eitaa logo
ضرب المثل
34.6هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
631 ویدیو
11 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
⬅️حوضی که ماهی نیست قورباغه سپهسالار است این ضرب المثل را هنگامی به کار می برند که علما و دانشمندان و حکیمان جامعه به حاشیه بروند و افراد ناشایست و کم ظرفیت به جایگاه های بلند دست می یابند و امور مهم را اداره می کنند. در چنین جامعه ای افراد از بسیاری از حقوقشان محروم می شوند. (کنایه از به مقام رسیدن افراد پست و بی ارزش در غیاب بزرگان است.) ✅ ماهی نماد شایستگی و کسی که لایق زندگی در آن حوض است شناخته شده و قورباغه نماد کسی است که لایق جایگاهی که قرار دارد نیست. تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی! @zarboolmasall
🇮🇷🇮🇷🇮🇷 😍 ⬅️قلعه مچی یا قلعچه مربوط به دوره صفوی در شهرستان هامون در جنوب غربی شهر محمد آباد (هامون) جای گرفته است. این اثر در تاریخ ۹آذر ۱۳۷۷ باشمارهٔ ثبت ۲۱۳۵ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است این قلعه مقر و کاخ خاندان رئیسی (ملک محمد رئیسی) فرمانروایان جنوبی سیستان می‌باشد که از خشت و گل ساخته شده‌است.ارتفاع ایوان شمالی این قلعه از زمین ۱۰متر و دهانه آن ۵/۷ متر پهنا دارد. در این منطقه باقی مانده یک آسیاب بادی نیز وجود دارد که نمونه‌های آن در دوران اسلامی و در تمام نقاط سیستان وجود داشته‌ است. این ساختمان را در زمان صفویّه شاهان کیانی سیستان ساخته‌اند و در احیاءالملوک هم دکتر ستوده آن را قلعهٔ کافی نامیده‌ است. در این منطقه کتیبه‌ای از سال ۱۱۳۰ هجری قمری (۱۷۱۷ میلادی) مربوط به میرجعفرخان کشف شده‌ است. قلعه مچی در ناحیه تاریخی حوضدار در ۷۰ کیلومتری جنوب غربی زابل قرار دارد و از آنجا که در سراسر منطقه نخلستان‌ های فراوانی وجود داشت و مچ نیز به زبان بلوچی به معنی درخت خرما می‌باشد، قلعه به این نام مشهور شده‌ است. @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 ضرب المثل "کسی را دنبال نخود سیاه فرستادن" 🖇 معنی و کاربرد: هر وقت می خواهند کسي از ماجرایی آگاه نشود و او را به بهانه ای بيرون می فرستند و يا به قول علامه دهخدا پي کاري می فرستند که کمی طول کشد از باب مثال مي گويند: فلاني را به دنبال نخود سياه فرستاديم! يعني جايي رفت که به اين زودي ها باز نمي گردد‌. اکنون ببينيم نخود سياه چيست و چه نقشي دارد که به صورت ضرب المثل درآمده است. به طوري که مي دانيم نخود از دانه هاي نباتي است که چند نوع از آن در ايران و بهترين آنها در قزوين به عمل مي آيد. انواع و اقسام نخودهايي که در ايران به عمل مي آيند همه به همان صورتي که درو مي شوند مورد استفاده قرار مي گيرند يعني چيزي از آنها کم و کسر نمي شود و تغيير قيافه هم نمي دهند. مگر نخود سياه که چون به عمل آمد آن را در داخل ظرف آب مي ريزند تا خيس بخورد و به صورت لپه دربيايد و چاشني خوراک و خورشت شود. مقصود اين است که در هيچ دکان بقالي و سوپر و فروشگاه نخود سياه پيدا نمي شود و هيچ کس دنبال نخود سياه نمي رود زيرا نخود سياه به خودي خود قابل استفاده نيست مگر آنکه به شکل و صورت لپه دربيايد و آن گاه مورد استفاده قرار گیرد. حالا اگر کسي را به دنبال نخود سياه بفرستند در واقع به دنبال چيزي فرستادند که در هيچ دکان و فروشگاهي پيدا نمي شود. @zarboolmasall
