وآثار رنجاندن مردم❣
نهج البلاغه
مَنْ أَسْرَعَ إِلَى اَلنَّاسِ بِمَا يَكْرَهُونَ قَالُوا فِيهِ بِمَا لاَ يَعْلَمُونَ (حکمت ۳۶)
امام عليه السّلام (در زيان رنجانيدن) فرموده است: (۱) هر كه بشتابد به چيزى كه مردم (از آن) مىرنجند (بى انديشه سخنى گويد يا كارى كند كه بر خلاف ميل و خواستۀ آنها باشد) در بارۀ او مىگويند چيزى را كه نمىدانند (زيرا انسان از كسيكه رنجيد طبعا باك ندارد كه در بارۀ او آنچه شنيده راست يا دروغ بيان نمايد.
چرا عیوب دیگران را میگوییم
داستان
روي عن أبان بن الأحمر أنّ شريك ابن الأعور دخل على معاوية، فقال له: و اللّه إنّك لشريك و ليس له شريك، و إنّك لابن الأعور و البصير خير من الأعور، و إنّك لدميم و الجيّد خير من الدميم، فكيف سدت قومك؟ قال: إنّك معاوية و ما معاوية إلاّ كلبة عوت فاستعوت، و إنّك لابن صخر و السهل خير من الصخر، و إنّك لابن حرب و السلم خير من الحرب، و إنّك لابن أميّة و ما أميّة إلاّ تصغير أمة صغّرت فاستصغرت، فكيف صرت أمير المؤمنين؟ فغضب معاوية و خرج شريك و هو يقول: أ يشتمني معاوية بن صخر و سيفي صارم و معي لساني و حولي من ذوي يزن ليوث ضراغمة تهشّ إلى الطعان فلا تبسط علينا يا ابن هند لسانك إن بلغت ذرى الأماني
🔸شایعه سازی در جامعه
علت اینکه چرا شایعه میکنند و شایعه میپذیرند را مطرح کنند. علت این کار همان صله است؛ یعنی « أَسْرَعَ إِلَى النَّاسِ بِمَا يَكْرَهُونَ » به این دلیل که مسؤل یا هر شخصی، کاری کرده است که مردم خوششان نمیآید.
حالا شاید علت خوشامد نبود، حقیقی نباشد لیکن باز شایعه سازی صورت میگیرد و مورد قبول برخی واقع میشود.
لذا از ترفندهای بدخواهان، خبرپراکنی دروغ در مورد افراد است، تا دیگران شایعات را راحتتر بپذیرند.
🔸یکی از مواضع قرار دادن حود در معرض تهمت، برشمردن زشتی های دیگران است.
🔸آبروی خودش میرود
در ذيل اين جمله در خطبه «وسيله» آمده است: «وَمَنْ تَتَبَّعَ مَسَاوِئَ الْعِبَادِ فَقَدْ نَحَلَهُمْ عِرْضَهُ. وَ مَنْ سَعى بِالنَّميمَةِ حَذِرَهُ الْبَعيدُ وَ مَقَتَهُ الْقَريبُ؛ کسى که در جست وجوى عيوب مردم باشد آبروى خود را به آن ها بخشيده و کسى که سخن چينى کند افراد دور، از او اجتناب مى کنند و نزديکانش او را دشمن مى دارند
🔸علت دروغپراکنی طرف مقابل
🔅۱- به واسطۀ غالب شدن قوّت غضبّيت بر عقول ايشان نزد تصوّر مكروه (ترجمه فتح الله کاشانی)
🔅۲- تلاش طرف مقابل
از آنجا كه طبع انسان از آزار نفرت دارد، و نسبت به آزار دهنده #كينه و دشمنى مىورزد، بيشتر مردم طبعا نام شخص موذى را به راست يا دروغ و يا به احتمال به زشتى مىبرند، تا #موافقت_دیگران را در رفع اذيّت او، جلب کنند.(شرح ابن میثم)
🔅۳- يكى از طرق دفاع #بیارزشکردن گوینده است.
