eitaa logo
📚رُمّانْهای‌بلــندوداستان‌کوتا📚صلواتی‌وآموزنده🌷🌷🌷
843 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
634 ویدیو
581 فایل
خوشامدید ♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️ @zekrabab125 داستان و رمان @charkhfalak500 قران‌ومفاتیح‌ ╭━⊰⊱━╮╭━⊰⊱━━╮ من ثروتمندم💰💰💰 @charkhfalak110💰💰 ╰━⊰⊱━╯╰━━⊰⊱━╯ اینجا میلیونر شوید🖕 ❣ با مدیریت #ذکراباد @e_trust_Be_win ایدی مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🐢 سلاااااام #بچه‌های گلِ‌گلاب 🐬 🐱 #کارتون #شعر دارم براتون 🐰 🐬🐠 @charkhfalak500 🐭🐹🐰 @charkhfalak110 🐞🐌🐛🐝 @zekrabab125 🐓🐧🐤🐔🐣🐥🐉🐕🐩🐈🐇🐿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🐈 شعر وضو 🐳 🐫 اجرای جالب بچه‌ها 🐙 🐬🐠 @charkhfalak500 🐭🐹🐰 @charkhfalak110 🐞🐌🐛🐝 @zekrabab125 🐓🐧🐤🐔🐣🐥🐉🐕🐩🐈🐇🐿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انیمیشن_پت_و_مت بفرست برا دوستات😍 🐬🐠 @charkhfalak500 🐭🐹🐰 @charkhfalak110 🐞🐌🐛🐝 @zekrabab125 🐓🐧🐤🐔🐣🐥🐉🐕🐩🐈🐇🐿
♣️♣️ رمانهای متنی که تا الانه در کانال قرار گرفته و آماده برای استفاده👇 👇 💚 برای‌ خواندن‌ اولین داستان بلند بنام ↘️ رمان ( ) کلیک کنید 👇👇🔴 https://eitaa.com/zekrabab125/13374 💚 برای خواندن دومین داستان بلند بنام ↘️ رمان ( ) کلیک کنید👇👇🔴 https://eitaa.com/zekrabab125/15243 💚برای خواندن سومین داستان بلند بنام ↘️ رمان ( ) کلیک کنید 👇👇🔴 https://eitaa.com/zekrabab125/15901 💚برای خواندن چهارمین داستان بلند بنام↘️ رمان ( )کلیک کنید 👇👇🔴 https://eitaa.com/zekrabab125/17199 💚برای خواندن پنجمین داستان بلند بنام↘️ رمان ( )کلیک کنید👇👇🔴 https://eitaa.com/zekrabab125/19607
♣️♣️ رمانهای صوتی که تا الانه در کانال قرار گرفته و آماده برای استفاده👇 👇 https://eitaa.com/zekrabab125/13557 📚 کتاب 👆فتح خون👆6 قسمت https://eitaa.com/zekrabab125/18294 📚 کتاب 👆 معراج 👆9 قسمت https://eitaa.com/zekrabab125/18447 📚 کتاب 👆زندگینامه و خاطرات ابراهیم هادی👆13 قسمت https://eitaa.com/zekrabab125/19154 📚 کتاب 👆آن 23 نفر👆6قسمت👆 https://eitaa.com/zekrabab125/19400 📚 کتاب 👆 آب‌ هرگز نمی‌میرد 👆28قسمت
https://eitaa.com/zekrabab125/20317 رمان👆هادی دلها👆قسمت 1 تا 7👆 https://eitaa.com/zekrabab125/20390 رمان👆هادی دلها👆قسمت 8 تا 16👆 https://eitaa.com/zekrabab125/20510 رمان👆هادی دلها👆قسمت 17 تا 24👆 https://eitaa.com/zekrabab125/20619 رمان👆هادی دلها👆قسمت 25 تا 32👆
https://eitaa.com/zekrabab125/20602 ششمین کتاب 👆بانوی انقلاب همسر خمینی 👆قسمت 1 تا 3👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
43👇 پنجشنبه👇 https://eitaa.com/charkhfalak110/24082 ختم اذکار 👆شماره 43👆👆 در👇👆 ✍آرشیوقران‌ومفاتیح‌الجنان👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2579628042C1d6e2ab9ee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘 451 طنز: چند سال پیش یک روز جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم، فوتبال نگاه می کردم و تخمه می خوردم. ناگهان پدر و مادر و آبجی بزرگ و خان داداش سرم هوار شدند و فریاد زدندکه :(( ای عزب! ناقص! بدبخت! بی عرضه! بی مسئولیت! پاشو برو زن بگیر)). رفتم خواستگاری، دختر پرسید: مدرک تحصیلی ات چیست؟ گفتم: دیپلم تمام! گفت: بی سواد! امل! بی کلاس! ناقص العقل! بی شعور! پاشو برو دانشگاه. رفتم چهار سال دانشگاه لیسانس گرفتم برگشم، رفتم خواستگاری. پدر دختر پرسید: خدمت رفته ای؟ گفتم : نه هنوز. گفت: مرد نشد نامرد! بزدل! ترسو! سوسول! بچه ننه! پاشو برو سربازی. رفتم دو سال خدمت سربازی را انجام دادم برگشتم. رفتم خواستگاری. مادر دختر پرسید: شغلت چیست؟ گفتم فعلا کار گیر نیاوردم. گفت: بی کار! بی عار! انگل اجتماع! تن لش! علاف! پاشو برو سر کار. رفتم کار پیدا کنم گفتند: سابقه کار می خواهیم. رفتم سابقه کار جور کنم. گفتند: باید کار کرده باشی تا سابقه کار بدهیم. دوباره رفتم کار کنم، گفتند باید سابقه کار داشته باشی تا کار بدهیم. برگشتم رفتم خواستگاری گفتم : رفتم کار کنم گفتند سابقه کار ، رفتم سابقه کار جور کنم گفتند باید کار کرده باشی. گفتند: برو جایی که سابقه کار نخواهد. رفتم جایی که نخواستند. گفتند باید متاهل باشی!. برگشتم رفتم خواستگاری گفتم : رفتم جایی که سابقه کار نخواستند ولی گفتند باید متاهل باشی. گفتند باید کار داشته باشی تا بگذاریم متاهل شوی. رفتم گفتم: باید کار داشته باشم تا متاهل شوم. گفتند: باید متاهل باشی تا به تو کار بدهیم. برگشتم رفتم نیم کیلو تخمه خریدم دوباره دراز کشیدم جلوی تلویزیون و فوتبال نگاه کردم!!! .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ 💖 🔰 🔰 °•.¸¸.•🌺 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚 @zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده @charkhfalak500 آرشیوقران‌ومفاتیح‌ @charkhfalak110 مطالب صلواتی 📘 هرروزه داستان کوتا، رمانهای جذاب مذهبي، داستان صوتی، نرم‌افزار کاربردی، قصه برای کودکان، و........ :👆👆👆 ❤️اگر فکر می‌کنید با عضویت در این کانال وقت خود را هدر نداده‌اید، لطفاً آن را به دوستان‌تان هم معرفی کنید🙏
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘 452 زنی در مورد همسایه‌اش شایعات زیادی ساخت و شروع به پراکندن آن کرد. بعد از مدت کمی همه اطرافیان آن همسایه از آن شایعات باخبر شدند. شخصی که برایش شایعه ساخته بود به شدت از این کار صدمه دید و دچار مشکلات زیادی شد. بعدها وقتی که آن زن متوجه شد که آن شایعاتی که ساخته همه دروغ بوده و وضعیت همسایه‌اش را دید از کار خود پشیمان شد و سراغ مرد حکیمی رفت تا از او کمک بگیرد تا شاید بتواند این کار خود را جبران کند. حکیم به او گفت: «به بازار برو و یک مرغ بخر آن را بکش و پرهایش را در مسیر جاده‌ای نزدیک محل زندگی خود دانه به دانه پخش کن.» آن زن از این راه حل متعجب شد ولی این کار را کرد. فردای آن روز حکیم به او گفت حالا برو و آن پرها را برای من بیاور، آن زن رفت ولی چهار تا پر بیشتر پیدا نکرد. مرد حکیم در جواب تعجب زن گفت انداختن آن پرها ساده بود ولی جمع کردن آنها به همین سادگی نیست، همانند آن شایعه‌هایی که ساختی که به سادگی انجام شد ولی جبران کامل آن غیر ممکن است. مواظب باشیم آبی که ریختیم دیگر جمع نمی‌شود ❗️ 💠🔹پيامبر اکرم صلّی الله عليه و آله فرمودند: ✨در شب معراج، مردمى را دیدم که چهره‌هاى خود را با ناخنهایشان می‌خراشند. پرسیدم: اى جبرئیل، اینها کیستند؟ گفت: اینها کسانى هستند که از مردم غیبت مى‌کنند و آبرویشان را مى‌برند. 📗«تنبيه الخواطر: ۱ ، ۱۱۵» .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ 💖 🔰 🔰 °•.¸¸.•🌺 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚 @zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده @charkhfalak500 آرشیوقران‌ومفاتیح‌ @charkhfalak110 مطالب صلواتی 📘 هرروزه داستان کوتا، رمانهای جذاب مذهبي، داستان صوتی، نرم‌افزار کاربردی، قصه برای کودکان، و........ :👆👆👆 ❤️اگر فکر می‌کنید با عضویت در این کانال وقت خود را هدر نداده‌اید، لطفاً آن را به دوستان‌تان هم معرفی کنید🙏
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘 453 مردی از راه فروش روغن ثروتی کلان اندوخته بود و به خاطر حرصی که داشت همیشه به غلام خود می‌گفت در وقت خرید روغن، هر دو انگشت سبابه را به دور پیمانه بگذارد تا روغن بیشتری برداشته شود و برعکس در وقت فروختن، آن دو انگشت را درون پیمانه بگذارد تا روغن کمتری داده شود. هر چه غلام او را از این کار بر حذر می‌داشت مرد توجه نمی‌کرد تا این که روزی هزار خیک روغن خرید و برای فروش آنها را بار کشتی کرد تا در شهر دیگری بفروشد. وقتی کشتی به میان دریا رسید، دریا توفانی شد، ناخدا فرمان داد تمام بارها را به دریا بریزند تا کشتی سبک شود و مسافران از خطر غرق شدن رهایی یابند. آن مرد از ترس جان، خیک‌ها را یکی یکی به دریا می‌انداخت، در این حال غلام گفت: «ارباب انگشت انگشت مبر تا خیک خیک نریزی.!!!» .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ 💖 🔰 🔰 °•.¸¸.•🌺 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚 @zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده @charkhfalak500 آرشیوقران‌ومفاتیح‌ @charkhfalak110 مطالب صلواتی 📘 هرروزه داستان کوتا، رمانهای جذاب مذهبي، داستان صوتی، نرم‌افزار کاربردی، قصه برای کودکان، و........ :👆👆👆 ❤️اگر فکر می‌کنید با عضویت در این کانال وقت خود را هدر نداده‌اید، لطفاً آن را به دوستان‌تان هم معرفی کنید🙏
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘 454 ❀°✍️ارزش تعلیم امور دین 💠امام حسن عسكرى عليه السّلام فرمودند: روزى شخصى به همراه مردى كه مدّعى بود او قاتل پدرش مى باشد، به محضر امام سجّاد، زين العابدين عليه السّلام وارد شد تا آن حضرت بين ايشان قضاوت نمايد. و چون حضور امام سجّاد سلام اللّه عليه رسيدند، پس از صحبت هائى كه مطرح گرديد آن مردِ متّهم ، به قتل و گناه خود اعتراف كرد و گفت : من پدر او را كشته ام . امام سجّاد عليه السّلام فرمود: قاتل بايد قصاص شود و پس از آن به فرزند مقتول پيشنهاد عفو و بخشش قاتل را داد؛ ولى او نپذيرفت و تقاضاى اجراى حكم قصاص را داشت . در اين هنگام ، امام عليه السّلام فرزند مقتول را مورد خطاب قرار داد و اظهار داشت : چنانچه خود را از قاتل بهتر و مهمتر مى شناسى و معتقدى كه بر او فضيلتى دارى پس اين جنايت را بر او ببخش و از گناهش درگذر. در جواب گفت : يابن رسول اللّه ! اين قاتل بر من حقّ دارد و من مديون او هستم وليكن حقّى را كه او بر عهده من دارد ارزش آن را ندارد كه بخواهم از خون پدرم و از حكم قصاص دست بردارم و او را ببخشم . 