به رسم ادب برای امام کاظم علیه السلام 🖤😭
آسمانی پر ستاره
...........
سایه ای از بدر، باقی مانده در چاهی عمیق
می زند لولای در، با حنجری بی پرده جیغ
آسمان می بارد اما مرگ بر این زندگی
قحطیِ سبزینگی دارد زمینِ پُر دریغ
هفتمین نور جهان، از ظلمتِ زندان گذشت
تا جهان با چشم او قدری کند طیِ طریق
چشم او #معصومه بود آن چشمه ی بی انتها
که سوال شیعیان را پاسخی می شد دقیق ۱
چشم او یعنی #رضا آن آهوی فیروزه ای
که پرستو شد به طوس و در رکاب دین، عقیق
آسمانی پر ستاره، سهم ماهِ کاظم است
تا بماند روشن از نورش، شب از عهد عتیق
تا بگیرد عالَمی را با گُل لبخند خود
هرگز او بیرون نیاورد از غلافِ چشم، تیغ
کظم غیظش آب سردی بود بر زخم زبان
او که ابراهیم شد در آتشی از منجنیق
آن امامی که به راهش دید مستی را و گفت:
هرچه کردی... از امامت رو نگردان ای رفیق ۲
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#شهادت_امام_کاظم_ع
.......................................
۱. داستان مراجعه و پرسش جمعی از شیعیان حضرت و پاسخ دادن خانم فاطمه معصومه (س) و تایید آن توسط امام کاظم (ع)
۲. داستان جوان شرابخوار و امام کاظم (ع)
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
به پیشگاه #باب_الحوائج_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
آسمانی پر ستاره
........................
سایه ای از بدر، باقی مانده در چاهی عمیق
می زند لولای در، با حنجری بی پرده جیغ
آسمان می بارد اما مرگ بر این زندگی
قحطیِ سبزینگی دارد زمینِ پُر دریغ
هفتمین نور جهان، از ظلمتِ زندان گذشت
تا جهان با چشم او قدری کند طیِ طریق
چشم او #معصومه بود آن چشمه ی بی انتها
که سوال شیعیان را پاسخی می شد دقیق ۱
چشم او یعنی #رضا آن آهوی فیروزه ای
که پرستو شد به طوس و در رکاب دین، عقیق
آسمانی پر ستاره، سهم ماهِ #کاظم است
تا بماند روشن از نورش، شب از عهد عتیق
تا بگیرد عالَمی را با گُل لبخند خود
هرگز او بیرون نیاورد از غلافِ چشم، تیغ
کظم غیظش آب سردی بود بر زخم زبان
او که ابراهیم شد در آتشی از منجنیق
آن امامی که به راهش دید مستی را و گفت:
هرچه کردی... از امامت رو نگردان ای رفیق ۲
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#ولادت_امام_کاظم_ع
.......................................
۱. داستان مراجعه و پرسش جمعی از شیعیان حضرت و پاسخ دادن خانم فاطمه معصومه (س) و تایید آن توسط امام کاظم (ع)
۲. داستان جوان شرابخوار و امام کاظم (ع)
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @pelak_15
🖤😭 برای #شهادت_امام_رضا (ع)
#انگور
.............
انگورها را دانه دانه خورد و پرپر شد
تا آستان در رسید و یک #کبوتر شد
گاهی نشست و گاه از دیوار، یاری خواست
در طول راه از بس به خود پیچید #مادر شد
آنقدر مأمون با زبان، آزار داد او را
مثل #حسن در حجره گفت: ای زهر... بهتر شد!
هر شاخه ی انگور، #تیری بود بر چشمش
#بابالحوائج را به یاد آورد و #ساغر شد
خون می چکید از بین انگشتان بی جانش
چشم خدا از دیدن چشمان او تر شد
در سایه روشن های حجره، دید نوری را
حال و هوای خانه بعد از آن معطر شد
#شمسالشموسِ روی او تا در #محاق افتاد
در آسمان ها، خاطر خواهر مکدر شد
#معصومه، هفده بار افتاد از نفس در #قم
آن روز از آن سرفه ها، خواهر... برادر شد
این برگه، بعد از #کربلا خونین ترین صفحه ست
دل چون #کبوتر بود و از این داغ پرپر شد
#محمد_عابدی
#اشعار_رضوی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🤦🏻✋🏻 برای #حضرت_معصومه (س)
#باده
...................
باید بشویی از #ریا، سجاده ها را
بیرون بیاور از عبایت #باده ها را
باید بریزد #آبرویت ای مسلمان
تا که بفهمی حال ما افتاده ها را
اینجا #قم است و #ساقی این شهر، بانوست
حوضش همان #جام است و ما دلداده ها را...
#تسبیح ما بر گردن است و دست بی بی
وا می کند با #ذکر، این قلاده ها را
ما آسمان آبیِ بی ادعاییم
تحویل می گیرد #خدا، ما ساده ها را!
#ریحانه بودن را نمی فهمد زمستان!
طاقت ندارد برگ گُل، سمباده ها را
دست خزان بر صورت #معصومه گُل کرد
بر آینه گویا دهانی داده... ها را
او که #انار_ساوه بود و دید در باغ
داغ برادرها، برادرزاده ها را
ای #زینب_ثانی به دنبال که بودی
که اینچنین دیوانه کردی جاده ها را
با #باده ی آباد خود کردی خرابم
بر هم زدی بازارِ ما آباده ها را
سروی بلندی... در کویرِ شوره زارم
#گلدسته ات جان می دهد آزاده ها را
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#سالروز_ورود_حضرت_معصومه_س
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🤦🏻✋🏻 برای #حضرت_معصومه (س)
#باده
...................
باید بشویی از #ریا، سجاده ها را
بیرون بیاور از عبایت #باده ها را
باید بریزد #آبرویت ای مسلمان
تا که بفهمی حال ما افتاده ها را
اینجا #قم است و #ساقی این شهر، بانوست
حوضش همان #جام است و ما دلداده ها را...
#تسبیح ما بر گردن است و دست بی بی
وا می کند با #ذکر، این قلاده ها را
ما آسمان آبیِ بی ادعاییم
تحویل می گیرد #خدا، ما ساده ها را!
#ریحانه بودن را نمی فهمد زمستان!
طاقت ندارد برگ گُل، سمباده ها را
دست خزان بر صورت #معصومه گُل کرد
بر آینه گویا دهانی داده... ها را
او که #انار_ساوه بود و دید در باغ
داغ برادرها، برادرزاده ها را
ای #زینب_ثانی به دنبال که بودی
که اینچنین دیوانه کردی جاده ها را
با #باده ی آباد خود کردی خرابم
بر هم زدی بازارِ ما آباده ها را
سروی بلندی... در کویرِ شوره زارم
#گلدسته ات جان می دهد آزاده ها را
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#سالروز_ورود_حضرت_معصومه_س
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15