📚رُمّانْهایبلــندوداستانکوتا📚صلواتیوآموزنده🌷🌷🌷
📣 #رمان شماره #چهارده 🌷 #رمان_مفهومی_شهدایی ❤️ بنام #رمان_دختران_آفتاب 📝 نوش
🌺اَعُوْذ ُبِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیْمِ🌺
☀️ #دختران_آفتاب ☀️
#قسمت_نود_ونه
سمیه- گفت (مگه ديوونه شدي؟ اين حرفها چيه ميزني) ولي راستش همون موقع خودم از پيشنهادم خوشم اومد. پيش خودم گفتم (چرا نه؟ كي بهتر از محلاتي؟ من كه توي اين چند وقته با چشمهاي خودم وضع اون زن رو ديدم. من كه خودم اين همه براش دعا كردم كه خدا زودتر سر و ساماني به زندگيش و بچه هاش بده. پس حالا كه چنين موقعيت خوبيه، اگه من به اين قضيه راضي نشم، خودخواهي و خود پرستي خودمه) پس ديگه پشت قضيه رو ول نكردم و مرتب توي گوش محلاتي خوندم. اولش بهانه ميآورد كه #رعايت_عدالت بين دو همسر مشكله. نفس ادم رو ميبره گفتم (اگه #رضاي_خدا در اون باشه چي؟ باز هم جرئت داري ميدون رو خالي كني؟ ) بعد از چند وقت كه ديگه نتونست اين جواب رو بده، گفت: (من اصلا رويم نميشه به صورت اون بچهها نگاه كنم. برم بهشون چي بگم؟ بگم كه من از ترس، جنازه ي بهترين دوستم رو، جنازه ي پدر اونها رو گذاشتم و فرار كردم) گفتم: (چه بهتر! حالا كه موقعيتي برات پيش اومده كه بتوني حق دوستت رو ادا كني. چرا از دستش ميدي؟ نذار زير دست يه ادم نامرد بيفتن) حتي يه بار هم با خود من مفصل بحث كرد. طوري كه نزديك بود منصرف بشم. گفت (مي دوني داري چه كار ميكني؟ مواظب باش تحت تاثير احساس قرار نگرفته باشي؟ من مجبور ميشم برا هميشه زندگيم رو به دو قسمت تقسيم كنم. آتش به زندگيمون نزن! ) كمي هم پايم سست شد. ولي به خودم گفتم كه نه، فريب نخور خدا ميخواد اين طوري منو ازمايش كنه! خلاصه هر چي گفت يه چيز ديگه جوابش رو دادم. شش ماهي طول كشيد تا بالاخره با هزار مكافات راضيش كردم. بعد هم خودم ]رفتم خواستگاري خانم رسولي. تازه اول دردسر بود. چون حالا خانم رسولي راضي نمي شد. ميگفت (من گفتم حاضرم ازدواج كنم، ولي نگفتم كه يه زندگي ديگه رو از هم بپاشونم يا خراب كنم. من چه طور دلم مياد پدر بچه هات رو ازت بگيرم) گفتم (ولي تو كه واقعا نمي خواي هيچ كدوم از اين كارا رو بكني. تو فقط ميخواي در زندگي ما شريك بشي. به فكر بچه هات باش! كسي رو بهتر از محلاتي پيدا نمي كني كه بچه هات هم قبولش كنن) با كلي دنگ و فنگ هم اون رو راضي كردم.
فاطمه در حالي كه متاثر شده بود، گفت:
- واقعا چه #زنهايي پيدا ميشن! و چه #گذشتها و #فداكاريهايي دارن
سمیه- اتفاقا، مامان من هم خيلي تحت تاثير حرفهاي او قرار گرفت و گفت (خدا خيرت بده زن. واقعا چه فداكاري بزرگي كردي! ) اون وقت خانم محلاتي در اومد گفته كه (چي ميگي زن؟ دلم از همين خونه! به محض اينكه محلاتي اين كارو كرد، انگار ما بزرگترين جنايت جهان رو مرتكب شده باشيم، از همه طرف
لعن و نفرين شديم. همون كساني كه تا ديروز دعا ميكردن تا خدا راهي پيش پاي اين زن و بچه هاش بذاره و از اين وضع در بيان، پشت سرمون صدجور حرف ناجور زدن. صد جور انگ به محلاتي چسبوندن. دوستهاش طردش كردن. خانواده خودش تركش كردن، چه برسه به خانواده من! به خدا اين مردم كاري كردن كه ما هم نزديك بوديم پشيمون بشيم. فقط هر وقت كه ميرم خونه شون و ميبينم كه لبخند روي لبهاي بچه هاش ميشينه، ميبينم كه نجمه خانم ديگه نگران نيست، دلم دوباره آروم ميگيره. ميگم خدا رو شكرت. اگر چه ديگه حالا محلاتي رو كمتر ميبينيم، آخه مقيده كه #حتما سه روز و سه شب خونه ي اونها باشه، سه روز و سه شب خونه ي ما ولي با اين حال باز هم شكرت كه تونستيم به اين خانواده #كمك كنيم و اونها رو از در به دري نجات بديم) بابا در حالي كه صورتش مثل كاسه ي خون شده بود، بلند شد و رفت توي اتاق ديگه. مادر هم با پته ي روسري اش اشك هايش را پاك كرد. خانم محلاتي هم چند
دقيقه بعد رفت
#ادامه_دارد...
نویسندگان: امیرحسین بانکی،بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند
🌀لطفا دوستانتون رو دعوت ڪنید🌀
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
@zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی )
@charkhfalak500 قرانومفاتیح )صلواتی )
@charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی )
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران )صلواتی )
🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴
🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞
✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید
❣ با مدیریت #ذکراباد
📚رُمّانْهایبلــندوداستانکوتا📚صلواتیوآموزنده🌷🌷🌷
📣 #رمان شماره #چهارده 🌷 #رمان_مفهومی_شهدایی ❤️ بنام #رمان_دختران_آفتاب 📝 نوش
🌺اَعُوْذ ُبِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیْمِ🌺
☀️ #دختران_آفتاب ☀️
#قسمت_صد
سمیه- اون شب بابا بعد از نمازش، سرش رو گذاشت روي مهر و زد زير گريه، نيم ساعتي گريه كرد، بعد هم بلند شد و به مامان گفت كه برن ديدن آقاي محلاتي و همسر دومش. از اون به بعد هر از گاهي بابا و مامان خونه ي يكيشون ميرفتن. البته ما رو هيچ وقت با خودشون نمي بردن.
من ديگر متوجه نبودم سميه چه ميگويد. چند لحظه اي #خودم را به #جاي يكي از آن دو زن گذاشتم. ان وقت بود كه ديدم ميتوانم به خانم محلاتي و رسولي #حق_بدهم به خاطر كاري كه كرده اند.
راحله در حالي كه پوزخند ناباورانه اي روي لبهايش خودنمايي ميكرد، به آرامي گفت:
- همين كه پدر و مادر سميه اخر سر هم بچه هاشون رو به خونه ي آقاي محلاتي نمي بردن، نشون دهنده ي اينه كه ته دلشون باز هم از كار آقاي محلاتي راضي نبودن.😏
« عجب دختر تيز و نا قلايي بود اين راحله »
فهيمه تذكر داد:
- شايد به اين علت باشه كه خيلي وقتها مردها از اين قانون #سوءاستفاده_كردن! و به همين علت كه #ابزار سوء استفاده مردها شده، مردم به همه ي افرادي كه دست به اين كار بزنن به چشم #خائن نگاه ميكنن.