💠حضرت فرمود: منظورت چيست و چه مى خواهى ؟ گفت : چنانچه او خودش مايل باشد، به جاى قصاص با پرداخت ديه مصالحه مى كنم و او را مى بخشم . امام سجّاد عليه السّلام سؤ ال نمود: آن حقّى را كه او بر تو دارد، چيست ؟ گفت : ياابن رسول اللّه ! او مسايل اعتقادى توحيد و معارف الهى ، رسالت و نبوّت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله ، همچنين امامت و ولايت ائمّه و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السّلام را به من آموخته و تلقين كرده است . حضرت اظهار داشت : آيا اين حقّ، سبب بخشش نمى باشد و تو آن را سبك و ساده مى پندارى ؟! و سپس حضرت افزود: به خدا سوگند! ارزش چنين حقّى از خون تمام انسان هاى روى زمين - به جز از انبياء و ائمّه عليهم السّلام - بالاتر و برتر است ؛ و اگر يكى از ايشان خونش ريخته شود، تمام دنيا ارزش جبران آن را نخواهد داشت . طبرسی، احتجاج طبرسى : ج 2، ص 156، ح 190، به نقل از تفسير امام حسن عسكرى عليه السّلام : ص 596 .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ 💖 🔰 🔰 °•.¸¸.•🌺 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚 @zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده @charkhfalak500 آرشیوقران‌ومفاتیح‌ @charkhfalak110 مطالب صلواتی 📘 هرروزه داستان کوتا، رمانهای جذاب مذهبي، داستان صوتی، نرم‌افزار کاربردی، قصه برای کودکان، و........ :👆👆👆 ❤️اگر فکر می‌کنید با عضویت در این کانال وقت خود را هدر نداده‌اید، لطفاً آن را به دوستان‌تان هم معرفی کنید🙏
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘 455 احترام به پدر 🔷 پدر حاج شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح الجنان، پای منبر حاج شیخ غلامرضا نشسته بود. حاج شیخ غلامرضا داشت از روی کتابی که حاج شیخ عباس قمی نوشته بود، مسأله می گفت. پدر حاج شیخ عباس نمی دانست که این کتاب را پسرش نوشته و حاج شیخ عباس هم چیزی به او نگفته بود. 🔶 حاج شیخ عباس آمد در گوش پدرش چیزی بگوید، ناگهان پدرش جلوی مردم سر او داد زد که "بیا و بنشین ببین حاج شیخ غلامرضا چه می گوید؟ بیا و بنشین و بفهم!" حاج شیخ عباس قمی به پدرش گفت: "پدر جان! دعا کن بفهمم" 👈نگفت این کتاب را من خودم نوشتم ⛔️ به پدرش در جمع برنگشت ⛔️ نرفت به مادرش بگوید پدرم جلوی جمع آبروی مرا ریخت ⛔️ خیره خیره به پدرش نگاه نکرد ✅ فقط آهسته گفت: "پدر جان! دعا کن بفهمم" ❤️ 🌹طریق السّلوک🌹 .•°°•.💞.•°°•. 💛 💚 `•.¸ ༄༅ 💖 🔰 🔰 °•.¸¸.•🌺 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚 @zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده @charkhfalak500 آرشیوقران‌ومفاتیح‌ @charkhfalak110 مطالب صلواتی 📘 هرروزه داستان کوتا، رمانهای جذاب مذهبي، داستان صوتی، نرم‌افزار کاربردی، قصه برای کودکان، و........ :👆👆👆 ❤️اگر فکر می‌کنید با عضویت در این کانال وقت خود را هدر نداده‌اید، لطفاً آن را به دوستان‌تان هم معرفی کنید🙏
📌 #ششمین کتاب 📘 #صوتی 🔮 بانوی انقلاب، خدیجه‌ای دیگر" 📝 ( زندگینامه و خاطرات #خدیجه_ثقفی همسر امام خمینی(ره)) 🔍 گردآورنده : علی ثقفی 📣باصدای #بهروز_رضوی و #فاطمه_رکنی ♣️ 6 قسمت صوت .
