اخلاق و عرفان
🌹 به یاد آن فقیه پارسا
(آیتالله سیدمحمدباقر امامی ۲)
🖌 نویسنده: علیاکبر مظاهری
🌿 زیباییهای اخلاق (۸)
🔻 اشاره
قرارمان با شمایان؛ خوانندگان خوبمان، این است که از اخلاق بنویسیم و گوشههایی از زیباییهای اخلاق را بنمایانیم و نیز پارهای از اخلاقمداران را نشان دهیم، تا جانهایمان فربه شود و مبادا از نبود کرامتهای اخلاقی، ناامید شویم و مبادا بپنداریم که عصر انسانیتِ کریمانه، گذشته است.
اینک با هم شویم و سر قرارمان رویم.
پیش از ورود به گوشههایی از زندگی آیتالله سیدمحمدباقر امامی، این سخن جاننواز پیامبرمان را ببینیم:
«مَن وَرَخَ مُؤمِناً فَقَدَ أحیاهُ»؛۱
کسی که تاریخ زندگانی مؤمنی را بنگارد، او را زنده کرده است.
❤️ عارف پاکجان
اگرچه تیران، همیشه عالمانی در ساحَت دیانت داشته و دارد، اما همیشه چنین است که عالمان ربّانی و راهبران خدامدار، در هر عرصه و زمان، اندکشمارند؛ زیرا ایشان، گوهران فضیلتهای مردماناند. ازاینرو، گردونهٔ زمان باید بگردد و چرخ افلاک باید بچرخد و عناصر گوناگون باید زیرورو شوند تا گوهرهای گرانسنگ، تابناکانه، نمایان گردند. و باید که «پدر پیر فلک»، صبوری بسیار ورزد تا آنکه «مادر گیتی»، دگرباره فرزندی «امامیگونه» بزاید.
اگرچه ستارهٔ تابناک وجود آیتالله سیدمحمدباقر امامی از آسمان جامعهٔ ما افول کرد، اما او اکنون در افقی فراتر و پهناورتر، طلوع نموده و آن اخترفروزان را هرگز غروبی نیست.
اگرچه آن عزیز سفرکرده، ما خاکیان را به داغ فراق خویش گداخت، اما با حضور خجستهاش در محفل ملکوتیان، آسمانیان را شادمان ساخت. خوشا آنان با این میهمان ارجمندشان!
💎 خصال نیکو
اگرچه توصیف همه خصلتهای نیکوی آن بزرگمرد و نمایاندن همهٔ زوایای شخصیت ایشان، کاری است ناشدنی، اما دیدن و نمایاندن گوشههایی از اوصاف و کردارهای آن عزیز، دستیافتنی است و غنیمتشمردنی:
۱. اخلاص
تمامی کردارهای ایشان، «خداییرنگ» بود. ما کردار و گفتار و صفتی از ایشان سراغ نداریم که اندکی شائبهٔ غیرخدایی داشته باشد. و این از ارجمندترین خصال آن بزرگوار است. و اینک ما، یکایکمان و تمامی جامعهمان، به این خصلت مبارک، سخت نیازمندیم.
البته، به فرمودهٔ امیر مومنان - علیهالسلام: «الإخلاصُ ثمرة العبادة»؛۲
اخلاص، ثمرهٔ عبادت و بندگی خدا است.
و آن سیّد عابد، از همین طریق به این ثمرهٔ نیکو دست یافت.
در آموزههای دینی ما، به پاکیزگی کردار، بیش از حجم و اندازهٔ کار، بها داده شده است. اگرچه کردارهای آن مرحوم، بسیار است، اما لایههای زیرین و باطن اعمال ایشان، بسیار بیشتر و ارجدارتر از لایهٔ رویین آن است.
دریغا که دیدگان ظاهربین، از نگریستن به گوهر باطن، ناتواناند! افسوسا که حجم کردارها، بیش از جلای باطن کارها، نمایان است! اما نه! چه بهتر که نهانها، در این جهان دیده نشوند، تا بهگاه رستاخیز، که درونها هویدا گردند، شگفتی بیشتر آفرینند.
۲. تقواپیشگی
حرمتنهادن بر همهٔ مرزهای قلمرو خداوند، کاری است سترگ، که آن مرد بزرگ، بهخوبی از عهدهٔ آن برآمد. ایشان، با یاریجستن از خدای سبحان، تا نزدیکای مرزهای عصمت پیش رفت.
