eitaa logo
اخلاق و عرفان
66 دنبال‌کننده
96 عکس
21 ویدیو
12 فایل
امام علی علیه السلام: دانش، نهر است، و حکمت، دریاست. عالمان، پیرامون نهر، می‌گردند. و حکیمان، در میان دریا، کاوش می‌کنند. و عارفان، در کشتی‌های نجات، می‌گردند.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 مراقب ایمان مردم باشیم! 🖌 : 📝 یادداشت‌های یک مشاور امشب، برای اقامهٔ نماز مغرب و عشا، به مسجدی رفتم. امام جماعت، میان دو نماز، به سخن ایستاد. او سخنانی گفت که نه به کار دنیای مردمان می‌آمد و نه به کار آخرتشان. و سخن را طول داد. اندک و اندک، از میان جمع نمازگزاران، سخنِ اعتراض برخاست. یکی گفت: «آقا! مسأله‌ای بگویید که به درد دین ما بخورد.» دیگری گفت: «دعای باران بخوانید. باران نیامده.» سومی گفت: «نماز عشا را بخوانید تا پی کارمان برویم.» چهارمی گفت: «قرار این بود که در میان دو نماز، پنج دقیقه سخنرانی کنید. حالا از بیست و پنج‌دقیقه هم گذشت.» همهمه شد. آشوب برخاست. کسانی از صف‌های نماز جماعت بیرون رفتند و در گوشه‌ای از مسجد، نماز عشایشان را به فرادا ایستادند. کسانی دیگر نماز عشا نخوانده، از مسجد بیرون رفتند. کار از دست امام جماعت بیرون شد. سخنش را، به‌ناچار، قطع کرد و به نماز عشا ایستاد؛ با باقی‌مانده‌های وامانده. بیرون آمدم. مردم، در راهروهای مسجد و در حال خروج، غُر می‌زدند. تندی می‌کردند. بد می‌گفتند. با خود گفتم: مگر نه آن است که: «هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد»؟ و با خود اندیشیدم: راستی! چرا ما با ایمان این مردم، چنین می‌کنیم؟ ۱۱ دی ۱۴۰۲ ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1 🌐 http://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
📚 «طوفان طلاق» منتشر شد! (کتابی تازه؛ نگاهی نو، به پدیدهٔ طلاق) 🖌 : 🌹 مژده ای دل...! این کتاب، محصول سال ۱۴۰۲ است. البته مطالبی از آن، ثمرهٔ پژوهش‌ها، اندیشه‌ها، تجربه‌ها، و مشاوره‌های سالیان دراز پیشین است، اما ساماندهی و تدوین آن برای انتشار، از آثار امسال است. 📖 محتوای این کتاب موضوع‌های این صحیفهٔ طلاقیه، چنین است: ۱. ماهیت طلاق را بیان کرده‌ایم. ۲. ریشه‌های طلاق را نمایانده‌ایم. ۳. طلاق‌های «ناروا» و «روا» را کاویده‌ایم. ۴. راه‌های پیشگیری از طلاق‌های «ناروا» را بیان کرده‌ایم. ۵. چگونگی مدیریت طلاق‌های «روا» را نشان داده‌ایم. ۶. فصلی برای پس از طلاق و ساماندهی دوبارهٔ زندگی آورده‌ایم. «طوفان طلاق» را از مؤسسهٔ انتشاراتی «خادم‌الرضا»ی قم، که ناشر این کتاب است، بطلبید. به امید خدا. ۲۷ دی ۱۴۰۲ ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1 🌐 http://mazaheri.andishvaran.ir _ 🌐 http://mazaheriesfahani.ir 🌐 http://khademolreza.com
