eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
405 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
116 ویدیو
23 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊️ کبوترها به بقیع که فکر می کنند یاکریم می شوند! قم المقدسه 🖤 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤦🏻😭 دلتنگ حضرت زهرا (س) و امام رضا (ع) دست قنوت ................. دست قنوتم خشکِ خشک و غرق پینه حال دلم شب های سنگین مدینه دلتنگ زهرا می شوم، دست خودم نیست! از کودکی بیماری ام دارد زمینه نوبت گرفتم از مطب؛ دکتر حسینی! بلکه بگیرد سینه ام قدری سکینه دکتر به جای نسخه، مشهد کرد تجویز هر هشت ساعت یک «رضا» از عمق سینه از چشم هایش فاطمه می ریخت؛ گفتم: ای جان! مگر هست از حرم، بهتر گزینه!؟ بیمار بعدی داخل آمد، پا شدم من گفتم که دکترجان: چقدری شد هزینه!؟ لبخند زد گفت: «ای پسر من رو همین بس که مادرم زهرا، قنوتم رو ببینه!» قم المقدسه 🔰 لینک اشعار آیینی 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آذر ۱۴۰۳ جمعی از استان قم الحمدالله توفیق زیارت عتبات عالیات فراهم شد که به زودی «گاه شمار شاعرانه» ای را به تناسب تقدیمتان خواهم نمود.
هدایت شده از شعر هیأت
علیهاالسلام 🔹طواف🔹 در حریم خانه ماندی اعتکاف این است این سوی مسجد شعله‌ور رفتی، مصاف این است این خطبۀ تو واژه واژه ذوالفقار دیگری‌ست جلوۀ آن تیغ پنهان در غلاف، این است این از امام از کعبه گفتی، بستی احرام دگر بی‌امان دور علی گشتی! طواف این است این رو گرفتی پیش نابینا، حیا آن است آن نیمه‌شب تابوت می‌خواهی، عفاف این است این می‌رسد روزی که چشم آسمان روشن شود بر مزارت کعبه می‌گوید مطاف این است این 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5384@ShereHeyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😭✋🏻 ..................... روز اول شد دلم، گفتم حسین روز دوم آسمانی شد دلم، گفتم حسین را گریه کردم روز سوم تا روز آخر نهروانی شد دلم، گفتم حسین تن به دریای زد چشمان من غرق شعر و شعرخوانی شد دلم، گفتم حسین در وداعم با پر شد قنوتم از هرچه که شد دلم، گفتم حسین ، اول دلتنگی دیوانه هاست با سلامی قدکمانی شد دلم، گفتم حسین سوختم در سردیِ از غمت آتشفشانی شد دلم، گفتم حسین قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غزلی تقدیم به آذر ۱۴۰۳ ................. در صفر عاشقی، صدِ من در عراق بود دستم اگرچه سرد، دلم داغِ داغ بود! پیچیده بود دشت به خود یک پتوی زرد ماهِ فلک زده، نفسش در محاق بود «از آستانه راهی این آستان شدم» ۲ چشمم پر از کویر و دلم بین باغ بود در ظلمت از خدا چه بخواهم به غیر نور!؟ شکر خدا که گنبد او چلچراغ بود «آری به اتفاق، جهان می توان گرفت» ۲ یک راز داشت این سفر، آن: اتفاق بود! وقت طواف، دور ضریحت دلم شکست حالم چقدر آینه های رواق بود دستم همینکه بوسه به موهای تو رساند آنچه جوانه زد به دلم اشتیاق بود بال و پرم به لطف تو بهتر شده حالا کبوتر است دلی که کلاغ بود یادش بخیر آن کنار تو سهمم دوباره از تو فراق و فراق بود قم المقدسه ............................................... ۱. همسایه سفره‌دار شد و میهمان شدم از آستانه راهی این آستان شدم امیرحسین آکار ۲. حسنت به اتفاق ملاحت، جهان گرفت آری به اتفاق، جهان می توان گرفت حافظ 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا