eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
903 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
151 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
و بدینگونه شعر آقای برقعی هم اناری میشود...(: فریاد بی صداست ترک های پیکرش...⚡️ از بس که خورده خون دل از دست روزگار...💔 +سید حمیدرضا برقعی .
. . هنر برای هنر ، مثل پیچ گوشتی برای پیچ گوشتی است. @ANARSTORY
هدایت شده از مهرابی
تابناک فرهنگی: در رویکرد شناخت و تفکیک شخصیت از تیپ ، با گزاره هایی روبرو هستیم که با وجود بحث‌های آکادمیک بسیار ، اثر عینی و ملموسی بر جای نگذاشته است . ما امروز از آثار دراماتیک مان ، انواع خُرده ها را می گیریم و بر آثار دیگر ملت ها ، رشک ها می بریم . لاجرم ؛ یا بی تفاوتی پیشه می کنیم و یا مبتلا به خود کم بینی می شویم . فیلمنامه ها و رمان های ما پُر است از شخصیت هایی با ویژگی های مشترک جمعی که از میان یک جمعیت بزرگ ، قابل تمیز نیست چرا که هیچ پرداخت خاص روانی فعالی در شخصیت ها انجام نگرفته است . بحث آشنا زدایی در ذهن مخاطب ، یک طرف قضیه است اما ؛ اینکه چه طور از این تیپ ، یک شخصیت اوسّ و قوس دار بسازیم هم طرف مهم دیگر است . برای ابتدای کار به یک پَر شجاعت ، یک سر قاشق خلاقیت و به میزان لازم دانایی و مطالعه نیازمندیم . پس برای تغییر ، این سه عنصر راهگشا هستند . چه شده که ما در دام قهرمانان تیپیکال مثل قیصر و سید گرفتار آمده ایم ناشی از تنبل بودن ما در فکر کردن است . به عبارتی علاقمندیم آنچه که به ذهنمان نزدیکتر می آید را انتخاب کنیم . پسند فیلم های گیشه و رمان های عاشقانه ی سطحی این مطلب را تایید می کند که ما به فکر کردن بی علاقه ایم و چیزی را می پذیریم که به راحتی بتوانیم با آن همذات پنداری کنیم . اصلاً دیدن یک فیلم یا خواندن یک کتاب ایرانی به مراتب سریعتر و آسوده تر اتفاق می‌افتد تا دیدن فیلم و خواندن رمان خارجی چون آنها در پس هنر خود ، ذهن مخاطب را به چالشی جدی می کشد . چه بسا ساعت ها وروزها در مضمون و ساختار آن اثر غرقیم ، در حالی که اینجا می توانیم در یک شبانه روز سه تا چهار فیلم را پشت سر هم ببینیم چون مضامین ، کم عمق است و بار زیادی را بر مغز وارد نمی‌کند . بحث تیپ هم از دل همین ساده پذیری ها می آید . به عنوان نمونه اولین چیزی که از شنیدن اسم یک " روشنفکر " در ذهن‌مان نقش می‌بندد عینک پنسی بند دار ِ یک آدم است با گاز زدن شهوتناک وی به پیپ یا سیگار ! یا برای خلق یک" مادر "موجودی مهربان و پر گذشت در نظر ما می آید که با وجود میل به رشد بچه ها ؛ نگاه عمیق و مازوخیزم واری به گذشته و هم خانگی با جاری ها و خواهر شوهر دارد . همچنین است تصویر کهنه ای که از حاجی بازاری تسبیح به دست و چسنگ بر پیشانی داریم . می بینیم که این تیپ ها کاملا با ذهنمان آشنا و دم دستی هستند . اما مقصود از این بیان ، تغییر تیپ و ظاهر آن روشنفکر ، آن مادر و آن حاجی نیست .