🌹 «طوفان طلاق» درخشید! (کتابی تازه؛ نگاهی نو به پدیدهٔ طلاق) 🖌 : 🌸 کتاب‌هایمان، فرزندانمان‌اند! برادر ارجمندمان، جناب آقای محمدجواد حیدرزاده، صاحب انتشارات خادم‌الرضا، گفتند: «... خوش‌خبر هستم برایتان: فرزند جدید و زیبای شما و نشر ما، متولد شد!...» آری؛ کتاب‌هایمان، فرزندانمان‌اند. کتاب «طوفان طلاق»، محصول سال ۱۴۰۲ است. البته مطالبی از آن، ثمرهٔ پژوهش‌ها، اندیشه‌ها، تجربه‌ها، و مشاوره‌های سالیان دراز پیشین است، اما ساماندهی و تدوین آن برای انتشار، از آثار امسال است. 📖 محتوای این کتاب موضوع‌های این صحیفهٔ طلاقیه، چنین است: ۱. ماهیت طلاق را بیان کرده‌ایم. ۲. ریشه‌های طلاق را نمایانده‌ایم. ۳. طلاق‌های «ناروا» و «روا» را کاویده‌ایم. ۴. راه‌های پیشگیری از طلاق‌های «ناروا» را بیان کرده‌ایم. ۵. چگونگی مدیریت طلاق‌های «روا» را نشان داده‌ایم. ۶. فصلی برای پس از طلاق و ساماندهی دوبارهٔ زندگی آورده‌ایم. 🙏 سپاسگویی از جناب آقای حیدرزاده و همکاران کوشای ایشان، سپاس می‌گزاریم و همت بلندشان را می‌ستاییم و از خداوند مهرورز، برایشان پاداش فراوان می‌طلبیم. «طوفان طلاق» را از مؤسسهٔ انتشاراتی «خادم‌الرضا»ی قم، بطلبید. به امید خدا. ۹ بهمن ۱۴۰۲ 🌐 http://khademolreza.com # انتشارات خادم‌الرضا ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1 🌐 http://mazaheri.andishvaran.ir _ 🌐 http://mazaheriesfahani.ir
🌹 یاران آن روزگاران 🖌 : 🩸 شهیدانم، جانبازانم، عزیزانم ▪️ اشاره دوستان خواسته‌اند که به مناسبت این روزها؛ دههٔ فجر و سالگشت پیروزی انقلاب اسلامی، از خاطراتم در انقلاب و جنگ، مطلب بنویسم. در میان پیشنهادها این نیز بود که از دوستانم، در آن زمان‌ها، یادی کنم. این را ترجیح دادم؛ چون نوشتن از دوستان، برایم راحت‌تر است از نوشتن از خودم. اکنون چندتا از بهترین‌هایشان را در چند پست بیان می‌کنم: ۱. شهید ابراهیم انصاری در سال ۱۳۵۵ با هم دوست شدیم. هردو نوجوان بودیم. همسن بودیم. هردو مبارز بودیم. هردو شیفتهٔ امام خمینی بودیم. برای پیروزی انقلاب و وصول به اهداف آن تلاش کردیم. زمانی را در خارج از کشور، در کنار هم، تحصیل و مبارزه کردیم. پس از پیروزی انقلاب، هردو به اروندکنار خوزستان رفتیم و کانون فرهنگی اسلامی تشکیل دادیم. زمان ازدواجمان، نزدیکِ هم بود. زمان فرزنددارشدنمان، نزدیکِ هم بود. تعداد فرزندان‌مان یک‌اندازه است. دختر و پسربودن فرزندانمان مانند هم است. اولین فرزندانمان پسرند و نام هردو محمد است. در قم، همدرس و هم‌بحث بودیم. در لامرد فارس، با هم همکاری فرهنگی داشتیم. وقتی مدیر ارشاد گیلان بود، مهمانش می‌شدیم و همفکری داشتیم. او در اصفهان و قم، مهمان ما می‌شد. به سودان و آفریقا که رفت، همفکری داشتیم. از همهٔ کتاب‌هایم به او هدیه می‌دادم. از کارهای فکری و فرهنگی همدیگر باخبر بودیم. از آفریقا که بازگشت و در تهران ساکن شد، رابطه داشتیم. تا که به لبنان رفت. از زمان نوجوانی تا چند روز قبل، که ۳۷ سال می‌شود، همراه و همدوش بودیم، اما او ناگهان سبقت گرفت و پرواز کرد و مرا جا گذاشت. خوشا حال او! ۱۷ بهمن ۱۳۹۲ : ۱۸ بهمن ۱۴۰۲ ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
اخلاق و عرفان
🌹 یاران آن روزگاران 🖌 #نویسنده: #علی‌اکبر_مظاهری 🩸 شهیدانم، جانبازانم، عزیزانم ▪️ اشاره دوستان
