بسم الله الرحمن الرحیم
🔹 #اصحاب_الحسین علیهمالسلام
🔹 #حضرت_حبیب علیه السلام
🔹 #کودک_با_معرفت...
(( #مجلسی )) علامه ی والا تبار
این روایت ، نقل کرده در (( بحار ))
بود روزی خاتمِ پیغمبران
همرهِ اصحاب ، در راهی روان
دید در ره ، کودکِ دُردانه ای
کاو بُوَد با سنّ کم ، فرزانه ای
در میانِ ره ، رسولِ حق پرست
با لبِ خندان گشودی هر دو دست
خواند کودک را رسولِ مهر کیش
از کرم بگرفت در آغوشِ خویش
او که باشد رحمهٌ للعالمین
مهربانی کرد با آن نازنین
گاه دستِ رحمتش بر سر کشید
گاه از رخسارِ وی ، گلبوسه چید
عاقبت ، اصحاب بگشودند لب
کای وجودت مایه ی فخرِ عرب
کودکی که در بغل دارید ، کیست ؟
این همه احسان به او از بهر چیست ؟
گفت در پاسخ ، رسول کردگار
هستم او را از دل و جان ، دوستدار
شد مُحبّ او رسول عالمین
چونکه در قلبش بُوَد حبّ حسین
در کلاسِ حبّ فرزند بتول
این پسر در آزمون گشته قبول
روزی آن ریحانه ی خیر البشر
از رهی کاو بود ، افتادش گذر
دیدم از جای قدم های حسین
از همان خاکِ کف پای حسین
از زمین برداشت ، بر صورت گذاشت
توتیا بر دیده ز آن تربت گذاشت
فاش گویم ، کز سوی ربّ جلیل
این خبر آورد بر من جبر ئیل
این پسر در ماجرای کربلا
می خرد بر جانِ پاکش هر بلا
او ز انصارِ حسینِ من بُوَد
دشمنِ سبط مرا ، دشمن بُوَد 1
جای دارد بعدِ نقلِ داستان
این سخن گویم به خیل دوستان
الله الله ! هر که باشد با حسین
می تپد قلبش به ذکر یا حسین
هر که یارِ زاده ی زهرا شود
بنده ی فرمانِ آن مولا شود
می شود محبوبِ محبوبِ خدا
شامل الطافِ خاص مصطفی
الغرض ، آن کودک نیکو سرشت
کز وجودِ او صفا گیرد بهشت
گشت از اصحاب و انصار حسین
شد به دشت کربلا ، یار حسین
از قرائن آنچه ظاهر بوده است
او (( حبیب بن مظاهر )) بوده است 2
...
1 ـ علامه مجلسی ؛ بحار الانوار ؛ ج 44 ؛ ص 242 ؛ ح 36 ـ علامه بحرانی ؛ عوالم العلوم ؛ ص133 ـ طریحی ؛ المنتخب ؛ ص 202 ـ شیخ جعفر شوشتری ؛ خصائص الحسینیه ؛ ص 53 .
2 ـ ذبیح الله محلاتی در فرسان الهیجاء این داستان را در شرح حال حبیب بن مظاهر آورده و برغانی در مخزن البکاء آن کودک را حبیب بن مظاهر دانسته است .
🔹 با لمس لینک زیر به #کانال ما بپیوندید:
🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14
🟤 لطفاً برای #نشر_معارف_شیعی و #مناقب و #فضائل_اهل_البیت علیهم السلام و #اشعار_آیینی این کانال را به دوستان خود معرفی کنید.
🤲 التماس دعای فرج.
هدایت شده از سیّد مجتبی علوی
حضرت امام کاظم علیه السلام از پدر بزرگوارش نقل می کند که ؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگام وصیت خطاب به امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود:
«فَاِنَّما مَثَلُکَ فِی الأُمَّةِ مَثَلُ الکَعْبَةِ نَصَبَهااللّه ُ عَلَما وَاِنَّما تُؤْتِی مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیق وَنَأی سَحِیقٍ وَلا تَأتی وَاِنَّما اَنْتَ عَلَمُ الْهُدی وَنُورُالدِّینِ وَهُوَ نُورُاللّه ِ...»
