eitaa logo
کانال فرق و ادیان
2.6هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
619 ویدیو
145 فایل
👇جهت عضویت کلیک کنید. لینک مستقیم عضویت در کانال: https://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e - انتشار مطالب، خبر و آثار در کانال - ارتباط با ادمین - تبلیغات 🔰 @Adminkhatam🔰⁦
مشاهده در ایتا
دانلود
مدعی دروغین با کمی تحقیق در کتب و منابع فرقه‌ها، جعل اصطلاح‌‌ های زیادی به چشم می‌خورد که وجه استدلالی پشت آن نیست. یکی از اصطلاحاتی که در فرقه (مدعی یمانی) ساخته و پرداخته شده است کلمه «نص تشخیصی» در انتصاب احمد بصری به عنوان خدا است. اما ما می‌دانیم که نص، حکمی است که از متن و ظاهر و برداشت می‌شود. اما لفظ «تشخیصی»، که این فرقه به کلمه «نص» اضافه کرده‌اند ظاهرا همان «نصب حجت الهی» است، که این مردود است. در بحث با یکی از اتباع این فرقه، گفت: «فارغ از بحث سید ، شما نظرتان را درباره‌ی ضرورت وجود نص تشخیصی در معرفی حجت‌های خدا بفرمایید.» گفتم: «می‌شود شما بفرمایید منظور از تشخیصی چیست؟» جواب داد: «همان تنصیب و معرفی. مثل این‌که (صلی‌الله‌علیه‌وآله) امام (علیه‌السلام) را معرفی می‌کنند (نص مستقیم) و این‌که خود پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) با متون اهل کتاب احتجاج کردند و خودشان را معرفی کردند (نص غیر مستقیم).» گفتم: «ببینید من جوابم را به دو بخش تقسیم می‌کنم؛ : اگر منظور نصی است که توسط خداوند است و سپس شناساندن توسط حجت قبل است، بله ضرورتش وجود دارد. : اگر منظور شما در مورد«نص تشخیصی» نصب افراد توسط این نص است به طوری که مردم آن‌ها را فقط به وسیله‌ی این نص بشناسند و تشخیص دهند، خیر؛ لزومی ندارد. بلکه می‌تواند توسط دلایل دیگر مثل معجزه، علم و... شناخته و منصوب شود.» : «می‌شود یکی از دلیل برای حرفتان بیاورید؟» پیام دادم: «یکی از دلایل برای قسم اول، این است که و یک فیض معنوی از جانب خداوند است و بر اساس قاعده لطف چنین لطفی باید همیشگی باشد. و معرفی حجت هم از لوازم آن است که باید از طرف خداوند متعال صورت بگیرد. اما در مورد قسم دوم: روایاتی که در مورد نصب وجود دارد که حتما باید تشخیص فرد به صورت شناخت بعینه و یا به اشاره امام قبل باشد. «سألت أبا جعفر الباقر (علیه‌السلام) بم يعرف الامام؟ قال : بخصال : أولها نص من الله تبارك وتعالى عليه ، ونصبه علما للناس حتى يكون عليهم حجة لان رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نصب عليا (علیه‌السلام) وعرفه الناس باسمه وعينه و كذلك الائمة : ينصب الاول الثاني ...[1] ابو جارود گفت: از حضرت امام محمد باقر (عليه‌السلام) پرسيدم، چگونه و به چه نشانی شناخته می‌‌شود؟ امام (علیه‌السلام) فرمود: با این خصال و ويژگي‌ها: نخستين آن‌ها نص خدای تبارک و تعالی است. و خدای عز و جل امام (علیه‌السلام) را مانند پرچمی در ميان مردم برمیافرازد تا نسبت به آنان اتمام کند. همان‌گونه که پيامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) امام علی (علیه‌السلام) را به امامت مردم نصب کرد، و او را به نام و شخص به مردم شناسانيد و آن حضرت را به مقام امامت تعيين کرد. و همين‌گونه ائمه‌ی اطهار (عليهم‌السلام) در مورد امام پس از خود عمل می‌کنند، يعنی امام نخستين امام دوم را نصب و معين می‌‌کند و...» پس نص برای این‌که دقیق مشخص کند فرد را یا به قول شما «تشخیصی» باشد، حتما با نصب است آن‌هم توسط امام قبل صورت می‌گیرد. در نتیجه نص به خودی خود تشخیص شخص را برای ما نمی‌رساند.» : «پس فایده نص چیست؟ یعنی نص ارزشی ندارد؟ و حتما باید نصب باشد؟» جواب دادم: «چرا ارزش و فایده دارد، همین‌که مثلا در نص پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمده است. امامان بعد از من تا قیامت 12 نفرند اولشان علی(علیه‌السلام) و آخرشان مهدی (عجل‌الله‌تعالی فرجه الشریف) است به ما اجمالا می‌فماند که 12 امام که اسامی آن‌ها چنین است وجود دارد ولی برای تشخیص مصداق، نص ساکت است.» ادامه دادم: «این‌که در بالا گفتید پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) با نص موجود در کتب و خودش را معرفی کرده و احتجاج کرده است درست نیست، بله پیامبر خویش را توسط آن نص معرفی کرده است و این صرفا یک ادعا است و هیچ وقت وی نفرمودند چون اسم من در کتب شماست به من ایمان بیاورید، بلکه حضرت خاتم (صلی‌الله‌علی‌وآله) با دلایل دیگر مثل علم، معجزه و.... به اثبات ادعای خود پرداختند.» : [1]. بحار الانوار، علامه مجلسی، دار الاحیاءالتراث العربی، ج 25، ص 141. 🌐کانال تخصصی فرق و ادیان🌐 جهت عضویت بر روی لینک زیر کلیک کنید.👇 @adyanuniv