باز می‌خواهیم بگوییم می‌شود روشنفکری را نشان داد که دوچرخه سواری با اولین درآمدش دوچرخه می خرد ، می‌شود مادری را نشان داد که همراه دخترش استخر می رود ، می شود حاجی بازاری یی را نشان داد که فیلم خارجی می بیند . دقت کنیم شخصیتی را بسازیم که در درجه اول باورپذیر باشد چون اگر با عقل و یقین ما در تعارض باشد بی گمان راه به بیراه برده‌ایم . به لحاظ نمونه ؛ می توان مادری را پرداخت که برای بزرگ کردن بچه هایش از اقوام پولی قبول نمی کند . او هر روز با اتوبوس کیلومترها از خانه و محله اش دور می شود تا بتواند در ان سوی شهر که کسی او را نمی شناسد ، اسباب بازی بفروشد . کشیدن ِ پایش روی پله های اتوبوس در حالی که پیاده می شود ؛ هم مسافت زیادِ راه و هم عیب بدنی اش را معلوم می کند . این مادر کنار بند و بساطش ؛ کتاب کر و کثیفی دارد درباره ی بهداشت روان کودک که آن را می خواند . این نشان می دهد که این مادر علاوه بر سیر کردن کودکانش ، به روان آن ها نیز اهمیت می‌دهد . اینجوری این مادر از هزاران مادری که برای شکم گرسنه بچه‌شان کار می کنند ممیزی می‌خورد .) این یک مثال ساده بود برای تمیز یک شخصیت از یک تیپ تکراری . بنا بر این شخصیت ما باید روابطش با اطرافیان مشخص ، منطقی و زنده باشد . شخصیت ما باید درست بلد باشد با حوادثی که بر او روی می دهد ، دست و پنجه نرم کند . شخصیت ما از ظاهرش شروع می شود ؛ به صحت و سواد روانش تنیده می شود و در این حین به گفتار و کردارش بند است . این جوری می شود گفت یک شخصیت را درست از کار در آورده ایم . سایت تابناک @ANARSTORY
هدایت شده از م.م
حالا ستاره ها نزدیکتر شده بود .شاید اسمعیل قد کشیده بود.رشد کرده بود.رشیدتر شده بود. اسمعیل یادش می آمد که نیم ساعت که می نشست خسته می شدوتکیه می داد به مادرش وستارگان آسمان را نگاه می کرد.آسمان شب را قشنگ یاد ش بود.پراز ستاره و زیبا.بعدار اذان، اولین ستاره که بیرون می آمدمادرش می گفت:(این ستاره منم ها) پس ماه هم باباست قربونت برم پسرم! شیرین زبون!حتما خورشید هم بابابزرگه عمران ماه نشون،سلطان التجار خورشید نشون. کتاب "واو" اثر اسماعیل واقفی
هدایت شده از M.alipour
میشه خیلی معانی دیگه براش در نظر گرفت کلا هنر برای هنر یه حرف مثلا روشن فکرانه ی بدون فکره هنر برای هنر ارزشمند نیست چون نتیجه ای نداره اما اگر هنر برای انسانیت باشه اون وقت ارزشمند میشه و میشه ازش یاد گرفت مثلا یه شعر میتونه چقد خوب تو ذهن جا بگیره و یک منظور خوب رو در بر داشته باشه مثل : بنی آدم اعضای یکدیگرند یا مثلا میازار موری که دانه کش است یا فیلم های خوب و فیلم های بدرد نخور خیلی غیر مستقیم میشه با هنر آموزش داد میشه با هنر تربیت کرد میشه با هنر سبک زندگی رو تغییر داد..