«فقط مَثَل تو در میان امت، مَثل کعبه است که خداوند به عنوان عَلَم و پرچم، آن را نصب کرد و معین نمود و از هر درّه عمیق و ناحیه دور دستی به سوی او می شتابند و او به سوی آنها نمی رود ...!!
و تو ای علی ...!! پرچم هدایتی و نور و روشنایی دینی و آن نور خدا است...»
📗الأمالي( للصدوق) ...ج ۲۳ ...ص ۴۸۳.
(ارسال : جناب آقای حجةالاسلام دکتر جعفری پور)
.
بسم الله الرحمن الرحیم
🔹 #شهدای_بنی_هاشمی
🔹 #حضرت_علی_اکبر علیه السلام
🔹 #آیه_اخلاص ...
اکبر که در سپهرِ شرف ، آفتاب بود
آئینه ی وجاهتِ ختمی مآب بود
هم پاره ی جگر به جگر پاره ی رسول
هم ترجمانِ وحی و زبانِ کتاب بود
احسانِ او ، زبانزدِ اهلِ مدینه گشت
دستش گره گشایِ همه شیخ و شاب بود
« نار الضّیافه » بر درِ « دار الضّیافه » داشت
کاو را به صاحبانِ کرم انتساب بود
مهمان نواز و مَحرمِ راز و خجسته پی
عالَم ، کویرِ تشنه و او چون سحاب بود
دانایِ حکمت و ثمرِ نخلِ معرفت
دارایِ علم و حلم ، به فصلِ شباب بود
آید به گوشِ جان « اَوَلَسنا عَلَی الحَقَش »
او را مرامِ نیک و کلامِ صواب بود
او را خدا ز « عترتِ عمران » گزیده بود
اسرار ، بی شمار ، در این انتخاب بود
اوّل قتیلِ نسلِ خلیلِ خدا به طف
جانبازی اش به سوی جنان ، فتحِ باب بود
در او عیان ، تجلّیِ ایمانِ پنجتن
بر عقلِ کُل ، حسین گل و او گلاب بود
چونان عمو ، برایش امان آمد از عدو
رد کرد آن امان که ز اهلِ عذاب بود
عبّاس و او به سوره ی اخلاص ، آیه اند
آن ماه آلِ هاشم و این آفتاب بود
بی شُبهه ، شبهِ ختم رسالت به کربلا
از پایه های اصلیِ این انقلاب بود
هر کس که بُرد وقت دعا ، نامِ او به لب
هر حاجتی که خواست ز حق ، مستجاب بود
شش گوشه شد ضریحِ حسین از وجودِ او
پایین ِ پایِ باب ، وِ را جایِ خواب بود
روزِ دَهُم ، امام سوُم را غریب دید
« هَل مِن مُغیثِ » خون خدا ، بی جواب بود
رخصت طلب نمود و به میدان روانه گشت
شوقِ شهادتش به سر و در شتاب بود
وقتی روان ، روانِ حسین از خیام شد
از خوفِ او ، به قلبِ عدو ، اضطراب بود
با یأس بر پسر ، پدر آن دم نگاه کرد
بغضِ گلوش ، چون شکننده حُباب بود
بر دست خود محاسنِ پاکش گرفت و گفت :
حرفی که شرحِ درد دلِ بی حساب بود
یا رب ! گواه باش به جنگِ سپاه کفر
عازم شد آن جوان که چو ختمی مآب بود
نامش علی ، شبیه ترین فرد ، بر رسول
در خَلق و خُلق و منطقش ، آن مستطاب بود
کم کم علی به مرکزِ میدان قدم نهاد
شمشیر داشت بر کف و پا در رکاب بود
لب بر رجز گشاد و بر آن قوم ، پند داد
بی بهره گر چه آن همه وعظ و خطاب بود
در ، دم شکافت قلبِ سپاه یزید را
شمشیرِ وی ز خونِ عدو ، کامیاب بود
شمشیر زد چو شیرِ خدا ، در مصاف شرک
او شاهبازِ دین و عدو چون غُراب بود
دشمن به زیرِ ضربه ی جانسوز وی ، چنان
ماری ، اسیرِ پنجه ی تیز عُقاب بود
آمد دمی به نزدِ پدر ، خسته ، تشنه کام
لعل لبش تَرَک تَرَک از قحطِ آب بود
بوسید خون حق ز لبِ آن جوان که هان!