🌹 یاران آن روزگاران (۲) 🖌 : 🩸 شهیدانم، جانبازانم، عزیزانم ▪️ اشاره دوستان خواسته‌اند که به مناسبت این روزها؛ دههٔ فجر و سالگشت پیروزی انقلاب اسلامی، از خاطراتم در انقلاب و جبهه، مطلب بنویسم. در میان پیشنهادها این نیز بود که از دوستانم، در آن زمان‌ها، یادی کنم. این را ترجیح دادم؛ چون نوشتن دربارهٔ دوستان، برایم راحت‌تر است از نوشتن دربارهٔ خودم. اکنون چندتا از بهترین‌هایشان را در چند پست بیان می‌کنم. در نوبت پیشین، در باب شهید ابراهیم انصاری نوشتم. و اینک: ۲. علی‌اصغر مظاهری هفتهٔ پیش، اصفهان بودیم. به دیدار برادرم علی‌اصغر رفتم. عینکی نیمه‌رنگی به‌ چشم داشت. داخل چشمش، به‌طور واضح، پیدا نبود. عینکش را برداشت که شیشه‌هایش را پاک کند. چشمم در چشمش افتاد. دلم لرزید. اندوهی جانکاه جانم را فشرد. مردمک چشم راستش را لکه‌ای خاکستری پوشانده بود. یعنی نابینایی کامل! او، در عملیات بدر، جانباز شیمیایی شد. حدود بیست سال است که خانه‌نشین شده. گاز خردل، آتش به جانش زده. از ریه‌هایش آغاز شد و اندک‌اندک همهٔ بدن را پوشاند، تاکه به چشمش هجوم آورد. چند سال بود که چشم راستش کم‌بینا شده بود، اما حالا نابینا شده. درمان‌ها و بستری‌شدن‌های مکرر در بیمارستان، فایده‌ای نداشته. فقط شاید پیشروی جراحت‌ها را کُند می‌کند. درمان‌ها او را سخت می‌آزارد، اما صبورانه و تحمل می‌کند. روحیه‌اش اما، فرشته‌گونه است. تسلیم محض در برابر مصائبی که برای خدا تحمل می‌کند. اخلاق لطیفش ملکوتیان را به غبطه می‌افکند. همه‌مان دوستش داریم. همه دوستش دارند. همسرش صبر زینب‌گونه دارد. فرزندانش شیفتهٔ اویند. گاهی با خود می‌گویم: علی‌اکبر! اگر جای علی‌اصغر بودی، تاب می‌آوردی؟ نمی‌دانم. امتحان سختی است. شاید برای او سخت نباشد. مگر حضرت زینب - سلام‌الله‌علیها - در برابر آن‌همه ناگواری‌ها نفرمود: «والله ما رأیت الا جميلاً»؛ قسم به خدا که جز زیبایی ندیدم؟ شاید علی‌اصغر، جز زیبایی نمی‌بیند. نه که شاید، حتما. خانه نشینی بیست‌ساله، با این‌همه درد جان‌گداز، کاری نیست که از عهدهٔ صبوری بشری برآید. او حتما چیزهایی را می‌بیند که این‌گونه شکیبایی می‌ورزد. هرگاه با او دیدار می‌کردم، نشاط روحی می‌گرفتم، اما این‌بار که مروارید چشم راستش را دیدم، اندوهی سنگین بر جانم نشست. اما برادرم اندوهگین نبود. شادمان بود. خدایا عاشقان را انگبین ده! ۱۷ بهمن ۱۳۹۲ : ۱۹ بهمن ۱۴۰۲ ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
اخلاق و عرفان
🌹 یاران آن روزگاران (۲) 🖌 #نویسنده: #علی‌اکبر_مظاهری 🩸 شهیدانم، جانبازانم، عزیزانم ▪️ اشاره دوس
🌹 یاران آن روزگاران (۴) (سید شهیدان اهل قلم) 🖌 : 🩸 شهیدانم، جانبازانم، عزیزانم ۴. شهید سیدمرتضی آوینی نوشتن خاطرات دوران انقلاب و جبهه را، به درخواست جوانان این نسل، به مناسبت سالگشت انقلاب اسلامی، آغاز کردیم. در‌بارهٔ شهید آوینی، فراوان سخن گفته‌ام، که جامع‌ترین آن‌ها در نکوداشت آن شهید، در نخستین سالگشت شهادت او بود. فایل آن سخنرانی را ندارم. دیگری نکوداشت او درسال ۱۳۸۶ در دانشگاه قم است که فایل صوتی – تصویری آن در اختیار است. اکنون بهتر دیدم که به جای نوشتن مطلب دیگر، آن فایل، در همین سایت، به نمایش گذاشته شود. ان‌شاءالله به زودی. اینک تنها چند نکته را که در آن فایل نیست، به مناسبت «یاران آن روزگاران»، در اینجا ذکر می‌کنم. آن چند نکته، دربارهٔ مشابهت‌های شهید آوینی و جناب سیدحسین دیباجی است، که در نوبت پیشین از ایشان سخن گفتم. ☘ برخی از مشابهت‌های سیدِ دیباجی و سیدِ آوینی ۱. هردو از خاندان پیامبرند. ۲. هردو را در جبهه یافتم. دوستیِ فرخنده‌مان از جبهه آغاز شد. با سیدِ دیباجی از سال ۱۳۶۲، قبل از عملیلت خیبر، و با سیدِ آوینی ازسال ۱۳۶۶ و هردو در منطقهٔ عملیاتی جنوب. ۴. عبادت پیشگی هردو، به تعبیر احادیث، با عبادت، عشق‌ورزی می‌کردند. «طوبی لِمَن ع‍َشِقَ العِبادَةَ وَ عانَقَها…». چشمان خدابین ایشان را هرگز، قبل از طلوع فجر، در خواب ندیدم. ۵. شهرت‌گریزی. ۶. حق‌گویی. ۷. وفاداری در دوستی. سلام خدا بر هردوی ایشان. ۱۷ بهمن ۱۳۹۲ : ۲۲ بهمن ۱۴۰۲ ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 شب قدر؛ عاشقانگی، کلافگی! 🖋 : کسی، از این بنده پرسید: «شب قدر، برای احیا، کجا رفتی؟» گفتم: «بیابان!» گفت «چرا بیابان؟» گفتم: آنجا من بودم و خدا. فقط. باهم عاشقی کردیم. مناجات کردم. گریه کردم. برای خدا ناز کردم. با او درد دل کردم. خدا نجواهایم را شنید. اشک‌هایم را دید. نازم را خرید. معاشقهٔ شیرینی داشتیم. دَرِ دل او باز شد و، با افسوس، گفت: «اما من کلافه شدم. دوست داشتم احیایم در مسجد باشد. به مسجد محلهٔ‌مان رفتم. گردانندگان تعزیهٔ شب قدر، دمار از من و دیگران بر آوردند. تعزیه‌شان آنقدر داغ و دراز بود که فرصتی برای احیای اصلی و قرآن‌ برسرگرفتن باقی نماند. مجالی برای نجواهای عارفانه نگذاشتند. به سحری‌خوردن هم نرسیدیم.» کلافه بود؛ کلافهٔ کلافه. بسیار نالید. گفتمش: تا بوده چنین بوده و تا هست چنین است! اینان در اندیشهٔ داغ‌کردن بازار خودشان‌اند. به حرف هیچ‌کس هم گوش نمی‌دهند. آیت‌الله جوادی آملی، بارها و بارها و در محافل و در مجالس و در مجال‌های گوناگون، گفتند: «چنین نکنید. دعا را با روضه آمیخته نکنید»، اما اینان گوش نکردند و نمی‌کنند و نخواهند کرد. اینان چونان آن تعزیه‌گردانانی‌اند، که به گفتهٔ شهید مطهری، مرحوم آیت‌الله بروجردی به آنان گفت: «شما مقلد چه کسی هستید؟» همگی گفتند: «مقلد شما.» ایشان گفت: «من بسیاری از این کارهایی را که شما در تعزیه‌ها و هیئت‌ها و دسته‌های‌تان می‌کنید، جایز نمی‌دانم.» آنان درنگی کردند. به همدیگر نگاه کردند و گفتند: «ما، در روزهای دیگر، مقلد شماییم، اما در دههٔ محرم، مقلد دلمان‌ایم»! و اینجا تنها جایی بود که فتوای آیت‌الله بروجردی، آشکارا، شکسته شد. : ۱۴ فروردین ۱۴۰۳ (۲۳ ماه رمضان ۱۴۴۵) 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1 🌐 https://zil.ink/Mazaheriesfahani_ir
🌹 تقوا و دعوا؟! (وجود ظلم در دعواهای همسران) 🖌 : جناب آقای جواد فهیمی؛ پژوهشگر حوزه و مهندس عمران برادر عزیزمان، جناب آقای جواد فهیمی، پرسشی مطرح کرده‌اند و سپس خودشان پاسخ آن را داده‌اند. بخوانیم: 🔻 پرسش آیا در همهٔ دعواهای زن و شوهری، ظلمی از جانب یکی از همسران یا هردو ایشان، وجود دارد؟ به سخن دیگر: آیا می‌توانیم دعوایی از همسران بیابیم که هیچ ظلمی از جانب هیچ‌کدام از شوهر و زن، در آن واقع نشود؟ 🔻 پاسخ خود ایشان این سؤالم برآمدهٔ از آن سخن امام حسن مجتبی - علیه‌السلام - است که در جواب مردی که از ایشان پرسیده‌ است: دخترم را به همسری چه کسی درآورم؟ فرموده‌اند:  «زَوِّجْها مِنْ رَجُلٍ تَقىٍّ فَاِنَّهُ اِنْ اَحَبَّها اَكْرَمَها وَ اِنْ اَبْغَضَها لَمْ يَظْلِمْها»؛۱ دخترت را به ازدواج مردى باتقوا درآور؛ زيرا اگر دخترت را دوست داشته باشد، گرامى‌اش مى‌دارد و اگر دوستش نداشته باشد، به او ظلم نمی‌کند. چنین به نظرم می‌رسد که اگر شوهر و زن، هردو متدین باشند، به‌گونه‌ای که به یکدیگر ظلم نکنند، دعوایی میانشان به وجود نخواهد آمد. ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ ۱. مکارم‌الاخلاق. ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