👤 آیت ‌الله جوادی آملی : 🔻 از بهترین فرصت‌ها برای تقرب به خدای سبحان همان قربانی کردن است. 🔻 حالا اگر قربانی کردن گاو و گوسفند این همه فضیلت داشته باشد ، قربانی کردن نفس چقدر فضیلت دارد؟! 🔻 تضحیه نفس بالاتر از تزکیه نفس است ، آن ( یُزَکِّیهِمْ ) برای مراحل میانی تقرب است ، امّا این تضحیه که آدم خودش را قربانی کند و بشود جزء مقرّبین الی الله این بالاتر از آن است. @zarboolmasall
گر او نمی آید ، بگو آن دل که بردی باز ده . ... @zarboolmasall
یه ضرب المثل است هست که میگه " اگر می خواهید زندگی در بهشت را قبل از مرگ تجربه کنید به giethoorn هلند بروید " شهری بدون جاده که رفت و آمد فقط از طریق قایق‌ها انجام میشود 👌 @zarboolmasall
؟ به آن تکه چوب که در معماری سنتی جلوی در ورودی اتاق می‌گذاشتند می‌گویند «جناب» به خدمت «جناب» آقای فلانی رسیدن یعنی دقیقاً به پشت این تکه چوب رسیدن. بخشی از آداب شرف یابی یا حضور بوده است. @zarboolmasall
🔴 افضل اعمال عید سعید قربان 🌕 امام جواد عليه السلام فرمودند: 🔵 در روز عید قربان ، چیزی با فضیلت‌تر از ۵ چیز نیست‌: 1⃣ قربانی کردن 2⃣ راه رفتن در جهت نیکی به پدر و مادر 3⃣ خویشاوندی که قطع رحم کرده تا به او چیزی ببخشد و آغاز سلام کند. 4⃣ یا مردی که از بهترین قسمت قربانی اش به دیگران اطعام کند و بقیه آن را به همسایگان از یتیمان و بردگان و بیچارگان دهد. 5⃣ از اسیران دلجویی کند. 📚 الخصال ج ۱ ص ۲۹۸ @zarboolmasall
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 سیّاس این کلمه در زبان عربی و متون قدیم فارسی و آثار استادان معاصر به کار نرفته است و بی اساس و ساختگی است. بهتر است از به کار بردن آن پرهیز کنیم و به جای آن از: سیاست‌باز، سیستمدار و... استفاده نماییم. سیف/ صیف سیف به معنی شمشیر است. صیف به معنای تابستان است. 🔸فرهنگ درست نویسی سخن، دکتر حسن انوری، انتشارات سخن، ص ١٨٧ @zarboolmasall
امام صادق علیه السلام: 🔹 إذَا أَحْبَبْتَ رَجُلاً فَلاَ تُمَازِحْهُ وَ لاَ تُمَارِهِ . 🔸هرگاه کسی را دوست داشتى، با یکدیگر نه (زیاد) شوخى كنید نه مجادله. 📚 اصول کافی (باب العشرة) جلد ۲ صفحه ۶۶۴ @zarboolmasall
◀️” زخم زبان بدتر از زخم شمشیر است ” معانی 👇 ۱- زخمی که بر اثر شمشیر بر بدن انسان ایجاد می شود، در نهایت خوب می شود اما زخمی که در اثر سخنی، دل فردی را می شکند، هرگز فراموش نمی شود. ۲- کنایه از این است که هر کاری تا ابد اثر خود را به جا می گذارد. ۳- اگر کسی به دیگری طعنه‌ای دلسوز بزند و بعد پشیمان شود و بخواهد از دل طرف دربیاورد، کسی‌ که مورد طعنه قرار گرفته است، می‌گوید: ”زخم زبان از زخم شمشیر بدتر است“. زخم شمشیر، خوب می‌شود، ولی زخم زبان، خوب نمی‌شود. ۴- انسان با زبان خود می تواند زخمی را بر دل دیگری ایجاد کند که تا آخر عمر، از دل طرف مقابل بیرون نرود. داستان زخم زبان بدتر از زخم شمشیر است 👇 @zarboolmasall
