#بالباقیاتالصالحات 43👇 پنجشنبه👇
https://eitaa.com/charkhfalak110/24082
ختم اذکار 👆شماره 43👆👆 در👇👆
✍آرشیوقرانومفاتیحالجنان👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2579628042C1d6e2ab9ee
💯‼️ #پست_ویژه 💯 #نماز_شب_بخونید ‼️💯
https://eitaa.com/charkhfalak500/2727
✍✍ 70 فایده و فضلیت در #نماز شب👆
☎️ #شماره_تلفنهای_ربالعــالمین 🕋👆
😴 #ادابواعمال_وقت_خـــواب 👆
🕋 #طریق_خواندن_نمازشب👆
🔴خداوند همیشه آیلاین هست
🅾کارهای خیرتون رو در #آیــــدی پروردگار ذخیره کنید،
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
#بچهداستان 456
ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﻰ ﺭﺍ ﻭﺯﻳﺮ ﻋﺎﻗﻠﻰ ﺑﻮﺩﻛﻪ ﺍﺯ ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ
ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺍﺯ ﺩﻳﮕﺮ ﻭﺯﻳﺮﺍﻥ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﻭﺯﻳﺮ ﻋﺎﻗﻞ ﻛﺠﺎﺳﺖ؟
ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺍﺯ ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺍﺳﺖ
ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻧﺰﺩ ﻭﺯﻳﺮ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﭼﻪ ﺧﻄﺎ ﺩﻳﺪﻩ ﺍﻯ ﻛﻪ ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺭﺍ ﺗﺮﻙ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻯ؟ !
ﮔﻔﺖ ﺑﻪ ﭘﻨﺞ ﺳﺒﺐ
١ : ﺍﻭﻝ ﺍﻧﻜﻪ ﺗﻮ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻣﻰ ﺑﻮﺩﻯ ﻭ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭ ﺗﻮ ﺇﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﻣﻰ ﻣﺎﻧﺪﻡ،ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺑﻨﺪﻩ ﮔﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﺭﺍ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﻭﻗﺖ ﻧﻤﺎﺯ ﺣﻜﻢ ﺑﻪ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﻣﻴﻜﻨﺪ !
🌹٢ : ﺩﻭﻡ ﺍﻧﻜﻪ ﻃﻌﺎﻡ ﻣﻴﺨﻮﺭﺩﻯ ﻭ ﻣﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻴﻜﺮﺩﻡ، ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺭﺯﺍﻗﻰ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﻛﻪ ﺍﻭ ﻧﻤﻴﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻣﻴﺨﻮﺭﺍﻧﺪ !
☘٣ : ﺳﻮﻡ ﺍﻧﻜﻪ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﻴﻜﺮﺩﻯ ﻭ ﻣﻦ ﭘﺎﺳﺒﺎﻧﻰ ﻣﻴﺪﺍﺩﻡ،ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﭼﻨﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﺑﺪ ﻭ ﻣﺮﺍ ﭘﺎﺳﺒﺎﻧﻰ ﻣﻴﻜﻨﺪ !
⭕️٤ : ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺍﻧﻜﻪ ﻣﻲ ﺗﺮﺳﻴﺪﻡ ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﺑﻤﻴﺮﻯ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺃﺳﻴﺐ ﺑﺮﺳﺪ،
ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﻦ ﭼﻨﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽ ﻣﯿﺮﺩ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺟﺎﻭﯾﺪﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺃﺳﻴﺐ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﻴﺪ !
٥ : ﭘﻨﺠﻢ ﺍﻧﻜﻪ ﻣﻰ ﺗﺮﺳﻴﺪﻡ ﮔﻨﺎﻫﻰ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺳﺮ ﺑﺰﻧﺪ ﻣﺮﺍ ﻋﻔﻮ ﻧﻜﻨﻰ،ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﻫﯽ ﻣﻦ ﭼﻨﺎﻥ ﺭﺣﻴﻢ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺻﺪ ﮔﻨﺎﻩ ﻛﻨﻢ ﻭ ﺑﺎﺯ ﺗﻮﺑﻪ ﮐﻨﻢ ﺍﻭ ﻣﻰ ﺑﺨﺸﺎﻧﺪ !
ﭼﻨﺎﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺩﺍﺭﯾﻢ .
ﭘﺲ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﻭ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺟﺎ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 💖
🔰 #کاملترین_دعا 🔰 °•.¸¸.•🌺
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده
@charkhfalak500 آرشیوقرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی
📘 هرروزه داستان کوتا، رمانهای جذاب مذهبي، داستان صوتی، نرمافزار کاربردی، قصه برای کودکان، و........ :👆👆👆
❤️اگر فکر میکنید با عضویت در این کانال وقت خود را هدر ندادهاید، لطفاً آن را به دوستانتان هم معرفی کنید🙏
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
#بچهداستان 457
🚩 #ملا_و_کیسه_زر
دزدی کیسه زر ملّانصرالدین را ربود، وی شکایت نزد قاضی برد؛تا خواست ماجرا را شرح دهد، داروغه وارد شد و نزد قاضی نشست. ملّا متعجب شد و هیچ نگفت و از محضر قاضی بیرون آمد؛
روز بعد مردم دیدند که ملّا فریاد میزند که آی مردم کیسه ام ... کیسه ام را یافتم،از او سوال کردند که چطور بدون حکمقاضی کیسه را یافتی ؟!
ملّا خنده ای کرد وگفت:
«در شهری که داروغه دزد باشد و قاضی رفیق دزد »بهتر دیدم که شکایت نزد قاضی عادل برم
منزل رفته و نماز خواندم و ازخدا کمک خواستم.
امروز در بیاباندیدم که داروغه از اسب افتاده گردنش شکسته و کیسه زر من به کمر بسته... !
پس کیسه ام را برداشتم.
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 💖
🔰 #کاملترین_دعا 🔰 °•.¸¸.•🌺
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده
@charkhfalak500 آرشیوقرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی
📘 هرروزه داستان کوتا، رمانهای جذاب مذهبي، داستان صوتی، نرمافزار کاربردی، قصه برای کودکان، و........ :👆👆👆
❤️اگر فکر میکنید با عضویت در این کانال وقت خود را هدر ندادهاید، لطفاً آن را به دوستانتان هم معرفی کنید🙏
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘#بچهداستان 458
🌸داستان زیبا و واقعی از علامه جعفری در دانمارک
علامه محمدتقی جعفری میگفتند: عدهای از جامعهشناسان دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا در بارهی موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند. موضع این بود: ارزش واقعی انسان به چیست؟ معیار ارزش انسانها چیست. هر کدام از جامعهشناسان، صحبتهایی داشتند و معیارهای خاصی را ارائه کردند. بعد، وقتی نوبت به بنده رسید، گفتم: اگر میخواهید بدانید یک انسان چهقدر ارزش دارد، ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق میورزد. کسی که عشقاش یک آپارتمان دوطبقه است، در واقع، ارزشاش به مقدار همان آپارتمان است. کسی که عشقاش ماشیناش است، ارزشاش به همان میزان است. اما کسی که عشقاش خدای متعال است ارزشاش به اندازه ی خداست. علامه فرمودند: من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعهشناسان صحبتهای مرا شنیدند، برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند. وقتی تشویق آنها تمام شد، من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان! این کلام از من نبود، بلکه از شخصی به نام علی (ع) است. آن حضرت در نهجالبلاغه میفرمایند: «قِیمَةُ کُلِّ أمْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ» / «ارزش هر انسانی به اندازهی چیزی است که دوست میدارد». وقتی این کلام را گفتم، دوباره به نشانهی احترام به وجود مقدس امیرالمؤمنین علی (ع) از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند.