فاطمه سري تكان داد و گفت:
- ممكنه نظر تو هم درست باشه، ولي اين بعضيها ممكنه از يه قانون سوءاستفاده كنن، #دليل_اشتباه_بودن اين قانون نيست. حتي #اسلام تا جايي كه تونسته سعي كرده جلوي اين سوء استفادهها رو بگيره! به همين علت هم #شرط_عدالت بين همسرها را #مجوز چنين كاري قرار داده و خب طبيعيه كه چون هر مردي #توانايي اجراي عدالت كامل بين زن هاش رو نداره، #اجازه چنين كاري رو هم نداره. پس اسلام فقط جواز اون رو صادر كرده نه اين كه اون رو به همه توصيه كرده. نمونه اش همين آقاي محلاتي دوست خانوادگي سميه، كه به خاطر همين كه احساس ميكرد اجراي عدالت مشكله، اولش راضي به اين كار نبود.👌
فهيمه كمي شانه هايش را بالا كشيد:
- ولي بچهها واقعا هم اگه كسي كمي با اوضاع الان غرب آشنا باشه، ميدونه كه اوضاع زنهاي بي سرپرست در غرب، الان معضلي شده! طوري كه خود دولتها و سازمانهاي خيريه دست به كار شدن و مكانهايي رو مثل پرورشگاه درست كردن كه اين جور زنها رو اونجا نگهداري ميكنن. ولي چنين جاهايي هيچ وقت جاي يه خانواده ي كامل رو نمي گيره.
فاطمه گفت:
- تازه دليل تعدد زوجات مردها كه فقط همين يكي _ دو مسئله نيست! مثلا ممكنه زن #مريض باشه يا بيماريهاي زنانه داشته باشه، يا اين كه ممكنه مرد #مكان_كارش از محل اصلي خانواده اش دور باشه و خب بايد هم قبول كرد كه متاسفانه توي يه همچين مواقعي خيلي از مردها #توان_كنترل_غرايزشون رو ندارن. اين مختص مردهاي مسلمون هم نيست ؛ در تمام دنيا هست! منتها توي خيلي از جاهاي دنيا اين روابط به طور نا مشروع و نا محدود وجود داره، ولي اسلام سعي كرده با اين قانون به اين قضيه جنبه ي رسميت بده كه هم #محدود بشه و هم با تشكيل خانواده، آسيب كمتري به زن دوم برسه.
اما راحله به اين راحتي قانع نمي شد:
- حالا علت و فلسفه ي اين امر هر چي باشه، امروزه براي احساسات خيلي از خانمها هضم چنين مسئله اي آسون نيست. نمي تونن به شوهرشون اجازه بدن كه همسر ديگه اي غير از اونها بگيره.😕
فاطمه- خب اشتباهه راحله جون! چرا خيلي از زنها مثل همون زنهاي غرب راضي ميشن كه شوهرشون از راههاي نا مشروع دست به اين كار بزنن ولي به طور شرعي و رسمي اش، نه. به نظر من، اين فقط به علت فرهنگ غلط جامعه ماست. در ضمن، خانمهايي كه با اين مسئله مخالفن، ميتونن مخالفتشون رو ضمن شروط عقد ذكر كنن. در اين صورت، محضرها هم بدون رضايت نامه ي همسر اول، مجوز ثبت چنين عقدي رو صادر نمي كنن. امروزه هم اين شرط جزو شروط اصلي شده كه همه ي آقا دامادها بايد امضا كنن حق گرفتن زن ديگه اي ندارن مگر با اجازه عروس خانم.
صداي يك تازه وارد، صحبت فاطمه را قطع كرد.
مهسا- عاطفه خانم! آقاي پارسا با شما كار دارن.
عاطفه رويش را به مهسا كه در دهانه ي در ايستاده بود، برگرداند.
- نمي دوني چي كار دارن؟
#ادامه_دارد
نویسندگان: امیرحسین بانکی،بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند
🌀لطفا دوستانتون رو دعوت ڪنید🌀
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
@zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی )
@charkhfalak500 قرانومفاتیح )صلواتی )
@charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی )
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران )صلواتی )
🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴
🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞
✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید
❣ با مدیریت #ذکراباد
📚رُمّانْهایبلــندوداستانکوتا📚صلواتیوآموزنده🌷🌷🌷
📣 #رمان شماره #چهارده 🌷 #رمان_مفهومی_شهدایی ❤️ بنام #رمان_دختران_آفتاب 📝 نوش
🌺اَعُوْذ ُبِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیْمِ🌺
☀️ #دختران_آفتاب ☀️
#قسمت_صد_ویک
فاطمه- نمي دوني چي كار دارن؟
جواب، حركت رو به بالاي شانهها بود.
مهسا- نه، نمي دونم. اون پايين تو راهرو ايستادن. خودت سري بهشون بزن.
فكر كنم هر چه زودتر بري بهتر باشه.
فاطمه نگاه كوتاهي به عاطفه كرد:
- تو هم با من مياي؟
عاطفه- باشه!
فاطمه و عاطفه چادرهايشان را برداشتند و رفتند پايين. وقتي برگشتند، رنگ از صورت عاطفه پريده بود. بچهها با تعجب به همديگر نگاه كردند. نگران بودن عاطفه، بيشتر باعث تعجب شده بود. به غير از سميه كه واقعا نگران شد.
سمیه- چي شده فاطمه جان؟ اتفاق بدي افتاده؟😳
فاطمه نگاهي به عاطفه كرده و لبخندي زد:
- اون جوون الان دوباره اومده بود دم در و سراغ عاطفه رو گرفته بود. سرايدار هم بهش ميگه كه چند لحظه صبر كنه تا اون برگرده و ميياد و جريان رو به آقاي پارسا ميگه.
هيجان همه ي بچهها زيادتر شده بود.
- اما اتفاق بدش اينه كه وقتي هر دو بر ميگردن دم در، هيچ خبري از اون جوون نبود. غيبش زده بود.😊
ثريا در حالي كه با نگاه شيطنت آميزي، از كنار چشم هايش عاطفه را تماشا ميكرد، گفت:
- هي! انگار مسافرت اومدن با دختر شهرستونيها زياد هم بي خطر نيست.😄
من هم گفتم:
- تو هم كه دلت غش ميره براي همچين خطراتي.
بچهها اگر چه به اين شوخي خنديدند و عاطفه را هم مجبور كردند كه بخندد، ولي نگراني عاطفه به آنها هم سرايت كرده بود.
فاطمه ايستاد توي دهانه در، دستهايش را از دو طرف بازكرد و گذاشت روي چهار چوب در.
- بچهها مژده! يه خبر فوق العاده براتون دارم.
من گفتم: - چي هست حالا؟
فاطمه- همين طور كه نميشه بايد مژدگاني بدين!
عاطفه همين طور كه دراتاق قدم ميزد، تعارف كرد:
- حالا چرا دم در؟! فرماييد داخل! اين طوري بده؟😃
ثريا نيم نگاهي به عاطفه كرد و با شيطنت خاصي پرسيد:
- نكند آقاي مرادي پيدا شدن؟😉
مسلماجواب اين سوال با عاطفه بود، نه فاطمه! چون هيچ وقت چنين سوالهايي رو بي جواب نميگذاشت!
عاطفه- تو چرا جوش ميزني؟ مگه براي تو فرقي ميكنه؟😅
ثريا خنديد:
- چرا كه نه! ما كه مثل شما اصفهانيها خسيس نيستيم. خوشحال ميشيم يكي از ترشيدهها از توي كوزه در بياد!😁
فاطمه آمد داخل اتاق و دستهايش رو باز كرد:
- خيلي خب! ديگه بسه! آتش بس اعلام ميشه خبر اينه كه درست كردن شام امشب به عهده ماست😜😄
راحله غريد: -برو بابا دلت خوشه تو هم!
