فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جوراب های کهنه بچه ها را دور نریزید
برایشان این عروسک های زیبا را درست کنید. عاشقشان می شوند
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
🐬🐠 @charkhfalak500
🐭🐹🐰 @charkhfalak110
🐞🐌🐛🕷🐝 @zekrabab125
🐔🐣🐜🐽🐸🐞🐍 @zekrabab
🐓🐧🐤🐔🐣🐥🐉🐕🐩🐈🐇🐿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 نماهنگ زیبای، کودکانه مدافع حرم😊
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
🐬🐠 @charkhfalak500
🐭🐹🐰 @charkhfalak110
🐞🐌🐛🕷🐝 @zekrabab125
🐔🐣🐜🐽🐸🐞🐍 @zekrabab
🐓🐧🐤🐔🐣🐥🐉🐕🐩🐈🐇🐿
🔴🔴برای راحتی شما 👇👇👇
♦️☀️ 12 کتاب صوتی که تا الانه در کانال قرار گرفته و آماده برای استفاده👇 #کلیک_کنید👇
https://eitaa.com/zekrabab125/29606
🔴🔴برای راحتی شما 👇👇👇
♦️☀️ 13 رمان آماده که تا الانه در کانال قرار گرفته و آماده برای استفاده👇 #کلیک_کنید👇
https://eitaa.com/zekrabab125/28930
💚💚💚💚💚
☑️ لینکها برای راحتی شما 👇👇👇
♦️♦️بیش از 500 #کتابهایpdf و #نرمافزارهای = شامل #رمانها #اعتقادی #اخلاقی #کاربردی و مهم و ارزشمند 🌻و امکانات زیاد دیگر... را در این کانال #دانلود کنید.
🔴🔵🔴 لینک راهنما که تا به الانه در کانال قرار گرفته 👇تماما مذهبی👇اسلامی
🍎لیست اول 👇
https://eitaa.com/zekrabab125/19259
💚 تعداد 51 نرمافزار و کتاب pdf کاربردی , رمان عقیدتی ، سیاسی ، و ..... 👆👆👆
🍎لیست دوم 👇
https://eitaa.com/zekrabab125/20779
💚 تعداد زیادی نرم افزارهای و کتاب pdf کاربردی ، عقیدتی ، حدیثی ، و .....👆👆
🍎لیست سوم👇
https://eitaa.com/zekrabab125/27333
💚 تعداد 130 کتابهای pdf = رمان ، داستان ، مذهبی ، شهیدایی و ......👆👆
🍎لیست چهارم👇
https://eitaa.com/zekrabab125/29115
💚 تعداد 100 کتابهای pdf و نرمافزار = رمان ، داستان ، مذهبی ، شهیدایی و ......👆👆
🔴 شروع رمان جدید بنام #دختران_آفتاب ، مورد تأئید رهبر عزیزمان🌷👇👇
📝 نوشته ی: امیرحسین بانکی،بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند 👇حتما بخونید
https://eitaa.com/zekrabab125/28891
چهاردهمین رمان( #دختران_آفتاب )صفحه 1 تا 7 👆
https://eitaa.com/zekrabab125/28995
چهاردهمین رمان( #دختران_آفتاب )صفحه 8 تا 14 👆
https://eitaa.com/zekrabab125/29076
چهاردهمین رمان( #دختران_آفتاب )صفحه 15 تا 20 👆
https://eitaa.com/zekrabab125/29151
چهاردهمین رمان( #دختران_آفتاب )صفحه 21 تا 26 👆
https://eitaa.com/zekrabab125/29252
چهاردهمین رمان( #دختران_آفتاب )صفحه 27 تا 33 👆
https://eitaa.com/zekrabab125/29348
چهاردهمین رمان( #دختران_آفتاب )صفحه 34 تا 39 👆
https://eitaa.com/zekrabab125/29418
چهاردهمین رمان( #دختران_آفتاب )صفحه 40 تا 45 👆
https://eitaa.com/zekrabab125/29502
چهاردهمین رمان( #دختران_آفتاب )صفحه 46 تا 51 👆
