eitaa logo
ذره‌بین درشهر
17.3هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 یادش بخیر، زمانِ کودکی که از بد و خوب روزگار هیچ چیز نمی دانستیم و خشتی خام بودیم در حال پخته شدن؛ وقتی برای بازی با بچه ها به خانه ی دایی ولی می رفتیم؛ تازه آموزش و فرا گرفتنها شروع می شد چون خانه ی دایی در کوچه ای بن بست و کوچک قرار داشت، دیوار به دیوار خانه ی مردی از جنسِ و آن مرد کسی نبود جز . 🍂 از استاد خاطره های شیرینی در یادها به مانده است، که نقل آنها خالی از لطف نیست، استاد ابومحمدی و پدر ما دو تن از پیشکسوتان این دیار بودند و همیشه مسابقات خط که در سطح مدارس شهرستان برگزار می شد استاد ابومحمدی به عنوان بر مسابقات نظارت داشتند و برای منی که پدرم بود همیشه این سئوال پیش می آمد که چرا آقای ابومحمدی باید باشد و بابای ما نباشد؟! که روزی این سئوال را از پدر پرسیدم و ایشان با همیشگی شان در پاسخم چنین گفتند:" دخترم، آقای ابومحمدی در خطِ از من استادتَرند و تو نباید ناراحت باشی." که من با شنیدن این جمله ی پدر نه تنها شدم بلکه افکارم را نیز تصحیح نمودم که اگر آدم ها هم رشته و هم صنف، هم باشند در کنار رقابتهایی که ممکن است خودنمایی کند، حرف اول را می زند. 🍂 راستی گفتم استاد ابومحمدی همسایه ی دیوار به دیوار خانه ی دایی ولی بود، من در عالم بچگی به سادگی از کنار آدم ها عبور نمی کردم، همیشه سعی می کردم از زندگیِ اطرافیانم پندها بگیرم و بیاموزم. از زندگی استاد، هم نجابت و متانت و سادگی را آموختم و هم مهربانی و محبتِ به ؛ چرا که استاد پسر باوفایی برای مادر بودند و مادر بزرگوارشان همایون خانم یک عمر با ایشان هم خانه بودند و نگاه مادرِ استاد به عروسش همانند نگاه مادر به دختر بود و این نگاهِ متقابل از جانب عروس نیز وجود داشت و این یعنی فداکاری و گذشت برای زیباتر زندگی کردن، این یعنی پسندیده ترین برای منی که شاید غریبه ای بیش نبودم. 🍂 سال ۷۱ که مادربزرگم از دنیا رفت استاد محمود ابومحمدی برای تسلای دل دوستش، اولین پارچه ی تسلیت این را با خطی زیبا به تحریر درآورد و آن را درب مسجد کوشکنو نصب نمود و اینچنین خود را در غمِ ما شریک دانست. 🍂 و در پایان چند جمله ای از زبان دکتر که در فراق استاد و همسایه اینچنین می نویسد: برخی را نمی شود فراموش کرد.... برخی را هیچ جایگزینی نیست.... برخی تکرار نمی شوند.... برخی در دل و جانِ آدمی حک می شوند... دنیا آدم های زیادی را دیده است که بدون آنکه کوچکترین از خود برجای گذارند، آمده اند و رفته اند، اما مردِ همسایه ی ما، خودش امضا بود؛ مردی که سرمشق عشق می داد و حقیقتاً بود. او به مانند بسیاری از هنرمندانِ بی ادّعا، در این زندگی کرد و در میان آدم های توخالی و پرمدعا گم شد.... اما برای او، تربیتِ حتی یک نفر هم کافی است.... نام ، تا ابد در این دیار خواهد ماند... یاد و نامش گرامی و روحش غریق رحمت حق باد.... 📸 و در پایان، ای کاش تا آدم ها حضورشان سبز بود قدرِ‌ وجود نازنین شان را می دانستیم نه زمانی که رخت از این دنیا بربستند تازه از خواب بیدار شود و به نسلها بگوید که او که بود و چه کرد!!!!!! @zarrhbin
