🔻ابتدای ماه شوال؛ سالمرگ بدرک واصل شدن متوکّل عباسی لعنه الله
در سال 247 هـ، به دستور فرزندش به قتل رسید. مدّت خلافت او 14 سال و ده ماه و عمر نحسش 41 سال بود.
متوکّل بعد از واثق، در 232 هـ به خلافت نشست. در ایّام او لهو و لعب و طرب، مخصوصاً در مجلس او بسیار بود.
🔺نفرین امام هادی علیهالسلام در حقّ متوکّل عباسی لعنه الله
✨در روز بسیار گرمی، متوکل عباسی لعنةاللهعلیه به همراه وزیرش فتح بن خاقان، سوار بر مَرکب شدند و حکم کرد که جمعی از امیران و علما و سادات و اشراف در رکابش پیاده بروند و از جملۀ آنها، امام هادی صلواتاللهعلیه بودند. حاجبِ متوکّل میگوید: آن حضرت را مشاهده کردم که پیاده میرفتند و خستگی زیادی میکشیدند و عرق از بدن مبارکشان میریخت.
نزدیک رفتم و گفتم: ای فرزند رسول خدا خسته شدهاید؟ حضرت فرمودند:
«هدف متوکّل از این کارها، سبک کردن من است، ولیکن حرمت بدن من نزد خداوند، کمتر از ناقۀ صالح پیامبر نیست»
وقتی به خانه برگشتم، این قصّه را برای معلّم فرزندان خود نقل کردم؛ او گفت: متوکّل سه روز دیگر هلاک میشود! گفتم: از کجا فهمیدی؟! گفت: برای آنکه حق تعالی در قصۀ قوم صالح فرموده است: «تَمَتَّعُوا فِي دارِكُم ثَلاثَةَ أَيَّامٍ ذلِكَ وَعدٌ غَيرُ مَكذُوب.» (سوره هود، آیه ۶۵) و آنها پس از کشتن شتر صالح پیامبر، سه روز بعد هلاک شدند و منظور امام علیهالسلام هم این بوده است.
وقتی این سخن را شنیدم، گفتم پس بهتر است احتیاط کنم؛ لذا اموال خود را پراکنده کردم و منتظر ماندم ببینم چه میشود. روز سوم شد؛ منتصر فرزند متوکّل، با جمعی به آن ملعون حمله کرده و او را کشتند! بعد از مشاهدۀ این اتّفاق، به امامت حضرت اعتقاد پیدا کردم؛ به خدمت ایشان رفتم و آنچه میان من و آن معلّم گذشته بود را عرض نمودم.
امام هادی علیهالسلام فرمودند: «معلّم راست گفت؛ من در آن روز بر او نفرین کردم و حق تعالی دعای مرا مستجاب گردانید.»
📚 بحار الانوار (علامهمجلسی)، ج۵۰
🍃نقل شده است که به خاطر جسارتهایی که متوکّل در مجلسی به امیرالمؤمنین علیهالسلام کرد، منتصر پسرش چند نفر از غلامهای خاص پدر را مأمور کشتن وی کرد، و آنها در حالی که متوکّل مشغول شرب خمر بود، خونش را ریختند و در روز سوم شوال سال ۲۴۷ هجری به درکات جحیم شتافت؛ و در همان روزی که متوکّل به دستور پسرش منتصر کشته شد، مردم با او در قصر معروف جعفری بیعت کردند.
🔥 «اللّهُمَّ العَن أبَا الشُّرُورِ وَ أتباعَهُ
🌙 #ماه_بهشت
🆔 @emamateradat
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
#امام_هادی_ع
چشمان روشن تو ای چشمه ی حقیقت
آیینه ی زلالِ «یٰا هٰادیَ المُضِلّین»
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🖤😭 برای امام هادی (ع)
..............................
شعر می آید و طبع سخنم بی تاب است
اولین مشتری هر غزلم مهتاب است
ساعت کوکیِ دل، سکسکه دارد تا صبح
منم و دفتر و چشمی که لبالب خواب است
پلک بر هم بگذارم نفسم می گیرد
حرف دل با منِ در خواب: «مرا دریاب» است
طاقت آوردم و گفتم بنویسم او را
او که عکس حرمش در شب چشمم، قاب است
دهمین نور خدا، جلوه در این شب دارد
او که خورشید مُضلّین و اولی الالباب است
سامرا قبله ی عشاق جهان است و دلم
سال ها مشتری این حرم و سرداب است
خانه ای که نه فقط دلبری از ما کرده
مهبط جن و ملک بوده، پل نُوّاب است ۱
هشتمین سالِ حیات تو امامت را چید
چون پدر بودی و عمر تو شرابی ناب است
متوکل تویی و شاه جهانی... هادی ۲
تخت و تاج تو همین منبر و آن محراب است
ساده و خاکی و بی پرده سخن می گفتی
شیوه ی زندگی ات، آرزوی طلاب است
«جامعه»، فصل شکوفایی خَلق است و امام ۳
که در آن صحبت از آیین و هزار آداب است
بر در خانه ی این قوم نرو بی حاجت!
روضه و سینه زنی، رخصت و دق الباب است
متوکل به کمی زهر توکل جست و
تو به زهرا؛ که در عالَم همه را اسباب است ۴
#محمد_عابدی
#اشعار_هادوی
قم المقدسه
........................................................
۱. نُوّاب اَربَعه، به چهار نماینده یا نایب خاص امام مهدی(عج) در دوران غیبت صغری گفته میشود که رابط میان شیعیان و امام بودند: عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح و علی بن محمد سَمُری
۲. القاب دیگر این امام عبارتند از نقی، مرتضی، عالم، فقیه، امین، ناصح، متوکل، خالص و طیب. (ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج4، ص401)
۳. جامعه کبیره تالیف امام علی النقی (ع) که می توان آن را ارادت نامه نامید. اولین ویژگی این زیارت آن است که امام هادی (ع) ما را با آداب سخن گفتن با امام آشنا میکند
در این ارادتنامه، امام (ع) به رابطهی امامان با خداوند اشاره کرده و به جایگاه خدا در نظر امامان معصوم (ع) پرداخته است.
۴. ابن شهر آشوب می نویسد امام در اواخر حکومت معتمد مسموم و شهید شده است و از ابن بابویه نقل کرده که معتمد به او سم داده است. (ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج4، ص401.)
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
#امام_هادی_ع
جامعه
..................
در جامعه ای که جام شادی گم بود
او بود اگرچه از زیادی گم بود
یک جامعه کبیره، دنیا را بس
صد جامعه در جامه ی هادی گم بود
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
✋🏻🤦🏻 به مناسبت به درک واصل شدن متوکل عباسی
خلیفه همزمان با امام هادی (ع)
📝 #تحلیل_شعر
#امام_هادی_علیهالسلام
#جامعه_کبیره
#شعر
🔹زیارت شاعرانه🔹
✍🏻یادداشت تحلیلی آقای #علی_پورزمان شاعر آیینی، در خصوص نگاه شاعران به زیارت «جامعه کبیره»:
🔰با مرور شعرهایی که با موضوع امام هادی(علیهالسلام) سروده شده است در مییابیم که برخی اشعار نگاه قابل قبولی به زیارت «جامعۀ کبیره» داشتهاند.
زیارتی که از این امام معصوم نقل شده و برای استفادۀ مضمونی و مفهومی در شعر، بسیار قابل اعتنا است. نحوۀ استفادۀ شاعران از زیارت جامعه را میتوان به سه عنوان تقسیم کرد:
🔖 استفاده از واژۀ «جامعه»:
واژۀ «جامعه» در شعرهای آیینی علاوه بر آنکه در معنای اسمی زیارت جامعۀ کبیره بیشتر به کار میرود؛ این قابلیت را به وجود میآورد که شاعر بتواند از آن، نوعی کارکرد کنایی یا ایهامی داشته باشد.