اين كه گوينده را متهم به امورى مى كنند كه چه بسا واقعيت هم نداشته باشد تا از اين طريق ارزش سخنان او را بكاهند و بگويند: فرد آلوده حق ندارد ديگران را به آلوده بودن متهم كند.
🔸خیرخواهی
#کتمان_عیب_هم_درست_نیست
همانگونه که عیب جویی زشت و حرام است کتمان عیب نیز خیانت است زیرا مومن باید مانند آیینه باشد و زشتی ها و زیبایی های برادر دینی خود را نشان بدهد منتها به خود او نه به دیگران ، که شأن آیینه همین است .
و اگر کسى نیت #امر_به_معروف و نهى از منکر داشته باشد، باید خصوصى و مخفیانه باشد;
✅ نسخه بدل
زاد الوطواط في (الغرر و العرر): ص 69 على رواية الرضي هذه الجملة «و من تتبع مساوي العباد فقد نحلهم عرضه»
و أخذ الامام زين العابدين عليه السّلام معنى كلمة جده فقال: «من رمى الناس بما فيهم رموه بما ليس فيه».
💟توصیه ها💟
✅سخن نیکو بگویید
واذ اخذنا میثـق بنی اسرءیل لا تعبدون الاالله... وقولوا للناس حسنـا.
در حدیثی از امام باقر علیهالسّلام در تفسیر این آیه آمده است که فرموده: «قولوا للناس احسن ما تحبون ان یقال لکم؛ به مردم بهترین سخنانی بگوئید که دوست دارید به شما گفته شود».
برخی افراد تشکر بلد نیستند
برخی افراد معذرت خواهی بلد نیستند
برخی افراد دوستتدارم گفتن بلد نیستند
🔸بذر کینه توسط شیطان
وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ ۚ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا
❣چرایی عیب گویی❣
🔸حسادت
به موقعیت و نعمتهای طرف مقابل حسادت میکند و میخواهد با برشمردن عیوب او را از دلها ساقط بکنید
حسادت از غلیان قویه شهویه است.
🔸تکبر
خود را بزرگ و بی عیب میبنید و دیگران را کوچک و پرنقص. لذا می خواهد با برشمردن عیوب دیگران این مطلب را اثبات کند.
تکبر از غلیان قوه غضبیه است.
امام صادق (علیهالسلام) از حضرت رسول اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نقل میفرماید: «لغزشهای مؤمنین را جستجو نکنید زیرا هر که لغزشهای برادرش را جستجو کند، خداوند لغزشهایش را دنبال نماید و هر که خدا لغزشهایش را دنبال کند، رسوایش سازد گرچه در درون خانهاش باشد.» [اصول کافی، ترجمه جواد مصطفوی، تهران، علمیه الاسلامیه، بی تا، اول، ج۴، ص۵۸.]
لطیفه
🔸یکی از پیشنمازان، بسبب عذری در بین نماز، نماز را قطع کرد و شخصی از صف اول بحای خود قرار داده از مسجد بیرون رفت.
آن شخص ایستاده بود هیچ نمیگفت، تا آنکه مردم عاجز شدند و نماز را تمام کردند و او بحال خود ایستاده بود
چون فارغ شدند با و گفتند چرا نماز نکردی گفت گمان کردم که مرا بجای خود قرار داده است که کسی جای او را نگیرد.
🔸 یکی از اهل حمص مناری بسیار بلند دیده از درازی آن تعجب نمود و گفت کسیکه این را ساخته است چه بسیار بلند قامت بوده است با و گفتند کسی باین طول قامت نیست آن را خوابیده ساخته راست کرده اند.
زهرالربیع، سید نعمت الله جزایری
1. آرزوها در فلسفه:
آرزوها، از نگاه فلسفی، نوعی کشش به سمت چیزی هستند که انسان فاقد آن است. بنابراین، وجود آرزو نشانهای از "فقر وجودی" یا نقص درونی است.