فهيمه ناليد:
- واقعا كه! بايد هم براي چنين خبري مژدگاني بگيري!😕
عاطفه گفت:
- مژدگاني ات يه كتك مفصله كه باشه طلبت، هر وقت وقتش شد خبرت ميكنم.😝
سميه با تاسف گفت:
- اين هم از برنامه امشب! حرم رفتن، رفت براي فردا صبح، با اين خستگي كي ميتونه نيمه شب بره حرم.🙁
و بعد رو به فاطمه گفت:
- آخه تو چطور دلت مياد اين تنها شب جمعه رو كه مشهد هستيم خراب كني! بابا! امشب...! امشب!....
و بعد ديگر چيزي نگفت. در عوض پريا جمله اش را كامل كرد:
- شب مراد است امشب! به به! به به!... چه شبي ميشه امشب!😂
من هم گفتم:
- واقعا كه چه استقبال گرمي كرديم از پيشنهاد فاطمه!😅
فاطمه هم شانه ايش را بالا انداخت.
- دقيقا همين طوره. من كه شرمنده شدم از اين همه روحيه همكاري و تلاش و كوششي كه در شماها ديدم!😄
را حله گفت:
_برو بابا. تورو خدا بازي در نيار فاطمه جون! آخه اين هم شد كار كه توقع داري ما انجام بديم ديگه كي حال اين كار هارو داره! مگه چي شده؟
- عزيز دلم از قديم و نديم گفتن اين چند شب ديگران پختند و ما خورديم، اين يه شب رو ما ميپزيم، ديگران ميخورن، مگه نه فهيمه؟😊
فهيمه جواب داد:
- بابا ما اين همه راه رو از خونه فرار كرديم و اومديم مشهد، كه از زير كارهاي خونه فرار كنيم. حالا تو ميگي بلند شيم پخت و پز كنيم.😅
#ادامه_دارد.
نویسندگان: امیرحسین بانکی،بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند
🌀لطفا دوستانتون رو دعوت ڪنید🌀
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
@zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی )
@charkhfalak500 قرانومفاتیح )صلواتی )
@charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی )
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران )صلواتی )
🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴
🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞
✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید
❣ با مدیریت #ذکراباد
✋سلام دوستان گلم💐
✍درباره داستانهای کوتا
✍درباره داستانهای بلند
✍درباره کتابهای صوتی
✍درباره کتابهای pdf
✍ذرباره قسمت کودکان
☑️همکاری کنید .
☀️نظر خودتون رو بازگو کنید..
❣شما چجوری دوست دارید..
❣چه قسمتها بیشتر بشه..
❣چه قسمتها کمتر بشه..
❣چه قسمتها حذف بشه.
💎💎 برای بهتر شدن ، حتما به 👇
@A_125_Z 👈 ای دی مدیر
🛎 اعلام کنید..
🔮 منتظرم... باتشکرفراوان ..
📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚
معذفی کتاب مجازی👇👇👇
Bi to emshab(www.romansara.com).apk
1.08M
📑 رمان بی تو امشب
جلد اول
🎭 #عاشقانه
✨ #جدید
✍ نویسنده: کارولین
📝 خلاصه:
ازدواج فریبرز رادمنش با پزشکش لیلا موجب پدید امدن اختلافاتی بین دخترش مهراوه و پسر لیلا ماهان که به تازگی از لندن بازگشته می شود مهراوه در جست جوی گذشته ماهان متوجه می شود نامزد ماهان در یک سانحه تصادف ناپدید می شود و ماهان پس از محرم شدن با مهراوه برای گرفتن مدارکش از دانشگاه به لندن باز می گردد اما در انجا پس از دیدار با خانواده نامزد سابقش متوجه می شود نامزدش پیدا شده و زنده است
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
🔰 #کاملترین_دعا 🔰
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران
@zekrabab125 داستان و رمان
@charkhfalak500 قرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی
💟🔵💟🔵💟🔵💟🔵💟🔵
@roman4u Bi to emshab 2.apk
1.23M
📑 رمان بی تو امشب
جلد دوم
🎭 #عاشقانه
✨ #جدید
✍ نویسنده: باران احتشام و nady
📝 خلاصه:
مهراوه که هم از عشق و هم زندگی سر خورده شده و نقشه هایی که برای فرداهاش کشیده بود نقش بر آب میبینه ، برای آینده ای نا معلوم پا به تهران میذاره .. با برادر بهداد که یک پزشک اعصاب و روانه آشنا میشه ،اتفاقایی براش می افته که خوندنش خالی از
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
🔰 #کاملترین_دعا 🔰
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران
@zekrabab125 داستان و رمان
@charkhfalak500 قرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی
💟🔵💟🔵💟🔵💟🔵💟🔵
11003-fa-hadis180-imam-hasan-a-new.apk
6.73M
180 حدیث از امام حسن مجتبی علیه السلام
همراه با :
اعراب
ترجمه
آدرس احادیث
ویژه آندروید
برای دریافت فرمت های دیگر یا مشاهده در بازار کتاب قائمیه 👇
http://www.ghbook.ir/Book/11003
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
🔰 #کاملترین_دعا 🔰
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران
@zekrabab125 داستان و رمان
@charkhfalak500 قرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی
💟🔵💟🔵💟🔵💟🔵💟🔵
base.apk
12.62M
👆👆👆
✅گنجینه ای از دعاهای معروف و تجربه شده
☸دارای مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد
📝این دعاها از منابع معتبر و زیر هر دعا سند آن قید شده است
📕برای افزایش رزق و روزی
📕برای ازدواج
📕 برای بچه دار شدن
📕 برای شفای امراض
📕 برای توبه و آمرزش گناهان
📕 برای دفع ترس و وحشت
📕 برای اخلاقیات و معنویات
📕مجموعه نمازها
🌺و...
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌹
#نرم_افزار #اعتقادی #دعا #کاربردی
4⃣ سایر نرمافزار های مهم و ارزشمند را در این کانال #دانلود کنید.
.•°°•.💞.•°°•.
💛 💚
`•.¸ ༄༅ #اللهم_عجل_الولیک_الفرج
🔰 #کاملترین_دعا 🔰
📚 کپی مطالب باذکر صلوات 📚
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران
@zekrabab125 داستان و رمان
@charkhfalak500 قرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب صلواتی
💟🔵💟🔵💟🔵💟🔵💟🔵
