eitaa logo
آفتابگردان‌ها
522 دنبال‌کننده
179 عکس
34 ویدیو
1 فایل
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
مشاهده در ایتا
دانلود
آفتابگردان‌ها
شعرخوانی پیش از نماز عید فطر #گلستان با نوای: #حاج_ایوب_غفاری شاعران: #محمدرضا_بازرگانی #سیدمحمد_ب
عید فطر آمد و دل در رمضان جا مانده طعم لطف و برکاتش به لب ما مانده رمضان بود و نفس‌های پر از راز و نیاز رمضان بود و اذان بود و دعا بود و نماز هر کسی دست عنایات خدا را می‌دید سی سحر بوی خدا در دل ایوان پیچید صحبت از سوره‌ی نامت به میان آمد و رفت چشم بستیم و هلال رمضان آمد و رفت تشنه بودیم و پریشان که تو ما را خواندی باز سی جرعه ازین باده به ما نوشاندی یاد کردیم ز لب‌های عطشناک حسین(ع) گریه کردیم بر آن پیکر صدچاک حسین(ع) مرد ایثار و وفا می‌شود اهل رمضان دست‌گیر ضعفا می‌شود اهل رمضان نه فقط بستنِ لب روی طعام است صیام رزم عشق و ادب و صبر و قیام است صیام با دلی غرقِ خداوند رسیدیم به عید وه! چه خوشحال، چه خرسند رسیدیم به عید روزه‌داران! که غم سیل چشیدید امسال و شد از درد، دل یک‌یک‌تان مالامال، خم نکردید کمر زیر غم سیل ولی آری آری که چو کوه‌اند مریدان علی گرچه با یک جگرِ غرقِ به خون آمده‌اید روسپید از دل سیلاب برون آمده‌اید وطنم! گرچه گلستانِ تو شد غرقِ در آب یا که دروازه‌ی قرآن تو شد غرقِ در آب خشت جان پیشکش آورده تو را می‌سازیم باز هم طرح نو و طرح نو و طرح نو می‌اندازیم از علی یاد گرفتیم که در وقت صیام لقمه‌ی خود بگذاریم به دست ایتام سیل خون در یمن و سوریه جاری‌ست کنون هیچ راهی که به ساحل برسد نیست کنون هر کجا سیل خطر، موج بلا، برخیزد شیعه با نیت امداد به پا برخیزد هر کجا عشق علی هست همان‌جاست وطن شام و بحرین و عراق و عربستان و یمن تیغ حیدر به سر کفر فرود آمده است روز بیچارگی آل سعود آمده است لشکر کفر رسیده‌ست به پایان کارش دست ما، عاقبت افتد همه جنگ افزارش در جهان نیست بلاخیزتر از آمریکا هان! به جز جنگ چه دیده بشر از آمریکا؟ قدرتش را تو ببین، رو به زوال است، زوال پیش او خم شدن شیعه محال است، محال عشق زهرا به دل و بر لبمان یا حیدر کی به تحریم شما خم کند این ملت سر؟ پس از این نیز اگر هرچه که تحریم کنند عزم ما را نتوانند که تسلیم کنند جان به کف منتظر امر ولی می‌مانیم با معاویه بگو: پشت علی(ع) می‌مانیم صبر ما بود که دشمن به شکست آمده است صبر، رزقی‌ست که از روزه به دست آمده است غیر امید به دست همه، دیواری نیست مرد را جز سر زانوی خودش، یاری نیست دوره‌ی خامی و افتادگی ما طی شد تاک خوش‌قامت ما چله گرفت و مِی شد آنچه در ساغر این میکده باقی مانده همه از لطف ابالفضلی ساقی مانده بی‌سر و دست اگر مشک به دندان بکشیم خوش‌تر از این‌که دمی دست از ایمان بکشیم ظلم را عاقبتی نیست؛ به قرآن سوگند فتح با ماست؛ به‌ لبخند شهیدان سوگند یا اباالغوث! دل خسته‌ی ما را دریاب عیدی ما فرج توست اماما! بشتاب اشکِ این قوم تو را خوانده؛ خودت را برسان تا در این سینه نفس مانده خودت را برسان @Aftab_gardan_ha
