فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸سلام به صبح دل انگیز بهاری
☕️سلام به زندگی
🌸سلام به دوستان عزیز
☕️صبح یکشنبه تون پر از
🌸احساس خوشبختی
☕️جاده زندگی تون هموار
🌸و توأم باسلامتی و کامیابی
صبحتون شکوفا و پُر نشاط☕️🌸
┅────💞────┅
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗓۱۴۰۳/۱/۲۶
🌸یک روز قشنگ
🍃یک دل خـوش
🌺یک لب خنـدان
🍃یک تن سالــم
🌸وگشوده شدن
🍃هزار درخوشبختی
🌺به روی تک تکتون
🍃دعـــــــــای امروزم
🌸برای تک تک شما
🍃روزتون طلایی
🌹یکشنبهتون زیبا عزیزان🌹
🌷حال دلتون خوبِ خوب🌷
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست
💖💫بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
🤍💫با توکل به اسم اعظمت یاالله
💖💫خدایا بزرگ و توانا تویی
🤍💫رحیم و رئوف و یکتا تویی
💖💫پر از مهری و بخشش و مغفرت
🤍💫که ما قطره هستیم و دریا تویی
💖💫الهی به امید لطف و کرم تو
🤍💫روزمان را شروع می کنیم
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست
💕روزی مردی داخل چاله ای افتاد
و بسیار دردش آمد …
یک پدر روحانی او را دید و گفت :
حتما گناهی انجام داده ای!
یک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت!
یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد!
یک یوگیست به او گفت :
این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعیت وجود ندارند!!!
یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت!
یک پرستار کنار چاله ایستاد و با او گریه کرد!
یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله کرده بودند پیدا کند!
یک تقویت کننده فکر او را نصیحت کرد که : خواستن توانستن است!
یک فرد خوشبین به او گفت : ممکن بود یکی از پاهات رو بشکنی!!!
سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بیرون آورد…!
آنکه می تواند، انجام می دهد و آنکه نمی تواند، انتقاد می کند.
"""جرج برناردشاو""""
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست
7.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر می خواهید #خوشبخت زندگی کنید🌱
از کمترین ها، بهترین استفاده و لذت را ببرید این یعنی...
قناعت☄🌸
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست
#سرگذشت_مهناز
#کابوس
#پارت_سی_هفت
من مهناز هستم، متولد سال ۵۵ و در حال حاضر ساکن تهران
مجیدهر سه ماه یکبار منو برای ویزیت پیش پزشک مربوطه میبرد و خداروشکر زیر سایه ی محبتهای مجید حالم خیلی خوب شده بود……وضع مالی پدرم نسبت به عروسهای دیگه خیلی بهتر بود…..هر وقت برای دیدن اقوام و مامان و بابا به روستا میرفتیم همیشه مامان کلی محصولات لبنی و کشاورزی بهم میداد میاوردم و یا هر زمان که خودشون برای دیدنم میومدند بیش از حد نیاز همراهشون میاوردند و اینها خیلی مادرجون رو خوشحال میکرد……درسته که وضع مالی اقاجون و پسراش بد نبود و کم و کسری نداشتند و از نظر تغذیه به خونه خوب میرسیدند اما با این حال هدایای مامان و بابا خیلی براشون خوش میومد….کار مجید مشخص و ثابت نبود….گاهی با تاکسی کار میکرد و گاهی بنایی و …وهفت ماه گذشت و من باردارشدم…..ویارم بشدت سخت و طاقت فرسا بود و هیچ لقمه ایی از گلوم پایین نمیرفت…..اقاجون خیلی هوامو داشت و نوبرانه ایی نبود که برام نخرید بود……..
ادامه در پارت بعدی 👇
🖌#کانال-زندگی_زیباست♡
💫@zendgizibaabo💫
#سرگذشت_مهناز
#کابوس
#پارت_سی_هشت
من مهناز هستم، متولد سال ۵۵ و در حال حاضر ساکن تهران
دو ماه بعد مادرجون منو برد سونو گرافی ومشخص شد بچه ام دوقلو هست…رفته رفته سنگین شدم….هم کوچولو و ریز نقش بودم و هم دوقلو باردار…..یه روز که به سختی ظرفهای سر سفره رو برداشتم و خواستم بلند شم اقاجون ظرفهارو ازم گرفت و رو به بقیه گفت:چی میشه یه مدت هوای عروسک رو داشته باشید….ناسلامتی بار شیشه داره اونموقع یه جاری جدید هم اضافه شده بود و چهار تا عروس شده بودیم….با حرف اقاجون جاریها به پچ پچ افتادند…مادرجون با صورت سرخ شده یهو از جاش بلند شد و ظرفهارو جمع کرد و از اتاق رفت بیرون……حس کردم این ماجرا بوی خوبی نداره پس به زحمت خودمو به مادرجون رسوندم و اسکاچ رو بزور ازش گرفتم اما اون بهم تشر زد و گفت:لازم نکرده….تو برو به استراحتت برس….فریبا جاری بزرگه خنده کنان گفت:مهناز جون تو برو بشین ،،،یه وقت به بچه ات طوری میشه و از چشم ما میبیند….خلاصه میکنم که توی اون خونه هر روز یه دردسر درست میشد که یه سر دردسرها من بودم...
ادامه در پارت بعدی 👇
🖌#کانال-زندگی_زیباست♡
💫@zendgizibaabo💫
📚 #داســـتان کوتاه و پند آموز
یک پیرزن دو کوزهی آب داشت که آنها را آویزان بر یک تیرک چوبی بردوش خود حمل میکرد. یکی از کوزهها ترك داشت مقدارى از آب آن به زمين مىريخت ، درصورتیکه دیگری سالم بود و همیشه آب داخل آن بطورکامل به مقصد می رسید. به مدت طولانی هرروز این اتفاق تکرار میشد و زن همیشه یک کوزه ونیم آب به خانه می برد. ولی کوزه شکسته از مشکلی که داشت بسیار شرمگین بودکه فقط می توانست نیمی از وظیفه اش را انجام دهد. پس از دوسال ، سرانجام کوزه شکسته به ستوه آمد و باپیرزن سخن گفت. پیرزن لبخندی زد و گفت: هیچ توجه کرده ای که گلهای زیبای این جاده درسمت تو روییده اند ونه در سمت کوزه سالم؟ اگرتو اینگونه نبودی این زیبايی ها طروات بخش خانه من نبود. طی این دوسال این گلها را می چیدم و باآنها خانه ام را تزیین میکردم.
هریک ازما شکستگی خاص خود را داریم ولی همین خصوصیات است که زندگی مارا در کنار هم لذت بخش و دلپذیر میکند. باید درهر کسی خوبی هایش را جستجو کنی و بیاموزی، پس به دنبال شکستگی ها نباش که همه به گونه ای داریم فقط نوع آن متفاوت است و این اصلا شرمندگی ندارد. خلقت ما این گونه است.
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست
19.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جلوی هیچ احدی گردن کج نکن💖
با خدا باش پادشاهی کن💖
🌹✨استاد #عرشیانفر
┏━━ °•🍃🌸🍃•°━━┓
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست
سلام به روی ماه شما خوبان💚❤️
تقدیم به نگاه شما دوستان جان🍀⚘️
بفرستید برا دوستاتون💜🙏
هر روز پست های ناب داریم پس مهمون کانالمون شو:😉👇
https://eitaa.com/joinchat/4103602930Cbe642b14a0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍جانم آقا ❤️
🔹جانم به این اقتدار و صلابت حیدری 😘
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست♡