خوب بنگريم خردمندي نزديك راه خروجي روستاي خود نشسته بود كه مسافري به سويش آمد و پرسيد: «من از روستاي قبلي ام نقل مكان كرده ام و اكنون به اينجا رسيده ام. اهالي اينجا چگونه مردمي هستند؟» خردمند از او پرسيد: «مردم روستاي تو چگونه بودند؟» مسافر گفت: «آنان تنگ نظر، گستاخ و بي رحم بودند». خردمند گفت: «مردم اين روستا هم از همان قماش هستند.» پس از مدتي مسافر ديگري آمد و همان سوال را مطرح كرد و خردمند نيز از او پرسيد: «اهالي روستاي تو چگونه مردمي بودند؟» مسافر در پاسخ گفت: «بسيار مهربان، مودب و خوب بودند.» و خردمند به وي گفت: «مردم اين روستا هم همان گونه هستند.» ما به جهان، آن گونه كه دوست داريم مي نگريم، نه آن گونه كه به راستي هست. اغلب رفتار ديگران نسبت به ما، انعكاس رفتار خودمان با آنان است. اگر انگيزه هايمان در رفتار با آنان مثبت و خوب باشد، مي توانيم فرض كنيم كه انگيزه هاي آنان نيز نسبت به ما خوب و مثبت است و اگر قصد و نيت ما نسبت به آنان بد باشد، همواره فكر مي كنيم كه قصد و نيت آنان نيز نسبت به ما بد است. @zarboolmasall
شخصی مادر پیرش را در زنبیلی می گذاشت و هرجا می رفت، همراه خودش میبرد. روزی شیخی او را دید، به وی فرمود: آن زن کیست ؟ گفت مادرم است. فرمود: او را شوهر بده. گفت: پیر است و قادر به حرکت نیست. پیرزن دو دستش را از زنبیل بیرون آورد و بر سر پسرش زد و گفت: آخه ناخلف! تو بهتر می فهمی یا شیخ؟ @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 🌻✨ســـلام 🍃✨روزتـــون 🌻✨پر از خیر و برکت 🍃✨امروز سه شنبه↶ ✧ 29 خرداد 1403 ه.ش ❖ 11 ذی الحجه 1445 ه.ق ✧ 18 ژوئن 2024 میلادی ┄┄┄┅┅❅✾❅┅┅┄┄┄ 🌻✨ ↯ ذڪر روز ؛ 🍃✨《 یا اَرْحَمَ الرّاحِمین 》 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌​​​ ‎ ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌@zarboolmasall
💡 عبارت" آبشان از یک جوی نمی رود "زمانی به کار می رود که میان دو یا چند تن در انجام کاری توافق و سازگاری وجود نداشته باشد و این عبارت برای نشان دادن رابطه ی میان آنان استفاده می شود. در گذشته آب گیری مزارع و باغات جنبه حیاتی داشت و هنگامی که نوبت آبیاری می شد ، آب در جوی هایی به راه می افتاد و هر کس کوشش می کرد، پیش از آن که جریان آب قطع شود زودتر آب خود را بگیرد و این عجله و شتابزدگی و عدم رعایت نوبت و حق تقدم دیگران موجب می شد که کشاورزان هنگام آب گیری گاه با داس و بیل و چوب به جان یکدیگر می افتادند و یکدیگر را زخمی و حتی به قتل می‌رساندند. بنابراین و برای جلوگیری از پیش آمدن چنین مشاجراتی بود که هرکس کوشش می کرد آب مورد نیاز خود را از جویی برندارد که شریک با شخصی باشد که اهل درگیری و مرافعه است ، حالا هم از ضرب المثل "آبشان از یک جوی نمی گذرد " در مورد کسانی مورد استفاده قرار می گیرد که بر سرموضوعی با یکدیگر نمی سازند و با هم مشاجره دارند.   @zarboolmasall
در تماشای تو افتاد کلاه از سرِ چرخ خبر از خویش نداری که چقدر رعنایی @zarboolmasall
⬅️پیش غازی و معلق‌بازی (ممکن است برخی با شنیدن این مثل غازی را قاضی تصور کرده باشند) ولی در واقع غازی به معنی "بندباز" است (البته این کلمه به معنای جنگجو نیز می‌باشد ولی در اینجا معنی بندباز مورد نظر است). حال پیش کسی که بندباز است و به راحتی روی یک طناب راه می‌رود، معلق‌زدن قطعا هنرنمایی ناچیزی است! این ضرب‌المثل یعنی به خاطر داشتن یک هنر ناچیز در مقابل کسی که هنرهای فراوانی دارد، احساس غرور و افتخار کردن یا لاف زدن. و یا سعی بی‌حاصل در فریب دادن فرد آگاه توسط افراد ناآگاه. @zarboolmasall