. . چه کسانی می دانند 4 ستون اصلی داستان کوتاه نوشتن چیست؟ . . @ANARSTORY
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
سلام کهکشانی. سپاس برگی از همه درختان. ریشه هایتان را به مرکز زمین برسانید تا از آهن و نیکل بنوشی
💠 ؟ l فصل دوم 🔸 2️⃣1️⃣جلسه هفتم بخش سوم ✳️وارونه نشان دادن حقیقت توسط رسانه 🔸امام حسین (ع) را بیگانه نکشت، شیعیانِ کوفیِ نوکرِ یزید امام حسین(ع) را کشتند. وقتی کسی پول دارد، رسانه هم دارد و وقتی رسانه دارد فکر مردم را جهت می دهد. ▫️در شام می‌گفتند مگر علی نماز می‌خواند؟ معاویه با ابزار رسانه این تفکر را ساخته بود. 🔹تمدن غرب ثروت، قدرت ، نظم و ...‌‌ دارد. تمدن غرب را به ماشینی در خیابان تشبیه می‌کنم. راننده کمربند را بسته، راهنما می‌زند، پشت چراغ قرمز می‌ایستد، معاینه فنی شده است، دود نمی‌دهد. رانندگی راننده هم عالی است. فقط یک مشکلی هست که این آقا ماشین را دزدیده است. تمدن غرب همین است. همه چیز عالی است فقط؛ دزدی است. از فکر و علم و .. همه دزدی است.زحمت هم می کشند ولی دزدی است. واقعیت ندارد. ربطی به خدا ندارد. ▫️یکی از مستشرقین می‌گوید مسلمانان در آندلس گنبد می‌ساختند وقتی مردم در لندن در باتلاق بودند. ‌▫️سیستم آموزش ژاپن از روی منیة المرید شهید ثانی نوشته شده است. 🔸یک دیالوگی بین حضرت موسی و فرعون در قرآن است که خیلی فوق العاده است.(سوره شعرا ایات ۱۶ تا ۲۲) فرعون حضرت موسی را در کاخش بزرگ کرد و حضرت موسی ولیعهد فرعون شد. به ایشان موسی بن فرعون می‌گفتند. وقتی حضرت موسی بزرگ شد در دربار یک دعوایی شد و حضرت موسی یکی از نیروهای گارد فرعون را با مشت زد و کشت و فرار کرد. ده سال به مردم مَدیَن پناهنده شد. بعد از ده سال آمد و گفت به من ایمان بیاور یا اینکه کاخت را روی سرت خراب می‌کنم. فرعون گفت: من اینجا تو را بزرگ کردم. زندگی خود را در کاخ من گذرانده‌ای. از نیروهای گارد من را کشته‌ای بعد الان برای من شاخ و شانه میکشی؟ این ها را بشنوی شما حق را به فرعون می دهید. حضرت موسی فرمود: برای این که بنی اسرائیل را بنده کرده‌ای، منت سر من میگذاری؟ ⬅️واقعیت چیست و چه نشانه‌اش می دهند؟ 📍بشارت آخر خداوند در سوره دخان می فرماید. گفتم به فرعونیان اموال می‌دهم ولی غصه نخور. این‌ها را عمله گذاشته بودم برای تو کارگری کنند و آخرش مفت بدهند به تو می‌دهند. كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ (٢٥) باغ ها و چشمه های فراوان داشتند وَزُرُوعٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ (٢٦) تخت و تاراج داشتند وَنَعْمَةٍ كَانُوا فِيهَا فَاكِهِينَ (٢٧) كَذَٰلِكَ وَأَوْرَثْنَاهَا قَوْمًا آخَرِينَ (٢٨) آن موقع که داشتم به او می‌دادم به او نمی‌دادم داشتم تو را امتحان می‌کردم. به او می‌دادم می‌گفتم خوب بساز و عملگی کن، بعداً مومنان می‌آیند و جای تو می‌نشینند. 🔹رهبر انقلاب می‌فرمایند سعودی‌ها موشک می‌سازند برای ما می‌سازند. غصه نخور که ما تحریم شدیم و اوضاع آن‌ها خوب است. تو فقط با من باش. نترس و جا نزن. من با تو هستم. مگر می‌شود با کفار باشم. من دشمن کفار هستم. وقتی اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهید دید نوکرهایش هم نخواهند دید. این وعده‌ی خداست. فقط صبر و استقامت کن. رهبر انقلاب فرمودند اگر بی‌عرضه‌ها بروند همه چیز درست می‌شود. دولت جوان حزب‌اللهی بیاید همه چیز درست می شود. نترس؛ نگو اینجا آینده ندارد. آینده‌ی عالم برای بچه‌های توست. از چه میترسی؟ 🔻بابت این چیزهایی که در راه خدا از دست می‌دهید غصه نخورید. امام حسین (ع) به ظاهر همه چیز را از دست داد ولی؛ همه چیز را به دست آورد. امام باقر (ع) فرمودند: امام حسین(ع) همه چیزش را در راه خدا داد. و خدا در عوض چند چیز به او داد. امامت تا آخر در نسل او قرار گرفت. 🔸با خدا معامله کنید. بگویید اینجا سختی میکشم بخاطر تو، جایگزین به من بده. 🏴 محرم ۹۸ 📢 صوت جلسه (https://eitaa.com/Aminikhaah_Media/4014) @Aminikhaah@ANARSTORY