🔴🔴🔴 ✍️#تدوین:#امرالله_مروتی #سکه_های_________تقلبی #شیر یا #خط⁉️ حتما تجربه داشته اید که #تقلبی بودن و نبودن #سکه_ها؛ تاثیری بر روی شیر یا خط آمدن آنها ندارد؛ اما آیا #سکه_تقلبی_انسانها را بنام #ریاکاران #ضرب کرده اند⁉️ 🔴 چگونه افراد #ریاکار و #دورو را بشناسیم؟ 🔴 #دوروهای_صادق_ظاهری: وقتی در میان مردم هستند یک چیز می‌گویند و در عمل بر خلاف آن رفتار می‌کنند #دوروهای_صادق_باطنی:می‌دانند در باطن چه جور آدمی هستند #دوروهای_متقلب:ادعامیکنند به مسائلی باور دارند در حالی که در درون هیچ اعتقادی به آن مسائل ندارند دسته ای از #ریاکاران #سعی دارند #همیشه؛ #دیگران را از خود #راضی نگه دارند، حتی اگر قرار باشد دست به کارهایی بزنند که به آن #اعتقاد_ندارند. 🔴 #زبان_بدن افراد #دورو 🔴 #حسد از عوامل مهم و تاثیر گذار بر #دورویی و #ریاکاری 🔴 #عقلانیت_ابزاری دو روها در جهت اهداف #دنیوی 🔴 #ارتباطات_کلامی_غیرکلامی 🔴 #مردمک_چشمهای افراد دورو #باز است و #رنگ_صورت آنها از حالت عادی #تغییر میکند یا به #سفیدی می گراید @zarrhbin
🔺دسته سوم: : هستند که البته تر از دو گروه دیگرند که به باور روانشناسان؛ حتما کنار آمدن با آنها سخت تر از دو دسته قبل است. ؛ نه فقط با ؛ است بلکه این افراد نیز با یکی نیست. در واقع این گروه از آدم ها میکنند به مسائلی دارند در حالی که در ؛ اعتقادی به آن مسائل ندارند؛ مثلا اینها نه تنها راستگو نیستند و دروغ می گویند بلکه اساسا به راستگویی نیز باور ندارندیانمونه های زیادی از آن در زمینه و رویدادهای متقن مذهبی نظیر غدیر خم یا عاشورا وجود دارد که مصداق هایی از آن در این گروه از ریاکاران می‌گنجد به قسمی که این ردیف از ریاکاران در حالیکه در ؛ به وقایعی نظیر غدیر خم یا حوادث و و آنها ندارند اما با نوعا پرسر و صدا و رفتارها و حرکات تلاش می‌کنند اعتقادات تندنمای مذهبی خود را با به جامعه تلقین کنند.چنین است که در ادامه مسیر بالندگی منفی؛ که لقب میگیرند؛ اگر به رفتارهای ریاکارانه خود ادامه دهند تبدیل به میشوند یعنی کسانی که با نیست و در به آنچه در میان مردم میگویندنیز . 🔺دسته چهارم: افرادی هستند که به آنچه ؛ می کنند اما به آنچه میگویند؛ ندارند.این گروه ریاکاران این چنین عمل می کنند چون دارند ؛ را از خود نگه دارند، حتی اگر قرار باشد دست به کارهایی بزنند که به آن . 🔷 و افراد 🔷 از طریق می توان افراد را شناسایی کرد.ارتباطات غیرکلامی، دنیایی از کلام را به مخاطب می رساند. ؛مبحثی در علم است که به خوبی روشن کننده این مسئله است. بن بست دوسویه می گوید:اگر کسی در ؛ را عنوان می کند ولی و چیز میگوید، شما به و سکناتش توجه داشته باشید.نکته جالب آن است که اگر در جایی ارتباطات کلامی و غیرکلامی هم آیند، شما با 90 درصد اطمینان به توجه کنید.