در کلاس درس " خدا "
آنها که ناله میکنند رد میشوند
آنها که صبر میکنندقبول میشوند
و آنهاکه شکر میکنند شاگرد ممتاز میشوند
خدایا
به ما ظرفیت تحمل مصائب
روزگار را عطا فرما🙏
سلام پیش بسوی امتحانهای امروز خدا
موفق باشید 😊
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
پرسیدند انسانیت چیست
عالمی گفت:
تواضع در وقت رفعت
عفو هنگام قدرت
سخاوت هنگام تنگدستی
و بخشش بدون منت ...
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#صوتی
استاد #عباسی_ولدی
بهترین تنبیه برای #همسر
#هردوگوش_کنیم
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#دلنوشته_های_یک_مشاور
تک تک کلمات،بار مثبت و منفی دارند وکلیدهای ارتباطی بین آدمها هستند. گاهی با استفاده از یک کلمه کوچیک میشه ارتباط به هم ریخته ای رو سامان داد. فضای مجازی حجم اطلاعات همه مون رو بسیار بالا برده، اما فقط همین،
یعنی هر چیزی که میخونیم، فقط یاد می گیریم اما کمتر عمل کننده هستیم.
یکی از کلمات کلیدی که خانومها در ارتباطات خارج از خانواده، و با نامحرمان بیشتر ازش استفاده می کنند،،
👈 چشم 👉
هست! مثلا هنگام مکالمه با،،
کاسب( چشم حتما قسط ام رو سر وقت میارم )،
نانوا( بله چشم پول خرد میدم )،
میوه فروش( باشه چشم در هم میریزم)
سبزی فروش(درسته چشم، پولم کهنه ست، عوضش میکنم )
و....
این #چشم گفتن های کوچولو، یعنی ادب داشتن و تکریم شخص مقابل،
یعنی "من متوجه خواسته شما هستم و حتما اونو انجام میدم"
یعنی رضایت شما برای من مهمه!
در حالیکه جلب رضایت، محبت وتوجه غریبه ضرورتی نداره!
پیشنهاد می کنم هیچ خانومی، هیچ وقت به یه نامحرم چشم نگه،، به جاش از کلمات تاییدی استفاده کنه.
👈گاهی جای این کلمه کلیدی، مهم و تاثیر گذار در خانواده و بین زن و شوهر بسیار خالیه!
اتفاقا هر چقدر این کلمه در رابطه زوجین، بیشتر استفاده بشه بهتره، چون باعث صميميت، عشق و سازش میشه.
_علی بعد از ظهر مامانم اینا میخوان برن خونه زری خانم، منم میخوام برم.(!!! یعنی فقط شما اطلاع داشته باش، اجازه کیلو چند 😄)
_نه من بعد از ظهر زود میام.
_چرا؟؟( چرا یکی از کلمات ممنوعه در ارتباطات زناشویی هست،،فقط پلیس آگاهی و بازرسان، که دنبال متهم هستند، میتونند از این کلمه استفاده کنند).
_چون من میگم.( عکس العمل اشتباه آقا به جواب خانم بازپرس!! )
👈اگه به جای چرا از "دلیلت چیه" استفاده بشه، بار منفی کلام تغییر میکنه!
_دوست دارم وقتی میام خونه، توی خونه باشی!
_باشه چشم.( الان خانوم هایی که این مطلب رو میخونن دلشون میخواد کهربا رو خفه کنند 😊😄)
( یک هیچ به نفع آقا )
درسته اینجا خانوم احساس ناکامی داره اما این چشم گفتن کوچولو ، میزان عزت، محبت و عشق همسر رو به بالاترین نقطه می رسونه و عزت نفسش رو بسیار افزایش میده.
وقتی شوهر عزت نفس داشته باشه، همسرش رو بسیار تکریم میکنه و محبت و صميميت زوجین تصاعدی بالا میره!
مطمئن باشید شوهر عزیز در جای دیگه جبران میکنه!
👈نتیجه این صميميت،🌹 آرامش،🌹 هست.
آرامش رزق همیشگی زندگی تون!
#هردوبخوانیم
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#نکات_تربیتی_خانواده #قسمت66 رنج مقدس ✅ طبق روایات اهل بیت (ع)، مومن کسی هست که بیشتر اهل بخشیدن
#نکات_تربیتی_خانواده
#قسمت67
💢 هیچ خیری ازت ندیدم!