شاعران در شعر امام هادی(علیهالسلام) تا آنجا که توانستهاند سعی کردهاند که در استفادۀ شاعرانه از این واژه بکوشند:
بخوان زیارت پرمحتوای جامعه را
بخوان که خوب بفهمم بهای جامعه را
بخوان که روح بگیرد ولیشناسیمان
بخوان و شرح بده آیهآیه جامعه را
🎗یوسف رحیمی
در جامعه ای که جام شادی گم بود
او بود اگرچه از زیادی گم بود
یک جامعه کبیره، دنیا را بس
صد جامعه در جامه ی هادی گم بود
🎗محمد عابدی
اهلبیت نور هستید، آسمان وحی، ها!
جامعه ما را به شرح این فضائل میبرد
🎗فاطمه نانیزاد
برای جامعه، از یک فراز جامعه بیشک؛
دیانت میشود پیدا، سیاست میشود معنا
🎗مهدی رحیمی
🔖 استفاده از فرازهای زیارت:
برخی از شاعران با نگاهی به موسیقی و چینش واژگان، سعی در استفادۀ هنرمندانه از فرازهای زیارت داشتهاند که علاوه بر مضمونپردازی و شاعرانگی کلام،
حلاوت استفاده از واژگان عربی بر فخامت کلام افزوده است:
گفتی:«فَتَحَ اللهُ بِکُم» پنجره وا شد
گفتی:«و بِکُم یَختِم» (۱) و دل کرد هوایت
🔅قاسم صرافان
نامتان تا بر زبان آمد به سامرّا رسیدم
«ذکرکم فی الذاکرین» (۲) را در میان راه گفتم...
آبرو دارم ولی با شوق لبخند رضایت
از گناهان خودم «بینی و بین الله» (۳) گفتم
🔅رضا خورشیدیفرد
«یا ساده الولاة و یا قادة الهداة» (۴)
عشقت اگر نبود ولایت نداشتیم
🔅بشری صالحیان
🔖 استفاده از مفاهیم و مضامین زیارت:
مفاهیم و مضامین غنی و پر نور «جامعۀ کبیره» این قابلیت را فراهم میسازد که شاعران بتوانند
از لحاظ تنوع زبان، تصویرسازی و مضمونآفرینی از این زیارت استفاده کنند.
برخی از شاعران با نگاهی به استفاده از این روش، به سرودن شعرهایی در ستایش امام هادی(علیهالسلام) پرداختهاند:
نام تو در دل ما بود و هدایت نشدیم
مهربانی کن و نادیده بگیر ای باران (۵)
⚜️سیدحمیدرضا برقعی
«ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم» (۶)
نامت حقیقتِ تو و همنام با خداست
⚜️عارفه دهقانی
ای نگاهت شفای بیماران، ای امام صداقت و باران
تو دعا کردی و گنهکاران، با خدا پاک بیحساب شدند (۷)
⚜️میثم داودی
📌«برای مناقب ائمه، از زیارتها، به خصوص زیارت جامعۀ کبیره استفاده کنید. بنابراین شما دیگر هیچ احتیاجی ندارید که مبالغاتی را در ذهن خودتان خلق کنید. آنچه که باید در باب ائمه (علیهمالسّلام) گفته شود، در زیارت جامعه هست. شما میتوانید یک فقره از فقرات زیارت جامعه را - حالا شاید صدها فقره است - انتخاب کنید و با توجه به قریحۀ شعری و تخیل و فرآوری ذهنی خودتان، یک غزل زیبا و ناب از آب در بیاورید. ظرفیت این معارف اینقدر بالاست.»
(بیانات رهبر انقلاب در دیدار با شاعران آیینی، ۱۳۹۰/۳/۲۵)
📚منابع:
۱. «بِکُم فَتحَ الله وَ بِکُم یَختِم؛ خدا به شما افتتاح عالم کرد و به شما نیز ختم آفرینش فرمود.»
۲. «ذِکرکُم فی الذّاکرین؛ ذکر شما در حلقۀ ذاکران عالم است.»
۳. «یا وَلیَ الله اِنُّ بَینی و بَینَ الله عَزَّوَجلَّ ذُنوباً لا یَاتی عَلیها اِلا رِضاکم؛ ای ولی خدا همانا بین من و خدای عزوجل گناهانی است که جز رضا و شفاعت شما آن گناهان را محو نخواهد ساخت.»
۴. «السَّلامُ عَلَى الأْئِمَّةِ الدُّعاةِ وَ الْقادَةِ الْهُداةِ وَ السّادَةِ الْوَلاةِ؛ سلام بر امامان فرا خواننده (به حق) و رهبران راهنما و سروران فرمانروا!»
۵. «السَّلامُ عَلی ائمة الهُدی؛ سلام بر شما امامان طریق هدایت.» | «بِکُم یُنزّلُ الغَیث؛ خدا به واسطۀ شما باران نازل میکند.»
۶. «لا اَبلُغُ مِنَ المَدحِ کُنهَکُم و مِنَ الوَصفِ قَدرَکُم؛ به کنه مدح و توصیف قدر و منزلت شما نتوانم رسید.»
۷. «یُشَرَّفُ فی عافیَتِکُم؛ به واسطۀ شما به عافیت رسیدند.» | «شأنُکُم حَقّ و الصِدق؛ شأن شما حق و صدق است.» | «لمَا استَوهَبتُم ذُنوبِی و کُنتُم شُفَعایی؛ شما از خدا بر من بخشش و آمرزش طلبید و شفیع من باشید.»
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🌷💚 به پیشگاه حضرت عبدالعظیم حسنی (س)
می
...............
بریز ای ساقی از دست حرم، می را
بده از باده ات جام پیاپی را
ببار و جان ببخش این بار، بر خاکم
همانطوری که سبزی داده ای ری را
بیا ای نوبهارِ دل که تقویمم
نمی خواهد شب طولانی دی را
به دل گفتم کجا آرام می گیری!؟
نشانم داد فوراً گنبد وی را
همینکه زل زدم بر مرمرِ صحنش
به یاد آورد پایم سنگ و لِی لِی را
چنین بی سایبان قبر حسن، تا کی!؟
همیشه گریه کردم گریه... این کِی را!؟
شب جمعه ست و تو از کربلا لبریز
بخوانم روضه ی گودال یا نی را!؟
#محمد_عابدی
#قم_المقدسه
#عبدالعظیم_حسنی
................................................
عبدالعظیم حسنی (۱۷۳-۲۵۲ق) مشهور به شاه عبدالعظیم و سیدالکریم از سادات حسنی و از راویان حدیث. نسب او با چهار واسطه به امام حسن مجتبی(ع) میرسد.
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
آلوده ی باران
...................
قنوتم: شد پیاله، قطره ی باران: شراب عشق
عجب میخانه ای داری! ببار... آلوده ام ساقی 😭🤦🏻
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
مُهر ِ مِهر
.............
مُهر تو از کودکی بر سینه ما خورده است
مِهر تو از کودکی در سینه ما جا شده
#محمد_عابدی
#ایلیا_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🌷🙏🏻 به ساحت #ثامنالحجج_علیبنموسیالرضا (ع)
#روشندل
...................