۳. شهرتگریزی
در دنیایی که پارهای از مردمان، دیانت و ثروت و سلامت و شرافت و همه چیزشان را میبازند تا به شهرت برسند، آن سید پارسا، چنان از بند این کمند شیطانی رهیده بود که هرگز ذرهای از گرد این غبار نامبارک، بر دامان پاکش ننشست. آن کس را که خدا هست، به این گولزنکهای سرابگون چه حاجت است؟!
۴. مردمداری
آن پارسای سرفراز، از بن جان این سخن امیرمؤمنان - علیهالسلام - را باور داشت که: «میان پیشوا و مردمان، نباید حاجب و مانعی باشد.» او محرم اسرار مردم بود و، در حد توان و امکان، گره از کارشان میگشود. اگرچه در این کار، بسیار آزار میدید و فرسوده میشد. مردمان، کسی را از ایشان به خود نزدیکتر نمییافتند.
۵. محبوب دلها
خدای سبحان تعهد فرموده که هر کس ایمان ورزد و کردارهای نیکو آرد، وی را محبوب دلها کند:
«الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا»؛۳
پس جای شگفتی نیست که آن سیّد پارسا، در دلهای پاک، محبوبیتی عاشقانه و ارداتمندانه و مکانتی بلند داشت.
خوشا او که سعادتمندانه زیست و عارفانه رحلت کرد و سرفرازانه برانگیخته خواهد شد.
۲۶ آبان ۱۴۰۳
۱. سفینة البحار، مادهٔ «ورخ».
۲. غررالحکم؛ امام علی (ع).
۳. سورهٔ مریم، آیهٔ ۹۶.
ما را در رسانههایمان دنبال کنید👇
🌐 https://eitaa.com/Mazaheriesfahani
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
#علیاکبر_مظاهری
🌹 به کجا چنین شتابان؟!
🖌 نویسنده: مریم یوسفی عزت
🌿 اخلاق و عرفان
مدتی را در ذهنم مشغول چرایی وجود حجم عظیمی از آشفتگیهای اخلاقی، در جامعهٔ کنونی بودم، و به دنبال راهکاری همهجانبه میگشتم:
۱. چرا این همه بیماری روان؟
شخصی را بعد از سالها دیدم. از خانوادهام پرسیدم: چرا ایشان این اندازه پیر و کُند شدهاند؟ چرا باسواد بالایی که دارند، حتی در نوشتن یک یادداشت کوتاه هم، کمتوان شدهاند؟
گفتند: «حسابدار شرکتشان همهٔ اموال او را بالا کشیده و او مشکل اعصاب و روان پیدا کرده و مدتی را در بیمارستان بستری شده. اکنون هم توان کار ندارند.»
از خود پرسیدم: چه میشود که هوای نفس، چنین افسار پاره میکند؟
۲. چرا پارانوئید؟
در تاکسی کنار خانمی نشسته بودم. میگفت: «عروسم میخواهد طلاق بگیرد. میگوید پسرم پارانوئید دارد. آخر، عروسم کمی بیحجابی میکند. چادر نمیپوشد. دعوایشان میشود. به عروسم میگویم: در زمان ما هم مردها گیر میدادند، اما ما اطاعت میکردیم. پسر من بیمار نیست. بدحجابی و بیعفتی تو، او را غیرتی میکند. مرد است دیگر، حساس است.»
بهراستی، غیرت چیست؟ آیا پارانوئید، همان غیرت است؟ مرد مقصر است یا زن؟
۳. آیا مجبورند دروغ بگویند؟
در جمع دوستان و همکارانم بودم. صحبت از لباس و خرید لوازم شد. بعضیشان تا میتوانستند از اطلاعاتشان استفاده کردند تا بفهمانند که آنها از مکانهای گران و لاکچری خرید میکنند. درحالی که من از زندگیشان مطلع بودم و یقین داشتم که حتی از جلوی آن فروشگاه برند، رد نشدهاند.
