eitaa logo
زینبی ها
4.4هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
3.5هزار ویدیو
194 فایل
ما نسل ظهوریم اگر برخیزیم... _من!🍃 @zeinabiha22 _شرایط🥀 @Hh1400h _حرفتو ناشناس بزن... https://harfeto.timefriend.net/17367927276640 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
زینبی ها
عزیزان‌یه#خانواده‌بخاطرشرایط‌درمان‌بچه‌شون‌چندسال‌هزینه‌های‌زیادی‌کردن‌چندوقت‌پیش‌برای‌#پیونداقدام‌م
این خانواده ها منتظر دستای مهربون شما هستن🖐🏻 هنوز کلی راه مونده تا مبلغ اصلی 😢 به نیت حضرت زینب (س)واریز بزنید دوستان حتما به ادمین بگید واریزی برای برای یا @Karbala15
هدایت شده از دُرنـجف
آقا امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام: در هيچ ، كوتاهى نکنید؛ در هيچ مستحبی، سخت‌گيرى نکنید. | بشاره‌المصطفی،صفحه۲۸
هدایت شده از  حضرت مادر
به نیابت از شهدای صدر اسلام تا صبح قیامت به نیت فرج و سلامتی صاحب الزمان(عج)💚 https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c
هدایت شده از Satamad
18.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 حافظه تاریخی، یادمان نرود ... ✅دست به دست کنید ‼️بسیار مهم⁉️ 🔹ساتاماد فقط برای افراد خاص! @satamad @satamad @satamad
تا میتونید پخشش کنید 👆 اگه بازم از این کلیپا میخواین کلیک کنید 😉👇 @satamad
هدایت شده از  حضرت مادر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏥 ماه رجب، درمانگاه تخصصی تمام ضعف های روحی❤️‍🩹💝
عزیزان‌یهوقت‌پیش‌برای‌ درکنارغم‌ازدست‌دادن‌فرزندشون‌ والان‌بدهکارهستن‌ هرچقددرتوانتونه‌کمک‌کنیدبتونیم‌دراین‌شرایطروحی‌مقداری‌ازبدهی‌هاشون‌تسویه‌کنیم کنید
5892107046105584
کارت بنام گروه جهادی حضرت مادر اگر برای شماره کارت گروه جهادی واریز نشد به این شماره کارت واریز بزنید بزنید روی شماره کارت کپی میشه
5894631547765255
محمدی https://eitaa.com/joinchat/317063367C46e6a1462c 🙏 @Karbala15
5.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بهارِ دنیا زودتر بیا ما مدت هاست در زمستان گیر کرده ایم..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕اوج نفرت💕 بی میل از اتاق بیرون رفتم علیرضا جلوی اینه جا کفشی ساعتش رو روی دستش می بست. با دیدنم سر بلند کرد _صبح بخیر لبخند مهربونی زد _سلام خابالو. بیا دیگه گرسنگی مردم. به ناهید که با نشاط توی آشپزخونه مشغول بود نگاه کردم. دست علی رضا پشت کمرم نشست. _بیا عزیزم همقدم باهاش وارد اشپزخونه شدم. دست و صورتم رو شستم صندلی رو عقب کشیدم روش نشستم . ناهید فوری استکان چایی رو جلوم گذاشت. رو به علیرصا گفت _برای من پول بزار بعد برو _گذاشتم جلوی اینه برو ببین کافیه _بعد صبحانه میبینم. برات لقمه بگیرم. _نه. فقط من نهار چی کار کنم _به مقدار غذا تو یخچال هست همون رو گرم کن بخور علیرضا باشه ای زیر لب گفت و مشعول خوردن صبحانه شد. چند لحطه ی بعد گفت _ناهید من یادم رفته برگه های داشنجوهام رو بردارم رومیزه میری بیاری ناهید ته مونده چاییش رو سر کشید و ایستاد _اره عزیزم به محض اینکه ناهید وارد اتاق شد علیرصا از جیب لباسش چند تا اسکناس جلوم گداشت. با لبخند نگاهش کردم _گفتم که دارم _حالا بیشتر داشته باش. جلو ناهید ندادم گفتم شاید خوشت نیاد. برشون دار باعث سو تفاهم نشه. چشمی گفتم و پول رو تو جیب شلوارم گذاشتم.با صدای ناهید سر چرخوندم _علیرضا برگه ها رو گداشتم تو کیفت. فکر کنم گوشیم خراب شده _چرا _دیشب تا صبح تو شارژ بوده الان یک درصد هم شارژ نداره _بزار ببرمش تعمیر درست نشد یکی برات بگیرم. ایستاد و به ساعتش نگاه کرد _من دیکه میدم کاری ندارید؟ _برو بسلامت _شما کارتون تا کی طول میکشه _معلوم نیست یکم خرید برای مسافرتمونه نهار رو هم بیرون میخوریم احتمالا تا دو خونه ایم _دیگه سفارش نمیکنم مواظب یه دونه خواهر من باش ناهید لبخند مهربونی زد _خواهر تو خواهر منم هست برو خیالت راحت ازش خداحافظی کردم ناهید تا دم در همراهش رفت و بعد از خداحافظی طولانی برگشت فاطمه علی‌کرم 🚫 و پیگرد دارد🚫 https://eitaa.com/zeinabiha2/32702 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