ضرب المثل بزخری کردن ✍ مردی گاو خود را برای فروش به شهر برد. چند نفر که با هم شریک بودند، با حیله‌گری می‌خواستند گاو او را از چنگش در بیاورند، و قرار گذاشتند هرکدام از راهی بیاید و به او بگوید: این بز را چند می‌فروشی؟ حیله‌گر اولی آمد و پس از سلام و احوال‌پرسی گفت: قیمت این بز چقدر است؟ مرد ناراحت شد و گفت: مگر کوری؟ این گاو است، بز نیست. حیله‌گر دوم از مسیر دیگری آمد و گفت: ای آقا! این بز فروشی است؟ مرد گفت: این گاو است بز نیست. سومی هم نزدیک آمد و همین حرف را زد. مرد با خود فکر کرد: نمی‌شود سه نفر مختلف، هر سه اشتباه کنند، شاید این که به نظر من گاو است، بز باشد. چهارمین فرد از راه رسید و گفت: مگر قصد فروش این بز را نداری، چرا آن را نمی‌فروشی؟ مرد که به شک افتاده بود گاو را به عنوان بز و به قیمت بسیار پایین فروخت. از آن زمان به بعد ضرب المثل بزخری کردن به کنایه از «کم جلوه دادن قیمت یک کالا» رایج شد. ‌‌‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@zarboolmasall ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
💢 شأن والای انتخابات 🔷 انتخابات، آن نقطه اساسی وصل افکار و آرای مردم به بدنه نظام اجرایی است. اگر انتخابات... با حضور مردم، با اراده مردم، با آزادی کامل مردم و انتخاب آزادانه آن ها انجام بگیرد،... نظام اسلامی می تواند مطمئن باشد که در جهت آرزوها و هدف های خود در حرکت است. این، نقش انتخابات و شأن والای انتخابات است. 🎙 امام خامنه ای مدظله العالی؛ ۱۳۷۰/۰۹/۲۷. @zarboolmasall
💫حکایت های زیبا و آموزنده 💫 💢حواسمان به دور وریامون باشه... مردی از کنار جنگلی رد می شد، شیری را دید که برای شغالی خط و نشان می کشد. شغال به خانه رفت و در را بست ولی شیر همچنان به حرکات رزمی اش ادامه داد و شغال را به جدال فرا خواند . مرد سرگرم تماشای آنان بود که کلاغی از بالای درخت از او پرسید چه چیز تو را این چنین متعجب کرده است؟ مرد گفت: به خط و نشانهای شیر فکر می کنم ، شغال هم بی توجه به خانه اش رفته بیرون نمی آید! کلاغ گفت ای نادان آنها تو را سرگرم کرده اند تا روباه بتواند غذایت رابخورد! مرد دید غذایش از دستش رفته از کلاغه پرسید روباه غذایم را برد شیر و شغال را چه حاصل؟ کلاغه چنین توضیح داد: روباه گرسنه بود توان حمله نداشت، غذایت را خورد و نیرو گرفت، شیرهم بدنش کوفته بود خودش را گرم کرد تا هنگام حمله آماده باشد و شغال هم خسته بود رفت خانه تا نیرویی تازه کند تا آن زمان که جلوتر رفتی هرسه به تو حمله کنند و تو را بخورند!؟ مردپرسید: از اطلاعاتی که به من دادی تو را چه حاصل؟ کلاغ گفت: آنها کیسه زر تو را به من وعده داده بودند تا تو را سرگرم کنم! 📌📖 @zarboolmasall ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