فلسفه مشائی و حکمت اشراقی نیز تأکید دارند که آرزوها انسان را به دنیای ماده وابسته میکنند و او را از حقیقت متعالی دور میسازند.
2. آرزوها در عرفان:
از منظر عرفان، آرزوهای بیپایان نشانهای از تعلقات نفس است که انسان را از فقر حقیقی و اتصال به حقیقت مطلق بازمیدارد. مولانا میگوید:
«هر که را افزونتر است او بینصیب / تشنهتر باشد ز جویای شکیب.»
یعنی هرچه آرزوهای انسان بیشتر باشد، عطش او پایانناپذیر خواهد بود.
معنا:
ضرورت آرزو:
حدیث معروف نبوی آمده است: «الامل رحمه لامتی و لو لا الامل ما رضعت والده ولدها و لا غرس غارس شجرا»[ بحار الانوار ، ج۷، ص۱۷۳]
آرزوی طولانی:
آرزوهایی که متناسب با میزان توانایی و استعداد و در محدوده قدرت ما و حتی عمر کوتاه ما نمیباشد.
آرزوهای ناپسند:
آرزوی نابودی کسی، یود الذین کفروا لو تغفلوا عن اسلحتکم...
الف) آرزوهای طولانی و اثرات آن
امام علی (ع) بارها درباره اثرات منفی آرزوهای دور و دراز هشدار دادهاند:
1. فراموشی مرگ:
«الأماني تُنسي الآخرة.» (حکمت ۳۶):
2. سستی در اعمال نیک.
امام خمینی: اول منزل از منازل انسانیت منزل یقظه و بیداری است، از موانع بزرگ این تیقظ و بیداری، که اسباب نسیان مقصد و نسیان لزوم سیر شود و اراده و عزم را در انسان می میراند، آن است که انسان گمان کند وقت برای سیر وسیع است، اگر امروز حرکت به طرف مقصد نکند، فردا می کند، و اگر در این ماه سفر نکند، ماه دیگر سفر می کند. (چهل حدیث/ حدیث 10)
3. قساوت:
خداوند به موسی علیهالسّلام فرمود: «یا موسی لا تطول فی الدنیا املک فیقسو قلبک و القاسی القلب منی بعید» [اصول الکافی، ج۲ ص۳۲۹،]
4. رنج در زندگی:
«من کثر مناه کثر عناؤه» [غرر الحکم و درر الکلم، ص۳۱۴] آرزوها طولانی لازمه اش تهیه مقدمات بیشتر است.
همچنین صرفه جویی بیشتری برای حفظ اموال و ثروتها جهت رسیدن به آن آرزوها آنوقت فقیرانه زندگی میکند اما باید چون اغنیا پاسخگو باشد.
5. ذلت:
برای رسیدن به مقصود خیالی در برابر هر کسی خضوع کنند و دست التماس به سوی این و آن دراز نمایند.
امیرمؤمنان: «ذل الرجال فی خیبه الآمال » [غرر الحکم و درر الکلم، ص۳۱۴.]
6. کفران نعمت:
آن چه از نعمتهای الهی در دست دارد کوچک میشمارد و نسبت به آنها بی اعتنا میشود.
امیرمؤمنان: «تجنبوا المنی فانها تذهب ببهجه نعم الله عندکم و تلزم استصغارها لدیکم و علی قله الشکر منکم» [غرر الحکم و درر الکلم، ص۳۱۴]
ب) مقابله با طولانی شدن آرزو
مرگاندیشی و کوتاهی عمر
از نگاه امیرالمؤمنین (ع)، یاد مرگ و توجه به کوتاهی عمر، بهترین راه برای مقابله با آرزوهای دور و دراز است:
• «اذكروا هادم اللذات.» (مرگ را که نابودکننده لذتهاست به یاد آورید.)
چهل حدیث: وقت سفر معلوم نیست چه وقت است، ممکن است وقت خیلی تنگ باشد و فرصت از دست برود.