🔔 دوره‌های آموزشی «زنگ شعر» - تابستان 1398 🔗 @zangesher
شرمنده‌ام، از اینکه به تلخی زبانزدم از اینکه بین خلق، به عصیان سرآمدم بدخُلقم و لجوجم و در بین دوستان يك گوشه می‌نشینم و در جمع، مفردم دیگر کسی جواب مرا هم نمی‌دهد در چشم شیخ شهر، مسلمانِ مرتدم بیچاره‌ام که هیچ مرا جز تو چاره نیست دلگیرم از زمانه و دلتنگ مشهدم هفتاد منزل از دل من تا تو راه بود چشمم به جاده است، می‌آيم قدم قدم باب‌الجواد جلوه‌ی باب‌الرضای توست بین دو بابِ روضه‌ی رضوان، مرددم 《در بارگاه قدس که جای ملال نیست》* غمگین‌ترین کبوتر بر گرد گنبدم رویم سیاه و زشت، چه دخلی به دیگران؟ بر آستان لطف امامِ خود آمدم @Aftab_gardan_ha
گفتم غزلی بخوان! نخواندی رفتی فریاد شدم بمان! نماندی رفتی برخاسته بود تا که از دل برود غم را سر جای خود نشاندی رفتی @Aftab_gardan_ha
بعدِ ساعتی چشم باز کرده‌ای پلک می‌زنی خیره‌ای به سقف خانه لابد از خودت سوال می‌کنی من کی‌ام؟ این جهانِ پر سر و صدا کجاست؟ یا سوال می‌کنی این کسی که این‌چنین به من نگاه می‌کند این که این‌چنین کنار من خنده از لبش نمی‌رود این که ذکر نام کوچک مرا گرفته کیست؟ آشناست؟ بعدِ ساعتی چشم باز کرده‌ای این دو شاهد طراوت حضور را این دریچه‌های نور را لطف کن به روی ما نبند گرچه دلنشین‌تر است گریه‌ی تو از تمام خنده‌ها ولی فقط بخند صاف و ساده و صمیمی است حال با نگاهِ خیره‌ی پر از سوال تو روبه‌رو شدن عاشقانه‌ای قدیمی است حسّ تازه‌ی عمو شدن از میان روزمرگی آمدی و سررسید سال‌های کهنه را ورق زدی ارمیا خوش آمدی @Aftab_gardan_ha
آخر نشستم و دو سه دریا گریستم می‌خواستم بگویمش اما گریستم او بین جمع بود، غرورم نمی‌گذاشت در خلوتم نشستم و تنها گریستم گریه امان نداد که بهتر ببینمش صد حیف در زمان تماشا گریستم ابرم که اشکِ من همه را شاد می‌کند آری بخند ای گل زیبا، گریستم گویا به خاک من نمی از اشک بوده است تا پایِ خود نهاده به دنیا گریستم شاید دعا به گریه‌ی من مستجاب شد دیشب به این امید خدایا گریستم حالم ردیف نیست، غزل گریه می‌کند وقتی ردیف هم شده حتی «گریستم» @Aftab_gardan_ha
با نگاه روشنت پلک سحر وا می‌شود تا تبسم می‌کنی خورشید پیدا می‌شود خط به خطّ صفحه‌ی پیشانی‌ات اشراقی است صبح صادق در همین تصویر معنا می‌شود فیلسوفان را اشارات تو عاشق می‌کند آرزومند شفایت ابن سینا می‌شود مست از یاقوت سرشار کلامت می‌شویم با جواهرهای نابت فقه پویا می‌شود از حدیثت عالمان اعجاز را آموختند هر که یک دم با تو بنشیند مسیحا می‌شود احسن‌الصدق است هر بیتی که در وصف شماست شعرهای صادقانه بهترین‌ها می‌شود @Aftab_gardan_ha
