eitaa logo
زینبی ها
4.2هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
3.5هزار ویدیو
194 فایل
ما نسل ظهوریم اگر برخیزیم... _من!🍃 @zeinabiha22 _شرایط🥀 @Hh1400h _حرفتو ناشناس بزن... https://harfeto.timefriend.net/16847855722639 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
💕اوج نفرت💕 میترا ست. خیلی از حضورش خوشحال شدم. نمی دونم چرا اما احساس می کردم میترا اگر باشه اوقات برای من راحت‌تر میگذره. صدای سلام و احوالپرسی متعجبی کرد. تا می تونستم از در فاصله گرفتم که صدای احمدرضا را نشنوم. حتی صداش هم بهم اضطراب می داد. چرا دوستش دارم با این همه استرس و اضطرابی که بهم میده? باید ازش متنفر باشم، چرا نیستم? صدای در اتاقم بلند شد بلافاصله میترا داخل اومد. متعجب و خوشحال سلام کرد جوابش رو دادم. نگاهش توی صورتم چرخید _چرا رنگت پریده? _خوبم. _ آدرس اینجا روکی بهش داده? عفت خانم.حتما از تهمینه پرسیده. _ اینجا رو بلد بود? _اره سر شمال یاد گرفت. نفسس سنگین کشید و به در نگاه کرد. _میدونه تو کی هستی? _اره چون بهش گفتم علیرضا برادرمه تعجب نکرد. لبخند پهنی زد.چشم هاش برق افتاد. _ باهاش حرف زدی? _ نه، فقط گفتم علیرضا کیه سوء تفاهم براش پیش نیاد. _ الان چرا اینجا تنها نشستی? درمونده لب زدم: _ باید چه کار کنم. _ بیا بیرون تو باید الان طلب داشته باشی خودت رو پنهان می کنی یعنی بدهکاری. نگاهم رو پایین انداختم. _چه طلبی? _کاری که مادرش باهات کرده پر بغض جواب دادم. _ مادرش کرده، خودش که بیچاره بی‌گناهه. با صدایی که شیطنت کاملا توش معلوم بود گفت: _که این طور! دستم رو گرفت. _ بلند شو بریم سه تا مرد گرسنه بیرون منتظرن که هر سه تاشون رو هم دوست دارم. _ من نمیام. _ حرف من رو گوش کن اگه نیای یا اردشیر یا برادرت میان میارنت خودت بیا بذار راحت تر باشه برات. درست می‌گفت اما رفتن برام سخت بود بی میل و پر استرس دنبالش راه افتادم. پام رو که تو هال گذاشتم نامحسوس با چشم دنبالش گشتم.گوشه اتاق ایستاده بود و پشت به ما نماز می خوند. عمو اقا نبود و علیرضا هم گوشه. ی دیگه ی اتاق در حال نماز خوندن بود. _پنج نفریم رومیز جامون نمیشه سفره رو بردار پهن کن زمین. زیر قابلمه ی غذا که از یخچال بیرون گذاسته بود رو روشن کرد. سفره برداشتم و وسط اتاق گذاشتم. احمدرضا پشتش به من بود و اصلا متوجه حضور من نبود و این باعث شده بود تا از نگاه های عمیقش در امان باشم. علیرضا سلام نمازش رو داده بود به من و احمدرضا نگاه می کرد. فاطمه علی‌کرم 🚫 و پیگرد دارد🚫 https://eitaa.com/zeinabiha2/32702 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