#قطرهای_گم بوده و #پیداترین_دریا شده
#تشنه_دیروز، حالا #چشمه_فردا شده
صورتش خیس از #حسین است و #عطش را کشته است
#کربلایی در خودش دارد لبش #سقا شده
رد شده از آسمانِ ربنایش، «یا علی»
#کاشی_گلدسته ات وقتی که از جا پا شده
#گنبدت، از سر کلاهِ خلق را انداخته
پیرمردی دیده #ایوان تو را و... تا شده
#مُهر تو از #کودکی بر سینه ما خورده است
#مِهر تو از #کودکی در سینه ما جا شده
#همسری_نازا کنار #پنجره_فولادِ_اشک
دست بر #دامان_سبزِ مادرت #زهرا شده
#دختری جیغی کشید و روی پایش راه رفت
بین زائرها سر #پیراهنش دعوا شده
خوش به حال #شیخ_حر_عاملی که چشم او
هر سحر رو به تو و #ایوانْطلایت وا شده
خوش به حال هر کسی که در شلوغی های صحن
با #زیارتنامه ی پُر معنی ات، تنها شده
ذکر «#یا_شَمسُالشُّموسَ» ت، #شمس را دیوانه کرد
آنکه #لکنت داشت، با نام تو #مولانا شده
تَقْ تَتَق تَقْ می زنم در، تا صدایی بشنوم
در اگر وا شد به رویم، از سرِ #تقوا شده
#نور می بارد...! چراغانی ست قلب زائران
هرکه #روشندل شده در این #حرم، بینا شده!
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از پلاک ۱۵ (خدای واحد+چهارده معصوم)
🤦🏻 عطار
فَریدالدّین ابوحامِد محمّد عطّار نِیشابوری (۵۴۰ - ۶۱۸ قمری) یکی از عارفان و شاعران ایرانی بلندنام ادبیات فارسی در پایان سدهٔ ششم و آغاز سدهٔ هفتم است. او در سال ۵۴۰ هجری برابر با ۱۱۴۶ میلادی در نیشابور زاده شد. وی یکی از پرکارترین شاعران ایرانی به شمار میرود و بنا به نظر عارفان در زمینه عرفانی از مرتبهای بالا برخوردار بودهاست.
#معرفی_شاعر #عطار
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از پلاک ۱۵ (خدای واحد+چهارده معصوم)
☘ هفت وادی #عطار_نیشابوری
سیر در ذات حقّ مرحله ای است که انسان مراحل سیر و سلوک را طی کرده و به کمال نسبی ناشی از ریاضتها دست یافته، و در حال تماشای حق باشد.
این مرحله را مرحله توحید محض و امثال آن هم می گویند.
عباراتی برگزیده از عطار نیشابوری را می آوریم.
او در ابتدا مراحل سیر و سلوک و سیر در حق را هفت مرحله دانسته، که عبارت است از طلب، عشق، معرفت، استغناء، توحید، حیرت و فنا؛ یعنی بقاء در ذات او یا فناء فی الله.
این هفت وادی را عطار در منطق الطیر چنین بیان کرده است:
گفت ما را هفت وادی در ره است... چون گذشتی هفت وادی درگه است...
💚 اول مرحله طلب:
در این مرحله سالک راه حقیقت باید مردانه گام در راه نهد و از خود بگذرد و همت قوی دارد و در همه حال و همه جا یار را بجوید و به دنبال او كه در درون وی است، كند و كاو و جستجو نماید.
این وادی وادی پر خطری است ولی سالک نباید وحشتی به دل راه دهد؛
سر تا پا تسلیم رضای او باشد و بكوشد تا بیابد كه عاقبت، جوینده یابنده بود:
چون فرود آیی به وادی طلب... پیشت آید هر زمانی صد تعب...
♥️ دوم مرحله عشق:
درین وادی وجود طالب و سالك مالامال از عشق و شوق و مستی می گردد.
عشق وجودش را چنان پر می سازد كه یكسره آتش سوزان می شود و در تب و تاب می افتد.
عشق به حق به صورت عشق به همه مظاهر هستی كه جلوه رخ دوست هستند، نمودار می گردد و در عین سوز و گداز و اشتعال درون سر تا پا خوبی و صفا و صلح و آشتی می گردد.