شعرخوانی شاعر عضو در حضور رهبر انقلاب را در سایت آفتابگردانها تماشا کنید. http://yon.ir/EN4pi @Aftab_gardan_ha
از خدا کاظم به اشک شوق، دختر خواسته دختری هم‌سیرت و همنام مادر خواسته آن‌چنان پاکی که نام درخور 《معصومه》 را بر وجود بی‌همانندت برادر خواسته آخرت، دنیا، شفاعت، عشق، فرزند و شفا دستگیری می‌کنی از شیعه با هر خواسته گوشه ‌چشمی کن که می‌خواهم بگردم دور تو گنبدت بانو! شنیدم که کبوتر خواسته تا قیامت می‌فشارد قم در آغوشش تو را چون صدف در سینه جای قلب، گوهر خواسته تشنگان را تشنه‌تر کردی به شور جرعه‌‌ای هرکه مهمانت شده صدبار دیگر خواسته ماهی و دریا به رغم پاکی و والایی‌اش پیش پایت با تواضع شب به شب برخاسته @Aftab_gardan_ha
و صبح و ظهر و عشا می‌وزد به خاطر تو خوشا به حال نسیم این همیشه زائر تو کنار چشمه، تیمم کمال بی‌عقلی‌ست کجا بهشت طلب می‌کند مجاور تو؟ به «لا یمسه الا المطهرون» سوگند که جز امام نباشد کسی مفسر تو شبیه کوزه‌ای از رودخانه پر برگشت دو دست خالی‌ام از سمت لطف وافر تو دوباره گونه‌ی قم خیس شد که در شانت سروده‌اند غزل ابرهای شاعر تو جهان حاضر و غایب دو روی یک سکه است که عطر فاطمه دارد شکوه ظاهر تو به وصف گنبد و گلدسته، ای قلم خوش باش که نیست درخور حضرت زبان قاصر تو @Aftab_gardan_ha
هدایت شده از شهرستان ادب
🔻تمدید ثبت‌نام در دوره‌های آموزشی تا ۱۹ تیرماه ▪️بنا به درخواست داوطلبان مهلت ثبت نام دوره های آموزشی آزاد «زنگ شعر» دفتر شعرِ موسسه فرهنگی هنری «شهرستان ادب» تمدید شد. علاقمندان تا ۱۹ تیرماه ۱۳۹۸ برای ثبت‌نام در این دوره‌ها، که با حضور مدرسان شعر و شاعران برتر کشور برگزار می‌شود، فرصت دارند. کلاس‌ها از ۲۰ تیرماه به مدت ۶ هفته برگزار خواهد شد. این دوره با حضور شاعرانی چون آقایان دکتر ، دکتر ، ، ، ، ، و سرکارخانم برگزار می‌شود. برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت شهرستان ادب مراجعه نمایید: 🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10746 ☑️ @ShahrestanAdab
پیله می‌زد شانه‌هایم، داشتم تغییر می‌کردم خوابهای بالشم را پر زدن تعبیر می‌کردم کشتزارم نور و داس ماه نو در دستهایم بود مزرعم را آیه آیه آسمان تفسیر می‌کردم من که بی او کوهی از کاهم، شبانی مانده‌ی راهم بره‌هایم را کجا جز دشتِ مهرش سیر می‌کردم گفت اقراء بسم ربک، گفتمش بی او زبانم لال من به عمرم هرچه او می‌گفت را تقریر می‌کردم از همان روز نخستین عاشقش بودم، اگر در غار شب به شب نقشینه‌ای از دوست را تصویر می‌کردم روز و شب از پشت هم می‌رفت و گاهی موعد دیدار می‌رسید و من ولی مثل همیشه دیر می‌کردم از غرور سرکشم آزرده می‌شد، من جوانم، حیف با ندانم‌کاری خود مادرم را پیر می‌کردم من خودم صدها دلیل بی‌کسی‌های خودم بودم گاه گاهی شکوه‌ای هم گیرم از تقدیر می‌کردم روشنای خانه‌ام! می‌خواستم پروانه‌ات باشم پیله می‌زد شانه‌هایم، داشتم تغییر می‌کردم @Aftab_gardan_ha