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 💖
🔰 #کاملترین_دعا 🔰 °•.¸¸.•🌺
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده
@charkhfalak500 آرشیوقرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی
📘 هرروزه داستان کوتا، رمانهای جذاب مذهبي، داستان صوتی، نرمافزار کاربردی، قصه برای کودکان، و........ :👆👆👆
❤️اگر فکر میکنید با عضویت در این کانال وقت خود را هدر ندادهاید، لطفاً آن را به دوستانتان هم معرفی کنید🙏
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
#بچهداستان 459
✅ داستان واقعی کریم پینه دوز
👈 خانه خریدن امام زمان عج برای مستاجر تهرانی
💠 نامش کریم بود، سید کریم محمودی، شغلش کفاشی بود، در گوشه ای از بازار تهران حجره ی پینه دوزی داشت، جورَش با مولا جور بود، میگفتند علمای اهل معنای آنروزِ تهران مولا هر شب جمعه سَری به حجره اش میزنند و احوالش را میپرسند
مستاجر بود، درآمدِ بخور و نمیری داشت، صاحبخانه جوابش کرد، مهلت داد به او تا ده روز بعد تخلیه کند خانه را، کریم اما همان روز تصمیم گرفت خالی کند خانه را تا غصبی نباشد، پول چندانی هم نداشت برای اجاره ی خانه، ریخت اسباب و اثاثیه اش را کنار خیابان با عیال و بچه ها
ایستاده بود کنار لوازمش، مولا آمدند سراغش، سلام و احوالپرسی،فرمودند به کریم پینه دوز، کریم ناراحت نباش، اجدادِ ما هم همگی طعم غربت را چشیده اند، کریم که با دیدن رفیقِ صمیمی اش خوشحال شده بود بذله گوئی اش گُل کرد و گفت :درست است طعم غریبی را چشیده اند اجداد بزرگوارتان، اما طعم مستاجری را که نچشیده اند آقاجان، مولا تبسمی کردند به کریم...
یکی از بازاریان معتمد تهران شب خواب امام زمان ارواحنافداه را دید، فرمودند مولا در عالم رویا، حاجی فلانی فردا صبح می روی به این آدرس، فلان خانه را می خری و میزنی بنام سید کریم
پیرمرد بازاری صبح فردا رفت به آن نشانی، در زد، گفت به صاحب خانه، میخواهم خانه ات را بخرم، صاحبخانه این را که شنید بغضش ترکید، با گریه گفت به پیرمرد بازاری گره ای افتاده بود در زندگی ام که جز با فروش این خانه باز نمی شد، دیشب تا صبح امام زمانم را صدا میزدم...
اما آقاجان! ای کاش ما هم مثل سید کریم و آن مرد خانه دار می توانستیم چشمان زهرایی تان را زیارت کنیم،هرچند روزگار ما روزگار غیبت امام زمان مان است، اگرچه وجود مبارک تان برای ما حاضر و غائب ندارد و همه ی عالم در تسخیر نگاه مهربان شماست...
نشسته باز خیالت کنارِ من اما
دلم برای خودت تنگ می شود چه کنم!؟
📚برداشتی آزاد از تشرفات سید کریم محمودی ملقب به کریم پینه دوز .
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 💖
🔰 #کاملترین_دعا 🔰 °•.¸¸.•🌺
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده
@charkhfalak500 آرشیوقرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی
📘 هرروزه داستان کوتا، رمانهای جذاب مذهبي، داستان صوتی، نرمافزار کاربردی، قصه برای کودکان، و........ :👆👆👆
❤️اگر فکر میکنید با عضویت در این کانال وقت خود را هدر ندادهاید، لطفاً آن را به دوستانتان هم معرفی کنید🙏
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
#بچهداستان 460
💠مردهای که با دعای مادر به دنیا برگشت💠
◀️این داستان کسی هست که در معرض مرگ قرار گرفت و با عزرائیل ملاقات کرد و حتی در حالت مکاشفه قبل از مرگ، اهل بیت (ع) را هم زیارت کرد ولی با دعای مادر دوباره به دنیا برگشت.