💎 قم و خراسان، دو کانون ایمان 💐 به مناسبت دههٔ کرامت 🖋 : خداوند سبحان، از سر حکمت و رحمت، سنت‌هایی را در سرشت این جهان نهاده و آن‌ها را در شریان‌های آفرینش، جاری کرده است. با اندیشیدن در نظام جهان و با کاویدن تاریخ انسان، می‌توان گفت که گویا از سنت‌های تکوینی الاهی در مسیر حیات آدمیان، یکی این است که - غالبا - در کنار هر مرد برومند، زنی توانمند، حضور داشته باشد و همراه هر زن شایسته، مردی ارجمند وجود داشته باشد؛ با اعتبارات و عناوین گوناگون: زن و شوهر، خواهر و برادر، مادر و فرزند، راهبر و راهرو، و عناوین دیگر. مانند این حضرات: آدم و حوا، ابراهیم و هاجر، موسی و آسیه و صفورا، عیسی و مریم، محمد و خدیجه، علی و فاطمه، حسن و حسین و زینب، و رضا و معصومه. صلوات‌الله‌علیهم. حضرت معصومه، گویا رسالتی چونان رسالت حضرت زینب داشت. همان‌سان که «عقیلهٔ بنی‌هاشم»، پیام‌رسان نهضت حسینی بود، «کریمهٔ اهل بیت» نیز پیام‌رسان نهضت رضوی بود و همین رسالت، او را از حجاز به ایران آورد. خوشا ما ایرانیان که میزبانان این بزرگوارانیم! ✳ مکانت فاطمهٔ معصومه از بانوان اهل‌ بیت پیامبر اکرم، پس از فاطمهٔ زهرا و زینب کبری، هیچکس را به منزلت فاطمهٔ معصومه سراغ نداریم. نیز در میان اولاد امام موسی‌بن‌جعفر، پس از امام رضا، هیچکس مکانت حضرت معصومه را ندارد. هنگامی که وصف امامان معصوم را درشأن این بانو می‌شنویم، بر عظمتش خضوع می‌ورزیم. و آن‌گاه که تواضع خاکسارانهٔ عالمان و عارفان سترگ را بر ساحت مقدسش می‌نگریم، بر درگاهش خاشع می‌شویم و به مهرش دل می‌سپاریم. راستی، یک بانوی جوان می‌تواند تا این مکانت عالی، عروج کند؟ آری می تواند! زهی سعادت ما که در جوار اوییم! خدایا! مباد که همجوارانی ناسزاوار باشیم! توفیق‌مان ده که به ساحتش ادب ورزیم تا از کرامتش محروم نمانیم. ✅ مقام کریمه، در سخن کریمان بنگریم که اولیای معصوم الاهی، مقام کریمهٔ اهل بیت را چگونه بیان فرموده‌اند: ۱. پیش از آن‌که حضرت معصومه، ولادت یابد، جد بزرگوارش، امام صادق، دربارهٔ ایشان فرمود: در آینده‌ای نه چندان دور، یکی از فرزندانم، به نام فاطمهٔ معصومه، که دختر پسرم موسای کاظم است، در شهر قم وفات می‌یابد و همانجا دفن می‌شود. هرکس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می‌شود. با شفاعت فاطمهٔ معصومه، شیعیان من به بهشت می‌روند. زیارت او، بهای بهشت است.۱ ۲. امام رضا فرمود: هرکس خواهرم معصومه را در قم زیارت کند، چونان است که مرا زیارت کرده است. هرکس که او را عارفانه زیارت کند و مقام و منزلت وی را بشناسد، پاداشش بهشت است.۲ ۳. امام جواد فرمود: هرکس قبر عمه‌ام در قم را زیارت کند، پاداشش بهشت است.