نذر امام رضا علیه‌السلام همیشه عاشقت هستم، همیشه با تو می‌مانم یقینا دوستم داری که در صحن تو مهمانم دعایم کن همیشه در پناه این حرم باشم که عمری غیر از اینجا هرکجا رفتم پشیمانم دلم را داده‌ام دست امانتداری‌ات حالا نشستم کنج صحن تو امین‌الله می‌خوانم دلم می‌خواست مثل کودکی بر دوش زائرها گل از باغ ضریحت ساده‌تر می‌چید دستانم تمام عمر دستم را گرفتی، وقت رفتن هم می‌آیی، چشم در راهم، می‌آیی، خوب می‌دانم به روی دوش زائرهای تو از صحن آزادی مرا می‌آورند آخر، تو هستی حسن پایانم به امید نگاهت تا نفس باقی‌ست می‌خوانم رضاجانم، رضاجانم، رضاجانم، رضاجانم @Aftab_gardan_ha
کاش نقاره، دم به دم بزند یا همین لحظه، دست کم بزند شور شیرین این زیارتها تیشه بر دودمان غم بزند ‌ دست خالی نمی‌رود هرگز هرکه یک سر به این حرم بزند گوشه‌ای از رواق گوهرشاد از جنونش کمی قلم بزند چقَدَر خوب می‌شود دل من پر و بالی اگر به هم بزند چقَدَر خوب می‌شود هر روز در هوای حرم قدم بزند جز هیاهوی این حرم نکند خلوتم را کسی به هم بزند؟ من رضا نیستم کسی جز تو سرنوشت مرا رقم بزند @Aftab_gardan_ha
هدایت شده از شهرستان ادب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #یادگاری_ها | قسمت ششم ▪️فیلم شعرخوانی و ماجرای شعر امام رضایی معروفِ استاد #محمدعلی_بهمنی #شعر_رضوی ☑️ @ShahrestanAdab
آفتابگردان‌ها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه شعر #مرا_صدا_کردی؟ سروده #لیلا_حسین_نیا نشر #شهرستان_ادب #دوره_اول
هرگز به من نگاه نکردی که چند بیت از لطف چشم تو غزلم محتشم شود اذنی بده که از دل تبریز دردخیز این شاعر رمیده، مقیم حرم شود ای مشهد تو شهد و شکرپاره‌ی وطن! ما تلخکام این ره دوریم و پای لنگ ما را بخوان و بال به پروازمان بده ما را بخوان که راه بیافتیم بی‌درنگ یک روز می‌رسد که شوم میهمان تو بر من بهشت می‌شود آن کنج صحن و بست زحمت به خادمان حریمت نمی‌دهم یک گوشه می‌نشینم و چشمم به گنبد است آه ای رئوف! می‌رسد آن دم که یک سحر با کوله‌بار درد به آبادی‌ات رسم؟ یک روز می‌رسد که مرا بال و پر دهی از این قفس به وسعت آزادی‌ات رسم @Aftab_gardan_ha
هر کس به مشهد آمده دیگر غریب نیست اینجا همه شبیه همند و عجیب نیست پیچیده عطر کرب و بلا در حریم تو این عطر آشنا کم از آن بوی سیب نیست آن زائری که خیره به گنبد نشسته است از فرصت پرنده شدن بی‌نصیب نیست بیمار اگر بنوشد از آب حرم کمی دیگر نیازمند دوا و طبيب نیست هرگز کسی شبیه تو یا ایها الغريب 《عن أعينی بعيد، و منی قريب》نیست با یک سلام راهی کوی تو می‌شوم هجران بس است، نیست دلم را شکیب، نیست @Aftab_gardan_ha