ساخت قصر الحمرا توسط سلطان محمد بن احمر
محمد بن احمر، در قرن 13 میلادی یکی از سلاطین سلسله نصریه در اندلس، پس از رسیدن به قدرت، تصمیم گرفت قصری بینظیر به نام قصر الحمرا در شهر گرانادا بسازد. او آرزو داشت این قصر نه تنها نمادی از قدرت و شکوه او باشد، بلکه نامش را برای همیشه در تاریخ جاودان کند.
او تمام منابع کشور را برای این پروژه عظیم به کار گرفت و حتی مالیات سنگینی بر مردم تحمیل کرد. اگرچه قصر الحمرا به یکی از شگفتیهای معماری جهان تبدیل شد، اما هزینههای سنگین آن باعث شورشهای مردمی و ضعف دولت نصریه شد.
________________________________________
✅ تفاوت امید واقعی و آرزوهای طولانی
• امید واقعی: باعث تلاش، حرکت، و پویایی میشود. برای مثال، امید به رحمت خدا انسان را به سمت توبه و عمل نیک سوق میدهد.
• آرزوهای طولانی: غیرواقعی یا بیشازحد است و باعث میشود انسان در دام خیالات گرفتار شود و از وظایف اصلی خود باز بماند.
________________________________________
رهایی از آرزوهای طولانی:
امام خمینی: «رهایی از آرزوهای طولانی، اولین قدم به سوی آزادی حقیقی و قرب به حق است.»
"ترک المنی" به معنای عبور از این فقر وجودی و ورود به مقام بینیازی است. این حالت، نه با انباشت مادیات، بلکه با خالی کردن قلب از تعلقات و خواستههای دنیوی به دست میآید.
✅ دوری آرزوهای طولانی
1. یاد مرگ: به گفته امام علی (ع)، یادآوری مداوم مرگ بهترین درمان برای غفلت است.
2. برنامهریزی برای زمان حال: انجام وظایف بهصورت روزانه و بدون تأخیر.
3. توجه به آخرت: تمرکز بر اعمالی که برای زندگی اخروی سودمند است.
________________________________________
سؤال ۴: آیا آرزوهای طولانی همیشه بد هستند؟
✅ پاسخ:
خیر. آرزوها زمانی مضر هستند که انسان را از انجام وظایف و حقیقت زندگی غافل کنند. اما اگر آرزو باعث تقویت امید و تلاش برای رسیدن به اهداف معقول شود، مثبت است.
________________________________________
۳. پیامهای عملی از این حکمت
1. به یاد مرگ باشیم: مرگاندیشی نهتنها انسان را از آرزوهای بیفایده بازمیدارد، بلکه باعث تقویت عمل صالح میشود.
2. به زمان حال توجه کنیم: فرصتها را غنیمت شماریم و کارهای مهم را به تأخیر نیندازیم.
3. امید واقعبینانه داشته باشیم: به جای گرفتار شدن در خیالات، باید امیدهای منطقی و عملی داشته باشیم.
________________________________________
شرافت ترک آرزوها در نگاه عقل و وحی
• شرافت از دید عقل:
انسانی که آرزوهایش را کنترل میکند و در دام امیال و خواستههای بیپایان نمیافتد، به تعادل روحی و فکری دست مییابد. این تعادل، او را از اضطرابها و رنجهای ناشی از ناکامی در آرزوها نجات میدهد.
• شرافت از دید وحی:
در قرآن کریم نیز آمده است:
«وَأَنْ لَیْسَ لِلإِنْسَانِ إِلا مَا سَعَى» (نجم: 39)
یعنی: "برای انسان چیزی جز آنچه تلاش کرده، نیست."
این آیه نشان میدهد که آرزوهای غیرعملی و دور از واقعیت، نه تنها انسان را به مقصد نمیرساند، بلکه او را از مسیر صحیح دور میکند.
پیوند با حکمت:
ترک آرزوها، انسان را به مقام "رضا" میرساند؛ مقامی که شرافت آن در اعتماد کامل به تدبیر الهی و تسلیم در برابر اراده اوست.