🔷نقل از علامه طهرانی:
یكی از اقوام ما كه از اهل علم بود برای من نقل كرد:
🔹در ایامی كه در سامرّاء بودم، به مرض حصبۀ سختی مبتلا شدم و هرچه مداوا نمودند مفید واقع نشد.
مادرم با برادرانم مرا از سامرّاء به كاظمین برای معالجه آوردند و نزدیك به صحن یك مسافرخانه تهیه و در آنجا به معالجۀ من پرداختند؛
🔹از معالجۀ اطبّای كاظمین كه مأیوس شدند یك روز به بغداد رفته و یك طبیب را برای من آوردند.
همینكه برای معاینه نزدیك بستر من آمد، احساس سنگینی كردم و چشم خود را باز كردم دیدم خوكی بر سر من آمده است؛
بیاختیار آب دهان خود را به صورتش پرتاب كردم.
🔸گفت: چه میكنی، چه میكنی؟ من دكترم، من دكترم!
🔹من صورت خود را به دیوار كردم و او مشغول معاینه شد ولی نسخه او هم مؤثّر واقع نشد؛
و من لحظات آخر عمر خود را میگذراندم.
🔹تا آنكه دیدم حضرت عزرائیل با لباس سفید و بسیار زیبا و خوش قیافه وارد شد
پس از آن پنج تن بترتیب وارد شدند و نشستند و به من آرامش دادند و من مشغول صحبت كردن با آنها شدم.
🔹در اینحال دیدم مادرم با حال پریشان رفت روی بام و رو كرد به گنبد مطهّر امام کاظم (ع) و عرض كرد:
🙏یا موسی بن جعفر ! من بخاطر شما بچّهام را اینجا آوردم، شما راضی هستید بچّهام را اینجا دفن كنند و من تنها برگردم ؟ حاشا و كلاّ ! حاشا و كلا ّ!
🔹همینكه مادرم با امام کاظم (ع) مشغول تكلّم بود، دیدم آنحضرت به اطاق ما تشریف آوردند و به پیامبر (ص) عرض كردند: خواهش میكنم تقاضای مادر این سید را بپذیرید !
🌺حضرت رسول (ص) رو كردند به عزرائیل و فرمودند: برو تا زمانی كه خداوند مقرّر فرماید؛
خداوند بواسطۀ توسّل مادرش عمر او را تمدید كرده است، ما هم میرویم إنشاءالله برای موقع دیگر.
مادرم از پلّهها پائین آمد و من بلند شدم و نشستم ولی از دست مادرم عصبانی بودم؛
به مادرم گفتم: چرا اینكار را كردی؟! من داشتم با اهل بیت (ع) میرفتم؛
تو آمدی جلوی ما را گرفتی و نگذاشتی كه ما حركت كنیم.