📚رُمّانْهایبلــندوداستانکوتا📚صلواتیوآموزنده🌷🌷🌷
خرج جسمت میکنی عیبی ندارد خرج روح هم لازم است 📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚 معرفی کتاب مجازی👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🐢 #بچههای گلم 🐬 کارتون آوردم 🐌
🐑 سلاااام بچههای نازنینم 🐓
🐸 #نـــقـاشـــی 🐼
🐱 #کــارتــون 🐰
🐘 #شـعــر 🐷
🐼 #قصه🐥
یه اشتباه.mp3
5.2M
#قصه_شب ، یه اشتباه
بین حیوونای جنگل دو دوست صمیمی و کوچیک بودن که تازه با هم دوست شده بودن و همه اونارو میشناختن. اون دو دوست سنجاب کوچولو و خرگوش خاکستری بودن
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
🐬🐠 @charkhfalak500
🐭🐹🐰 @charkhfalak110
🐞🐌🐛🕷🐝 @zekrabab125
🐔🐣🐜🐽🐸🐞🐍 @zekrabab
🐓🐧🐤🐔🐣🐥🐉🐕🐩🐈🐇🐿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویدیو آموزش نقاشی انواع ماهی
همراه با رنگ آمیزی
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
🐬🐠 @charkhfalak500
🐭🐹🐰 @charkhfalak110
🐞🐌🐛🕷🐝 @zekrabab125
🐔🐣🐜🐽🐸🐞🐍 @zekrabab
🐓🐧🐤🐔🐣🐥🐉🐕🐩🐈🐇🐿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مستربین
بفرست برا دوستات😍
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
🐬🐠 @charkhfalak500
🐭🐹🐰 @charkhfalak110
🐞🐌🐛🕷🐝 @zekrabab125
🐔🐣🐜🐽🐸🐞🐍 @zekrabab
🐓🐧🐤🐔🐣🐥🐉🐕🐩🐈🐇🐿
شعر کودکانه سوره فلق 😊
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
🐬🐠 @charkhfalak500
🐭🐹🐰 @charkhfalak110
🐞🐌🐛🕷🐝 @zekrabab125
🐔🐣🐜🐽🐸🐞🐍 @zekrabab
🐓🐧🐤🐔🐣🐥🐉🐕🐩🐈🐇🐿
4_5931497307773075767.mp3
698.8K
یادگیری کودکان
قرائت سوره فلق
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
🐬🐠 @charkhfalak500
🐭🐹🐰 @charkhfalak110
🐞🐌🐛🕷🐝 @zekrabab125
🐔🐣🐜🐽🐸🐞🐍 @zekrabab
🐓🐧🐤🐔🐣🐥🐉🐕🐩🐈🐇🐿
🔴🔴برای راحتی شما 👇👇👇
♦️☀️ 12 کتاب صوتی که تا الانه در کانال قرار گرفته و آماده برای استفاده👇 #کلیک_کنید👇
https://eitaa.com/zekrabab125/29606
🔴🔴برای راحتی شما 👇👇👇
♦️☀️ 13 رمان آماده که تا الانه در کانال قرار گرفته و آماده برای استفاده👇 #کلیک_کنید👇
https://eitaa.com/zekrabab125/28930
💚💚💚💚💚
☑️ لینکها برای راحتی شما 👇👇👇
♦️♦️بیش از 500 #کتابهایpdf و #نرمافزارهای = شامل #رمانها #اعتقادی #اخلاقی #کاربردی و مهم و ارزشمند 🌻و امکانات زیاد دیگر... را در این کانال #دانلود کنید.
🔴🔵🔴 لینک راهنما که تا به الانه در کانال قرار گرفته 👇تماما مذهبی👇اسلامی
🍎لیست اول 👇
https://eitaa.com/zekrabab125/19259
💚 تعداد 51 نرمافزار و کتاب pdf کاربردی , رمان عقیدتی ، سیاسی ، و ..... 👆👆👆
🍎لیست دوم 👇
https://eitaa.com/zekrabab125/20779
💚 تعداد زیادی نرم افزارهای و کتاب pdf کاربردی ، عقیدتی ، حدیثی ، و .....👆👆
🍎لیست سوم👇
https://eitaa.com/zekrabab125/27333
💚 تعداد 130 کتابهای pdf = رمان ، داستان ، مذهبی ، شهیدایی و ......👆👆
🍎لیست چهارم👇
https://eitaa.com/zekrabab125/29115
💚 تعداد 100 کتابهای pdf و نرمافزار = رمان ، داستان ، مذهبی ، شهیدایی و ......👆👆
🔴 شروع رمان جدید بنام #دختران_آفتاب ، مورد تأئید رهبر عزیزمان🌷👇👇
📝 نوشته ی: امیرحسین بانکی،بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند 👇حتما بخونید