۳ 🌸 فرجام سخن با امید به عنایت آن کریم و این کریمه، آن عالم و این عالمه، آن عارف و این عارفه، آن معصوم و این معصومه، آن برادر و این خواهر، آن نگین خراسان و این نگین قم، و آن رضا و این معصومه، سخن را با شعری شائقانه، به فرجام می‌بریم: ای ضریحت حریم مهر، یاد سبزت شمیم مهر نام پاکت نسیم مهر، رحمت آسمان سلام روی تو قبله‌گاه دل، ای دل بیدلان سلام هرکه یکسر دلش شکست، از طبیبان نظر گسست، آمد و رشته بر تو بست، ای امید جهان سلام هم شفا و شفاعتی، هم دعا و اجابتی هم ولا هم ولایتی، ای زمین را امان، سلام آن‌که مهر تو برگرفت، وز غمت شور و شر گرفت، بیکران زیر پر گرفت، بر تو تا بیکران سلام۴ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ پی‌نوشت: ۱. سفینةالبحار، مادهٔ «قم». نیز: مستدرک الوسایل، ج ۱۰، ص ۳۶۸. ۲. مستدرک الوسایل، ج ۱۰، ص ۳۶۸. ۳. بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۳۱۶. ۴.سیدابوالقاسم حسینی (ژرفا). ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
اخلاق و عرفان
🌹 تربیت ایمانی کودکان 🖌 : ⭕️ حکمت‌های تربیتی (۴) دین، فلسفهٔ حیات است و زندگی بدون دیانت، کاستی دارد. تنها عاملی که می‌تواند انسان را در لغزشگاه‌های خطیر، حفظ کند، ایمان و اعتقاد دینی است. عوامل دیگری مانند: وجدان، قانون، تربیتِ منهای دین، کاربردشان محدود به احوال عادی و ملایم است؛ امّا در بحران‌ها و هنگامهٔ تلاطم غرائز، کابردشان، کاهش می‌یابد. ایمان عمیق به خدا و معاد و ارزش‌های دینی است که می‌تواند طوفان غرائز را فرونشاند و بر «دهانِ» خشم و شهوت و طمع، «لگام» بزند. امام صادق (ع) فرموده است: «اَلمُؤمِنُ مُلجَم»؛۱ انسان با ایمان، لگام‌دار است. یعنی خواهش‌ها، شهوت‌ها، گفتارها، کردارهایش؛ بر فرمان ایمان اویند. هنگامی که زمینهٔ گناه و جرم فراهم شد، و یا غرائز آدمی، به خروش آیند، چه عاملی می‌تواند مهارگر باشد؟ وجدان؟ هرگز! زیرا به‌راحتی می‌توان بر سر وجدان، کلاه نهاد! تربیت بدون ایمان دینی؟ هرگز! زیرا چنین تربیتی، مخصوص حالت‌های عادی است. قانون؟ خیر! زیرا کاربرد آن، محدود است و معمولاً بعد از ارتکاب جرم، اقدام می‌کند؛ اگر به قانون برسد. و می‌دانیم که بسیاری از گناهان و جرائم،‌ پنهانی انجام می‌گیرد و از دید قانون، مخفی می‌ماند. به‌علاوه، برای بسیاری از خطاها و گناهان، قانونی وجود ندارد. تنها ایمان به خدا و کیفر و پاداش او و تربیت صحیح دینی است که می‌تواند دهانهٔ اسب چموش شهوات و غرائز تند انسان را بگیرد و او را مرکبی راهوار گرداند. آن سخن بیدارگرِ امام خمینی ـ که درود خداوند بر او باد ـ که می‌فرمود: «عالَم، محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنید»، تعبیر دیگری است از سخن هشدار دهندهٔ امیرمؤمنان - علیه‌السّلام - که فرمود: «اِعلَمُوا اَنَّکُم بِعَینِ اللهِ»؛۲ بدانید که شما در چشم خدایید! و این دو سخن، نشأت گرفته از آن بیان تکان دهندهٔ خداوند است که می‌فرماید: «اَلَم یَعلَم بِاَنَّ اللهَ یَری»؛۳ مگر انسان نمی‌داند که خدا او را می‌بیند؟! این‌ها ضامن اجرای آموزه‌های تربیتی است. تربیت، بدون پشتوانهٔ ایمان دینی، ضمانت اجرایی ندارد. 