https://eitaa.com/zekrabab125/29570
چهاردهمین رمان( #دختران_آفتاب )صفحه 52 تا 57 👆
https://eitaa.com/zekrabab125/29656
چهاردهمین رمان( #دختران_آفتاب )صفحه 58 تا 63 👆
https://eitaa.com/zekrabab125/29749
چهاردهمین رمان( #دختران_آفتاب )صفحه 64 تا 70 👆
https://eitaa.com/zekrabab125/29828
چهاردهمین رمان( #دختران_آفتاب )صفحه 71 تا 76 👆
https://eitaa.com/zekrabab125/29899
چهاردهمین رمان( #دختران_آفتاب )صفحه 77 تا 82 👆
https://eitaa.com/zekrabab125/29963
چهاردهمین رمان( #دختران_آفتاب )صفحه 83 تا 87 👆
https://eitaa.com/zekrabab125/30038
چهاردهمین رمان( #دختران_آفتاب )صفحه 88 تا 94 👆
https://eitaa.com/zekrabab125/30050
4 کتاب مجازی= یک هلو هزار هلو + رهایی از تکبر +انتظار عامیانه انتظار عارفانه + رمان شاه و گدا 👆👆
https://eitaa.com/zekrabab125/30025
داستان کوتا قسمت 1011 تا 1018 👆
https://eitaa.com/charkhfalak500/28817
🔴 ختم 130 روز یکشنبه 👆 13 رمضان الکریم
🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵
💚💚 #توجه کنید👇👇
#بهترین_چله_در_بهترین_ماههای_سال👇شروع از 21 شعبان تا روزعیدفطر 👇حتما دنبال کنید
https://eitaa.com/charkhfalak110/31868
🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵🔴🔵
♦️ تا جایی که توان دارید وقت دارید این ختمها را در این ماه عزیز دنبال کنید..!!؟؟ برای آماده کردن جسموروحتان خوب است ، و با آمادگی کامل به مهمانی خدا بروید .. انشاءالله ،
🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚
✨✨✨✨✨
🔰 گزارش هفته ای که گذشت؛۱۹ تا۲۶اردیبهشت مرکز دینی وخیریه مهربانی به نیت فرج:
👈مجموع حلیم تقسیم شده در طی هفته به تعداد ۱۵۰۰۰ هزارپرس میباشد.
👈کمک های مردمی نقدی ۱/۴۱۰/۰۰۰ جهت افطار
👈معرفی ۲ نفر به پزشک
👈مبلغ ۳۸۰/۰۰۰تومان پرداخت نقدی مددجویان.
👈 ۷بسته موادغذایی به مددجویان اهداشد.
🌻مهربانی ادامه دارد....🌻
باتشکر - روابط عمومی مرکز دینی و خیریه مهربانی به نیت فرج
✨✨✨✨✨✨
دوستان را به خیره دعوت کنید
✨لینک گروه مهربانی به نیت فرج در ( #ایتا ) 👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2413625355Ce43ad1e3bd
🔴🔴 فعالیتها و کمکهای و خریدها و بستهبندی کردن سبدهای غذایی ویژه ماه رمضان جدید و قدیم و افطاریهای هرشب ماه رمضان را در گروه ببینید و کلیپ تهیه واهدای بسته های رمضان الکریم سال۹۸ 👆دیدنش هم ثواب دارد👆
جمعیت دینی خیریه مهربانی به نیت فرج امام زمان عج...
https://t.me/joinchat/BDuwikK-DvXlaG2ZKi-alg
لینک در تلگرام👆👆
#دعوت_دوستان_آشنایان_خیرین_به_گروه
شادی روح همه #شهدا #اموات_خیرین_مجموعه مهربانی بنیت فرج
فاتحه الاخلاص مع صلوات
https://eitaa.com/charkhfalak500/2727
👆👆👆
🌺🌺نمازشب فراموش نشود
💚 اعمال کامل خواب..
💛 70 فایده وفضیلت درنماز شب ...