بانوی انقلاب خدیجه ای دیگر (4).mp3
6.04M
📌 #ششمین کتاب 📘 #صوتی 🔮 بانوی انقلاب، خدیجه‌ای دیگر" 📝 ( زندگینامه و خاطرات #خدیجه_ثقفی همسر امام خمینی(ره)) #قسمت_چهارم 📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد ✍داستان و رمان مذهبی ،آموزنده👇 @zekrabab125 ✍آرشیوقران‌ومفاتیح‌الجنان👇 @charkhfalak500 ✍ مــطــالب صــلواتی👇 @charkhfalak110 🔴کپی با ذکر صلوات🔴
بانوی انقلاب خدیجه ای دیگر (5).mp3
6.47M
📌 #ششمین کتاب 📘 #صوتی 🔮 بانوی انقلاب، خدیجه‌ای دیگر" 📝 ( زندگینامه و خاطرات #خدیجه_ثقفی همسر امام خمینی(ره)) #قسمت_پنجم 📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد ✍داستان و رمان مذهبی ،آموزنده👇 @zekrabab125 ✍آرشیوقران‌ومفاتیح‌الجنان👇 @charkhfalak500 ✍ مــطــالب صــلواتی👇 @charkhfalak110 🔴کپی با ذکر صلوات🔴
بانوی انقلاب خدیجه ای دیگر (6).mp3
6.56M
📌 کتاب 📘 🔮 بانوی انقلاب، خدیجه‌ای دیگر" 📝 ( زندگینامه و خاطرات همسر امام خمینی(ره)) ، پایان 📚 این کانال به دنبال طلایی کردن زندگی شما براساس قرآن و عترت، می باشد ✍داستان و رمان مذهبی ،آموزنده👇 @zekrabab125 ✍آرشیوقران‌ومفاتیح‌الجنان👇 @charkhfalak500 ✍ مــطــالب صــلواتی👇 @charkhfalak110 🔴کپی با ذکر صلوات🔴
base.apk
15.11M
🔴 شماره 45 🔴👆 👌 «کسب و کار در اسلام» ❤️رایگان. ❇️محتوای نرم افزار: 🍎-    کسب و کار در قرآن 🍒-    فواید و آثار کسب و کار 🍏-    عوامل افزایش روزی 🍅-    عوامل کاهش روزی و... ✳️امکانات برنامه: 🔆-    امکان به اشتراک گذاری قسمتی از متن 🔅-    امکان جستجو در فهرست اصلی و... ❤️ لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم 💕سایر نرم‌افزار های مهم و ارزشمند را در این کانال کنید. @charkhfalak500 @charkhfalak110 @zekrabab125
📚 رمان شماره ششم 💖 📌 نام رمان 📝 هادی دلها 📝نویسنده: بانوی مینودری ☑️ تعداد قسمتها 78