11.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زندگی را به تو تعارف کردند
عاشقش باش و بخند✨
از ته دل
بی پروا
زندگی لمس همین ثانیه هاست...🌼
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست♡
#داستان_کوتاه
عالمی مشغول نوشتن با مداد بود. کودکی پرسید: " چه می نویسی؟" عالم لبخندی زد و گفت: " مهم تر از نوشته هایم، مدادی است که با آن می نویسم. می خواهم وقتی بزرگ شدی مثل این مداد بشوی!"
پسرک تعجب کرد! چون چیز خاصی در مداد ندید. عالم گفت پنج خصلت در این مداد هست. سعی کن آن ها را به دست آوری.
اول: می توانی کارهای بزرگی کنی، اما فراموش نکن دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می کند و آن دست خداست!
دوم: گاهی باید از مداد تراش استفاده کنی، این باعث رنجش می شود، ولی نوک آن را تیز می کند. پس بدان رنجی که می برى از تو انسان بهتری می سازد!
سوم: مداد همیشه اجازه میدهد برای پاک کردن اشتباه از پاك كن استفاده کنی؛ پس بدان تصحیح یک کار خطا، اشتباه نیست
چهارم: چوب مداد در نوشتن مهم نیست؛ مهم مغز مداد است که درون چوب است؛ پس همیشه مراقب درونت باش که چه از آن بیرون می آید!
پنجم: مداد همیشه از خود اثری باقی می گذارد؛ پس بدان هر کاری در زندگی ات مى كنى، ردی از آن به جا مى ماند؛ پس در انتخاب اعمالت دقت کن!
داستان های اموزنده
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست
زندگی هرچقدر هم که بد به نظر برسه،
همیشه کاری هست که بشه انجام داد و
توش خوشحال بود.
گاهی لازمه یه آرزوهایی رو خاک کنی
تا بجاش جوانه ی آرامش در وجودت سبز بشه...
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست ♡
#سرگذشت_مهناز
#کابوس
#پارت_اول
من مهناز هستم، متولد سال ۵۵ و در حال حاضر ساکن تهران…
دوران کودکی خیلی شاد و خوبی داشتم …..خدا منو بعداز سه تا پسر به پدر و مادرم داد و شدم عزیز کرده ی مامان و بابا و نور چشم خانجون و خان بابا…..من تنها نو ه ی دختری بودم….۴تا عمو و سه تا عمه داشتم که همه از دم پسر اورده بودند …..
وقتی مامان منو بعداز سه تا پسر بدنیا اورد خونه شده بود پراز شور و شوق…..همه هوامو داشتند و بهم محبت میکردند…..عمو اخری (عمو فرشاد)مجرد و همسن و سال داداش بزرگم حامد بود ……..حامد حدود هشت سال از من بزرگتره….سرگذشت من از وقتی شروع میشه که ۶-۷ساله بودم…
در حقیقت از اون سن به بعد خوب یادمه…ما توی یه روستای تقریبا پیشرفته زندگی میکردیم…خان بابا یه عمارتی برای خودش بنا کرده بود و دور تا دورش رو هم خانه هایی گیپ و بهم چسبید ساخته بود برای بچه هاش…..هر کدوم از اون خونه ها برای یکی از عموها و عمه ها بود که با خانواده اشون اونجا زندگی میکردند………
ادامه در پارت بعدی 👇
🖌#کانال-زندگی_زیباست♡
💫@zendgizibaabo💫
#سرگذشت_مهناز
#کابوس
#پارت_دوم
من مهناز هستم، متولد سال ۵۵ و در حال حاضر ساکن تهران
یکی از خونه ها هم برای ما بود…..وقتی صبح میشد بعداز صبحونه از هر خونه ۲-۳تا پسر میومد بیرون و داخل حیاط هیاهویی میشد که بیا و ببین…این وسط تنها دختر این خانواده من بود و بس(البته بعدا خدا به یکی از عمه ها و دو تا از عموها هم دختر داد)…یه دختر خیلی خیلی خوشگل و ریز نقش،همه میگفتند شبیه مامان هستم ولی با چند درصد زیبایی بیشتر……اون موقع ها وقتی با نوازشهای مامان از خواب بیدار میشدم صبحونه خورد و نخورده میدویدم داخل محوطه ی عمارت …..با تمام بچگیم وقتی دور تا دور عمارت رو نگاه میکردم ته دلم با همون زبون بچگونه میگفتم:خدایا شکرت که خان بابا این خونه هارو ساخته و همه اینجا هستند و من میتونم باهاشو بازی کنم……همه منو دوست داشتند مخصوصا بزرگترا…..از خان بابا و خانجون گرفته تا عمو و عمه ها…..حتی زنعموها هم منو دوست داشتند…الان که به اون زمان فکر میکنم متوجه میشم دلیل دوست داشتن من فقط دختر بودنم نبود بلکه زیبایی وصف ناپذیری بود که باعث جلب توجه میشد….شیرین زبونی و مهر و محبتی که درون داشتم…..