💙 اعمال نمازشب..
🌙🌟💫🌛این شبها بیشتر بیدارید
✍ نمازشب 10 الی 15 دقیقه طول میکشه حتما امتحان کنید..👆👆
🙏التماس دعا دارم
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
#بچهداستان1019
حکايت دیدار با خدا
روزی روزگاری زنی در کلبه ای کوچک زندگی می کرد. این زن همیشه با خداوند صحبت می کرد و با او به راز و نیاز می پرداخت. روزی خداوند پس از سالها با زن صحبت کرد و به زن قول داد که آن روز به دیدار او بیاید. زن از شادمانی فریاد کشید، کلبه اش را آماده کرد و خود را آراست و در انتظار آمدن خداوند نشست! چند ساعت بعد در کلبه او به صدا درآمد! زن با شادمانی به استقبال رفت اما به جز گدایی مفلوک که با لباسهای مندرس و پاره اش پشت در ایستاده بود، کسی آنجا نبود! زن نگاهی غضب آلود به مرد گدا انداخت و با عصبانیت در را به روی او بست. دوباره به خانه رفت و دوباره به انتظار نشست!
ساعتی بعد باز هم کسی به دیدار زن آمد. زن با امیدواری بیشتری در را باز کرد. اما این بار هم فقط پسر بچه ای پشت در بود. پسرک لباس کهنه ای به تن داشت، بدن نحیفش از سرما می لرزید و رنگش از گرسنگی و خستگی سفید شده بود. صورتش سیاه و زخمی بود و امیدوارانه به زن نگاه می کرد! زن با دیدن او بیشتر از پیش عصبانی شد و در را محکم به چهار چوبش کوبید. و دوباره منتظر خداوند شد.
خورشید غروب کرده بود که بار دیگر در خانه زن به صدا درآمد. زن پیش رفت و در را باز کرد...
پیرزنی گوژپشت و خمیده که به کمک تکه چوبی روی پاهایش ایستاده بود، پشت در بود. پاهای پیرزن تحمل نگه داشتن بدن نحیفش را نداشت. و دستانش از فرط پیری به لرزش درآمده بود. زن که از این همه انتظار خسته شده بود، این بار نیز در را به روی پیرزن بست!
شب هنگام زن دوباره با خداوند صحبت کرد و از او گلایه کرد که چرا به وعده اش عمل نکرده است!؟
آنگاه خداوند پاسخ گفت:
من سه بار به در خانه تو آمدم، اما تو مرا به خانه ات راه ندادی!
🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
@zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی )
@charkhfalak500 قرانومفاتیح )صلواتی )
@charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی )
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران )صلواتی )
🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴
🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞
✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید
❣ با مدیریت #ذکراباد
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
#بچهداستان1020
🍂مردي وارد داروخانه شد و با لهجه اي ساده گفت:
کرم ضد سيمان دارين؟
🍂متصدي داروخانه با لحني تمسخر آميز گفت:
بله که داريم کرم ضد تيرآهن و آجرم داريم حالا خارجي ميخواي يا ايراني؟
خارجيش گرونه ها گفته باشم!
🍂مرد نگاهي به دستانش کرد و روبه روي فروشنده گرفت و گفت:
ازوقتي کارگر ساختمون شدم دستام زبر شده نميتونم دخترمو نوازش کنم...
اگه خارجيش بهتره، خارجيشو بده
لبخند روي لبان متصدي يخ زد!!!
🍂واقعا چه حقير و کوچک است آن که به خود مغرور است
چراکه نمي داند بعد از بازي شطرنج
شاه وسرباز را دريک جعبه مي گذارند...
انسانيت و تقواست که سرنوشت ساز است ...
🍂جايگاه شاه و گدا و دارا و ندار همه " قبر "است...
مواظب باشيم که «تقوا»بايک «تق» «وا» نرود!!!!!
براي رسيدن به کبريا بايد نه "کبر"داشت نه"ريا"!!!!