[In reply to Mehr] و یک روز صبح داشتم پیاده از عرش به سمت ناسوت می رفتم. زیر سایه سدره که رسیدم فرشته ای زد روی شانه ام گفت: داداش واو نمی خواهی. گفتم: رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ. و خدا دختران بهشتی را فرستاد که یک برایم آورده بودند. با همین طرح جلد. سبز اش مدها متان بود. و دلم لرزید و گفتم: و این برای چیست. و ندایی گفت: تا به تو معجزات بزرگ خود را بنمايانيم (۲۳) اذْهَبْ، به سوى فرعون برو كه او به سركشى برخاسته است (۲۴) گفتم: پروردگارا سينه‏ ام را گشاده گردان (۲۵) و كارم را براى من آسان ساز (۲۶) و از زبانم گره بگشاى (۲۷) [تا] سخنم را بفهمند (۲۸)و براى من دستيارى از كسانم قرار ده (۲۹) هارون برادرم را (۳۰)پشتم را به او استوار كن (۳۱) و او را شريك كارم گردان (۳۲)تا تو را فراوان تسبيح گوييم (۳۳) و بسيار به ياد تو باشيم (۳۴) زيرا تو همواره به [حال] ما بينايى (۳۵) و او بیناست هنوز. می بیند و می شنود و عصای موسی اژدهاست نه کرم خاکی. و کرم ها خاکی کر و کور هستند، و از نور متنفر. هارون مکی می خواهم. هارون اخی. @ANARSTORY
نیاز به کمی اطلاعات درمورد قواعد ادبیات عرب دارد👇 ....این رابدان که عامل جَرّ وسرافکندگی تو منیّت توست....آری «من» همانی که مؤنث ومذکر نمی شناسد،صحیح ومعتل نمی شناسد،نه به مثال رحم می کند،نه به اجوف،نه به ناقص ونه حتی به لفیف ها......اگر گریبان تورا بگیرد به راحتی رهایت نخواهد کرد......زیرا همانند ضمایر فاعلی شدت اتصال دارد وهمانند آنها ماقبل خود _که روح توباشد_را ساکن می کند....واگر روح ساکن شود نه از ماضی عبرت می گیرد،نه از مضارع استفاده می کند ونه به آینده اهمیت می دهد....ودرآن وقت است که تورا نهی می کند از عدالت هنگامی که بین «من» و «او» معارضه ای پیش آید... «من» عمل خود راعین حق جلوه داده وبا گفتن«مذکر اصل است»دلیل خود را منطقی جلوه می دهد و اگرلازم باشد همان را با گفتن«الاماشاذّ» کنار می گذارد...... اگر «من» روی کار بیاید دیگر ضمه وکسره را شایسته خود نمی داند ولاف بزرگی می زند وخود را به آب وآتش می زند تا با استفاده از این وسوء استفاده از آن،قلبِ به الف شود..... اگر به اوبگویی: ماست سفید است. بنا به مصلحت خود می گوید: نه، ماست ظاهراً سفید است،ولی محلاً سیاه است..... «من» همیشه صدارت طلب است وهمیشه دوست دارد که مطرح باشد،معلوم باشد...از مجهول بودن ونائب فاعل داشتن متنفر است...او همیشه سعی می کند صفات کوچک خود را صیغه مبالغه معرفی کند....... علاقه زیادی به باب افعال دارد،زیرا خوب می داند که همزه باب افعال همزه قطع است ودر درج کلام حذف نمی شود..... تمام کلمات غیر از کلمه«من» برای او اصم وثقیل است ،خصوصاً آنهایی که باعث شوند به کلمات ماقبل خود عطف شود...... ....«من» هیچ گاه در دیگران ادغام نمی شود وهمیشه به صورت فکّ ادغام می آید...... اگر روزی دوتا «من» کنار هم قرارگیرند چون التقاء ساکنین پیش می آید،به ناچار یکی‌از آنها باید بیفتد....ولی کدامیک؟ ...این اول درد سر است..... و... @ANARSTORY
هدایت شده از ❄مهنوش
و من تازگی ها فهمیده ام فرق نویسنده مذهبی و انقلابی زمین تا آسمان است.