در سکوت بودم. با خود در اندیشه بودم که بهراستی، روراستی کجاست؟ چرا کسی از آن اطلاع ندارد؟ آیا زندگی لاکچری به انسان ارزش میدهد؟
۴. چرا حرمتها شکسته شده؟
آن روز، با اتوبوس به منزل میرفتم. اندکی بعد، زن و شوهری دعوایشان شد. اطرافیان سعی کردند دخالت نکنند. ناگهان، خانم یک سیلی به آقا زد و آقا هم یک سیلی به خانم! مسافران که خواستند آنها را از هم جدا کنند، دلداری میدانند که زندگی است دیگر، حل میشود. انگار این دلداری، هیزم آتش شد. خانم، برای دفاع از خودش، هرچه خواست از آقا بدگویی کرد، و آقا هم جوابش را میداد.
غرق در حیرت شدم.
عشق چیست؟ حرمت چیست؟ چرا همسران آبروی یکدیگر را حفظ نمیکنند؟ چرا بر صورت هم سیلی میزنند؟
۵. حق استاد بر شاگرد
در جلسهٔ ارائهٔ یکی از دانشجویان، استاد درس، از دانشجو سؤال کرد: «برای این مسئله، چه راهکاری دارید؟» دانشجو، با حالت تمسخر، پاسخ داد: «باید برایتان کلاس خصوصی بگذارم. نوبت بگیرید تا پاسخ دهم. الان خستهام.»
اغلب دانشجویان، خندیدند. سرم را انداختم پایین. شرم کردم. دلم میخواست خودم را بیندازم زیر پای آن استاد. افسوس!
همچنان، این افکار و چراییها، مشغولم کرده بودند و به دنبال راهکار بودم...
پس از مدتی، در یکی از روزهای مطالعاتیام، یک عبارت را در آثار شهید آوینی خواندم؛ «بازگشت به وطن ایمان». چشمهٔ چشمانم جوشید و گفتم: آری، همین است. راه حل همهٔ این بیاخلاقیها و آشفتگیهای جامعهٔ اسلامی، بازگشت به وطن ایمان است.
راستی! ایمان، تنها نمازگزاری و روزهداری نیست. علاوه بر اینها، اخلاق و انسانیت نیز از دین اسلاماند. اخلاق را از دین جدا نکنیم.
به امید خدا.
۱ آذر ۱۴۰۳
ما را در رسانههایمان دنبال کنید👇
🌐 https://eitaa.com/Mazaheriesfahani
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
#مریم_یوسفی_عزت
#به_کجا_چنین_شتابان؟!
🍃درک وجود آقاجون
🖌 نویسنده: علیاکبر مظاهری
🌹 آقاجون (۴)
🌿 زیباییهای اخلاق (۹)
🔻 اشاره
قرارمان با شمایان؛ خوانندگان خوبمان، این است که از اخلاق بنویسیم و گوشههایی از زیباییهای اخلاق را بنمایانیم و نیز پارهای از اخلاقمداران را نشان دهیم، تا جانهایمان فربه شود و مبادا از نبود کرامتهای اخلاقی، ناامید شویم و مبادا بپنداریم که عصر انسانیتِ کریمانه، گذشته است.
اینک با هم شویم و سر قرارمان رویم.
تقریباً ۱۷ ساله بودم که آقاجون به آسمان رفت. یعنی حدود ۱۷ سال، وجود ایشان را بهگونهٔ حضوری درک کردم. نیز حکایتهایی از مادرم و دیگران شنیدم که بسیاری از آنها را در حافظه دارم و برخی را نوشتهام و منتشر کردهام. این درک وجود، ذخیرههای ذهن، دیدهها، شنیدهها، و خاطرهها را دارم مینویسم تا کتابی شود. انشاءالله.
🌻سخن با دایجونحسین و آقامحسن
امروز با دایجونحسین (آیتالله مظاهری)، صحبت داشتم. الحمدلله حالشان بهتر است. برای خودم و خانوادهام دعا کردند. آقامحسن مظاهری (فرزند ارشد دایجونمحمد، برادرزادهٔ دایجونحسین)، یاوری بسیاری با داییجونحسین دارند. به ایشان گفتم که میتواند دربارهٔ آقاجون خاطره بگیرد. و گفتم که حالا چهارنفرند که بیشترین خاطرات را از آقاجون دارند: دایجونحسین (عموی آقامحسن)، دایجونمحمد (پدر آقامحسن)، مادرتان، و خانمدایی؛ همسر دایجونحسین. هرچه میتوانید از ایشان شرح احوال آقاجون را بگیرید و برایم بفرستید؛ مکتوب، صوتی، و هرگونهٔ دیگر. ایشان گفت: «علاوهٔ بر ایشان، از دوستان و آشنایان قدیم هم دارم خاطره میگیرم.» و نمونهای را برایم بیان کرد؛ مختصر.
تشکر کردم و گفتم که همچنان منتظرم.
به امید خدا.
۱۴ آذر ۱۴۰۳
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 https://eitaa.com/Mazaheriesfahani
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
#علیاکبر_مظاهری
🌹 یارِ ارجدارِ علی!
🖌 نویسنده: علیاکبر مظاهری
🌻 توصیف امیرمؤمنان - علیهالسلام - از ویژگیهای برادری که دوستش میداشت
🔹یکی از شیوههای تربیتی امام علی - علیهالسلام - این بود که اوصاف خوبان را بیان میفرمود و زیباییها و فرخندگیهایشان را توصیف میکرد تا رغبتی شیرین در جان آدمیان، برای وصول به جایگاه ستودهٔ آنان، بهوجود آورد و مردمان را به اقتدای آن مقتدایان فرا بخواند.
مولای خوبان، در یک سخن ارزشمند، کسی را نیکو و عظیم توصیف میکند و او را برادر خویش مینامد که زمانی با وی روزگار میگذرانده است؛ اما نام او را نمیآورد. برخی، به گمان، وی را ابوذر میدانند و برخی، کسان دیگری را نام میبرند؛ اما همین نامنیاوردن امیرمؤمنان از آن یار ارجدار خویش، حلاوت و ذکاوتی را به همراه دارد؛ زیرا هم حس کاوشگری را در آدمی برمیانگیزاند و هم این رغبت را در آدمی شکوفا میکند که هرکس خویشتن را به جای آن یار بینام علی - علیهالسلام - فرض کند و بکوشد تا آن اوصاف خجسته را بهدست بیاورد؛ چنانکه مولا وی را نیز برادر خویش بخواند.
🔹 اینک اوصاف و خصلتهای آن یار ارجدار را از زبان عطرافشان مولایمان، در حکمت ۲۸۹ نهجالبلاغه، میشنویم:
در روزگاران گذشته، برادری داشتم «خدایی» که برادریمان بر طریقت الاهی بود. او چنین بود:
۱. کوچکی دنیا در چشم او، وی را در دیدهٔ من، بزرگ کرده بود! (چون متاع فریبای این جهان و خواهشهای ناروای نفسانی، نزد وی حقیر مینمود، وی در جان من، عظیم نشسته بود.)
۲. از سیطرهٔ شکم خویش، بیرون بود؛ از اینرو، به آنچه نمییافت، اشتها نمیکرد و در آنچه مییافت، زیادهروی نمینمود.
۳. بیشترین اوقات روزگارش را خاموش بود. (خاموشیاش نه از سر ناتوانی در گفتار بود، بلکه برای بیشتر اندیشیدن و به وادی بیهودهگویی نیفتادن بود؛ زیرا هنگامی که ضرورت سخنراندن فراهم میآمد:)
۴. چون سخن میگفت، چنان بود که سخنوران را از سخنراندن بازمیداشت و بر آنان چیرگی مییافت و عطش پرسشگران را فرو مینشاند.
۵. (از فرط بیآزاری و فروتنی، به ظاهر و در دیدهٔ ظاهربینان،) ناتوان و مستضعف بود.
۶. هنگامهٔ تلاش و کارزار، چونان شیر بیشه بود و مار بیابان. (؛ خشمگین و خروشان و پُرزهر و شتابان!)
۷. (از منازعههای فضیلتسوز و جدالهای خصمانه، پرهیز میکرد و تا کار به داوری نمیرسید و] تا نزد قاضی نمیآمد، دلیلی نمیآورد و برهانی اقامه نمیکرد.
۸. کسی را بر کاری که (به ظاهر ناروا بود و) امکان عذر و بهانهای در آن میبود، ملامت نمیکرد تا آنکه عذر و بهانهاش را میشنید.
۹. از هیچ دردی نمینالید و شکایت نمیکرد؛ مگر پس از بهبود و سلامت. (آنهم از باب حکایت.)
۱۰. آنچه را عمل میکرد، میگفت و آنچه را عمل نمیکرد، نمیگفت.
۱۱. اگر در گفتن، از وی سبقت میجستند، در خاموشی بر او چیرگی نمییافتند.
۱۲. بر سخنشنیدن، شوقناکتر بود تا بر سخنگفتن.
۱۳. هرگاه که دو کار برایش پیش میآمد، مینگریست که کدامشان به هوای نفس نزدیکتر و به هوس دل، شیرینتر است تا با آن مخالفت بورزد. (زیرا بهوضوح میدانست که آنچه با هوای نفس ملایمتر است، با عقل و شرع مخالفتر است.)
پس شما نیز این خصلتها را فراگیرید و خویشتن را بر آنها وادارید و برای یافتن آنها بکوشید و به آنها رغبت ورزید. (شما نیز مانند آن برادر من، شایستگیِ یافتن این اوصاف حمیده و اخلاق پسندیده را در خویشتن فراهم آورید) اما اگر توان یافتن همهٔ آنها را ندارید، هر مقدار را که میتوانید، فرابگیرید؛ زیرا برخی را بهدستآوردن، بهتر است از همه را وانهادن.
۲۷ آذر ۱۴۰۳
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 https://eitaa.com/Mazaheriesfahani
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
#علیاکبر_مظاهری
#یار_ارجدار_علی!
🌹 آیت کبرای خدا! #بازنشر
🎤 از زبان امام خمینی
💎 برای زنها کمال افتخار است که روز تولد حضرت صدیقه را روز زن قرار دادهاند، افتخار است و مسئولیت.
💎 من راجع به حضرت صدیقه- سلام الله علیها- خودم را قاصر میدانم که ذکری بکنم، فقط اکتفا میکنم به یک روایت که در کافی شریف است و با سند معتبر نقل شده است و آن روایت این است که حضرت صادق- سلام الله علیه- میفرماید: فاطمه - سلام الله علیها - بعد از پدرش ۷۵ روز زنده بودند ... و جبرئیل امین میآمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض میکرد و مسائلی از آینده نقل میکرد. ظاهر روایت این است که در این ۷۵ روز. مراودهای بوده است؛ یعنی رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است. و گمان ندارم که غیر از طبقهٔ اول از انبیای عظام، درباره کسی اینطور وارد شده باشد که در ظرف ۷۵ روز، جبرئیل امین رفت و آمد داشته است و مسائل را در آتیهای که واقع میشده است، مسائل را ذکر کرده است. و آنچه که به ذریه او میرسیده است در آتیه، ذکر کرده است و حضرت امیر هم آنها را نوشته است، کاتب وحی بوده است حضرت امیر، همان طوری که کاتب وحی رسول خدا بوده است ... مسئله آمدن جبرئیل برای کسی، یک مسئله ساده نیست. خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی میآید و امکان دارد بیاید. این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل میخواهد بیاید و مقام جبرئیل، که روح اعظم است. حتی درباره ائمه هم من ندیدهام که وارد شده باشد این طور که جبرئیل بر آنها نازل شده باشد... من این شرافت و فضیلت را از همه فضایلی که برای حضرت زهرا ذکر کردهاند- با اینکه آنها هم فضایل بزرگی است - این فضیلت را من بالاتر از همه میدانم که برای غیر انبیا- علیهم السلام- آن هم نه همه انبیا، برای طبقه بالای انبیا- علیهم السلام- و بعض از اولیایی که در رتبه آنها هست، برای کس دیگر حاصل نشده. و با این تعبیری که مراوده داشته است جبرئیل در این هفتاد و چند روز، برای هیچ کس تا کنون واقع نشده و این از فضایلی است که از مختصات حضرت صدیقه- سلام الله علیها- است.
امام خمینی (ره)؛ ۱۱ اسفند ۱۳۶۴
(صحیفه امام خمینی، ج ۲۰، صص ۴ تا ۶)
۲ دی ۱۴۰۳
🌐 http://mazaheri.andishvaran.ir
#علیاکبر_مظاهری_اصفهانی _
#پایگاه_اندیشوران_حوزه
🌐 http://mazaheriesfahani.blog.ir/
#وبسایت_علیاکبر_مظاهری
🌹 بیا تا گل برافشانیم!
🖌 نویسنده: علیاکبر مظاهری
🌿 زیباییهای اخلاق (۱۰)
🔻 اشاره
قرارمان با شمایان؛ خوانندگان خوبمان، این است که از اخلاق بنویسیم و گوشههایی از زیباییهای اخلاق را بنمایانیم و نیز پارهای از اخلاقمداران را نشان دهیم، تا جانهایمان فربه شود و مبادا از نبود کرامتهای اخلاقی، ناامید شویم و مبادا بپنداریم که عصر انسانیتِ کریمانه، گذشته است.
اینک با هم شویم و سر قرارمان رویم.
🌻 فرهنگ روان (رونده)
بخشی از فرهنگها و عادتها؛ چه درست و چه غلط؛ ریشه در پیشینهٔ مردمان دارد.
بنابرمثال: وقتی دختربچهها میبینند که مادرشان با مادربزرگشان دشمنی میورزند، از همدیگر بد میگویند، با هم بدی میکنند، این باور در وجودشان میجوشد که مامانها و مامانبزرگها ذاتاً دشمن هم آفریده شدهاند. آنان با این باور غلط، رشد میکنند. وقتی بزرگ شدند و عروس شدند، مادرشوهرشان به ذهنشان بد میآید، با او بدکرداری میکنند. و زمانی که عروس میگیرند و مادرشوهر میشوند، عروسشان به ذهنشان بد میآید، با او کجرفتاری میکنند، او را میچزانند. و این رشته دراز میشود و به نسلهای بعد و بعدیها میرسد.
آفرین به مولوی. چه درست گفته است:
رگرگ است این آب شیرین و آب شور
در خلایق میرود تا نفخ صور۱
آری؛ ای بسا عقیدهای، باوری، فرهنگی، تا همیشهٔ روزگار، استمرار مییابد و روزگاران مردمانی را به زیر سلطهٔ خود میکشاند.
🥰 اما حکایت آبجیزهرا و مریمخانم
اگر دشمنی عروس و مادرشوهر، ذاتی آدمی میبود، نمیباید آبجیزهرا و مریمخانم، اینهمه با هم دوست باشند.
مریمخانم، بیش از سیسال است که عروس آبجیزهرا شده است و همسر علیآقا. در این زمان بلند، «حتی یکبار» نزاع نکردهاند، دعوا نکردهاند، دشمنی نکردهاند. آبجی، عروس را دختر خود میداند، و عروس، آبجی را مادر خود میبیند.
در اصفهان ما (و در ایران ما)، باور بسیاری از مردمان بر این است که عروس و مادرشوهر، هووی هماند؛ بدخواه یکدیگرند، دشمناند! (کشورها و ملتهای دیگر را نمیدانم. باید تحقیق کنم.)
اما آبجیزهرا و مریمخانم، مادر - دخترند، دوست همدیگرند، عزیز هماند.
اگر دشمنی عروس و مادرشوهر، ذاتی آدمی میبود، نمیباید آبجیزهرا و مریمخانم اینهمه با هم دوست باشند.
بیایید برای رضای خداوند و سعادتمندی خودمان، اندکی عاقلتر باشیم.
به امید خدا.
۹ دی ۱۴۰۳
۱. مثنوی معنوی، مولوی.
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 https://eitaa.com/Mazaheriesfahani
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
#علیاکبر_مظاهری
#زیباییهای_اخلاق
4.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 انقلابیبودن امیر مؤمنان (ع) چنین بود.
هر چه امام علی (ع) دارد، از توحید او سرچشمه میگیرد.
🌸 سالروز ولادت عدل مجسم؛ امیر موحدان و روز پدر و روز مرد، مبارکا بادا!
۲۴ دی ۱۴۰۳
🌐 http://mazaheri.andishvaran.ir
#علیاکبر_مظاهری_اصفهانی _
#پایگاه_اندیشوران_حوزه
🌐 http://mazaheriesfahani.blog.ir/
#وبسایت_علیاکبر_مظاهری
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 https://eitaa.com/Mazaheriesfahani
#علیاکبر_مظاهری
شاطر حسین نایب.pdf
حجم:
163K
🔹 شاطرحسین نایب
🖌 نویسنده: علیاکبر مظاهری
✅ منتشرشده در شمارهٔ ۱۶۵ ماهنامهٔ «خانهٔ خوبان»
✔️ فایل پیدیاف، بهمن ۱۴۰۳
۱ اسفند ۱۴۰۳
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 https://eitaa.com/Mazaheriesfahani
#علیاکبر_مظاهری
عشق ممنوعه.pdf
حجم:
146.2K
🔹 عشق ممنوعه!
🖌 نویسنده و مشاور: علیاکبر مظاهری
✅ منتشرشده در شمارهٔ ۱۶۵ ماهنامهٔ «خانهٔ خوبان»
✔️ فایل پیدیاف، بهمن ۱۴۰۳
۳ اسفند ۱۴۰۳
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 https://eitaa.com/Mazaheriesfahani
#علیاکبر_مظاهری
استاد مظاهری.pdf
حجم:
1.66M
🌹 قطعا به هرچه میگویند عمل میکنند
🌸 خاطرات خواندنی حجتالاسلام علیاکبر مظاهری از یازده سال حضور مستمر در کلاس تفسیر آیتالله العظمی جوادی آملی
✅ منتشرشده در شمارهٔ ۳ مجلهٔ «همشهری آیه»
✔️ فایل پیدیاف، ۱۴۰۳
۹ اسفند ۱۴۰۳
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 https://eitaa.com/Mazaheriesfahani
#علیاکبر_مظاهری
هدایت شده از از زبان مشاور | علیاکبر مظاهری
💎 «آن»های عارفان
🖋 #نویسنده_و_مشاور: #علی_اکبر_مظاهری
عارفان هردمی دو عید کنند
عنکبوتان مگس قدید کنند
در این «آن»؛ همین الان، نیمههای شب ماه رمضان، دارم «کشفالاسرار» را میخوانم؛ سورهٔ الانسان. چه حلاوتی!
صاحبدلی (که نامش را «مولوی _ شمس» نهادهام؛ زیرا مولویوار، شیفتهٔ شمسی است)، پیام داد:
«معذرت که این وقت شب مزاحم شدم. نماز که میخوانم، از آن لذت نمیبرم. دوست دارم به خدا نزدیکتر شوم. باید چهکار کنم؟ میشود من را پلهپله ببرید بالا؟ باید چهکار کنم؟»
گفتم: از قضا وقت خوبی است. مزاحمتی هم نیست که معذرت بخواهد.
اکنون چنین کنید:
۱. هیچ لذتی، مطلقاً، به لذت عبادت نمیرسد.
بهتر بگویم: لذت عبادت، از همهٔ لذتهای جهان، بالاتر است؛ همهٔ لذتهای بردنی، چشیدنی، اندیشیدنی.
این معنا را به دل و ذهنتان تلقین کنید تا باور کنند. آنگاه با همهٔ وجودتان، آن لذت بیبدیل را ادراک کنید.
۲. عادتهای ستبرشدهٔ عبادتهایتان را بشکنید. یکنواختی، دلزدگی میآورد، یا کسالت یا ملالت. نمازهایتان را تطور دهید؛ طوربهطور کنید. با حفظ واجبات نماز، شکلهای عادتشدهٔ آن را بشکنید. زمانها، مکانها، بیانهای آن را گوناگون کنید. چونان عارفانی باشید که در هر دمی دو عید دارند؛ این «آن»، عیدشان است. در «آن» بعدی، عیدی دیگر دارند. اما عنکبوتان، (دور از جان خودمان)، عادت دارند مگسان شکارکردهٔ خود را کهنه کنند.
عارفان هردمی دو عید کنند
عنکبوتان مگس قدید کنند
۷ اردیبهشت ۱۴۰۱
۲۵ ماه رمضان ۱۴۴۳
بازنشر: ۱۲ اسفند ۱۴۰۳
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 https://eitaa.com/Mazaheriesfahani
#علیاکبر_مظاهری
رمضان.pdf
حجم:
3.84M
🌹 دعاهای ماه مبارک رمضان
۱۳ اسفند ۱۴۰۳
ما را در رسانههایمان دنبال کنید 👇
🌐 http://zil.ink/mazaheriesfahani?v=1
🌐 https://eitaa.com/Mazaheriesfahani
#علیاکبر_مظاهری