✅ یه موضوع خیلی مهم هست که خانم ها باید بیشتر رعایت کنن:
🔺 اگه یه خانمی بعد از چند وقتی که از ازدواجش گذشت، به شوهرش بگه من از تو هیچ خیری ندیدم!
❌ خدا به همچین زنی دیگه نگاه نمیکنه....
🚫دیگه هیچ عملی رو از اون خانم قبول نمیکنه...😒
⭕️ آخه خانم بزرگوار این چه طرز حرف زدنه؟
بالاخره بدی هایی بوده و خوبی هایی هم بوده.
این دلیل نمیشه که شما تمام خوبی های شوهرت رو زیر سوال ببری!
😒
خانم ها وقتی که عصبانی میشن باید خیلی مراقب زبانشون باشن.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#نکات_تربیتی_خانواده
#قسمت68
⭕️ یه مرد واقعا وقتی که همسرش بهش بگه: تو هیچ کاری برای من نکردی! این مرد فوق العاده نا امید و ناراحت میشه.
✅ و این خودش یه زمینۀ مبارزه با هوای نفس برای خانم هاست که جلوی خودشون رو بگیرن.
✅ خانم تا عصبانی شد و خواست که این حرف رو بزنه باید یه مقدار جلوی خودش رو بگیره.
به خودت بگو: چه خبرته؟ آروم باش!
😒
❌ چرا میخوای حرفی رو بزنی که شوهرت رو باهاش بسوزونی؟ این چه وضعشه؟
✔️✔️✔️ آدم باید گاهی یه ذره با خودش دعوا کنه!
💢 آخه هوای نفس طوری هست که هرچقدر بهش بها بدی، بدتر و پرروتر میشه و کارای زشت بیشتری ازت میخواد.😒
❇️ اما اگه باهاش دعوا کردی کوتاه میاد و خواسته های احمقانۀ خودش رو کم میکنه.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#نکات_تربیتی_خانواده #قسمت68 ⭕️ یه مرد واقعا وقتی که همسرش بهش بگه: تو هیچ کاری برای من نکردی! این
لطفا این بحث رو بسیار با دقت مطالعه کنید 😊👌👌👆👆
#داستانک_معنوی
❌گناهی نیست که مرتکب نشده باشم!
روزی مردی نزد پیامبر "ص" آمد
و عرض کرد: من تمام گناهان را انجام داده ام،
آیا راه #توبه برای من هست؟
فرمود: آیا پدر و مادرت زنده اند؟
گفت: تنها پدرم زنده است.
فرمود: به پدر خود احترام و نیکی کن؛
تا خداوند تو را ببخشد.
وقتی که آن مَرد رفت،
حضرت به اطرافیانش فرمود:
«ای کاش مادرش زنده بود».
📚بحارالانوار، ج 71
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#ازجهنم_تابهشت #قسمت72 درو باز کرد بره بیرون که سریع مغزم بهم فرمان داد _ نخیر. اینا مجبورم نکردن.
#ازجهنم_تابهشت
#قسمت73
با مرور اون روز تنها چیز عجیب اصرار عمو به این رابطه بود شاید باید یکم برم جلوتر . درست یک ماه بعد. روزی که......
#خاطره_نوشت
با دیدن اسم آرمان رو گوشی بستنی رو از دهنم بیرون میکشم و رو به ترلان میگم: اوه. آرمانه .
ترلان_ خب جواب بده دیگه. زود باش.
دکمه قرمز رو به سبز میرسونم و جواب میدم_ جونم؟
آرمان_ سلام عشقم. خوبی؟
_ میسی نفشم. توخوفی؟
آرمان_ توخوب باشی منم خوبم جیگر . تانیا من من....
_ تو چی آرمانم؟
آرمان_ من دارم برمیگردم ترکیه .
تنها چیزی که شنیدم صدای افتادن گوشی روی زمین بود و ترلان که مدام میپرسید_ تانی چی شد؟
واقعا داشت میرفت کسی که منو عاشق خودش کرده بود ، یا شایدم عشق نبود ولی .......
.
.