در مورد افراد دورو مشخصات رفتارهای غیرکلامی این چنین است که افراد دورو است و آنها از حالت عادی می کند یا به می گراید یا و گلگون می شوند. 🔺: معمولا افراد دورو دارند و با ؛ میکنند یا داد میزنند و گاهی نیز هنگام صحبت در درگیری یا دعوا و پرخاش؛ مشت یا انگشتان دست ها را تهدیدوار به مخاطب خود نزدیک می‌کنند و گاهی دست ها را پشت کمر مخفی می کنند. شخصی که به این افراد دورو از همان ابتدا ندارد اغلب هنگام دست دادن، بسیار ، فقط نوک انگشتان او را میگیرد. افراد دورو هنگام روی کمی به یا متمایل می شوند و گاه کمی به برای خم میشوند و غالبا بر لب دارندکه البته چنین رفتاری تا آنجا که سابقه ای از ریاکاری در فرد سراغ نداشته باشیم؛ بخودی خود عیب محسوب نمی‌شود. بهرحال افراد و دورو علاوه بر این رفتارها؛ در نیز دارند و اغلب به دلیل همین خصلت؛ و شاید حتی یا بودن پرتابی و سقوط کرده در افق هم بخاطر نیاورند حتی با نگاه های تردید آمیز و پر ابهام! 🔴متشکر_پایان و از : @zarrhbin
🔘 دلگرمی‌ دل‌های یخ‌زده ⁉️ ... 📌 بخوانیم داستان آقای کاوه را.... 🍃 محمدعلی حسابی مسجدی شده بود. شب‌ها آخرین نفری بود که از مسجد به خانه می‌رفت. چند نفر زن‌های همسایه به رقیّه گفته بودند: " تو که دائم از گناه و ثواب حرف می‌زنی، با این پیره‌زن گناه است." رقیه پاسخ‌داده بود: "این پیره‌زن کافر است. نماز نمی‌خواند. شما همسایه‌ها یا حرف نزنید، یا او را به خانه خودتان ببرید." 🍂 سکینه انتظاری گفته بود: " من اتاقِ خالی دارم ولی پا ندارم. کسی کمک کند، را به خانه‌ی من بیاورد؛ بالاخره ما همسایه‌ها او را نگه می‌داریم." بی‌بی‌ربابِ ملّا هم رفته بود تا شهربانو را به خانه‌ی خودش ببرد. اتاق را خالی کرده بود. آمده بودند تا شهربانور را نگه دارند. ولی محمدعلی اجازه‌ی رفتن به مادرش را از خانه نمی‌داد. 🍃 روزی به مهری گفته بود:" دعوای من و مادرت، دعوای عروس و مادرشوهر نیست. دعوای ما دعوای و است. دعوای عشق به خدا و خرافه است. دعوای "آزادی" و "عبودیت" است." مهری در این زمینه خیلی چیزها از مادربزرگش یاد گرفته بود. 🍂 با پاهای فلج، به کمک مهری خودش را به سر کوچه می‌کشید. وقتی پاهایش فلج شده بود، زبانش قوی‌تر شده بود. از زمانی که با حالت نمیه فلج سرِ کوچه می‌آمد، برای هرکس که از کوچه گذر می‌کرد می‌خواند، حرفی می‌زد، نصیحتی می‌کرد. در زمان فلجی‌اش گاه مردهای محله چند دقیقه کنارش می‌نشستند و شعرهایش گوش می‌دادند. 🍃 روزی من از مدرسه به خانه می‌رفتم. بعدازظهر بود. سرِ کوچه نشسته بود. سلام کردم، گفت: "حسین بیا اینجا بنشین." گفت: "یک می‌خوانم، بنویس. بعد بگو مال کدام شاعر است. بقیه شعرش را هم پیدا کن و بخوان." قلم و کاغذ را در آوردم و او شعر را خواند. عملاً شعر را برایم دیکته کرد. تا آن روز هرگز نگفته بود شعر را بنویس. همیشه شعری خوانده بود و گفته بود شاعرش را بگو. فردا هم خودش نام شاعرش را گفته بود. 