👨‍👩‍👧‍👦 رسالت پدر و مادر بزرگترین حق فرزند بر پدر و مادر، تعلیم و تربیت دینی است. ما اگر خواهان سعادت ابدی فرزندان‌مانیم، باید آنان را بر مبنای آموزه‌های دینی تربیت کنیم و عقاید و احکام و اخلاق اسلام را، در زمان مناسب، به ایشان تعلیم دهیم. بی‌توجّهی به این مسئلهٔ مهم و یا تأخیر در آموزش برنامه‌های دینی به فرزند، لطمه‌های سخت‌جبرانی را به سعادتمندی او می‌زند. 💠 تصحیح یک باور باور ناروایی دربارهٔ زمان و چگونگی آموزش تعالیم دینی فرزندان، در میان پاره‌ای از مردمان رایج است، این‌گونه: «به کودک و نوجوان، هیچ‌گونه عقیده و مذهبی را نباید آموزش داد. آموزش هرگونه مذهب و عقیدهٔ دینی به کودک، خلاف حقوق بشر و آزادی است؛ بلکه باید او را آزاد گذاشت تا بزرگ شود و خود دین و مسلکی را برمبنای شناخت خودش انتخاب کند.» ظاهر این سخن، زیبا و روشنفکرانه است و همین ظاهر زیبا باعث فریب ظاهر‌‌بینان می‌شود و به عمق آن پی نمی‌برند؛ از این‌رو، آن را می‌پذیرند و تبلیغ هم می‌کنند؛ امّا اگر نقاب فریب را از چهره‌اش برداریم، حقیقت تلخی برایمان آشکار می‌گردد. هر کس اندک آگاهی از مسائل تعلیم و تربیت داشته باشد می‌داند که: مناسب‌ترین دوران تعلیم و تربیت، دوران کودکی و نوجوانی است، و هر آموزش و پروشی که در این دوران حسّاس به انسان داده شود، در جانش رسوخ می‌کند و جزو ذاتش می‌‌شود: «اَلعِلمُ فِی الصِّغَرِ کَالنَّقشِ فِی الحَجَر»؛۴ آموزش دانش در کودکی، چونان نقشکاری بر سنگ، ماندگار است. {ادامهٔ مطلب را در پست بعد بخوانید.} ۴ تیر ۱۴۰۳ ۱. الخصال، ج ۲، ص ۲۲۹. ۲. نهج‌البلاغه، خطبهٔ ۶۶. ۳. سورهٔ علق، آیهٔ ۱۴. ۴. منسوب به امام علی (ع). ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
اخلاق و عرفان
🌹 تربیت ایمانی کودکان 🖌 #نویسنده: #علی‌اکبر_مظاهری ⭕️ حکمت‌های تربیتی (۴) دین، فلسفهٔ حیات است و
🌹 تربیت ایمانی کودکان (۲) 🖌 : ⭕️ حکمت‌های تربیتی (۴) 💠 تصحیح یک باور باوری دربارهٔ زمان و چگونگی آموزش تعالیم دینی فرزندان، در میان پاره‌ای از مردمان رایج است، این‌گونه: «به کودک و نوجوان، هیچ‌گونه عقیده و مذهبی را نباید آموزش داد. آموزش هرگونه مذهب و عقیدهٔ دینی به کودک، خلاف حقوق بشر و آزادی است؛ بلکه باید او را آزاد گذاشت تا بزرگ شود و خود، دین و مسلکی را بر مبنای شناخت خودش انتخاب کند.» ظاهر این سخن، زیبا است، امّا آموزه‌های دانش تعلیم و تربیت، نیز دانش روان‌شناسی، نیز تجربه‌های بشری، می‌نمایاند که مناسب‌ترین دوران تعلیم و تربیت، دوران کودکی و نوجوانی است، و هر آموزشی و پروشی که در این دوران به آدمی داده شود، در جانش می‌نشیند و جزو ذاتش می‌‌شود: «اَلعِلمُ فِی الصِّغَرِ کَالنَّقشِ فِی الحَجَر»؛۱ آموزش دانش در کودکی، چونان نقشکاری بر سنگ، ماندگار است. باور ما بر این است که آدمی، تا پایان عمر، قابلیت تربیت، تعلیم، رشد، و دگرگونی را دارد؛ حتماً دارد، اما روزگار کودکی و نوجوانی، دارای قابلیت‌های بیشتری برای ساخته‌شدن است. این سخن ارجدار امیر مؤمنان به فرزندشان را ببینیم: «بادَرتُکَ بِالاَدَبِ قَبلَ اَن یَقسُوَ قَلبُکَ و‌َ یَشتَعِل لُبُّکَ»؛۲ پیش از آن‌که دلت سخت شود و عقل و اندیشه‌ات گرفتار آید، به ادبِ آموختن‌ات شتافتم و بر آن همت گماشتم. و امام صادق علیه‌السّلام فرموده است: «بادِرُوا اَحداثَکُم بِالحَدیثِ قَبلَ اَن تَسبِقَکُم اِلَیهِمُ المُرجِئَةُ»؛۳ به تعلیم حدیث (و معارف دینی) فرزندان نونهال‌تان