🔹نشر_صدقه_جاریست🔹
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
@zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی )
@charkhfalak500 قرانومفاتیح )صلواتی )
@charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی )
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران )صلواتی )
🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴
🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞
✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید
❣ با مدیریت #ذکراباد
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
#بچهداستان1021
🌷🍃ملاقات با امام زمان🌷🍃
تشرفات محضرامام عصرعلیه السلام
دراینجامطالبی مبنی براینکه چرایک قطر اشک برمصیبت مولا امام حسین علیه السلام موجب خاموشی آتش جهنم وآمرزش گناهان می شود
جواب آنرا دراین تشرف بخوانید:
ای سید بحر العلوم سیدالشهداء(علیهالسلام) هر چه داشت از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر، همه را در راه خدا داد؛ خدا که نمیتواند تمام سلطنت و داراییاش را به حسین(علیهالسلام) دهد. پس تعجب ندارد که در ازای آن هرگونه ثواب و منزلتی به زائران و گریه کنندگان سید الشهداء(علیهالسلام) بدهد...
علامه سید بحر العلوم در راه سامرا به این فکر میکرد که چطور گریه بر سید الشهداء(علیهالسلام) باعث آمرزش گناهان میشود؟
همان وقت متوجه شد که شخص عربی، سوار بر اسب به او رسید و سلام کرد بعد پرسید : "جناب سید درباره چه چیز به فکر فرو رفتهای؟ جناب سید، اگر سوالی داری بپرس شاید جوابش را بدانم"
گفت: چطور میشود خدایِ متعال این همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان حضرت سید_الشهداء (علیهالسلام) میدهد، مثلاً در هر قدمی که در راه زیارت برمیدارند، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملشان مینویسند و برای یک قطره اشک گناهانشان آمرزیده میشود؟! چطورممکن است گریه برای سید الشهداء(علیهالسلام) سبب آمرزش گناهان شود؟
سوار گفت: بگذار حکایتی را برایت بگویم.
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
@zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی )
@charkhfalak500 قرانومفاتیح )صلواتی )
@charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی )
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران )صلواتی )
🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴
🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞
✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید
❣ با مدیریت #ذکراباد
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
#بچهداستان1022
🌺🍃دختری با پدرش میخواستند از یک پل چوبی رد شوند.
✴️پدر رو به دخترش گفت:
دخترم دست من را بگير تا از پل رد شويم.
💟دختر رو به پدر كرد و گفت:
من دست شما را نميگيرم ،شما دست مرا بگير.
✴️پدر گفت: چرا؟ چه فرقي ميكند؟ مهم اين است كه دستم را بگيري و با هم رد شویم.
💟دخترك گفت: فرقش اين است كه اگر من دست تو را بگيرم ممكن است هر لحظه دست تو را رها كنم،
اما تو اگر دست مرا بگيري هرگز آن را رها نخواهي كرد!
💕🌿💕
🌻🍃این دقیقا مانند داستان رابطه ما با خداوند است؛
هر گاه ما دست او را بگيریم ممكن است با هر غفلت و ناآگاهي دستش را رها كنیم،
👌اما اگر از او بخواهیم دستمان را بگيرد، هرگز دستمان را رها نخواهد كرد!
💕و اين يعنی عشق...💕
❤️🍃"دعا کنیم فقط خدا دستمونو بگیره"❤️🍃
#اسرار_الهی_آرامش_و_شادی 🌺🍃
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
@zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی )
@charkhfalak500 قرانومفاتیح )صلواتی )
@charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی )
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران )صلواتی )
🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴
🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞
✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید
❣ با مدیریت #ذکراباد
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
#بچهداستان1023
دو دوست با پای پياده از جاده ای در بيابان عبور ميکردند. بين راه سر موضوعی اختلاف پيدا کردند و به مشاجره پرداختند.
يکی از آنها از سر خشم بر چهره ديگری سيلی زد.
دوستی که سيلی خورده بود سخت آزرده شد ولی بدون آنکه چيزی بگويد، روی شنهای بيابان نوشت:
"امروز بهترين دوست من بر چهره ام سيلی زد."