❣پیامبر در زبان علی❣
خطبه ۱۰۸
•طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ
•قَدْ أَحْکَمَ مَرَاهِمَهُ
•وَ أَحْمَى مَوَاسِمَهُ
🧊داروها و مرهمهاى خود را به خوبى آماده ساخته و ابزار داغ کردن را (براى سوزاندن زخم ها) تفتیده و گداخته کرده است،
🔸بسته بودن قوای ادراکی
•یَضَعُ ذَلِکَ حَیْثُ الْحَاجَةُ إِلَیْهِ
•مِنْ قُلُوبٍ عُمْیٍ
•وَ آذَانٍ صُمٍّ
•وَ أَلْسِنَةٍ بُکْمٍ
•مُتَتَبِّعٌ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ وَ مَوَاطِنَ الْحَیْرَةِ ..."؛
🧊تا بر هر جا که نیاز داشته باشد بگذارد؛ بر دل هاى کور، بر گوش هاى کر، بر زبان هاى گنگ، او با داروهاى خویش بیماران غفلت زده و سرگشته را رسیدگى و درمان مىکند
•لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِأَضْوَاءِ الْحِكْمَةِ
•وَ لَمْ يَقْدَحُوا بِزِنَادِ الْعُلُومِ الثَّاقِبَةِ،
🧊همان هایى که از فروغ حکمت بهره نگرفته
و اندیشه خود را به انوار دانش هایى که اعماق جان را روشنى بخشد، تابان و فروزان نکردهاند،
🔸امکان هدایت با فطرت و عقل
جمله «لَمْ يَسْتَيضِيئُوا...» و «لَمْ يَقْدَحُوا» ممکن است اشاره به دو گروه از افراد گمراه باشد:
گروهى که اگر جرقّه علم و دانش به قلب آنها مى رسيد، تبديل به مبدء نور مى شدند و راهنماى ديگران;
و گروه ديگرى که توان انجام هدايت ديگران را نداشتند، امّا مى توانستند در پرتو انوار حکمت، حداقل راه خودشان را پيدا کنند.
🔸آثار دوری از مواعظ و حکمت
•فَهُمْ فِي ذَلِكَ كَالْأَنْعَامِ السَّائِمَةِ وَ الصُّخُورِ الْقَاسِيَةِ.
🧊در اين حال، همانند ستورانى هستند كه جز چريدن هدفى نشناسند يا همچون صخره هاى سخت كوهستان، در قساوت به سر برند.
🔸"مراهم" (جمع مرهم به معناى دارو) استعاره است براى دانش ها و صفات پسندیده و برجستهاى که نزد آن حضرت است.
🔸"مواسم" جمع «ميسم»، آهنى كه با آن بدن را داغ مى گذارند.
استعاره است براى تعزیرات و حدود شرعى و اجراى آنها درباره کسى که ارشاد و تعلیم در او سودمند نمىافتد. تا آنها را جهت پذیرش انوار علوم، و هدایت به جادّه حق آمادگى دهد.
اجماع شارحان نهج البلاغه بر اين معناست. تنها کسى که اين جملات را اوصاف پيامبر(صلى الله عليه وآله) دانسته و ادامه بحث هاى فراز گذشته مى شمرد، «آمُدى» در کتاب «غررالحکم» است، که مى گويد: «إِنَّهُ فِي ذِکْرِ رَسُولِ اللهِ(صلى الله عليه وآله); اين اوصاف درباره پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) است»(1)
❣صفات پیامبر در نهج❣
خطبه ۹۴
نُه جمله کوتاه و بسيار گويا بيان مى فرمايد. نخست مى گويد:
✅(فَهُوَ إِمَامُ مَنِ اتَّقَى وَ بَصِيرَةُ مَنِ اهْتَدَى).