تا یه هفته کارم شده بود اشک و گریه. به یاد آرمانی که برای رفتنش فقط زنگ زد از عمو خداحافظی کرد. آرمانی که بعدها فهمیدم زن داشته و ظاهرا من اسباب بازی بودم برای هوس بازی های مردونش.
.
.
یک ماه از رفتن آرمان میگذشت و من فقط شاهد حرص خوردنای عمو بودم و طعنه هاش که واقعا دل میسوزوند و اولین بار بود که ازش میشنیدم و دلیل این همه حرص خوردنش رو درک نمیکردم.
با اومدن آرمان پرونده دوستیم با سیما و دلارام بسته شد و با رفتنش با ترلان؛ که فهمیدم ادامه دوستیش با من فقط به خاطر نزدیکی به آرمان بوده و با رفتن آرمان همه طعنه و تیکه هاش رو انداخت و رفت.
و من تنها ترسم از این بود که بابا اینا بویی از قضیه ببرن. چون در کنار همه آزادی هایی که داشتم این مورد تو خونه کاملا ممنوع بود و عمو این اطمینان رو بهم داده بود که قرار نیست کسی چیزی بفهمه
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#ازجهنم_تابهشت
#قسمت74
به روایت حانیه
...................................................................
با دستام سرم رو گرفتم و هق هق گریم اوج گرفت ، کاش.....کاش..... اصلا یاداوری نمیکردم اون روزهای زجراور رو. اصلا چه ربطی به این ماجرا داشت ؟ تنها ربطش میتونست این باشه که..... که..... نکنه عمو همه اینکارارو به خاطر منافع خودش میکرده؟ نکنه آرمان برگشته باشه؟ نه نه امکان نداره. عمو منو مثله دختر خودش دوست داشت. اره واقعا دوستم داشت. آرمانم که الان نه نه عمرا عمرا نیمده.
با صدای در به خودم اومدم.
_ کیه؟
امیرعلی_ میتونم بیام تو ؟
_ اره.
با اومدن امیرعلی سریع پریدم بغلش کردم و به اشکام اجازه باریدن دادم.
امیرعلی_ به خاطر حرفای عمو انقدر به هم ریختی ؟
اون از دل من خبر نداشت و منم قصد نداشتم که خبردار بشه. پس سکوت کردم و جوابی ندادم.
.
.
.
دوباره صبح شد و غرغرای مامان برای بیدارکردن من شروع شد.
یه چشممو باز کردم و به مامان که داشت کمدمو وارسی میکرد نگاه کردم.
_ دنبال چیزی میگردی؟
مامان_ چه عجب. لباساتو کجا گذاشتی؟
_ لباسایی که برای عید گرفتم؟
مامان_ اره. پاشو پاشو دیر میشه هااااااااا .
_ کجا؟؟؟؟
مامان _ خونه خاله اینا. شبم خونه خاله مرضیه.
_ ایوووول.
سریع پاشدم . لباسامو پوشیدم و حاضرشدم.
مامان_ حانیه بدو دیرشد.
_ اومدم
همزمان با دیدن امیرعلی دم در اتاق سووووت بلندی کشیدم.
_ اوففففف. کی میره این همه راهو؟ خوشتیپ کردی خان داداش. خبریه؟
امیرعلی _ شاید....
_ جون مو؟
امیرعلی_ ها جون تو.
_ راه افتادی داداش.
مامان_ داریم میریم خاستگاری
_ چییییییییییییییییییییییییی؟
مامان_ چته تو؟
_ خیلی نامردید. بی خبر؟ اصلا من نمیام.
بابا _ اخه دخترم با خبر بودی که الان همه جا پر شده بود.
_ نمیخوااااااام. اصلا من نمیام.
امیرعلی _ پس منم نمیرم.
با تعجب برگشتم سمت امیرعلی.
بی خیال و خونسرد شونشو بالا انداخت.
_ مسخره. بریم خب
امیرعلی_ فدای ابجیم
_ حالا چه ذوقیم میکنه. من این فاطمه رو میکشم که به من نگفت
مامان _ حالا از کجا میدونی فاطمس؟
_ از رفتارای ضایع گل پسرتون .
برگشتم سمت امیرعلی دیدم کلا رفته تو زمین. داشتم میترکیدم از خنده. یعنی این حیای این دوتا منو کشته .