🍂 این دفعه گفته بود بیا و شعرش را بنویس. ز تو هر فصل کِاول گشت صادر بدان گردی به بار چند قادر به هر باری اگر نفع است و گر ضّر شود در نفس تو چیزی مُدخّر به عادت، حال‌ها با خوی گردد به مدت میوه‌ها خوشبوی گردد از آن آموخت انسان پیشه‌ها را وز آن ترکیب کرد اندیشه‌ها را همه افعال و اقوال مدخّر هویدا گردد اندر روز محشر چو عریان گردد از پیراهن تن شود عیب و هنر یکباره روشن 🍃 کلاس هفتم و یا اول دبیرستان بودم. به مدرسه‌ی ایرانشهر می‌رفتم. فردا برای چند نفر از بچه‌ها شعر را خواندم، از آن‌ها پرسیدم این شعر از کیست. هیچ‌کس نمی‌دانست. کلاسِ داشتیم. آقایِ معلم خط بود. نام شاعر را از ایشان پرسیدم. گفت: "قلم‌نی را بردار!" قلم‌نی را برداشتم. فرمود: " این شعر را سه بار بنویس، هربار روی یک صفحه‌کاغذ جداگانه بنویس‌. وقتی تمام شعرش را سه‌بار نوشتی بیا تا من بگویم شعر از کیست." 🍂 بار اول که شعر را نوشتم، آن را به نشان دادم. فرمود:" شعر را باید خیلی خوش خط‌تر بنویسی. این قبول نیست." بالاخره تا آخر ساعت نتوانستم سه بار شعر را طوری بنویسم که مورد قبول ایشان واقع شود؛ ایشان هم نفرمودند شعر از کیست. از معلم‌های دیگر هم نپرسیدم. فکر کردم بروم از ناظم مدرسه آقای شمس خرمی بپرسم. آن کار را هم‌ نکردم. 🍃 عصر که به خانه برگشتم، سرِ کوچه بود. حال زاری داشت. فکر کنم زیر خودش را خیس کرده بود. کنج دیوار افتاده بود.سلام کردم، پیش خود گفتم خدا کند نپرسد شعر از کیست. گفت: "حسین کمک کن راست بنشینم." کمک کردم او راست نشست. پرسید:" شعر از کی بود." گفتم: "نمی‌دانم." گفت:"از معلم‌ها نپرسیدی؟" داستانِ آقای‌ کاوه را گفتم. 🍂 گفت: "این آقای‌ کاوه فقط زیباییِ خط را می‌بیند. خط برای او صورت است، نیست." آن روز حرفی زد که هرگز یادم نمی‌رود. گفت: " در دوره‌ی ، هنرِ خطّاطی خیلی رواج پیدا می‌کند. بیشتر از همه‌ی هنرها مطرح می‌شود." علتش را پرسیدم، گفت: " تنها هنری است که دیکتاتورها به راحتی می‌توانند آن را کنترل کنند. هیچ هنر دیگری مانند خط قابل کنترل نیست." حالا می‌فهمم او چه می‌گفت. مهم بود که او در آن زمان این حرف را می‌زد. بعد شهربانو گفت: "بنشین و بقیه شعر را بنویس." او پانزده بیت دیگر گفت و من نوشتم. 👇👇👇👇
✅ هنر #خوشنویسی هنری است که دست کم #چهار_ویژگی دارد: 1- بروز #استعداد_حقیقی شخص است نه استعداد کاذب. 2- هیاهو ندارد بر خلاف لودگی هایی که امروز عنوان #هنر را یدک می کشند. 3- #آرامش بخش است. هم برای نویسنده و هم برای بیننده. چون هنری است که از #سرشت_انسان سرچشمه دارد. 4- از آنجا که در طول تاریخ محتوای خط و خوشنویسی محتوای #مذهبی (مثل قرآن و اشعار حافظ و مولانا و سعدی) بوده لذا #قداست خاصی دارد. نگذاریم در غفلتگاهِ #دوران_مدرن، هنرهای اصیل و ارزشمند فراموش شوند. 🔸هفته #خط و #خوشنویسی بر هنرمندان این عرصه گرامی باد! 🔻دیروز در وقت استراحت کلاس، تخته بااین دو بیت فاضل نظری مزین شد. @zarrhbin