او پيشواى پرهيزکاران، و سبب بينايى هدايت جويان است»
🔅تعبير «إمَامُ مَنِ التَّقَى...» شبيه «هُدىً لِلْمُتَّقِينَ» است: تنها کسانى مى توانند بهره بگيرند روحى حقّ طلب و حقيقت جو، داشته باشند.
🔅اختیار در رشد
کسیکه تقوا بورزد:
نه قرآن كه كلام الله است و نه پيامبران كه فرستادگان خداوندي ميباشند و نه ائمه عليهمالسلام و ديگر مربيان بشري، هيچ فرد و جامعهاي را به اجبار رهسپار كوي رشد و كمال نميكنند، زيرا چنانكه بارها گفتهايم: (جبر و اجبار با تكامل نميسازد).
✅ (سِرَاجٌ لَمَعَ ضَوْؤُهُ، وَ شِهَابٌ سَطَعَ نُورُهُ، وَ زَنْدٌ بَرَقَ لَمْعُهُ).
«چراغى است که نورش درخشان، و شهابى است پرفروغ، و آتش زنه اى است که برقش آشکار است».
🔅احتمال دارد که «سراج» اشاره به جنبه هدايت
و «شَهَاب» اشاره به دفع شياطين و مخالفان حق باشد
(با توجّه به آياتى از قرآن که «شَهَاب» را تيرى براى طرد شياطين شمرده
و «زَنْد» (آتش زنه، يا چيزى که آتش با آن مى افروزد) اشاره به اين باشد که پيامبر اکرم(ص) جرقّه هاى نخستين را در افرادى که قابليّت دارند، مى زند و آنها را در مسير تکامل به راه مى اندازد.
✅ (سِيرَتُهُ الْقَصْدُ، وَ سُنَّتُهُ الرُّشْدُ، وَ کَلاَمُهُ الْفَصْلُ، وَ حُکْمُهُ الْعَدْلُ).
«راه و رسم او معتدل، سنّت و روش او صحيح و متين، سخنش روشنگر حق از باطل، و حکمش عادلانه است!».
سيره پيامبر(ص) يعني شناختن سبک رفتار پيامبر و متدي که در عمل و در روش براي مقاصد خود به کار مي برد . در واقع منظور شناخت مقاصد ايشان نيست ، بلکه روش هايي را که براي هدف و مقصد خودش به کار مي برد ، سيره ايشان محسوب مي شود .
سنّت به روش در پيش گرفته شده و عادت شده در زندگى اطلاق مىگردد. پيامبر اكرم (ص) مىفرمايد:
«من سنّ في الإسلام سنة حسنة ... و من سنّ في الإسلام سنّة سيّئة ..؛كسى كه در اسلام سنت نيكويى بگذارد ... كسى كه در اسلام سنّت بدى بگذارد ...
🔅میانه روی نسبی است
مشقتهایی که برای عبادت میکشید بر حسب عظمت روحی و بزرگی هدف است.
مراد معتدل بودن احکام و دستورات دین است. اما مشقت کشیدن در عبادت برای رهیابی به مقام قرب خود حکمت است.
پیامبر میفرمود: «یَا أیُّهَا النَّاسُ عَلَیکُم بِالقَصدِ، عَلَیکُم بِالقَصدِ، عَلَیکُم بِالقَصدِ؛
ای مردم! بر شما باد به میانه روی، بر شما باد به میانه روی، بر شما باد به میانه روی».[کنزالعمّال، ج3، ص28]
🔅افراط و تفریط در اقتصاد، اخلاق
قال الوصی:
«الیَمینَ و الشِمالُ مَضِلَةٌ، و الطَریقُ الوُسطَی هِی الجَادّةُ.
معنایسیره و سنت
❣سیره و سنت❣
🔸محدثان اهل سنت بر این باورند که سنت قول، فعل و تقریر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میباشد. محدثان شیعه معتقدند که سنت علاوه بر قول و فعل و تقریر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، امامان معصوم (علیهمالسلام) را نیز در بر میگیرد.