✍از کتاب اربعين سيد عظيم الشأن قاضی سعيد قمی منقول است که از شيخ بهايی نقل می ‌‏فرمايد که شيخ فرمود: «رفيقی در قبرستان اصفهان داشتم که هميشه بر سر مقبره‌‏ ای مشغول عبادت بود و شيخ هر از گاهی به ديدنش می‌‏ رفته. روزی از او سئوال می ‌‏کند: از عجائب قبرستان چه ديده ‌‏ای؟ عرض کرد: 🔹روز قبل، در قبرستان جنازه ‌‏ای را آوردند و در اين گوشه دفن کردند و رفتند. هنگام غروب، بوی بدی بلند شد و مرا ناراحت کرد. چنين بوی بدی در تمام عمرم استشمام نکرده بودم. ناگاه هيکل موحشه و مُظلَمه‌‏ ای همانند سگ ديدم که بوی بد از او بود. اين صورت، نزديک شد تا بر سر آن قبر ناپديد گرديد. 🔸مقداری گذشت. بوی عطری بلند شد که در عمرم چنين بوی خوشی نشنيده بودم. در اين هنگام صورت زيبا و دلربايی آمد و بر سر همان قبر، محو شد. (اينها عجائب عالم ملکوت است که به اين صورتها ظاهر می شود.) مقداری گذشت. ديدم صورت زيبا از قبر بيرون آمد. ولی زخم خورده و خون آلود است. 🔹گفتم: پروردگارا؛ به من بفهمان اين دو صورت چه بود. به من فهماندند که آن صورت زيبا اعمال نيکش بود و آن هيکل موحشه، کارهای بدش. و چون افعال زشتش بيشتر بود، در قبر انيسش همان است. تا چه زمانی پاک شود و نوبت صورت زيبا برسد.» 📖 معاد ؛ آیت الله شهید دستغیب (ره) 🔸 🔹 ! ✍در سال های بسیار دور برای روشن کردن آتش، کبریت یا وسیله ای دیگر در اختیار نبود به همین منظور در یک مکان، آتشی همواره روشن بود تا مردم بتوانند از آن آتش برداشته و اجاق خانه های خود را روشن کنند. وظیفه آوردن آتش از آتشکده بر عهده فرزندان خانواده بود به همین دلیل خانواده ای که فرزند نداشت اجاقش خاموش یا به عبارتی کور بود. ریشه ضرب المثل ایرانی “فلانی اجاقش کور است” از همین است، به همین دلیل یکی از آرزوهای شیرین برای هر خانواده این جمله بود : " اجاقت سبز باد 🌱🌱💚🍃🍃 @zarboolmasall
تنها وقتی آخرین درخت بمیرد و اخرین رودخانه مسموم شود و آخرین ماهی شکار شود ، انسانها خواهند فهمید که نمیشود پول را خورد! ضرب المثل سرخپوستى @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مےگویند: روزے را صبحِ زود تقسیم مےڪنند  هرجا ڪـہ هستے "سهمِ امروزت"  "یك بغل شادے و آرامش"  سلام روزتون پر از خیر و برکت 🌺 @zarboolmasall
🌺ضرب المثل های ایرانی 🍃🇮🇷🇮🇷🇮🇷 !😒 😭 اين در اصل در يزد رایج است وهرگاه بچه‌اي كركر کند و نق بزند. مادرش به او مي‌گويد: هان، تو هم كار اون دختره كردي كه مي‌گفت: تا نخورم نخسبم.!!! 💬حکایت و معنیش 👇 !😒 😭 مادری يک دختر داشت. دختر از كودكي عادت كرده بود كه هروقت مي‌خواست بخوابد بايد يه مشت بخورد، و هر موقع كه كتك يا مشت نمي‌خورد نمي‌خوابيد و مرتب مي‌گفت: «تا نخورم نخسبم!» .زد و اين دختر بزرگ شد و به سن عروسي رسيد. عروس كه شد و او را به خونه بخت بردند، شب كه مي‌شد چادر نمازش را سر مي‌كرد و كنار اطاق مي‌نشست، بيچاره شوهر كه خبري نداشت هي به زنش مي‌گفت: برخيز، برو بخواب.زن جواب مي‌داد: «تا نخورم، نخسبم!» مرد بيچاره انواع و اقسام خوراكي‌‌ها را برایش می آورد ولي او تا صبح همينطور چادر به سر، كنار اطاق مي‌نشست، صبح دوباره به كارهاي خانه مي‌پرداخت. چند شب و روزي به همين ترتيب گذشت. شوهر هم خيلي ناراحت بود كه چرا زنش نمي‌خوابد، يك روز شوهر قضيه را به مادر و خواهرش گفت. مادر و خواهر مرد چادر چاقچور كردند و به خانه مادرزن رفتند و گفتند: «يعني چه؟». دختر شما شب‌‌ها ذكر زبانش اين است كه: تا نخورم نخسبم!.مادرزن گفت: «امشب وقتي چادرش را سر مي‌كند و كنار اطاق مي‌نشيند يه مشت به گرده او بزنيد، آن وقت است که راحت می خوابد». شب شوهر همين كار را كرد، ديد بله زنش فوري چادرش را كنار گذاشت و به رختخواب رفت و خوابيد!!!!!. @zarboolmasall