آن دو کنار يکديگر به راه خود ادامه دادند تا به يک آبادی رسيدند.
تصميم گرفتند قدری آنجا بمانند و كنار برکه آب استراحت کنند.
ناگهان شخصی که سيلی خورده بود لغزيد و در آب افتاد. نزديک بود غرق شود که دوستش به کمکش شتافت و او را نجات داد.
بعد از آنکه از غرق شدن نجات يافت بر روی صخره ای سنگی اين جمله را حک کرد:
"امروز بهترين دوستم جان مرا نجات داد"
دوستش با تعجب پرسيد بعد از آنکه من با سيلی ترا آزردم تو آن جمله را روی شنهای بيابان نوشتی ولی حالا اين جمله را روی تخته سنگ نصب ميکنی؟
ديگری لبخند زد و گفت:
" وقتی کسی ما را آزار ميدهد بايد روی شنهای صحرا بنويسيم تا بادهای بخشش آن را پاک کنند، ولی وقتی کسی محبتی در حق ما ميکند بايد آن را روی سنگ حک کنيم تا هيچ بادی نتواند آن را از يادها ببرد."
#تکنیکهای_مهربانی
#انسانیت
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
@zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی )
@charkhfalak500 قرانومفاتیح )صلواتی )
@charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی )
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران )صلواتی )
🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴
🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞
✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید
❣ با مدیریت #ذکراباد
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
#بچهداستان1024
🌺🍃 کاتب و نسخهنویس کتاب شریف «العبقرى الحسان»، جناب آقاى محمد على حائرى، مینویسد: هنگامى که مشغول نوشتن این کتاب بودم و تقریباً دو ثلث آن تمام شده بود، در ماه صفر، خود و همسر و طفل یک ساله و مادر و برادرم یکباره به مرض حصبه (تیفوئید) مبتلا شدیم و در یک اتاق در بستر افتاده بودیم.
🌸🍃 زنى سالخورده پرستار همهی ما بود. حالِ من در نهایتِ سختى بود و نزدیک به مردن رسیدم. ابداً همّ و غمى در دنیا نداشتم جز آن که با خود میگفتم: دو ثلث این کتاب شریف را با زحمات زیادى نوشتهام، حال که از دنیا میروم، به امضا و اسم دیگرى تمام خواهد شد.
🌼🍃 تا این که یک روز در بحبوحه مرض و نهایت ضعف و بیهوشى که همه از حیاتِ من قطع امید کرده بـودند، توسلى قلبى بـه ساحت مقدس فریادرس حقیقى، حضرت ولى عصر و ناموس دهر ارواحنافداه، نمودم و در همان حالِ مرض و شدت، عرض کردم: آقاجان، اى امام زمان! راضى نشوید که زحمات نوشتن این کتاب به اسم و امضاى دیگرى تمام شود.
🌷🍃 در همان لحظه، ناگاه دیدم همان طورى که مرا رو به قبله خوابانده بودند، از آن درى که به حیاط خانه باز میشود و از آنجا تا کف حیاط، خیلى عمیق است و راه پله ندارد، نیمتنهی سید بزرگوارى کـه چند سال قبل در مسجد گوهرشاد امامت جماعت داشتند، ظاهر شد، نظر مشفقانهاى به من نمودند و با سر مبارک، اشارهاى به راست و چپ فرمودند مثل اشخاصى که با اشاره از حال یکدیگر میپرسند، یعنى حالت چطوراست؟
🌟🍃 من از جواب دادن عاجز بودم، فقط دو دست خود را به این طرف و آن طرف خود باز کردم، یعنى همین طور که میبینید. نه ایشان حرفى زدند و نه بنده توانستم چیزى بگویم. آنگاه سر مبارک خود را دو سه مرتبه حرکت دادند و با اشاره سه بار فرمودند: خوب میشوى.