اقدام کنید، قبل از آن‌ فرقهٔ «مرجئه»۴ (و دیگران) بر شما سبقت گیرند (و عقیدهٔ آنان را منحرف کنند). ازاین‌روست که می‌گوییم: شرط دینداری است که پدران و مادرانی که خواهان سعادت خود و فرزندان‌شان‌اند، آنان را از همان دوران کودکی و سپس نوجوانی و حتی جوانی، با آموزه‌های دینی آشنا کنند و به فراخور ظرفیت و فهم آنان، عقاید دینی را تعلیم‌شان دهند. نیز با عمل خود، دیانت را به ایشان بنمایانند، تا فرزندانی بپرورانند که سبب سعادت دنیا و آخرتشان باشند. به امید خدا. ۱۳ تیر ۱۴۰۳ ۱. منسوب به امام علی (ع). ۲. نامهٔ ۳۱ نهج‌البلاغه؛ نامه به امام حسن (ع). ۳. وسائل‌الشیعه؛ ج ۱۵، ص ۱۹۶. ۴. مرجئه؛ نام پیروان یکی از مکتب‌های منحرف است. ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید 👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌹 اخلاق کریمانه 🖌 : اخلاقم آرزوست... (۶) یکی از خوانندگان ارجمندمان، که خودْ سری در دانش دارد و قلبی در فضائل و دستی بر قلم، فرموده است: «لطفاً کمی اخلاق بگویید.» سخن ایشان حق است. باید اخلاق گفت. اخلاق نوشت. اخلاق خواند. اخلاق شنید. اخلاق عمل کرد. جان را به اخلاق آراست. ما اکنون، بیش از هر زمان، محتاج اخلاقیم؛ اخلاق فردی، اخلاق خانوادگی، اخلاق اجتماعی. در این روزگار، گَردِ فقر اخلاقی، بر سر و جانمان نشسته. به هر سو که می‌نگریم، شاهد نحیفی اخلاقیم. وای بر ما! اما سخن امید آن‌که: عطش اخلاق نیز رو به فزونی است. ما از کم‌نوری اخلاق، سرمان به سنگ خورده. از ضعف اخلاق، جانمان به فغان آمده. از تهی‌گشتن ظرف اخلاق، لب‌های روحمان خشک شده؛ بلکه تَرَک خورده است. این پند نیز نیست، هشدار است: اقوام روزگار به اخلاق زنده‌اند قومی که گشت فاقد اخلاق مردنی‌ست۱ عربان نیز می‌گویند: وَ إِنَّمَا الأُمَمُ الأَخْلاقُ مَا بَقِيَتْ فَإِنْ هُمُ ذَهَبَتْ أَخْلاقُهُمْ ذَهَبُوا۲ ملت‌ها، تا اخلاق دارند، ماندگارند پس اگر اخلاقشان برود، خودشان نیز می‌روند معلوم نیست که بیت فارسی، ترجمهٔ عربی است یا برعکس یا هر کدام مستقل‌اند. 🍀 کدامین اخلاق؟ به کدامین اخلاق محتاجیم؟ همان که پیامبرمان بر تکمیل آن فرستاده شد: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ»؛۳ من از جانب خدا آمده‌ام تا بزرگمنشی‌های اخلاق را رشد دهم، کامل کنم. تکمیل فضیلت‌ها یعنی رشد فضائل و رفع رذائل. فربهی جان. صیقلی روان. بالندگی روح. سرفرازی ارزش‌ها. نیکویی کردارها. فراخی سینه‌ها. روییدن گلبوته‌های زیبایی‌ها... تا بزرگواری‌ها سربرآورند. پلشتی‌ها سرافکنند. چشمه‌های اشک‌ها، به اندک تلاطمی، بجوشند و غبارهای نشسته‌‌برجان را بشویند. تا زبان باطن و زبان ظاهر، به ذکر خدا بجنبد. تا قلب‌ها، به یاد یار، بطپند. تا چشم‌های خیره، فروخوابند. تا زبان‌های دراز، کوتاه شوند. خدایا! دشت‌های جان‌هایمان محتاج بارانند، پس بباران! الاهی! دهلیز‌های قلب‌هایمان نیازمند لایروبی‌اند، پس بشوران! یا رب! دعای خسته‌دلان مستجاب کن! {ادامه دارد. به لطف خدا.} ۴ شهریور ۱۴۰۳ ۱. ملک‌الشعرای بهار. ۲. أحمد شوقی. ۳. مکارم الأخلاق، جلد۱. ما را در رسانه‌هایمان دنبال کنید👇 🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1 🌐 https://eitaa.com/Mazaheriesfahani