.
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#صفحه202ازقرآن🌹
#جز_یازده 🌹
پایان جز ده و آغاز جز یازده
#سوره_توبه
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به#شهید_بهمن_محسنی
#ختم_قرآن
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
سلام سلام سلام😍😍😍😍
صبح قشنگ ۲۸ ام آبان ماهتون بخیر و نیکی🍀🍀🍀🍀
روزتون پر از معنویت☺️☺️
ثواب کارهای امروزمون از کوچیک تا بزرگ رو تقدیم میکنیم به #شهید_فرانسوی😍😍😍😍😍😍😍
مراقبه✅
#نماز_اول_وقت✅
این چند روز چقدر موفق بودیم روی نماز اول وقت کار کنیم👌👌👌👌👌
حواسمون باشه✅
روزی،سه بار قرار مهم داریم که باید به خودمون برسیم ☺️☺️☺️☺️
از نظر استفاده از لباس..از نظر استفاده از جانماز زیبا ....از نظر استفاده از عطر های خوش بو....از نظر آماده شدن برای برقراری ارتباط و قرار ..................
حواسمون به نکات گفته شده باشه ✅
انشالله کم کم روشون کار میکنیم👌👌
بریم؟ به فکر تهیه یک عطر خوش بو برای کنار جانمازمون😍😍
انشالله موفق باشید تلاشگران در راه خدا✅
التماس دعا از همه بزرگواران🍀
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#تربیت_فرزند
به کودکت بیاموز:🍁
ما به "دنيا" نيامده ايم🌸
كه با ادمها در
رابطه هايمان "بجنگيم"..!
ما به دنيا امده ايم كه
ادمها را با تمام
"نقصهايشان" بپذيريم...!
دنيا محل "جنگ نيست"
محل پذيرش است!🍁
پذيرش "تفاوت ها و نقص"..🌸
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#پرسش_پاسخ
#مشاوره
خانم #شاکری
#تربیت_فرزند
#پرسش
سوالی که سوال خیلی از مامان هاست! 👇
🌷🌷🌷🌷🌷
سلام
ببخشید من یه پسر یکساله دارم 🙇 ک وقتی باباشو 🚶 میبینه با عشق میپره بغل باباش، این باعث میشه ک مادر همسرم خیلی خوشحال بشه و همهجا تعریف میکنه و حساسیت من برانگیخته میشه.
یا مثلا اوایل ک محمد بدنیا اومد خیلی شبیه باباش بود، مادرشوهرم خیلی قربون صدقه اش میرفت . ولی کم کم محمد شبیه منم شد و کمتر دیگه مادرشون اینطور میگه.
یا همش میگه محمدمامان، یعنی طوری رفتار میکنه محمد اونو مامان بدونه و بهش وابسته بشه. البته مادرشوهرم خیلی خیلی آدم بامحبت و باحوصلهای هست و همش الفاظی مثل نفسم و ... برای پسرم بکارمیبره.
گاهی اوقات پسرم منو خسته میکنه و نمیتونم مثل مادرشوهرم بهش محبت کنم و باهاش حرف بزنم.
در ضمن ما با خانواده شوهرم توی یه ساختمان هستیم.
میشه بگید من در مقابل این رفتارای مادرشوهرم باید چکارکنم؟؟؟
یعنی وقتی جلوی من ب محمد حرفی میزنه و تعریف اینطوری میکنه من چه رفتاری بکنم؟؟؟
ب همسرم هم حساسیت نشون ندم؟؟؟
میشه راهنماییم کنید.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#پرسش_پاسخ #مشاوره خانم #شاکری #تربیت_فرزند #پرسش سوالی که سوال خیلی از مامان هاست! 👇 🌷🌷🌷🌷🌷 سلام
#تربیت_فرزند
#پرسش_پاسخ
#مشاوره
#پاسخ
عزیز،، مادر شدن یه موهبت خاص هست که خدای عزیز به زنها عنایت فرموده،، و برای این تفویض،، هم پاداش بسیار زیاد و هم حقوق و وظایف زیادی تعیین شده،،
کودک از همون ابتداي پیدایش تا آخر عمرش برای مادر هم لذت داره هم زحمت،،
اینها همه رو شما میدونید،،
اما به نظر میاد در ناخودآگاه تون، مادرشوهر تون رو به عنوان رقیب، برای مادری کردن پذیرفتید.