یاحق 🔸کانال 🔹گروه 🔹🔸باغ انار 🔹🔸باغ یاقوت 🔹باغ گردو 🔹متن نگار ویژه 🔹عکسنوشته سدرة المبتدا 🔹هیئت اندیشه ورز 🔹شورای مرکزی مدیریت باغ 🔹تیم محتوایی و زلم زیمبو 🔹متن نگار و فتوشاپ مدرسه سما 🔹اینفوگرافی 🔹پادشاه وارونه 🔹سفر به کائنات 🔹باغچه ادوبی ها؛ فتوشاپ 🔹باغچه تحلیل 🔹عشرون صابرون 🔹سید شهیدان اهل انار 🔹شانار 🔹خوشه انار 🔹سدرة المبتدا 🔹جلال آل انار 🔹انارهای پرنده 🔹شکوفه های انار 🔹گودال قتلگاه 🔹لوگ نویسی 🔹انار بازیگوش 🔹تالار انتظار 🔸سبد ایده گردوها 🔸درختان سخنگو 🔸درختان سرزمین آمانیتا 🔸کانال آموزشی سید موسوی 🔸ابزارهای داستان نویسی 🔸گودال قتلگاه 🔸تعهد 🔸ذخیره @ANARSTORY
🍱🍜🍚🍗🍳کتابهایی که باید خورد! 🔍کتابهای خواندنی سه دسته اند: 🔻نخرید و بخوانید: 📚کتابهایی که میتوانید از کتابخانه امانت بگیرید. 🔻بخرید و بخوانید: 📚کتابهایی که حتما در قفسه کتابخانه شخصیتان باید داشته باشید. 🔻بخرید و بخورید: 📚کتابهایی که فراتر از خواندن، باید خورد! خوردن یعنی حاشیه زدن، خلاصه کردن و نمودار کشیدن و... همه کتابهای خواندنی یک جور نیستند! @tanhaelaj @ANARSTORY
شيوه هاي شخصيت پردازي شيوه هاي شخصيت پردازي در داستان متعدد است . نويسنده با توسل به ابعاد مختلف شخصيت او را به خواننده معرفي مي كند و در جريان داستان به نقطه ي اوج و پايان داستان راهنمايي مي كند. شخصيت داستاني مانند انساني واقعي است؛ داراي ابعادي متفاوت كه بعضي از آنها از چشم انسان پوشيده اند و بعضي در معرض چشم همه قرار دارند. بعد اصلي و زيربنايي شخصيت، و است و طبيعي است كه روان افراد قابل درك و لمس نيست، ولي اعمال، رفتار ، گفتار و حتي قيافه ي ظاهري افراد نشان دهنده ي ابعاد پنهاني و دروني آن هاست. نويسنده براي بيان خصوصيات دروني و بيروني و معرفي اشخاص داستاني خود از شيوه هاي گوناگون شخصيت پردازي استفاده مي كند. چرا كه شخصيت داستاني مانند يك انساني واقعي است و مدل و الگويي از واقعيت اجتماعي خود است و نويسنده اين شخصيت ها را از خود واز خود مي گيرد و در داستان پرداخت مي نمايد. هنري فيلدينگ مي گويد: « تنها راه هايي كه از رهگذر آن ها مي توانيم درباره ي آن چه در ذهن ديگران مي گذرد، اطلاع حاصل كنيم، همانا و خود آنان است.» بنابراين ما با درون افراد از طريق گفتار، رفتار و قيافه شان آشنا مي شويم. ♦️نشانی باغ https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 ♦️نمایشگاه باغ    @anarstory
سلام ببخشید دیروز کسالت داشتم نتونستم بیام گروه و مرخصی لحاظ بشود.ممنون
1_610543235.pdf
251.3K
. نوشتن داستان با کلمات...برج، نازنین، سیتوپلاسم و ... @ANARSTORY
اصلا...تکراری ترین ترکیب کلمات ضرب المثل ها هستند. در داستان دنبال بکرترین ترکیب ها باشید. تنها راه جذاب این است که خودتان ضرب المثل بسازید. مثلا. لپ تاپ مؤس داره مؤس هم سیم داره. پیتزای عمه اته بخوری پاته نخوری پاته. هر درخت باید ده ضرب المثل جدید از ضرب المثلهای قدیمی بسازد. @ANARSTORY