🔸سنت، نزد فقها به معنای مستحب است که در مقابل واجب میباشد. همچنین سنت، معنایی اعم از حدیث دارد.
🔸سیره، در نزد علمای اصول، معنای دیگری غیر از سنت دارد و به معنای عادت و همگامی عملی مردم بر ترک یا فعل (انجام) چیزی است.
سیره به این معنا دارای دو قسمت است.
اول، سیره عقلانیه که منظور عادت تمام انسانهاست.
دوم، سیره متشرعه که به معنای عادت تمام مسلمانها یا گروهی خاص از مسلمانها مثل شیعه میباشد.
❣گرسنگی و تجلی ربوبیت❣
شیطان روزی بخدمت حضرت یحیی آمد. حضرت باو فرمود یا ابالحارث چه حالیرا از من دوست میداری؟
شیطان عرض کرد که چیزی از احوال تو دوست ندارم مگر آن که تو در بعضی اوقات شکم خود را اسیر میکنی و باین سبب نماز تو از اول وقت فوت میشود.
یحیی فرمود: با خدا عهد کردم آنکه هرگز شکم خود را از طعام سیر نکنم مادام که در دنیا زنده ام.
🔸 و این اشاره است به ضرر آن برای دل.
و چون میباشد قلت اکل از چیزهایی که دل را نور میدهد و باطن را تصفیه می کنند میتابد در آن شبه ربوبیت.
و از این جهة تأويل شده به آن چه وارد شده در حدیث قدسی که حق تعالی میفرماید:
«روزه برای منست و من جزا میدهم».
چون این را دانستی بدانکه قلت اکل از اعظم ریاضات شرعیه است و باعث این میشود که اشعه غیب در باطن میتابد و هر چند که واقع بشود بر غیر قانون.
#روزه
#کم_خوری
❣تشریفات بیجا❣
حکمت ۳۷
وَ قَالَ عليهالسلام وَ قَدْ لَقِيَهُ عِنْدَ مَسِيرِهِ إِلَى اَلشَّامِ دَهَاقِينُ اَلْأَنْبَارِ فَتَرَجَّلُوا لَهُ وَ اِشْتَدُّوا بَيْنَ يَدَيْهِ
و درود خدا بر او، فرمود: (در سر راه صفّين دهقانان شهر انبار تا امام را ديدند پياده شده، و پيشاپيش آن حضرت مىدويدند
فَقَالَ مَا هَذَا اَلَّذِي صَنَعْتُمُوهُ فَقَالُوا خُلُقٌ مِنَّا نُعَظِّمُ بِهِ أُمَرَاءَنَا فَقَالَ
فرمود چرا چنين مىكنيد؟ گفتند عادتى است كه پادشاهان خود را احترام مىكرديم، فرمود)
وَ اَللَّهِ مَا يَنْتَفِعُ بِهَذَا أُمَرَاؤُكُمْ وَ إِنَّكُمْ لَتَشُقُّونَ عَلَى أَنْفُسِكُمْ فِي دُنْيَاكُمْ وَ تَشْقَوْنَ بِهِ فِي آخِرَتِكُمْ
به خدا سوگند كه اميران شما از اين كار سودى نبردند، و شما در دنيا با آن خود را به زحمت مىافكنيد، و در آخرت دچار رنج و زحمت مىگرديد
وَ مَا أَخْسَرَ اَلْمَشَقَّةَ وَرَاءَهَا اَلْعِقَابُ وَ أَرْبَحَ اَلدَّعَةَ مَعَهَا اَلْأَمَانُ مِنَ اَلنَّارِ
و چه زيانبار است رنجى كه عذاب در پى آن باشد، و چه سودمند است آسايشى كه با آن، امان از آتش جهنّم باشد.