🌺🍃 فوراً برخاستم و نشستم اما کسى را ندیدم. از آن روز به بعد، کمکم کسالت خود و خانواده و والده و برادرم برطرف شد و بحمداللّه موفق به نوشتن بقیهی این کتاب گردیدم.
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
@zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی )
@charkhfalak500 قرانومفاتیح )صلواتی )
@charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی )
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران )صلواتی )
🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴
🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞
✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید
❣ با مدیریت #ذکراباد
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃😡😎😋🤓😡😝😜😚 #داستانــهای_کوتاه_آموزنده 😙😍😗🤗 😏😶😐😇😑😒🙄🤔😳😣☹️🙁😕😨😡😠😘
#بچهداستان1025
یکی از خان های بختیاری هر روز که فرزندانش را به مدرسه میفرستاد، خدمتکار خانه به نام ابوالقاسم را با فرزندانش میفرستاد تا مراقب آنها باشد. ابوالقاسم هر روز فرزندان خان را به مدرسه میبرد و همان جا میماند تا مدرسه تعطیل میشد و دوباره آنها را به منزل میبرد. دبیرستانی که فرزندان خان در آن تحصیل میکردند یک کالج آمریکایی (دبیرستان البرز) بود که مدیریت آن بر عهده دکتر جردن بود.
دکتر جردن قوانین خاصی وضع کرده بود. مثلا برای دروغ، ده شاهی کفاره تعیین کرده بود. اگر در جیب کسی سیگار پیدا میشد یک تومان جریمه داشت! میگفت "سیگار لوله بی مصرفی است که یک سر آن آتش و سر دیگر آن احمقی است! القصه.. دکتر جردن از پنجره دفتر کارش میدید که هر روز جوانی قوی هیکل، چند دانش آموز را به مدرسه می آورد. یک روز که ابوالقاسم در شکستن و انبار کردن چوب به خدمتگذار مدرسه کمک کرد، دکتر جردن از کار ابوالقاسم خوشش آمد و او را به دفتر فرا خواند و از او پرسید که چرا ادامه تحصیل نمیدهد؟ ابوالقاسم گفت چون سنم بالا رفته و پول کافی برای تحصیل ندارم و با داشتن سه فرزند قادر به انجام دادن این کار نیستم.
دکتر جردن با شنیدن این حرفها، پذیرفت که خودش شخصا، آموزش او را در زمانی که باید منتظر بچه های خان باشد بر عهده بگیرد! او بعلت استعداد بالا ظرف چند سال موفق به اخذ دیپلم شد و با کمک دکتر جردن برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و سرانجام در سن 55 سالگی مدرک دکترای پزشکی خود را از دانشگاه نیویورک گرفت.
دکتر ابوالقاسم بختیار، اولین پزشک ایرانی است که تا سن 39 سالگی تحصیلات ابتدایی داشت!! جالب اینکه فرزندان اون نیز پزشک شدند!
دکتر ساموئل مارتین جردن معلم آمریکایی از سال 1899 تا 1940 ریاست کالج آمریکایی را در تهران بر عهده داشت. او ايران را وطن دوم خود می ناميد و همواره از آن به نيكی ياد میكرد. جردن به دانش آموزانش میگفت من میلیونر هستم زیرا هزارها فرزند دارم که هر کدام برای من، برای ایران و برای دنیا میلیونها ارزش دارند. به پاس خدمات بی حد این مرد بزرگ، خیابانی در تهران بنام خیابان جردن برای بزرگداشت و زنده نگاه داشتن نام او نامگذاری شد.
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
¸.•*´¨*•.¸ 🌸 ﷽ 🌸 ¸.•*´¨*•.¸
@zekrabab125 داستان و رمان )صلواتی )
@charkhfalak500 قرانومفاتیح )صلواتی )
@charkhfalak110 مطالب پُرمغز )صلواتی )
@zekrabab نهجالبلاغه برادرقران )صلواتی )
🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴💚🔴
🌞 مطالب صلواتی 🌞 کپی با صلوات 🌞
✍برای دیدن گلچینی از تمام موضوعات وارد کانال شوید
❣ با مدیریت #ذکراباد