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 💖
🔰 #کاملترین_دعا 🔰 °•.¸¸.•🌺
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده
@charkhfalak500 آرشیوقرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی
📘 هرروزه داستان کوتا، رمانهای جذاب مذهبي، داستان صوتی، نرمافزار کاربردی، قصه برای کودکان، و........ :👆👆👆
❤️اگر فکر میکنید با عضویت در این کانال وقت خود را هدر ندادهاید، لطفاً آن را به دوستانتان هم معرفی کنید🙏
اوضاع ایراڹ در آخرالزماڹ ۱.mp3
3.1M
✍ #هفتومین کتاب #صوتی 📘
📌بنام📝 اوضاع ایران در آخرالزمان
📢 با صدای رائفی پور
قسمت 1
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
🔰 #کاملترین_دعا 🔰 °•.¸¸.•
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab125
داستان و رمان،آموزنده
@charkhfalak500
آرشیوقرانومفاتیح
@charkhfalak110
مطالب صلواتی
اوضاع ایراڹ در آخرالزماڹ ۲.mp3
3.24M
✍ #هفتومین کتاب #صوتی 📘
📌بنام📝 اوضاع ایران در آخرالزمان
📢 با صدای رائفی پور
قسمت 2
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
🔰 #کاملترین_دعا 🔰 °•.¸¸.•
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab125
داستان و رمان،آموزنده
@charkhfalak500
آرشیوقرانومفاتیح
@charkhfalak110
مطالب صلواتی
اوضاع ایراڹ در آخرالزماڹ ۳.mp3
4.34M
✍ #هفتومین کتاب #صوتی 📘
📌بنام📝 اوضاع ایران در آخرالزمان
📢 با صدای رائفی پور
قسمت 3
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
🔰 #کاملترین_دعا 🔰 °•.¸¸.•
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab125
داستان و رمان،آموزنده
@charkhfalak500
آرشیوقرانومفاتیح
@charkhfalak110
مطالب صلواتی
اوضاع ایراڹ در آخرالزماڹ ۴.mp3
3.52M
✍ #هفتومین کتاب #صوتی 📘
📌بنام📝 اوضاع ایران در آخرالزمان
📢 با صدای رائفی پور
قسمت 4
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
🔰 #کاملترین_دعا 🔰 °•.¸¸.•
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab125
داستان و رمان،آموزنده
@charkhfalak500
آرشیوقرانومفاتیح
@charkhfalak110
مطالب صلواتی
اوضاع ایراڹ در آخرالزمان ۵.mp3
2.84M
✍ #هفتومین کتاب #صوتی 📘
📌بنام📝 اوضاع ایران در آخرالزمان
📢 با صدای رائفی پور
قسمت 5
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
🔰 #کاملترین_دعا 🔰 °•.¸¸.•
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab125
داستان و رمان،آموزنده
@charkhfalak500
آرشیوقرانومفاتیح
@charkhfalak110
مطالب صلواتی
اوضاع ایراڹ در آخرالزماڹ ۶.mp3
2.1M
✍ #هفتومین کتاب #صوتی 📘
📌بنام📝 اوضاع ایران در آخرالزمان
📢 با صدای رائفی پور
قسمت 6
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
🔰 #کاملترین_دعا 🔰 °•.¸¸.•
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab125
داستان و رمان،آموزنده
@charkhfalak500
آرشیوقرانومفاتیح
@charkhfalak110
مطالب صلواتی
اوضاع ایراڹ در آخرالزماڹ ۷.mp3
2.21M
✍ #هفتومین کتاب #صوتی 📘
📌بنام📝 اوضاع ایران در آخرالزمان
📢 با صدای رائفی پور
قسمت 7 پایان
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
🔰 #کاملترین_دعا 🔰 °•.¸¸.•
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab125
داستان و رمان،آموزنده
@charkhfalak500
آرشیوقرانومفاتیح
@charkhfalak110
مطالب صلواتی
4_499607737085198805.apk
849.6K
🔴 #نرمافزار شماره 46 🔴👆
✨ رمان #اس_ام_اس 📚
📬 #درخواستى
📰 #ايرانى
🎭 #عاشقانه #کلکلی #معمایی