در حالی که ایشون فقط مادربزرگ پسر شما هستند.
وقتی شما به رفتارهای ایشون حساس میشین و میخواین کم نیارین،، ناخواسته دیگران و مخصوصا محمد رو به مقایسه کردن مایل میکنید در حالی که شما و ایشون اصلا قابل مقایسه نیستید،،
شما "مادر" محمد هستید، همه زحمت ها، لحظات زندگی محمد ، غذا دادن و سیر کردنش، خواباندن و مراقبت از او،، تربیت کردنش،،شیردادن، حمل، زایمان، آموزش همه مهارت ها و.... با شماست،، اما،،
لذت شیرین زبانی ها،، لذت بودن و داشتن محمد و نعمت داشتن نوه و" کمک" به نگهداری از محمد ( گاهی اوقات )با مادرشوهر عزیز تون هست،،
پس خودتون ببینید زحمات و مادر بودن شما اصلا قابل قیاس نیست.
اگه گاهی حوصله ندارید یا کم میارین،، حق دارید، پس احساس گناه یا مقایسه نکنید.
اینکه مادرشوهر تون سعی دارند شباهت های محمد رو به شما کتمان کنند و در عوض این شباهت ها رو به همسرتون پررنگ کنند،، به خاطر اینه که میخوان محبت همسرتون رو جلب کنند. هم محبت شون و هم توجه شون!
🌹 بزرگوارانه بگذرید. 🌹
شاید کم کاریهایی که قبلا داشتند ، باعث شده که بخوان الان جبران کنند!
🌹💖
1_ در مقابل رفتارهای مادرشوهر تون، سکوت نکنید، عصبانی نشین، غرغر نکنید و موضع هم نگیرید،، پس چه کار کنید؟ 😄😉
👈اول تایید کنید و بعد دعا کنید! 😍
مثلا، فداش بشم که شکل باباشه،،
جواب شما :👈آره قربونش برم، خداع دوتاشون رو حفظ کنه!
این عکس العمل شما جدال احسن هست که خدای عزیز دستور داده، یعنی ایشون هر نیتی هم داشته باشند با صداقت و شیرینی کلام شما خنثی و کمرنگ میشه و بعد از مدتی، این رفتارها کاملا حذف میشه!
2_عزیز، اصولا تعریف و تمجید مادرشوهر از پسرش در حضور عروس حاوی یک پیام هست،،👈 من هم هستم!
یعنی پسرم و نوه ام همش مال تو نیست، منم سهم دارم!!
😇 عروس باذکاوت و دانا با کلام شیرین و درست، خیال مادرشوهر رو راحت میکنه و خودش رو پیش همسر و همه خانواده شوهر عزیز میکنه،،
😥اما عروس بی تجربه و احساساتی معناي کلام رو درک نمیکنه و با رفتارهای غلط هم خودش رو اذیت می کنه هم همسرش رو و هم اجازه دخالت و تحریک مادرشوهر رو میده.
بنابراین وقتی پسر کوچولوتون میره بغل باباش و مادرشوهر عزیز، ذوق میکنه و قربون صدقه میره،
عصبانی نشین،،
اخم نکنید،،
غرغر نکنید،،
بچه رو اذیت نکنید،،
با شوهر بداخلاقی نکنید،،
حرص هم نخورید،،
👈رفتار درست: اول تایید و بعد یه لبخند !
مثلا، آره محمد جون بغل باباش رو دوست داره، و بعد بخندین!
این رفتار احتمالا براتون غریبه و شاید سخت باشه،، اما شیوه صحیح حذف رفتارهای نمایشی همینه!
این رفتار شما دو حُسن داره،، یکی اینکه همسرتون از صمیم قلب بهتون افتخار می کنه و احساس خوبی بهش هدیه میکنید که جلوي مادرش تاییدش کردین و دوم اینکه مادرشوهر عزیز خیالش راحت میشه که شما هوای پسرش رو دارید.
بنابراین این رفتارها بعد از مدتی کاهش پیدا میکنه. ان شا الله.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══