بنگر که خشکتر ز لبت ، کامِ باب بود
پس در دهان ، زبانِ عزیزِ دلش نهاد
بس رازها در این عملِ آن جناب بود
فرمود : صبر کن ، که پیمبر تو را دهد
آبی که هر سؤالِ عطش را جواب بود
بار دگر به سوی سپه گشت حمله ور
رزمنده ای که حافظِ اُمّ الکتاب بود
آمد هدف به ضربتِ دشمن ز هر طرف
آن قوم را به کشتنِ اکبر ، شتاب بود
با جسمِ پاره پاره چو افتاد بر تراب
فرقش دو تا ز تیغ ، چنان بوتراب بود
آمد حسین و خم شد و رخ بر رخش نهاد
اشکش روان ز دیده ، چنان دُرّ ناب بود
گفت : ای عزیزِ دل ، پسرم ، نورِ دیده ام
با بودنِ تو ، در دلِ من ، صبر و تاب بود
رفتیّ و راحت از غمِ دنیا شدی ، علی
بابت غریب مانده و قلبش کباب بود
جانا ! پس از تو خاک به سر باد ، دهر را
بعد از تو کاش خانه ی عالَم ، خراب بود
برداشت چونکه صورت از آن رویِ لاله گون
گویی ز خون ، محاسن او را خضاب بود
از « #ایزدی » قبول کن این شعر ، یا حسین !
او را امید بر کَرَمت ، بی حساب بود
🔹 با لمس لینک زیر به #کانال ما بپیوندید:
🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14
🟤 لطفاً برای #نشر_معارف_شیعی و #مناقب و #فضائل_اهل_البیت علیهم السلام و #اشعار_آیینی این کانال را به دوستان خود معرفی کنید.
🤲 التماس دعای فرج.
#کلام_علماء
💠 مرحوم حضرت آیت الله مرعشی نجفی رضوان الله علیه در تعلیقات خود بر کتاب احقاق الحق شهید نور الله شوشتری رضوان الله علیه در رابطه با جریان تصوف مینویسد:
👈 از نظر من مصیبت صوفیان برای اسلام، از بزرگترین مصائب است؛ زیرا ارکان اسلام را منهدم ساخت و بنیان آنرا تَرَک داد.
پس از جستجوی عمیق و گردش در میدانهای کلمات آنان و اطلاع از مطالب مخفی آنان و یافتن رازهای پوشیده آنان در پی دیدار با سران فرقههای تصوف، بر من روشن شد که این درد،
از راهبان نصارا به دین اسلام سرایت کرده و گروهی از عامه (اهل تسنن) مانند: حسن بصری و شبلی و معروف و طاووس و زهری و جنید و دیگران آن را گرفتند، سپس از آنان به شیعه سرایت کرد تا اینکه کارشان بالا گرفت و پرچمهایشان برافراشته شد،
به گونهای که از اساس دین سنگی را روی سنگ باقی نگذاشتند.
⭕️ آنان نصوص کتاب و سنت را تاویل کردند و با احکام فطری عقلی مخالفت نمودند و به #وحدت_وجود و حتی موجود ملتزم شدند و در عبادت وجهه گرفتند و بر اوراد آکنده از #کفر و اباطیل که رؤسای آنها میساختند، مداومت کردند و به چیزی پایبند گردیدند که آن را ذکر خفی قلبی مینامیدند و از سمت راست قلب شروع میشد و به سمت چپ خاتمه مییافت.
گاهی آن را سفر از حق به خلق مینامیدند و گاهی نزول از قوس صعودی به قوس نزولی، و بالکعس که از آن به عنوان سفر از خلق به حق و عروج از قوس نزولی به قوس صعودی تعبیر کردهاند،
خدا به داد این شیادان برسد، پس چرندیات خود را به فقه سرایت دادند، همچنین در مبحث نیت و غیر آن و دیدم بعضی از مرشدان آنان را که اشعار مغربی #عارف را از روی دیوانش میخواندند و گریه میکردند و به آن اعتنا میکردند همچون اعتنایی که به آیات قرآن کریم میشود،
جای تاسف است برای قومی، کسانی که قرآن شریف را ترک کنند و دعاهای صحیفه کامله سجادیه را که زبور آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین و سخنان موالی و سروران امامان علیهم السلام را و مشغول شوند به امثال کتاب مغربی و … و دیدم یکی از آنان را که دعوی فضل داشت و از برخی سخنان که به ائمه هدی علیهم السلام نسبت داده شده، برای ترویج مسلک خود استفاده میکند مانند:
🔸«لنا مع الله حالات فیها هو نحن و نحن هو» یعنی برای ما با خدا حالاتی است که در آن حالات او ما هستیم و ما او. و این بینوا در علم و تتبع و تحقیق و ضبط نمیدانست که کتاب مصباح الشریعة و مانند آن که چنین سخنان منکری در آنها جمع شده، ساخته ایادی صوفیان اعصار گذشته است که برای ما به ارث مانده است.
🔹شیوع تصوف و ساختن خانقاهها در قرن چهارم بود. بعضی از مرشدین آن قرن، وقتی تفنن متکلمین را در عقاید دیدند، از فلسفه فیثاغورث و پیروان او در الهیات، قواعدی را اقتباس نمودند و از لاهوتیات اهل کتاب و بت پرستان، جملههایی را گرفتند و آن جملات را به لباس اسلام در آوردند و به علم خاصی تبدیل نمودند که آن علم را علم تصوف یا حقیقت یا باطن یا فقر یا فنا یا کشف و شهود نامیدند.
و در این زمینه کتابها و رسالهها نوشتند و این وضع همچنان ادامه داشت تا آنکه قرن پنجم و قرنهای بعدی فرا رسید و برخی از زیرکان اهل تصوف میدان وسیعی را آماده یافتند تا به اسم ولایت و غوثیه و قطبیه و دعوی تصرف در ملکوت با قوه قدسیه، چه رسد به ناسوت، در میان جاهلان، مقام شامخی همچون مقام نبوت و حتی الوهیت به دست آورند.
⚠️آنان با مقالاتی مبنی بر تاویلات مزخرف و کشف خیالی و رویاها و اوهام، فلسفه تصوف را توسعه دادند و کتابهای پیاپی بسیاری مانند کتاب تعرف و دلالت و نصوص و شروح آن و نفحات و رشحات و مکاشفات و انسان کامل و العوارف و المعارف و التاویلات و غیره که پر از حکایتهای دروغ و قضایای کاملا بیمعناست، نوشتند. وقتی کالای آنان بازار پیدا کرد و نامشان مشهور شد و بازارشان گرم گردید، به فرقهها و دستههای مختلف تقسیم شدند و عوام وسفلگان را با #حدیث_جعلی
«الطرق الی الله بعدد انفاس الخلایق» اغفال کردند و برای هر فرقهای که از دیگران متمایز گردند، علامتهایی را قرار دادند... خداوند ما و شما را از فریب کاریهای بافندگان #عرفان و #فلسفه و #تصوف حفظ کند و ما و شما را از کسانی قرار دهد که به آستانه اهل بیت پیامبر خدا صلوات الله علیهم اجمعین روی میآورند و کسی را جز آنان نمیشناسند. آمین آمین.
📜 احقاق الحق، تالیف نور الله تستری با تعلیقات آیت الله مرعشی، جلد۱، صفحه۱۸۲ - ۱۸۵
{ @AyatollahBahrololom }
22.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ رضاخان و شعائر
🕌 حوزه از روضه است...
🎙بخشی از بیانات: آیت الله
سید محمود بحرالعلوم میردامادی دامظله
🗓 قم مقدسه | ذیالحجه ۱۴۴۵ هـ.ق
#کلیپ_تصویری
{ @AyatollahBahrololom }
بسم الله الرحمن الرحیم
🔹 #شهدای_بنی_هاشمی
🔹 #حضرت_علی_اصغر علیه السلام
روزی که در دیار بلا ، انقلاب بود
قحطیّ آب در حرمِ بو تراب بود
در گاهواره ، کودکِ بی شیر ، ناله داشت
از کف ، قرار داده و در پیچ و تاب بود
هَلْ مِنْ مُعینِ خون خدا را شنید او
شیون بلند کرد و همینش جواب بود
یعنی منم فدایی ات ، ای سبط مصطفی
از داغ بی کسیّ تو ، قلبم کباب بود
می کرد حس ، امام زمانش بُوَد غریب
بر یاری اش مجاهد پا در رکاب بود
وقتی حسین نالة ششماهه را شنید
آمد به سوی خیمه ، دو چشمش پر آب بود
گفتا : بیاورید برم #شیرخواره را
در انتظارِ طفل خود ، آن مستطاب بود
دست خدا گرفت قماطش به روی دست
بر دشمنان سنگدل ، او را خطاب بود
گر رحم بر حسین نکردید و از جفا
بر کشتنش یکایتان را شتاب بود
رحمی کنید بر پسرِ شیر خواره ام
کاند مَثَل چو ماهیِ بیرون ز آب بود
در سنّتِ رسول خدا جدّ اطهرم
بر کامِ تشنه ، آب رساندن ، ثواب بود
این طفلِ شیر خواره ندارد توان جنگ
گرچه وِرا به شیر خدا انتساب بود
دیدند در سپاه ستم پیشه گانِ شام
زاین صحنه و کلامِ حسین ، انقلاب بود
گفتند عدّه ای که به طفلش دهید آب
برخی مخالفِ سخنِ آن جناب بود
ترسید ابن سعد ، سپاهش رود ز دست
در دل وِرا ز آخرِ کار ، اضطراب بود
در فکر گندم ری و حُکمِ امارتش
غافل ز قهرِ خالقِ مالک رقاب بود
گفتا به حرمله که کند کار را تمام
آن تیره دل ، شگفت زده ، زاین عتاب بود
پرسید : زاین دو ، تیرِ سه شعبه ، که را زنم ؟
در چلّه داشت تیر و گهِ انتخاب بود
گفتا : ببین سپیدیِ حلقومِ کودکش
رخشد چنان که در نظرت زرّ ناب بود
یک کامِ خشک ، شد هدف تیرِ آبدار
خورشید سوخت زین غم و گویی مذاب بود
تیر از کمان پرید و به حلقِ علی نشست
و آن صیدِ غرقِ خون شده در پیچ و تاب بود
در منطق یزید و سپاهِ پلیدِ او
شش ماهه را ، سه شعبة سمّی ، جواب بود
لبخند زد به روی پدر ، شد فدای دوست
خاموش شد ز گریه ، تو گویی به خواب بود
جاری شد از گلوی علی ، خونِ خونِ حق
در غنچة خزان زده ، قدری گلاب بود
پاشید چند قطره از آن بر رخِ حسین
روی عزیز فاطمه از خون خضاب بود
بابش حسین ، خونِ وِرا بر فلک فشاند
هر قطره اش به سرخیِ یاقوت ناب بود
گر قطره ای بخاک از آن خون چکیده بود
ارکانِ نُه فلک ، همه از بُن ، خراب بود
آن تیر سوخت جان حسین و دل رباب
بر خرمنِ وجود ، چو برقِ شهاب بود
یارب ! مباد مرد ، خجل گردد از عیال
دارم گمان ، امام ، خجل از رباب بود
وقتی رباب بوسه ز حلقومِ او گرفت
در عرش و فرش ، شورشِ یوم الحساب بود
بابا نماز خوانْد و سپردش به مهدِ گور
آن خاکِ تیره ، چو بر رخِ اصغر ، نقاب بود
خاکم به سر ، شراره به دل ، عقده در گلوست
کاین تلخْ قصّه ، ثبت به چندین کتاب بود
برخی نوشته اند : مزارش شکافتند 1
شاهد بر این قضیّه ، دو چشم رباب بود
نَبْوَد عجب اگر که بگویم : به راه شام
بر نی سرش به جلوه ، چنان آفتاب بود
می خواست مادرش که در آغوش گیردش
افسوس ! دستِ خستة او در طناب بود
زینب به گریه گفت : امان از دل رباب
هر چشم ، چشمه سار و دلِ او کباب بود
گاهی به یاد اصغرِ شیرین لبش ، به شور
کنج خرابه ، ذکر شبش ، ذکر خواب بود
هر کس گریست بهرِ علی ، او دعاش کرد
دانم ، دعای خسته دلان ، مستجاب بود
باب_الحوائج است علی اصغرِ حسین
یادش به شهرِ فیض ، مرا فتحِ باب بود
شکر خدا که « #ایزدی» از صدق و اعتقاد
مدحتسرای عترتِ ختمی مآب بود
1 - ریاض القدس – محمد قزوینی – ج 2 – ص 103 * شیخ سبزواری – جامع النورین – مجلس 28
🔹 با لمس لینک زیر به #کانال ما بپیوندید:
🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14
🟤 لطفاً برای #نشر_معارف_شیعی و #مناقب و #فضائل_اهل_البیت علیهم السلام و #اشعار_آیینی این کانال را به دوستان خود معرفی کنید.
🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️قابل توجه کسانی که بعضا در میادین و خیابانها بدون سینه زدن و گریه کردن صرفا تماشاچی دستجات عزاداری اند!!
✅مرحوم آیتالله علوی گرگانی: ای جوان ۴ روز بیشتر زنده نیستی، در عزای امام حسین (علیه السلام) تماشاچی نباش
🔹بروید در جمعیت و به سر و سینه بزنید و مجالس عزا را گرم کنید.
@damanehemroz
17.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
اخلاق و برخورد #امام_سجاد علیه السلام با مخالفان و نظر علمای اهل تسنن در مورد ایشان
#آیت_الله_قزوینی
🔹 با لمس لینک زیر به #کانال ما بپیوندید:
🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14
🟤 لطفاً برای #نشر_معارف_شیعی و #مناقب و #فضائل_اهل_البیت علیهم السلام و #اشعار_آیینی این کانال را به دوستان خود معرفی کنید.
🤲 التماس دعای فرج.
هدایت شده از Zaeran Alghame Hamedan
شهادت زوار اربعین پاکستانی
متاسفانه طبق آخرین اخبار رسیده امروز یک کاروان زوار پاکستانی در مسیر به طرف ایران برای شرکت در مشایه اربعین توسط گروهک تروریستی سپاه صحابه متوقف شده و بیش از چهل نفر سرنشینان آن به جرم محب اهل بیت علیهم السلام بودن را سر بریدند.