🔸دوری از لهو
- التشريفات البلاطية بهذه الصّور ممّا لا ینتفع بها الامرا نفعا عقلانيا للدّنيا أو الاخرة، فهي من اللهو الباطل الممقوت. (منهاج البراعه)
🔸مشقت بیهوده
3⃣- أخسر المشقّات ما يتبعها العقاب، و أربح الاستراحة الاشتغال بما فيه أمان من النّار.(منهاج البراعه)
🔸عذاب اخروی و مشقت دنیوی
∆بدترین خسارت: مشقت نقد و عذاب عاجل
∆پرسودترین راحتی: آرامش نقد و پاداش عاجل
🔸چرا عذاب اخروی دارد
1⃣او را بخاطر ثروت یا مقامش اکرام کرده اند:
♕رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :
مَن عَظَّمَ صاحِبَ دنيا و أحَبَّهُ لِطَمَعِ دُنياهُ سَخِطَ اللّه ُ علَيهِ .
كسى كه دنيا دارى را بزرگ دارد و به طمع دنيايش، او را دوست بدارد، خداوند بر وى خشم گيرد .
♕وصی(ع): لا تَضَعوا مَن رَفَعَتهُ التَّقوى ، و لا تَرفَعُوا مَن رَفَعَتهُ الدنيا .
كسى را كه تقوا بلند مرتبه اش كرده است ، پَست مشماريد و كسى را كه دنيا بالا برده است، بزرگ ندانيد .
2⃣او را در معرض اغوای شیطان قرار داده است:
تحمّل هذه المشقّات مبغوض عند الإسلام و موجب لعذاب الاخرة. (منهاج البراعه)
∆ امام صادق(علیه السلام): روزى امیر مؤمنان به سراغ اصحابش آمد در حالى که بر مرکب سوار بود. گروهى پشت سر حضرت به راه افتادند.
امام نگاهى به آنها کرد و فرمود: با من کارى دارید؟
عرض کردند: نه یا امیرالمؤمنین ولى دوست داریم همراه تو راه برویم. امام به آنها فرمود: «انْصَرِفُوا فَإِنَّ مَشْیَ الْمَاشِی مَعَ الرَّاکِبِ مَفْسَدَةٌ لِلرَّاکِبِ وَمَذَلَّةٌ لِلْمَاشِی;
برگردید، زیرا راه رفتن پیاده در کنار سوار موجب مفسده (غرور و خودبرتربینى) براى شخص سوار و سبب ذلت براى پیاده است».
♕دفعه دیگرى باز امام سوار بود و جمعى پشت سر او پیاده به راه افتادند.
امام(علیه السلام)فرمود: «انْصَرِفُوا فَإِنَّ خَفْقَ النِّعَالِ خَلْفَ أَعْقَابِ الرِّجَالِ مَفْسَدَةٌ لِقُلُوبِ النَّوْکَى; بازگردید، زیرا صداى کفش ها پشت سر انسان ها موجب فساد دل هاى احمقان مى شود (نوکى جمع أنوَک بر وزن أحمق و به معناى احمق است»
3⃣ذلت برای خود خریده است
عزت مومن دست خودش نیست که پایمالش کند.
▫️عن الصادق(ع)
ان الله فوض الی مومن امروه کلها و لم یفوض الیه ان یکون ذلیلا؛ أ ما تسمع الله عز و جل یقول:" و لله العزة و لرسوله و للمومنین"(سوره منافقون، آیه8)
فالمومن یکون عزیزا و لا یکون ذلیلا،
قال: ان المومن اعز من الجبل؛ لان الجبل یستقل منه بالمعاول و المومن لا یستقل من دینه بشیء.
(تهذیب الاحکام، ج 6، ص 179)
زیرا از کوه با ضربه های کلنگ کاسته میشود اما با هیچ ابزاری نمیتوان از ایمان مومن کاست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بچه ای که حافظ قرآن می باشد و عمرش از ۸ سال بیشتر نیست وبا خواندن قرآن و رسیدن به
آیه ای در مورد مرگ وصفات خداوند گریه میکند.🌸
🌹نگاه خداوندبه بنده اش سن وسال نمی پرسد🌹
حکیمانهزندگیکنیم🔸
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انتشارپستثوابجاریه درپی دارد