به حضرت ثامن‌الحجج (عليه‌السلام) تکبیر می‌گفتند سرتاسر ذرات عالم همزبان با تو گویا زمین را بال و پر دادی نزدیک‌تر شد آسمان با تو غوغا به پاشد ناگهان غوغا محشر به پا شد ناگهان محشر این شهر بی‌جان بود، زندان بود، شد زنده اما ناگهان با تو در دستهایت پرچم توحید راهی شدی سوی نماز عید پشت سر تو مرد و زن صف بست همراه شد پیر و جوان با تو الله اکبر! این چه تصویری‌ست الله اكبر! این چه تكبيری‌ست! از جذبه‌ی تکبیر و تهليلت جاری شد این رود روان با تو نعلین را از پا در آوردی این وادی طور است یا طوس است؟ فرعونیان را بر می‌آشوبد همراهی مستضعفان با تو جانم به تکبیری که اینگونه‌ست ویرانگر افسون مامون است فرجام کاخ ظلم ویرانی‌ست این است ختم داستان با تو @Aftab_gardan_ha
تقدیم به خوزستان عزیز بیرون کشیده‌اند تو را از خون از آب می‌کشند یقین، بیرون دل را بزن به آب، ملالی نیست رویت سفید و روشنی‌ات افزون سر رفته صبر رود اگر، حق داشت دیده گلوی خشک تو را کارون کارون، همان که خون دلت را خورد اما ندیده روی تو را محزون بس آزموده صبر تو را با درد بس دیده سربلند، تو را گردون سیل آمده به صید چه لیلایی؟! تا هست، این جزیره پر از مجنون ای اهتزاز عزت عالمگیر دنیا به خاک سرخ تو شد مدیون هر نخل سربریده عصای توست! موسی تو و عراق، تو را هارون هم، دست داده فاطمیون با تو دستی برادرانه‌تر از هامون! هم‌ناله با عقیق، نیستانت نارنج، هم‌قسم شده با زیتون! هر دم هوای کرب و بلا داری گفتی حسین و چشم تو شد گلگون سمتت می‌آید از حرمش سیلی خیلی ترانه‌خوان که《بزن بارون》 @Aftab_gardan_ha
شعرخوانی شاعر عضو را در سایت آفتابگردانها تماشا کنید https://b2n.ir/26072 @Aftab_gardan_ha
شعرخوانی شاعر عضو در حضور رهبر انقلاب را در سایت آفتابگردانها تماشا کنید https://b2n.ir/36891 @Aftab_gardan_ha
برای مشاهده‌ی آنکه آیا ثبت نام شما انجام شده و اثر شما به دبیرخانه‌ی آفتابگردانها رسیده یا نه لطفاً با مراجعه به ربات تلگرامی 👇👇👇 @AftabgardanhaBot از وضعیت ثبت‌نام خود در فراخوان باخبر شوید. در صورت داشتن هر گونه سوال، در ساعات اداری با شماره 02177517830 داخلی 130 تا 133 تماس بگیرید یا با آیدی تلگرامی دفتر شعر https://t.me/office4poem با شماره اختصاصی 09190022194 مکاتبه نمایید. با تشکر - دبیرخانه‌ی هشتمین دوره‌ی آموزشی شعر جوان کشور شهرستان ادب @Aftab_gardan_ha
شانزدهمین «ماه‌شعر آفتابگردانها» برگزار می‌شود. @Aftab_gardan_ha
شانزدهمین جلسه از سلسله نشست‌های ماهانه شعرخوانی (ویژه اعضای ادوار مختلف ) با عنوان ، با اجرای ، در دفتر مؤسسه شهرستان ادب برگزار می‌شود. مهمان ویژه شانزدهمین جلسه: دکتر همراه با شعرخوانی از اعضای و نقد و بررسی مجموعه غزل و شعرخوانی زمان: ‌دوشنبه ۳۱ تیر ماه ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۰۰ مکان: تهران، خیابان شریعتی، بالاتر از سه راه طالقانی، روبروی سینما صحرا. پلاک ۱۶٨، طبقه چهارم @Aftab_gardan_ha