eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
405 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
116 ویدیو
23 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
📣 با این مقدمه زیبا از این پس نیز بارگذاری خواهد شد👌
به زائران حسین و مشتریان همیشگی اربعین به دنبال ...‌.‌......... مادرم با تبی از آه به دنبال من آمد آب را ریخت و ناگاه به دنبال من آمد رعد و برقی زد و باران، عطش شوق به من داد رفتم و کوچه چه جانکاه به دنبال من آمد صخره ها آب شدند از خبرِ داغ من و او کوه شد مثل پر کاه به دنبال من آمد به دل چاه سپردم گِله را، تاب نیاورد! اشک، جاری شد از آن چاه به دنبال من آمد راهیِ جاده شدم از نجفِ نور و... امیری تا شدم با همه همراه، به دنبال من آمد دل به دریای فراتی زدم از جنس رهایی از طریقُ العلما ماه به دنبال من آمد «کربلا ۵ کیلومتر»؛ رسیدم به تو یعنی!؟ گرمِ خود بودم و یک شاه به دنبال من آمد بو کشیدم حَرمش را؛ که اذانی پر از آغوش با علیاً ولیُ الله به دنبال من آمد قم المقدسه
🙏🌷 تقدیم به دلدادگان سفر ................. از می شود دنیای من آغاز! آنجا که فطرس می شوم، در آبیِ پرواز شعری بلند از واژگانی ژرف راهی شد در جاده ای سرخ از تبارِ حضرتِ ایجاز انگار سال شد، در مسیرم من نی در دواتِ عشق خورد و باز شد اعجاز در صفحه ی چشمت بیا ای خوشنویسِ عشق این نقطه ی ناچیز -من را- از قلم ننداز امسال، افتاده گره در کار و بارم آه! فرصت بده ای عشق، تا خود را کنم ابراز دلخوش به هستم و خوشایندش شاید بگوید یک در پیش دارم باز قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
حقیقت ............... ، بازگشت به خود است! حجی است که ی آن ماییم! کربلایی ست که آن ماییم! ما را ناخواسته به کوفه و شام کشیدند چون اصل ما ! ما از آن خاکیم... از آن دیار هیچ خاکی به ما سازگار نیست جز هیچ آبی از گلویمان پایین نمی رود جز گرفتار بازار بودن، ما را دور می کند از حقیقت ماست! بیا برگردیم رفیق قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15
🙏 برای آنها که برای به آب و آتش می زنند دست از طلب ندارم ................................. دست از طلب ندارم تا نام من درآید «یا تن رسد به جانان، یا جان ز تن درآید» ۱ در ، خورده گره به کارم دور از وطن...! تنِ من، کی از درآید!؟ از لطمه، گُل نشسته بر صورتی شکسته از لاله های مرده، خون از کفن درآید هر واژه یک درخت است! آتش به باغ افتاد... از داغِ روضه هایش، دادِ سخن درآید هر روز با مرورِ گودالِ قطعه قطعه فریادِ هیزم شکن درآید ۲ آمد کسی به مقتل! غارت کند خدا را...! هی کرد زیر و رویش...! تا پیرهن درآید! اگر ببیند اینگونه صحنه ها را از قتلگاهِْ بی جان، یک درآید مربع نیلوفرانه غرقم! کو دستی آسمانی - تا با صدای پایش، ماه از لجن درآید دل چیست!؟ خاکِ سردی، کز شعله... جان بگیرد با دست کوزه گر، باز... از سوختن درآید! با گریه های نم نم، با سینه های محکم گرد و غبار کینه، از سینه زن درآید «»، یعنی از نسل او ، آن درآید! «از دوست یک اشارت، از ما به سر دویدن» ۳ از لاک خویش، یک روز... این مرد و زن درآید با چشم های سبزش، با خشم های سبزش دنیای بدگمانی، از سوءظن درآید با لطف چشمِ ، با دستِ انتقامی از غربت و خرابی، قبر درآید! قم المقدسه ............................................ ۱. به استقبال غزلی از خواجه حافظ شیرازی با مطلع: دست از طلب ندارم تا کامِ من برآید یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید ۲. هیزم شکن به معنای یک. هیزم شکن/ دو. مرثیه خوان و هر که روضه ی اباعبدالله الحسین (ع) را مرور می کند. ۳. اشاره به بیتی از هُمام تبریزی موقوفِ التفاتم تا کی رسد اجازت از دوست یک اشارت از ما به سر دویدن 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @Pelak15