https://eitaa.com/zekrabab125/28891
چهاردهمین رمان( #دختران_آفتاب )صفحه 1 تا 7 👆
https://eitaa.com/zekrabab125/28995
چهاردهمین رمان( #دختران_آفتاب )صفحه 8 تا 14 👆
https://eitaa.com/zekrabab125/29076
چهاردهمین رمان( #دختران_آفتاب )صفحه 15 تا 20 👆
https://eitaa.com/zekrabab125/29151
چهاردهمین رمان( #دختران_آفتاب )صفحه 21 تا 26 👆
https://eitaa.com/zekrabab125/29252
چهاردهمین رمان( #دختران_آفتاب )صفحه 27 تا 33 👆
https://eitaa.com/zekrabab125/29348
چهاردهمین رمان( #دختران_آفتاب )صفحه 34 تا 39 👆
https://eitaa.com/zekrabab125/29418
چهاردهمین رمان( #دختران_آفتاب )صفحه 40 تا 45 👆
https://eitaa.com/zekrabab125/29502
چهاردهمین رمان( #دختران_آفتاب )صفحه 46 تا 51 👆
https://eitaa.com/zekrabab125/29570
چهاردهمین رمان( #دختران_آفتاب )صفحه 52 تا 57 👆
https://eitaa.com/zekrabab125/29656
چهاردهمین رمان( #دختران_آفتاب )صفحه 58 تا 63 👆
https://eitaa.com/zekrabab125/29749
چهاردهمین رمان( #دختران_آفتاب )صفحه 64 تا 70 👆
https://eitaa.com/zekrabab125/29828
چهاردهمین رمان( #دختران_آفتاب )صفحه 71 تا 76 👆
https://eitaa.com/zekrabab125/29899
چهاردهمین رمان( #دختران_آفتاب )صفحه 77 تا 82 👆
https://eitaa.com/zekrabab125/29963
چهاردهمین رمان( #دختران_آفتاب )صفحه 83 تا 87 👆
https://eitaa.com/zekrabab125/30038
چهاردهمین رمان( #دختران_آفتاب )صفحه 88 تا 94 👆
https://eitaa.com/zekrabab125/30095
چهاردهمین رمان( #دختران_آفتاب)صفحه95 تا 101👆
https://eitaa.com/zekrabab125/29746
سیزدهمین #کتاب_صوتی = دیدار پس از غروب + شهید مدافع حرم مهدی نوروزی = قسمت 1 و 2👆
https://eitaa.com/zekrabab125/29823
سیزدهمین #کتاب_صوتی = دیدار پس از غروب + شهید مدافع حرم مهدی نوروزی = قسمت 3 و 4👆
https://eitaa.com/zekrabab125/29894
سیزدهمین #کتاب_صوتی = دیدار پس از غروب + شهید مدافع حرم مهدی نوروزی = قسمت 5 و 6👆
https://eitaa.com/zekrabab125/29960
سیزدهمین #کتاب_صوتی = دیدار پس از غروب + شهید مدافع حرم مهدی نوروزی = قسمت 7 و 8👆
https://eitaa.com/zekrabab125/30092
سیزدهمین #کتاب_صوتی = دیدار پس از غروب + شهید مدافع حرم مهدی نوروزی = قسمت 9 و 10👆
https://eitaa.com/zekrabab125/30105
4 کتاب مجازی=رمان بی تو امشب 2 جلد + 180 حدیث امام حسن (ع) + گنجینهای از دعاهای معرف و تجربه شده 👆👆
https://eitaa.com/zekrabab125/30085
داستان کوتا قسمت 1019 تا 1025 👆
https://eitaa.com/charkhfalak500/28827
🔴 ختم 131 روز دوشنبه 👆 14 رمضان الکریم
🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵
💚💚 #توجه کنید👇👇
#بهترین_چله_در_بهترین_ماههای_سال👇شروع از 21 شعبان تا روزعیدفطر 👇حتما دنبال کنید
https://eitaa.com/charkhfalak110/31868
🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵
♦️ تا جایی که توان دارید وقت دارید این ختمها را در این ماه عزیز دنبال کنید..!!؟؟ برای آماده کردن جسموروحتان خوب است ، و با آمادگی کامل به مهمانی خدا بروید .. انشاءالله ،
🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