#پارت581
💕اوج نفرت💕
ناهید نیم نگاهی کرد و ترجیح داد تا تنهامون بزاره.
_من میرم اتاق علی جان کار داشتی صدام کن
_برو عزیزم.
به محض خروج ناهید اروم به پهلوم زد دلخور گفت
_برا چی با من بد حرف میزنی؟
_علیرضا خودت داری بساط اختلاف رو تو خونه دامن میزن
حق به جانب گفت
_من!
_بله شما. صندلی بیرون میکشی حرف های محبت امیز میزنی.
_خب تو خواهرمی. چرا انقدر استرس داری
درمونده نگاهش کردم
_میترسم باعث نارحتی ناهید بشم به خاطر من حرفتون بشه.
دستم رو گرفت
_چرا این فکر رو داری ناهید روانشناسی خونده. جدایی از رشتش دختر فهمیده ایه تو این مدت اصلا حسادت توش ندیدم.
_علیرصا من تو رو خیلی دوست دارم. همش میترسم اتفاقی بیافته که تو از من دور بشی
با لبخند نگاهم کرد
_ترست بی خوده. این استرس ها رو هم بزار کنار که به مرور زمان نابودت میکنه.
شکر رو جلوم گذاشت
_احمدرضا چرا تو هم بود؟
_حال شکوه بد شده
نفس سنگینی کشید
_مگه نگفتی ناراحت میشه به اسم کوچیک صداش کنی؟
_اره . ولی الان که نیست
_بگو مادرش بزار عادت کنی. اون زن در حق خانواده ی ما خیلی بد کرده ولی مادر همسرته. تو باید مواطب یه سری حریم ها باشی.
_چه حریمی. من برای اون هیچ احترامی قائل نیستم
_نمیتونی نباشی. چون مادر احمدرضاست. به ظاهر هم که شده برای حفظ ارامش زندگیت باید بهش احترام بزاری
_همین چیزاست که نمیزاره برم تهران
_احمدرضا گفت که قبول کردی!
_قبول کردم ولی میترسم.
_من هواتو دارم. با پدر ناهید صحبت کردم قرار شد ما هم اول خرداد بیایم تهران خونه ی مامان ارزو زندگی کنیم. اینجوری خیلی بهت نزدیکم هم تو راحتی هم خیال خودم.
به بشقابم اشاره کرد
_بخور سرد نشه
قاشق رو برداشتم و شروع به خوردن کردم.
علیرضا از دیدگاه مردی که به مادرش علاقه داره باهام حرف زد یعنی این دیدگاه رو احمدرصا هم داره و چقدر برام سخته که بخوام به ظاهر به شکوه احترام بذارم.
دلم میخواد مثل خودش باهاش رفتار کنم. هر بار سر میز غذا تحقیرش کنم.
اما با این حرف هایی که میشنوم باید خودم رو برای تظاهر آماده کنم.
با صدای ناهید سر بلند کردم.
_نگار کاچی دوست داری؟
به جای خالی علیرصا که اصلا متوجه نشدم کی رفته نگاهی کردم. با خنده گفتم
_چه کرده این مادر. حلیم، کاچی. خوش به حال شما
گونه هاش از شرم قرمز شد و خودش رو مشغول جابه جایی شیشه مربا هایی که روی میز بود کرد
فاطمه علیکرم
🚫 #کپیحرام و پیگرد #قانونی دارد🚫
https://eitaa.com/zeinabiha2/32702
💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