیم حرف زدن
🔹️حکایت گفتن : به در میگم که دیوار بشنوه چیست؟
این ضرب المثل در شرایطی استفاده می شود که شما می خواهید با کنایه و یا صورت غیر مستقیم حرفی را به کسی بگویید.
🔸️برای مثال گاهی با طرف مقابل خیلی راحت و صمیمی نیستیم و از گفتن حرفی که باید بزنیم خجالت می کشیم، به همین خاطر سعی می کنیم به صورت غیر مستقیم منظور خود را به طرف مقابل بفهمانیم.
🔹️گاهی نیز ممکن است با شخصی مشکل داشته باشیم و بخواهیم منظور خود را با نیش و کنایه بیان کنیم.
#مشکل #کنایه #نیش #دیوار
@zarboolmasall
🟩گاومون زائیده!
🔻معنی : دردسر به سراغ آدم آمدن.
در جامعه دامدار حیوانات نقش عمده ای در زندگی مردمان داشت .گاو و گوسفند و ماکیانی که در خانه بودند ، باعث می شد که از خوراک تا لباس آن ها را تامین کند ، از طرفی دیگر محصولات این حیوانات دربازار ارزش مادی داشت و می توانست بخشی دیگر از نیازهای آن ها تامین کند
زاد و ولد دچار دردسر می شدند ، به ویژه وقتی که این حیوان خانگی «گاو » بود، چرا که زایمان گاو سخت تر است و باید مراقب گاو مادر و گوساله بود اما دردسرهای گاو بعد از زایمان شروع می شود ، بخشی از شیر خانواده صرف تغذیه گوساله تازه به دنیا آمده می شود ، تازه این گوساله مراقبت زیادی می خواهد باید حواست باشد بیمار نشود، حشرات موذی مزاحمش نشوند و …خلاصه زاییدن گاو شروع دردسرهای یک خانواده روستایی است ، برای همین از اصطلاح «گاوش زاییده» یا گاومون زاییده برای زمانی به کار می رود که فرد دچار مشکل یا دردسر شده است
#داستانضربالمثلی #مشکل #دردسر #گاو
@zarboolmasall
🟩معنی سری که درد نمی کنه دستمال نمی بندند یعنی چه؟
۱- یعنی برای انجام هرکاری انسان باید دلیل و علتی پیش خود داشته باشد.
۲- به کسی می گویند که با دست خودش خود را به درد سر می اندازد.
۳- درد کردن سر کنایه از مشکلات و سختی ای است که برای انسان پیش می آید؛ طبق این ضرب المثل درست نیست انسان بدون اینکه مشکلی برایش پیش آمده باشد خود را به دردسرهای الکی بیندازد. گاهی انسان خودش برای خود دردسر ایجاد می کند.
۴- یعنی کسی بیهوده برای خود مشکلی ایجاد نمی کند.
#بیهوده #مشکل #دردسر #سردرد
@zarboolmasall
🟩علاج واقعه قبل از وقوع بايد كرد
🔹️در زمانهاي دور، كشتي بزرگي دچار توفان شد و باعث شد كه كشتي غرق شود. مسافران كشتي توي آب افتادند. در ميان مسافران، مردي توانست خودش را به تختهپارهاي برساند و به آن بچسبد
موجها تختهپاره و مسافرش را با خود به ساحل بردند. وقتي مرد چشمش را باز كرد، خود را در ساحلي ناشناخته ديد بدون هدف راه افتاد تا به روستا يا شهري برسد. راه زيادي نرفته بود كه از دور خانههايي را ديد. قدمهايش را تندتر كرد و به دروازه شهر رسيد.
در دروازهي شهر گروه زيادي از مردم ايستاده بودند. همه به سوي او رفتند. لباسي گرانقيمت به تنش پوشاندند. او را بر اسبي سوار كردند و با احترام به شهر بردند
مسافر از اينكه نجات پيدا كرده خوشحال بود اما خيلي دلش ميخواست بفهمد كه اهالي شهر چرا آنقدر به او احترام ميگذارند. با خودش گفت: .نكند مرا با كس ديگري عوضي گرفتهاند..
مردم شهر او را يكراست به قصر باشكوهي بردند و بهعنوان شاه بر تخت نشاندند
مرد مسافر كه عاقل بود، سعي كرد به اين راز پي ببرد . عاقبت به پيرمردي برخورد كه آدم خوبي به نظر ميرسيد. محبت زيادي كرد تا اعتماد پيرمرد را به خود جلب كرد. در ضمن گفتگوها فهميد كه مردم آن شهر رسم عجيبي دارند.
پيرمرد ، به او گفت: . معمولاً شاهان وقتي چندسال بر سر قدرت ميمانند، ظالم ميشوند. ما به همين دليل هر سال يك شاه براي خودمان انتخاب ميكنيم. هر سال شاه سال پيش خودمان را به دريا مياندازيم و كنار دروازهي شهر منتظر ميمانيم تا كسي از راه برسد. اولين كسي كه وارد شهر بشود، او را بر تخت شاهي مينشانيم. تختي كه يكسال بيشتر عمر نخواهد داشت
مسافر فهميد كه چه سرنوشتي در پيش روي اوست . دو ماه بود كه به تخت پادشاهي رسيده بود. حساب كرد و ديد ده ماه بعد او را به دريا مياندازند. او براي نجات خود فكري كرد:
از فردا بدون اينكه اطرافيان بفهمند توي جزيرهاي كه در همان نزديكيها بود كارهاي ساختماني يك قصر آغاز شد .در مدت باقيمانده، شاه يكساله هم قصرش را در جزيره ساخت و هم مواد غذايي و وسايل مورد نياز زندگياش را به جزيره انتقال داد
ده ماه بعد ، وقتي شاه خوابيده بود ، مردم ريختند و بدون حرف و گفتگو شاهي را كه يكسال پادشاهياش به سر آمده بود از قصر بردند و به دريا انداختند.
او در تاريكي شب شنا كرد تا به يكي از قايقهايي كه دستور داده بود آن دور و برها منتظرش باشند رسيد. سوار قايق شد و بهطرف جزيره راه افتاد. به جزيره كه رسيد، صبح شده بود. خدا را شكر كرد به طرف قصري كه ساخته بود رفت اما ناگهان با همان پيرمردي كه دوستش شده بود روبهرو شد. به پيرمرد سلام كرد و پرسيد: .تو اينجا چه ميكني؟.
پيرمرد جواب داد: .من تمام كارهاي تو را زيرنظر داشتم. بگو ببينم تو چه شد كه به فكر ساختن اين قصر در اين جزيره افتادي؟.
مسافر گفت: .من مطمئن بودم كه واقعهي به دريا افتادن من اتفاق خواهد افتاد، به همين دليل گفتم كه پيش از وقوع و بهوجود آمدن اين واقعه بايد فكري به حال خودم بكنم..
پيرمرد گفت: .تو مرد باهوشي هستي. اگر اجازه بدهي من هم در كنار تو همينجا بمانم
🔻از آن پس، وقتي كسي دچار مشكلي ميشود كه پيش از آن هم ميتوانسته جلو مشكلش را بگيرد و يا هنگاميكه كسي براي آينده برنامهريزي ميكند، گفته ميشود كه علاج واقعه قبل از وقوع بايد كرد.
#علاج #واقعه #مشکل #برنامه
@zarboolmasall