سالک در این مرحله می سوزد و به یاد دوست، همه كس و همه چیز را دوست می دارد.
درین حال سالك خود را در مسیر و جریان كل كاینات می بیند و با تمام ذرات هستی همراه و همراز می گردد.
زنده دل باید درین ره مرد كار... تا كند در هر نفس صد جان نثار...
🤍 سوم مرحله معرفت:
عبارت است از شناخت و به نظر عرفا اصل معرفت، شناخت خداوند است.
ارزش هر كس به معرفت بود و هر كه را معرفت نبود بی قیمت بود.
نسبت به نفس خود و ذات حقیقت شناخت پیدا می كند و چشم دل و جان وی، چشم سر و چشم درونی وی باز می شود.
عارف پاكدل چشم جانش به حقایق و رموز دستورهای پیرحق باز می گردد.
💜 چهارم مرحله استغنا:
درین مرحله صوفی و سالك چنان به خداوند متكی می گردد كه از همه چیز و همه كس جز او بی نیاز می گردد، و خود را در كوی امن و رجا مستغنی می یابد و از همه مال و مقام و جلوه های وسوسه انگیز زندگی بیكباره دل می كند و طمع می برد.
ای بس كه چو پروانه پر سوخته زان شمع در كوی رجا دامن پندار گرفتیم و این مرحله رسیدن به فقر سلوكی است كه استغنای كامل و بی نیازی به همه چیز است.
رسیدن به این مرحله و پشت پا زدن به هوس ها و جلوه های دنیایی، پا گذاردن بر سر افلاك و نه گنبد میناست، و اینجاست كه سالك می تواند با افتخار خود را بالاتر و برتر از حطام دنیا و زخارف خاكی مشاهده كند و صفات خداوندی را در وجودش متجلی ببیند.
🧡 پنجم مرحله توحید:
اكنون عارف به مرحله توحید می رسد، چشم دل باز می كند تا جان بیند.
در این حال مشاهده می كند كه در جهان یكی هست و هیچ نیست جز او، و بر هر چه بنگرد او را در وی می بیند.
در این حال عارف همه چیز و همه جا را از آن جا که مظهر و آفریده اویند، زیبا می بیند و می ستاید.
به دریا بنگـــــــــــرم دریا تو بینم... به صحرا بنگرم صحرا تو بینم...
به هر جا بنگرم كوه و در و دشت... نشان از قامت رعنــــا تو بینم...
در این مرحله گاه عارف حتی جدا دانستن حق را از خود و از عالم هستی كه جلوه رخ دوست است دوگانگی می داند، و معتقد است كه جهان هستی تجلی و جلوه رخ دوست است وهر چه هست اوست و جز او هیچ نیست.
💛 ششم مرحله حیرت:
در این مرحله در دل عاشق و اهل الله در وقت تامل و تفكر و حضور،
حیرت و سرگردانی وارد می شود، و در طوفان فكرت و معرفت سرگردان می شود و هیچ باز نداند.
در رهت حیران شدم ای جان من... بی سرو سامان شدم ای جان من...
🖤 هفتم وادی فنا:
این مرحله مرحله نیستی و محو شدن سالك است از خود و بقای اوست در حق.
در این حال منیت و خود خواهی وی به سیر در ذات حق همراه همه صفات مذموم
و ناپسند نابود می شود و وجودش زنده می گردد به صفات پسندیده و محمود الهی.
درین مرحله است كه انسان به آزادگی مطلق می رسد.
فنا پایان راه سیر در ذات حق است، و شروع بقاء در حق و یا شروع سیر در ذات حق.
در این حال است كه انسان متخلق به اخلاق حق می گردد
و چنان غرق دریای افعال الهی می شود كه نه خود را و نه غیر را اراده ای نبیند
جز فعل و اراده و اختیار مطلقه حق تعالی.
در اینجا سالك به ایمان كامل می رسد و تسلیم محض است.
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15