📱 #دوفرمته
🔖 #پایان_خوش
💠 #رمانکده
✍ به قلم:رژانومحمدی
@charkhfalak500
@charkhfalak110
@zekrabab125
📚رُمّانْهایبلــندوداستانکوتا📚صلواتیوآموزنده🌷🌷🌷
📚 رمان شماره ششم 💖 📌 نام رمان 📝 هادی دلها 📝نویسنده: بانوی مینودری
🌺اَعُوْذ ُبِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیْمِ🌺
بسم رب الشهدا
#قسمت 40 #هادی_دلها
از گریه های زینب ترسیدم
ترسیدم دوباره حالش بد بشه از حال بره هیچکس هم همراهم نبود رفتم جلو سرش بغل کردم
-زینب تروخدا بسه حالت بد میشها
اصلا پاشو بریم دیروقته
زینب :یه کم دیگه همش بمونیم 😭😭خواهش میکنم
عطیه میشه گوشیم بدی
-آره
وایستا برم از تو کیفت بیارم
گوشی خودمم برداشتم
گوشی زینب دادم دستش
زینب ی مداحی گذاشت منم نتم روشن کردم
-عه زینب بیا ببین مهدیه رسیده بین الحرمین هم با محمد رضا عکس انداخته هم ناهار مهمون امام حسینه
زینب :خوشبحال لیاقتش داشت رفت
من از هم چیز حتی پیکر داداشم جا موندم
من انقدر بی لیاقتم که حتی برای وداع پیکر برادرم ندیدم 😭😭😭
همش صبوری
صبوری
چرا منو نطلبید تا توی کربلا آروم بشم
-زینب تروخدا ببین داری میلرزی
من میترسم حالت اینجا بد بشه دستم جای بند نباشه
ترو خدا
جان حسین پاشو زینب 😭
حالت داره بد میشه
لرزش بدن زینب به حدی زیاد بود که مجبور شدم ببرمش دکتر آرامبخش بزنه بعد بریم خونه
وقتی رسیدیم خونه خواب خواب بود
زینب تو تختش خوابید خودمم رفتم تو پذیرایی که تلگرامم چک کنم چشمم خورد به عکس حسین رو پذیرایی
گوشیم گذاشتم روی میز رفتم سمت عکسش
-حسین تو فقط برادر زینب نبودی
زینب مرید و مجنون و شاگرد تو بوده
خودت آرومش کن
همون جا روی مبل گوشی بدست خوابم برد
وقتی چشمام باز کردم دیدم زینب داره زیارت عاشورا میخونه اونم با گریه
-زینب چی شده ؟
چرا گریه میکنی؟
💐💐💐💐💐💐💐💐
&راوی زینب
با آرامبخش خوابم برد خواب دیدم کربلام بین الحرمینم حسین با لباس سبز پاسداری وسط بین الحرمین وایستاده
یکم اونطرف تر محمدرضا دهقان و مجید قربانخانی ایستاده بودن حسین رفت سمت شهید دهقان یه بلیت گرفت و گفت منتظرتم خواهرجونم
وقتی چشمام باز کردم الله اکبر اذان شنیدم
نماز و زیارت عاشورام با گریه خوندم
عطیه :زینب چی شده ؟
-خواب حسین دیدم 😭
تو بخاب من ی چیزی برای ناهار درست کنم
قرمه سبزی درست کردم
داشتم میرفتم عطیه بیدار کنم که تلفن زنگ خورد
-الو بفرمایید
:منزل شهید عطایی فرد؟
-بله بفرمایید
:ببخشید حاج آقا هستن ؟
-خیر ببخشید شما ؟
**:کریمی هستم از ناحیه مزاحمتون میشم
ببخشید میتونم با حاج خانم یا خواهر شهید صحبت کنم
-بله خودم عطایی فر هستم خواهر حسین
پیکر حسین تفحص شده ؟😔
کریمی:خیر خانم عطایی فر
تماس گرفتم بگم برای عید نوروز همراه سایر خانواده شهدای جاویدالاثر مشرف میشید سوریه زیارت خانم زینب و قتلگاه یک سری از شهدای جاویدالاثر
فقط حاج آقا که از کربلا برگشتن مدارکتون بیارید ناحیه
اشکام همینطوری میرخت
حسین گفت منتظرتم
#ادامه_دارد
نام نویسنده :بانوی مینودری
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج 💖
🔰 #کاملترین_دعا 🔰 °•.¸¸.•🌺
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab125 داستان و رمان،آموزنده
@charkhfalak500 آرشیوقرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی
📘 هرروزه داستان کوتا، رمانهای جذاب مذهبي، داستان صوتی، نرمافزار کاربردی، قصه برای کودکان، و........ :👆👆👆
❤️اگر فکر میکنید با عضویت در این کانال وقت خود را هدر ندادهاید، لطفاً آن را به دوستانتان هم معرفی کنید🙏