ادعاهاي ملقب به ادعاي چهارم: و علي محمد شيرازي، به ادعاهاي واهي ، و بسنده نکرد، و انحراف و گمراهي را به حدي رسانيد که مقام ادعاي را به مرتبه ي تبديل کرد و مدعي نزول کتاب جديد و دين نو گرديد و به گمان خود، احکام جاودانه ي اسلام را با نوشتن کتاب نسخ کرد! وي، در اين باره نوشت: «در هر زمان، خداوند جل و عز، کتاب و حجتي از براي خلق مقدر فرموده و مي‏فرمايد. در سنه ي هزار و دويست و هفتاد از بعثت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم کتاب و حجت را ذات حروف سبع [علي محمد که داراي هفت حرف است] قرار داد»[1]. [1]- بيان، ص3 نسخه خطي. ادامه در پست بعد... 🔰 @Adyanuniv
پیشگویی های آشفته مدیر شبکه نجات یکی از ترفندهای مبلّغان تبشیری برای عوام فریبی و اغفال ساده لوحان، ادّعای خبر از آینده است. مبلغان تبشیری نام پیشگویی های خود را کردن گذاشته اند یعنی هر فردی که از آینده خبر دهد، نبوت کرده است و این با مفهوم اسلامی کاملاً متفاوت است. و جالب آنکه قریب به اتفاق نبوت کردن های شان نیز وارونه و برخلاف آنچه که می گفتند، اتّفاق می افتد. در این بین رضا صفا، کشیش خودخوانده تبشیری با پیشگوی های سراسر آشفته و غلط خود در صدد تلکه کردن بینندگان اش برآمده است. وی در یکی از پیشگویی های خود اعلام کرد که به قلب اش الهام شده ویروس ضعیف گشته و شیب نزولی در کشور پیدا خواهد کرد و جالب اینکه بلافاصله بعد از اظهارات او، ویروس کرونا اشاعه بیشتری پیدا کرد و اتّفاقاً عکس گفته های اش محقق شد. مبلّغان تبشیری مانند رضا صفا علی رغم اینکه پیشگویی های شان معکوس محقّق می شود باز با کمال بی شرمی به خیال پردازی های خود ادامه می دهند و چنان وانمود می کنند که گویی آنان نبوده اند که کذب و دروغ شان آشکار شده است. با این وصف واضح است که به هیچ‌یک از بافته های که ریزه خوار آمریکا و صهیونیسم هستند، نمی توان اعتماد کرد چرا که بطلان و اشتباه بودن بافته های آنان به کرّات به تجربه رسیده است. 🔰 @adyanuniv 🔰
💠جذبه و خلسه، شرط وصول صوفیه به مقام نبوت 🔸از عقاید عجیب صوفیان نسبت به مقام نبوت، این است که آنان قائل به وجود این مقام در عده‌ای از اولیاء صوفیان هستند و عجیب‌تر اینکه شرط لازم برای رسیدن به مقام نبوت را، در حالت خلسه و جذبه ذکر کرده‌اند. 🔹دکتر غنی می‌نویسد: «اولیاء در حال خلسه و جذبه به مقام نبوت و اخبار از مغیبات می‌رسند و شرط لازمِ وصول به این مقام هم، نه علم عمیق در حکمت الهی است، نه متصف بودن به اعمالی که پسندیده‌ی خلق است و نه ریاضت و تجرد،...تنها چیزی که شرط لازم است جذبه و بی‌خودی است که علامت خارجی فنا و رهایی از تعینات شخصی است.» [1] 🔸با توجه به آیات و روایات فراوان درباره‌ی نبوت باید گفت که مقام نبوی یک وجود تکوینی است که با نفس پیامبر متحد می‌شود و نفس او عین مقام و مرتبه نبوت می‌گردد. 🔅به فرموده‌ی قرآن، یکی از شرایط اساسی پیامبران که به مقام نبوت می‌رسیدند، داشتن یقین، یعنی ایمان صد درصد به خداوند بود: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُون»]سجده/ 24[ و از آنان امامان(و پیشوایانى) قرار دادیم که به فرمان ما(مردم را) هدایت می‌کردند چون شکیبایى نمودند، و به آیات ما یقین داشتند.» ♻️این سخن متصوفه که اولیاء در حال خلسه و جذبه به مقام نبوت می‌رسند، علاوه بر کذب بودن و جسارت به مقام نبوت، چیزی جز ادعای بی‌اساس نیست. 📚پی نوشت 1. غنی، قاسم، تاریخ تصوف در اسلام، تهران، زوار، چاپ پنجم، 1369، ج2، ص241. 🔰 @adyanuniv🌹