ادامه در پارت بعدی 👇
🖌#کانال_زندگی_زیباست♡
💫@zendgizibaabo💫
May 11
7.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امیدوارم اتفاق درست در زمان درست براتون بیوفته امیدوارم آرزوی کسی باشید که آرزوی بودن کنارش رو دارید و امیدوارم به چیزایی که واقعا دوست دارید و خواسته های از ته دلتونه برسید♥️🌺
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست
#سرگذشت_مهناز
#کابوس
#پارت_سوم
من مهناز هستم، متولد سال ۵۵ و در حال حاضر ساکن تهران
من خیلی خیلی مهربون و اروم بودم و تصور میکنم محبتهای اطرافیانم باعث تزریق این مهربونی به وجود من شده بود…البته وقتی با کسی مخالفتی نشه و هر جا دلش بخواهد بره ،،هر چی دلش بخواهد فراهم بشه و غیره مسلما طرف مهربون بار میاد…اصلا لوس و یه دنده نبودم بلکه مهربون و با محبت…..عمو فرشاد منو خیلی خیلی دوست داشت….اینو همه میدونستند…..
به گفته ی اطرافیان و مامان از همون زمانی که بدنیا اومدم عمو فرشاد هشت ساله منو توی بغلش بزرگ کرده بود…..همیشه یا توی کولش بودم یا با دوچرخه منو توی روستا میچرخوند……توی بازیها اول منو یارکشی میکرد…..وقتی بازی قایم موشک شروع میشد سریع دستمو میگرفت و یه جای خلوت میبرد و طوری قائم میشدیم که همه پیدا میشدند بجز منو عمو فرشاد…..
خیلی خوشحال بودم که با وجود عمو هیچ کسی منو نمیتونه پیدا کنه…..همیشه من برنده بودم...بیشتر بازیمون قائم موشک بازی بود……گاهی وقتها هم تا صدای سوت قطار رو میشندیم ،میدویدم سمت ریل ها اونجا با شوق و ذوق وباصدای خنده همگی به صف می ایستادیم و برای مسافرهای داخل قطار دست تکون میدادیم..
ادامه در پارت بعدی 👇
🖌#کانال-زندگی_زیباست♡
💫@zendgizibaabo💫
#سرگذشت_مهناز
#کابوس
#پارت_چهارم
من مهناز هستم، متولد سال ۵۵ و در حال حاضر ساکن تهران
هفت ساله شدم….هر روز بجای مامان عمو بود که منو میبرد مدرسه…...مدرسه که تعطیل میشد میومد دنبالم…..تمام تکالیفمو کمک میکرد انجام میدادم و بعد سریع بچه هارو صدا میکرد و میگفت:بیایید قایم موشک…..با هر کلمه ایی که حرف میزدم یا ادا در میاوردم عمو با ذوق بوسه ایی به دستم یا صورتم میکرد و میگفت:فدای شیرین زبونیت…..یه روز طبق روال توی بازی بودیم که پسر عموم چشم گذاشت و عمو منو با علاقه بغل کرد و بسرعت رفتیم انتهای عمارت پشت درختها…با هیجان گفتم:عمو !!باز هم منو پیدا نمیکنند…..مگه نه؟؟؟
بازم برنده میشم…..عمو جوری که انگار از مدل حرف زدن من به وجد بیاد از لای دندوناشوگفت:جوون!!!!بعد محکم گونه امو بوسید و خیلی جدی گفت:مهناز!!به من نگووو عمو!!!خودمو لوس کردم و گفتم:پس چی بگم!؟؟؟خب تو عموی منی….یهو عمو محکم منو به خودش فشرد و طوری بوسم کرد که دردم گرفت….حس بدی اومد سراغم و سعی کردم عمو رو هولش بدم اما زور من کجا و زور اون کجا…؟؟؟
ادامه در پارت بعدی 👇
🖌#کانال-زندگی_زیباست♡
💫@zendgizibaabo💫
🌸در این لحظات ملکوتی افطار
✨آرزو میکنم
🌸اتفاقی قشنگ برایت بیفتد
✨آن بهانه زیبا را اکنون بیابی
🌸آن خبر به گوشات برسد
✨و آن دلخوشی زمانش
🌸 بیست و پنجم ین افطار از
✨سفره بزرگترین میزبان عالم
🌸گوارای وجود پاکتون
طاعاتتون قبول درگاه حق 🌸
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شبتون در پناه حق
شب بخیر 🌹
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاد باش
هیچکس به غمت اهمیت نمیده
زندگی اونقد طولانی نیست که
برای شاد بودن منتظر تمام شدن
سختی ها بود💚
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست