eitaa logo
AmirIzadiHamedani14
437 دنبال‌کننده
72 عکس
314 ویدیو
6 فایل
نشر آثار و اطلاع رسانی جلسات امیر ایزدی همدانی
مشاهده در ایتا
دانلود
AmirIzadiHamedani14
بسم رب الحسن 🔹 #کریم_اهل_البیت 🔸 #سبط_اکبر 🔹 #ایها_المجتبی 🔸 #حُسنِ_خُلق باز امشب ، غرق در نور است
سلام ان شاءالله از امروز تا ۷ صفر که بنا بر روایت مشهور، روز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام است، جهت جلب رضایت و عرض ارادت به محضر مادر سادات حضرت راضیه مرضیه (سلام الله علیها) سعی داریم هر روز شعری از آن امام همام در این کانال به اشتراک بگذاریم.
بسم رب الحسن 🔹 🔸 🔹 🔸 ( شیخِ حلّی ) در کتابِ ( اَلعَدَد ) نقل کرده ماجرایی مُستند شخصی آمد در حضورِ مجتبی گفت : کای فرزند پاک مرتضی می دهم سوگندت اکنون بر کسی کاو جلال و شوکتت داده بسی آنکه بر شخصِ تو داده بی شفیع رتبه ای همچون امامت ، بس رفیع دستگیر از من ، ز پا افتاده ام صبر و تاب و طاقت از کف داده ام دشمنی دارم ، مرا آزرده است آبرویم ، نزد مردم بُرده است بر ضعیفان می کند ظلم و ستم حیله ها بندد به کارش دم به دم نَه به طفلان رحم دارد در مرام نَه به پیران می گذارد احترام چون شنید این گفته ، میرِحق پرست لحظه ای برخاست از جای و نشست گفت : نام دشمنِ خود را بگو تا بگیرم انتقامت را از او گفت : ای بیچارگان را چاره ساز دشمنِ جانم بُوَد فقر و نیاز سبطِ پیغمبر چو خصمِ وی شناخت چاره ای بر کارِ او از لطف ساخت غنچه ی لبهایِ آن حضرت شکفت رو به سوی خادمش بنمود و گفت هر چه کز نقدینه در کاشانه هست آنچه دینار و درم ، در خانه هست جمله را تقدیم بر این مرد کن راحتش از داغ و رنج و درد کن خادم از امرِ ولیّ کردگار داد دِرهَم بهرِ وی پانصد هزار شخصِ مسکین خاطرش خشنودشد شُکر گویِ آن عطا و جود شد پس عزیز فاطمه دادش قسم بر خداوند رحیم و ذوالکرم گفت : اگر این دشمنِ بیدادگر کرد بر تو حمله یک بارِ دگر باز بر این آستان ، بنمای رو در برِ من داد خواهی کن از او در مصافِ او ، پناه تو منم آنکه باشد داد خواه تو منم2 ( ایزدی ) این شیوه ی اهل کساست که خـدا بر پاکیِ ایشـان گواست هر که گوید رازِ دل را با حسن رفع سازد مشکلاتش را حسن این حسن ، آرامِ جان فاطمه است راحت و روح و روان فاطمه است دردها را او مداوا می کند جزء را کُل ، قطره دریا می کند آن زمان که چشم ها گریان بُوَد هر که گرید بر حسن ، خندان بُوَد این که باشد حیّ سبحان را حبیب بود در کاشانه ی خود هم غریب همسرِ نامهربان شد قاتلش سوخت از زهرِ هلاهل ، حاصلش لحظه ی تشییعِ جسمِ اطهرش تیر باران کرد دشمن ، پیکرش پي نوشت ها : 1 ـ جناب شیخ علی بن یوسف حلّی (رحمه الله) ، برادر علامه ی حلی (رحمه الله) و متوفّای نزدیک سنه 705 هـ . ق می باشد . کتاب العدد القویه از آثار اوست ، این کتاب شریف از مصادر بحار الانوار علامه مجلسی (رحمه الله) می باشد. 2 ـ شیخ علی بن یوسف حلی ؛ العدد القویه ؛ ص359 ؛ ح23 ـ علامه مجلسی ؛ بحار الانوار ؛ ج43 ؛ ص350 ؛ ح22 ؛ به نقل از العدد و ج74 ؛ ص235 و همچنین جلاء العیون (ترجمه) ؛ ص546 ـ الشیخ المحمودی ؛ نهج السعاده ؛ ج8 ؛ ص281 به نقل از العدد ـ حجازی خسرو شاهی ؛ دُرر الاخبار ؛ ص306 و... 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 علیه‌السلام 🔹 🔹 علیهم‌السلام به نام خدایی که حمدش سزاست خدایی که روزی دِه ماسواست خدایی که تورات و انجیل را عطا کــرد قـوم سِــــرائیل را خدایی که قرآن به احمد دهد کـــرامت به آل محمّــــد دهد پس از حمد حقّ و ثنای رسول که بی حُبّ او نیست طاعت قبول کنـــم لعن بــــر خــانــــــدان یـزید بر ایشان بگویند «هَل مِن مَزید»؟ بر آن جدّ که بد نام و بدکاره بود بر آن جدّه ای که جگرخواره بود به بـــابش معــــاویّـــــۀ بـد نهاد که بدعت به دوران فراوان نهاد بر آن کاو سر سبط یاسین بُرید عیـــالش به بنـــد اسـارت کشید مرا بار دیگــر به یاد آمده از آنچه به زین العِباد آمده روایت شده، چون شد از او سوال الا ! صاحب عزّ و مجد و جلال در این راه پر رنج و پر ابتلا ز کــــرب و بلا تا به شام بلا کجا خورد بر قلبتان نیشتر؟ کجا بود درد و غمت بیشتر؟ کجا بر شما سخت تر بوده است؟ دلت خسته و دیده تر بوده است شده نقـــل سجّــــاد علیه السّلام سه نوبت به پاسخ بفرمود: شام سپس گفت: وقتی به شام آمدیم به درد و به رنـــج تمــام آمدیم سرِ نیزه دیدیم سرها همه به ویــــژه ســرِ زادۀ فاطمه ز یکسو نوامیسِ فخر حجاز نشستند بر اُشتــــرِ بی جهاز همه سر برهنه همه دلکباب ز بیدادِ مردم به شام خراب بِبُـــردند ما را به بازارها ! رساندند بر ما چه آزارها؟ به بازارهایی که زینت شده به آل محمّـــد، جسارت شده همه بر تماشـای ناموسِ ما به دیدار سرهای از تن جدا ز کاشانــــه هاشـان برون آمدند به ما خاندان طعنه از کین زدند عَلَمهــــای دشمن بپــا گشته بود به شادی بَدَل، هر عزا گشته بود صدای همان قوم، بی چون و چند به تکبیــــر و تهلیـــل بــودی بلند به گِرد عزادارها صف زدند ز راه جفـــا ساز با دف زدند نبود از ندامت در ایشان نشان به شادی قـــرین بود دلهایشان ز قتــل عزیـــزان خیرالانام مبارک، مبارک به لبها تمام به شـــام بـــلا ظلمها دیده ایم چه زخم زبانها که بشنیده ایم الا ! «ایزدی» یاد از شام کن نثار عــدو لعــــن و دشنام کن بخوان از دل و جان دعای فرج دعـــا کن دمـــادم بـرای فـــرج منبع: سحاب رحمت عباس اسماعیلی ص 737 به نقل از انوار الشهاده ص 233 🔸 باتشکر از آقای وطنی بابت تایپ اشعار. 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
هدایت شده از علیرضا مهرپرور
ای دل! مگر نه خاتمه، ماه محرّم است؟ «باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟» گر ماجرای کوفه و کرببلا گذشت «باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟» گویا طلوع کرده به شام، آفتاب عشق «کآشوب در تمامی ذرّات عالم است» صبح ورود شام چنان تیره بُد کز آن «کار جهان و خلق جهان، جمله درهم است» سرهای کشتگان همه بر دوش نیزه‌ها «سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است» آن محشری که کرد به پا چوب خیزران «بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است» رشک مَلَک خرابه‌نشین شد که «محتشم» گفتا: «عزای اشرف اولاد آدم است» :: ویرانه و دل شب و دردانه و پدر آری؛ بساط عشق به‌خوبی فراهم است فردا سپیده، چشم در آن بزم تا گشود بر گِرد شمع دید که پروانه‌ای کم است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
4_5965154544110276465.mp3
2.7M
💢معرفی برخی از مقاتل معتبر توسط آیت الله عندلیب همدانی حفظه‌الله { @etelaresanihamedan } 👈تاریخ کربلاء، "هویت تشیّع" است. باید آن را به درستی حفاظت کنیم!...
هدایت شده از علیرضا مهرپرور
شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید ساز با ناله‌ی ذرّیه‌ی زهرا نزنید سر مردان خدا را به سر نیزه زدید مرد باشید دگر سنگ به زن‌ها نزنید به زنان بر سر بازار اگر سنگ زدید دختران را به کنار سر بابا نزنید علی و فاطمه در جمع شما اِستادند پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید به اسیری که بُوَد در غل و زنجیر زدید به یتیمی که دویده است به صحرا نزنید رقص شادی جلوی محمل زینب نکنید پای سرهای بریده به زمین پا نزنید بگذارید برای شهدا گریه کنیم خنده بر داغ دل سوخته‌ی ما نزنید کشتن فاطمه بین در ودیوار بس است تازیانه به تن زینب کبری نزنید به تماشای سر پاک حسین آمده‌اید اینقدر دست به هنگام تماشا نزنید سخن «میثم» دل سوخته را گوش کنید: دوستان! غیر در خانه‌ی مولا نزنید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
07-Meshkat.mp3
29.39M
بسم الله الرحمن الرحیم رضوان الله علیه باتشکر ویژه از آقای مهرپرور 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 🔹 🔹 شکر لله بر لبم ذکر خداست در سرم صبح و مسا، فکر خداست جز رضای او نخواهم توشه ای هست زین خرمن، مرا هم خوشه ای دل به لطف حیّ سرمد بسته ام بـر تــولّای محمـد بسته ام بر رسول و خاندانش بنده‌ام غیر ایشان دل ز هرکس کنده‌ام ریزه خوارم گِرد خوان اهلبیت دشمنـم بـا دشمنـان اهلبیت ای برادر گوش دل را باز کن بشنو این را و سپس ابراز کن باغـداری در بـرِ زیـن العبـاد درد دل کرد و غمش را شرح داد نـزد مولایش بـدون فاصله داشت از باغ و درختانش گِله گفت: باغم را همه آفت زده خشکسالی گویی آنجا آمده گرچه می کوشم به حفظ آن مدام گشته بی برکت درختانم تمام نا امید از کوشش پیوسته ام زین تلاشِ بی نتیجه خسته ام رهنمایی، رهرو آواره کن چاره سازا ! درد من را چاره کن در جوابش زادۀ فُلک نجات گفت تن دادی به امواج صلات؟ با نماز آیا تو را هست آشتی؟ واندر آن بستان نهالی کاشتی؟ داد پاسخ: کای رُخَت خورشید بخت با شدم آنجا یکی کهنه درخت بندۀ حقّم، جز اینم شیوه نیست شاخسار کهنه ام، کم میوه نیست من مُرَتَّب در جماعت حاضرم بر صفوف اهل طاعت ناظرم باز هم پرسید آن بنده نواز اهل بیتت هست از اهل نماز در میان اقربا و خاندان یا زجمع دوستان، همسایگان بر نماز آیا کسی کاهِل بُوَد؟ وز ستون دین حق، غافل بُوَد؟ گفت: نه! دارند خود شور نماز غرق در فیضند از نور نماز اقربای من، عزیزانم همه چون غلامان و کنیزانم همه بر نماز و وقتش از جان قائلند نی، پی اندیشه های باطلند کرد خواهش از امام السّاجدین کِای خدایت خوانده زین العابدین حال با علم امامت ده جواب چیست عیب کار من ای مستطاب؟ نور چشم خاتم پیغمبران دید چون آن مرد را دل ناگران با تأمُّل زاده ی ختمی مآب باغدار خسته را داد این جواب باغـدارا ! گـرچه باغت کامل است این که کوششهای تو بی حاصل است علّتش را باز گویم گفتنی است شرح آن را گوش کن بشنفتنی است آشیانی ساخته در کنج باغ بر سرِ شاخِ چناری، یک کلاغ تکّۀ پوسیدۀ یک استخوان کرده پنهان در میان آشیان استخوان کوچک، ای جویای راز هست از شخصی که بوده بی نماز ای به قلبت روشنی داده صلات وی کشاورزی که پردازی زکات کرده نزدیکت به بدبختی و آز استخوانِ مُرده ای دور از نماز رو بسوی آشیان زاغ کن هرچه را جُستی برون از باغ کن طبق فرمان امام چارمین سیّد سجّاد زین العابدین باغدار آن استخوان کردی سراغ یافتش در آشیان پیش کلاغ استخوان از باغ او چون دور شد باغ پر از نعمت و از نور شد برکتش از مرحمت دادار داد زحمتِ آن کم شد و میوه زیاد «ایزدی» از بی نمازان دور باش بگذر از ظلمت، به فکر نور باش بی نمازی همچو درد بی دواست چون نماز از حق ستون دین ماست گفتگو با ذات حق زیبا بُوَد حاصلش «تَنْهى‌ عَنِ الْفَحْشا» بُوَد در نماز خود سخن گوی از وفا دور از کبر و ریا، با کبریا 🔹 به نقل از صدیق معظم جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ محسن کافی 🔹 با تشکر از مداح اهل البیت علیهم السلام آقای وطنی. 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم علیهم السلام در 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
🏴🏴🏴 بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 🔹 علیهاالسلام 🔹 🔹 ... شیخ عباس قمّیِ مشهور آنکه بادا مزار او پر نور پسری داشت اهل منبر بود عالم و عامل و سخنور بود نام نیکش علیّ و وقت خطاب پدرش بود گل ، پسر چو گلاب بین وعّاظ نامی تهران شهره در روضه بود و فنّ بیان مدتی از فشار و پرکاری حنجرش شد دچار بیماری تار صوتیّ وی ، فتاد از کار وز سخن ماند آن نکو گفتار نزد چندین پزشک شهر شتافت کس به دردش ره علاج نیافت گشت در شهرها مناطق را یافت آخر طبیب حاذق را گفت با وی ، طبیب حاذق او نَه به منبر برو ، نه حرفی گو هر چه می خواستی ز اهل و عیال بنویسش بجای قال و مقال استراحت بده به حنجر خود بلکه گیری شفا ز داور خود گر چه بود از علاج وی ، نومید نسخه ای از برای او پیچید بلکه با استراحت و دارو بِه شود تارهای صوتیِ او پسر شیخ هم قبول نمود گر چه این شیوه اش ملول نمود چند مدت بدین روال گذشت روز ها بهر او ، چو سال گذشت خسته دل گشت واعظ خوش نام از چنان وضع و گردش ایّام بود در خاطرش بسی تشویش داشت ماه صیام را در پیش بهر منبر به موسمِ رمضان وعده ها داده بود در تهران نگران بود بهر آن جلسات شب قدرِ مساجد و هیئات حنجر او بجای بهبودی بود نزدیک مرزِ نابودی واعظ ، این وضع را تحمل کرد به خدای اَحد ، توکل کرد کرد یک روز ظهر ، بعدِ نماز دست حاجت ، سوی حسین دراز گفت : ای نور دیده ی زهرا به غلامت ، عنایتی فرما درد آورده ام ، دوایم ده روضه خوانِ تواَم ، شفایم ده در زبان ، قدرت بیانم نیست بیش از این‌ طاقت و‌ توانم نیست کرد با دوست ، گفتگویش را شُست با اشک دیده ، رویش را چونکه بعد از توسلش خوابید خواب سردارِ سر جدا را دید باز در خواب ، عرض حاجت کرد درد دل ، در حضورِ حضرت کرد سوی او حضرتش اشاره نمود لب گشود و چنین بیان فرمود گر امیدِ شفا تو را به سر است گو به آن کاو نشسته پیشِ در است روضه ی دختر مرا خواند گریه بر او بلا بگرداند در غم دخترم ، سرشک افشان تا شفایت دهد خدای جهان پس به فرمانِ آن امام شهید زود ، رو سوی در نمود و بدید شوهرِ خواهرش در آنجا بود سیّدی اهل علم و تقوا بود گفت : روضه به آه و ناله بخوان قدری از دختر سه ساله بخوان گریه بر دختری که بت شکن است داروی درد بی دوای من است سید از دیده اشک غم افشاند روضه حضرت رقیه نخواند شاید از باب او ، حیا می کرد شرم از شرحِ ماجرا می کرد عاقبت ، زاده ی پیمبرِ نور داد بر سید این چنین دستور روضه ی دخترم رقیه بخوان زآنچه دید از بنی امیّه بخوان چون به دستور نور چشم رسول شد به ذکر مصائب ، او مشغول پسر شیخ ، دیده تر می کرد بود در خواب و ناله سر می کرد همسرش ضجه های او چو شنید بر سرش خویش را رساند و بدید سیل جوشد ز چشم خونبارش کرد زآن خوابِ ناز ، بیدارش گشت بیدار و گفت با زاری خواب او بوده بِه ز بیداری بر دلش ماند حسرت بسیار که ز کف رفته ، فرصت دیدار عصرِ آن روز رفت نزد طبیب بر طبیب ، این قضیه بود عجیب تار صوتیّ و حنجرِ عالم بود چون روز اوّلش سالم دید زآن ابتلا و بیماری در گلویش نمانده آثاری کرد از نُو ، معاینه او را گفت : خوردی کدام دارو را ؟ خوب افتاده دارویت به مزاج کرده یک درد لاعلاج ، علاج در پی حلّ این معمّا شد ایستاد و جواب ، جویا شد واعظ ، از شوق ، لحظه ای بگریست گفت : این کار ، کارِ دارو نیست قصه ی آن توسلات عجیب بازگو کرد در حضور طبیب منقلب شد پزشک و حالی یافت با خدا ، حال اتصالی یافت قلمش بر زمین فتاد از دست پشت میز طبابتش بنشست دید اعجاز را عیان با عین ریخت اشک از بصر ، بیاد حسین گفت : درد تو را علاج نبود شربتی خوش بر این مزاج نبود رفع بیماری ات در اوج خطر جز توسل نداشت راه دگر ( ) به حق ، توکل کن به همین خاندان ، توسل کن با توسل به عترت اطهار شُو مقرّب به درگه دادار این توسل ، نشانِ ایمان است سَنَدش آیه های قرآن است 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 یا با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 برای و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 🔹 🔹 دل بُوَد خانه ی ولای حسن چشمِ من ، فرشِ زیرِ پای حسن چون کبوتر زدم پر از لانه هست در سر ، مرا هوای حسن گر چه قابل به پیشکش نَبُوَد همه ی هستی ام فدای حسن درد آورده ام ، به اُمّیدی که نصیبم شود ، دوای حسن گر چه قبرش به خاک یکسان است سینه ام صحن و دل ، سرای حسن آفتابش به قبر تابد و هست عرش در سایه ی لوای حسن کوریِ چشمِ (( قوم وهّابی )) در تلاشند شیعه های حسن حرمی چون حریمِ خسرو طوس شود احداث ، از برای حسن می شود در بقیع ، روزی دید جلوه ی گنبد طلای حسن (( هشتِ شوّال )) و قصّه ی تخریب نیست پایانِ ماجرای حسن این ستاره ، همیشه نور دهد دین بقا دارد ، از بقای حسن آفتابِ فضائل است و بُوَد علم ، چون سایه در قفای حسن گه به (( تطهیر )) و گاه (( الرّحمان )) حق به قرآن کند ، ثنای حسن هر که از او حسن بُوَد راضی شود از او رضا ، خدای حسن گاه دامانِ زهره ی زهرا گاه دوش نبی است ، جای حسن سیّد و سرورِ شبابِ بهشت بِه ز جنّت بُوَد ، لقای حسن مشعر و مروه ، بیت و حِجر و مقام هر یکی محوِ رَبَّنای حسن کعبه مشتاقِ مقدمِ او بود باصفا گشته ، از صفای حسن لقبی چون (( کریم اهل البیت )) بود از ابتدا ، سزای حسن هستی اش را سه بار ، بخشیده هست ضرب المثل ، سخای حسن شیوه اش ، جود و عادتش ، احسان بیکرانه ، یمِ عطای حسن فخر دارد به قیصر و کسری هر که با صدق شد گدای حسن گره از کارِ شیعه بگشاید دست های گره گشای حسن دستِ او ، دستِ حیدرِ کرّار چون ولای علی ، ولای حسن شترِ سرخ مویِ عایشه را پی نکرده کسی سوای حسن گریه ی ماهیانِ دریایی گشته مشهور ، در عزای حسن هست خندان به عرصه ی محشر هر که گریان بُوَد ، برای حسن خسته بود از جفا و زخمِ زبان دلِ با درد آشنای حسن زهر دادش ز راهِ جور و ستم همسرِ پست و بی وفای حسن جگرش پاره پاره شد ، از زهر وای بر من ، ز ابتلای حسن تیرباران ، تنِ شریفش شد در برِ چشمِ اَقربای حسن بهرِ این شعر (( ایزدی )) خواهد از خدای حسن ، جزای حسن 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
بسم رب الحسین علیه السلام 🔹 علیه السلام 🔹 🔹 🔹 آن شب، خرابه شور و حال دیگری داشت از گریة ویران نشینان، محشری داشت آن شب ، سه ساله دختری را دیده تر بود دلخسته از ایام هجرانِ پدر بود آن شب ، یتیمی ناله از سوز جگر کرد آهش به قلبِ آسمانها هم اثر کرد می خواست در آغوشِ بابا جا بگیرد گلبوسه از رخسارة بابا بگیرد می خواست با او درد دل گوید شبانه از خارِ ره ، از کعب نی ، از تازیانه می خواست گوید: گوشوارش را ربودند می خواست گوید: سنگبارانش نمودند با چشم گریان ، گوشة ویرانه خوابید روی نکوی یارِ خود، در خوابِ خوش دید آری رقیه ، باب را در خواب می دید در ظلمت شام بلا ، مهتاب می دید می‌دید در رویا که مهمان حسین است فارغ ز هر غم، زیب دامان حسین است نزد پدر ، رازِ دلِ پُر درد می گفت از آنچه دشمن با اسیران کرد می گفت می گفت از آن خیمه های پر شراره گاهی ز گوشِ پاره ، گه از گوشواره می گفت : شد مهپاره ها را چهره ، نیلی از بس ز دستِ دشمنان ، خوردند سیلی بابای خوبم ، خوب شد که آمدی تو سلطان خوبان ، بر خرابه سر زدی تو بابش گرفت اشک غم ، از چشم تر او دست نوازش می کشیدی بر سر او دلجویی بابا ز دختر عالمی داشت خوابِ خوش دختر، ولی عمرِ کمی داشت برخاست و دید از پدر ، نَبْوَدْ نشانه بگرفت بار دیگر از هجرش بهانه در هر نگاهش سوی عمّه ، مطلبی بود ذکر لبش اَیْنَ اَبی ؟ اَیْنَ اَبی بود از گریة او ، شام ویران زیر و رو شد آشفته خوابِ دشمنِ بی آبرو شد وقتی صدای ناله اش در قصر ، پیچید از همدلانِ خود یزیدِ پست ، پرسید این نالة پیوستة جانسوز از کیست ؟ آسایش من را گرفت این شیون از چیست ؟ گفتند در پاسخ که یک طفل سه ساله از هجر بابا ، کرده سر این آه و ناله بین اسیران ، او عزیز و نور عین است این نازنین ، فرزند دلبند حسین است ناگه یزیدِ کفر خویِ زشت کاره سوی سرِ فرزند زهرا کرد اشاره گفتا که این سر را به آن دختر رسانید دلداده ای را مژدة دلبر رسانید گیرد اگر رأس پدر را او در آغوش یکباره گردد از فغان و ناله ، خاموش پس در طبق ، آن رأس نورانی نهادند سوی خرابه ، نیمه شب راه اوفتادند تا در خرابه جلوه گر شد روی خورشید پرتو فشان گشت و به ویران ، نور بخشید ویرانه آن شب گشت رشک وادی طور نورٌ علی نورٌ علی نورٌ علی نور آمد رقیه در بغل بگرفت سر را با اشک چشمش شُست رخسار پدر را می گفت : ای بابا ! ببین که دل دو نیمم کی در سنینِ کودکی کرده یتیمم ؟ ای کاش پیش از این دو چشمم کور می شد ای کاش جایم در سرای گور می شد تا ننگرم رنگین ز خون گردیده مویت تا ننگرم بُبْریده رگهای گلویت بعد از تو ، ای آرام جان ! وای از غریبی بعد از تو ما را کو حبیبی ؟ کو طبیبی ؟ بعد از تو بابا سرپرست این زنان کیست ؟ حامیّ اطفالِ تو در دُوْرِ زمان کیست ؟ ای کاش می گشتم فدایت ، ای پدر جان ای کاش می مُردَم برایت ، ای پدر جان او مُحرِم و ویرانسرا ، میقات او بود کعبه ، سرِ بُبریده ، او لبیک گو بود بعد از طواف ، آن دل به ثار اللَّه سپرده گلبوسه‌ای چید از لبانِ چوب خورده بوسید آن لب را و نقدِ جان ، فدا کرد ویرانسرا را شعبه ای از کربلا کرد وقتی برای غُسل او ، غسّاله آمد با دیدنِ جسمش قرین با ناله آمد پرسید : بیماریّ این دختر چه بوده ؟ جسمِ کبودش ، طاقتم از دل ربوده هر چند اکنون خفته او آرام و راحت سر تا قدم در پیکرش باشد جراحت سوزانْد حرفش قلب آل طاهرین را گفتند: بیماری نبود این نازنین را بود این یتیم از خانة وحی و طهارت از کربلا تا شام در بندِ اسارت هر جا گرفت از بهرِ بابایش بهانه دشمن بر او زد کعب نی یا تازیانه هر جا میان راه ، نامی از پدر برد سیلی ز دست دشمن بیدادگر خورد باشد کبود این تن ز ضرب تازیانه از غربت آل نبی دارد نشانه ای «ایزدی» بر گو غمِ دل ، با رقیه درمان شود دردت به ذکر یا رقیه 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 علیها السلام 🔹 ... 🔹 امشب دلم گرفته ، دارد هوای دیگر کشتیّ جان سپردم بر ناخدای دیگر کز موج غم رساند دل را به جای دیگر در ساحل ولایت دیدم صفای دیگر تر کام خشک خود را از جام عشق کردم با ذکر «یا رقیه» یاد دمشق کردم او بر خدا حبیبه ، دردانة حبیب است درد آشنا ولیکن در شام غم غریب است این دختر سه ساله بر درد ها طبیب است در دیده ها بُود نور ، بر قلب ها شکیب است گیرد قرار هر دل با ذکر یا رقیه حل می شود مشاکل با ذکر یا رقیه ای گوهر یگانه ، یا حضرت رقیه ای خرده تازیانه ، یا حضرت رقیه مظلومة زمانه ، یا حضرت رقیه ما را بُود ترانه ، یا حضرت رقیه گوییم بر یزید و آل اُمیّه لعنت بر هر کسی که آزرد قلب رقیّه لعنت این دخترک زمانی کنج خرابه غمناک شبها گرسنه می ماند سر می گذاشت بر خاک اکنون که بقعه دارد از لطف ایزد پاک گلدستة حریمش سر می کشد به افلاک امروز بارگاهش بر اهل دل مطاف است بر گِرد گنبد او خورشید در طواف است نقل است روزگاری خدّام راست گفتار کردند شُور و گفتند : نَبود چنین سزاوار این بقعه تنگ باشد ، از بهر خیل زوّار باید به پای خیزیم ، دست آوریم در کار گر مرقد مطهر ، قدری وسیع گردد شاید حسینِ زهرا ما را شفیع گردد از صدق فکر این کار در سر چو پروریدند بس رازها شنیدند ، بس معجزات دیدند یک نقشة اساسی بهر حرم کشیدند هر خانه ای که می بود در طرحشان خریدند جز ملک کوچکی که بُد خانه ای قدیمی آن خانه صاحبی داشت ، با مذهب کلیمی وقتی که آن یهودی آگاه شد ز اسرار گفتا : به مذهب من شایسته نیست این کار گفتند : از لجاجت ، ای مرد دست بردار چندین برابرش نقد بستان و خانه بسپار گفتا که : با رقیه من هیچگه نجوشم هرگز به خاطر او چیزی نمی فروشم آن مرد رفت و چندی بگذشت از این قضایا شد حامله زن او ، بُردش برِ اطبّا خواندند آیة یأس در گوش مرد آنها گفتند : مادر و طفل خواهند شد ز دنیا شد بر روی یهودی یکباره بسته درها چون بود دودمانش در معرض خطرها تحت مراقبت ها بگذشت همسر خویش بودش به جسم رعشه ، در سر هزار تشویش بنهاد سوی منزل با قلب خسته پا پیش قبر رقیه را دید ، در راه با دل ریش انداخت سر به زیر و آمد برِ رقیه بگشود دستِ حاجت در محضرِ رقیه گفت : ای رقیه خاتون من گشته ام گدایت با صد هزار اُمّید در می زنم سرایت گر این گره گشاید سر پنجة عطایت آن خانه نیست قابل ، جان می دهم برایت آنجا دخیل بست و بگریست تا سحرگاه خانه نرفته برگشت پیش عیالش از راه برگشت و دید دارد عمر دوباره یارش نوزاد نازنینی پیداست در کنارش هر دو صحیح و سالم دارند انتظارش پرسید زن ز شوهر دیشب چه بوده کارش ؟ گفتا که گرمِ کاری جز این قضیه بوده با او نگفت تا صبح ، پیش رقیه بوده زن از برای شوهر گفت این سخن چو بلبل کز لاله زار عرفان دیشب تو چیده ای گل مضطر چو مانده بودی کردی بحق توکل رفتی سوی رقیه ، جستی به او توسل چون دید همسر او از رازها خبر داشت پرسید راز را مرد ، زن نیز پرده برداشت گفتا که ساعتی پیش ، بودم ز درد سرشار آمد به دیدن من یک دختر نکو کار گفتا : سلامتت را من خواستم ز دادار فرزند تو ذکور است ، نامش حسین بگذار گفتم که : چیست نامت ، ای نور هر دو عینم گفتا : منم رقیه ، دُردانة حسینم آری به درد عالم دارد دوا رقیه بگشوده بر مریضان دار الشفا رقیه ما بوده ایم از آغاز همراز با رقیه هر جا شدیم مضطر گفتیم : یا رقیه در مجلس عزایش با صدق دل نشستیم از دور بر ضریحش صدها دخیل بستیم یا حضرت رقیه درد مرا دوا کن از مرحمت نگاهی بر حال این گدا کن جانم به لب رسیده ، حاجات من روا کن با کاروان مرا هم عازم به کربلا کن ای آنکه از تو آید هر عقده را گشودن بر « » عطا کن اخلاص در سرودن ❄️ این شعر سابقاً در کتاب ( جلد اول اشعار آقای ایزدی ) چاپ شده بود، از آنجا که این کتاب، کمیاب شده و دوستان خواهان این شعر بودند، این شعر در کانال بارگذاری شد. ❄️ نشر برای خشنودی حضرت رقیه علیهاالسلام و تعجیل در امر فرج ولی عصر عجل الله فرجه 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 📹 سخنرانی حدود ۵۰ سال پیش در مورد پیاده‌روی اربعین 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم فیلمی از لحظه جان سپردن ارادتمندان سیدالشهداء علیه السلام ! ( در حین نوحه خوانی ، تعزیه خوانی و ... ) باتشکر از آقای حجت الاسلام والمسلمین خدایی از اصفهان. 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم علیه السلام از 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم لعنه الله به (علیه‌السّلام) از باتشکر از استاد مهرپرور 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 🔹 🔹 در ( مُروج الذّهبِ ) ( مسعودی ) که یکی عالِمِ نامی بودی نقل گشته که معاویّه ی دون که بر او لعنتِ حق باد افزون داد پیغام ، برای ( جُعده ) که به فرزند علی ، زهر بده نیستی از کرمِ ما محروم گر حسن را بنمایی مسموم می دهم بر تو هزاران دِرهَم تا تو دلشاد شَویّ و خُرّم چونکه این کار به انجام رسید می کنم عقد تو را بهر یزید داد بر جعده ، معاویّه ی شُوم زهرِ جانسوزی ، از کشورِ روم زهر را دخترِ اَشعَث ، ز جفا ریخت در کوزه ی آبِ مولا بود فرزند پیمبر ، روزه کرد افطار ، ز آبِ کوزه آب ، بر جانِ حسن آتش زد دلِ سوزانِ حسن آتش زد لخته لخته ، جگرش ریخت به طشت دگر از زخمِ زبان ، راحت گشت با چنان جاه و مقاماتِ رفیع خُفت در خاک بیابانِ بقیع چون رسید این خبرِ تلخ ، به شام پسرِ هنده ، دلش شد آرام او فرستاد برای جعده مُزدِ این جُور و جفای جعده دِرهَمِ نقد ، برای این کار داد صد کیسه ، به هر کیسه هزار زر چو پرداخت بر آن ملعونه داد پیغام به وی ، اینگونه تو که کُشتی ، پسرِ پیغمبر بهرِ یک وعده و مقداری زر کردی اثبات ، که بی احساسی ناسپاسیّ و نمک نشناسی گر تو را سابقه ای رخشان بود پسرِ هنده ، سرِ پیمان بود زود بر عهد ، وفا می کردم مجلسِ عقد ، به پا می کردم تو که فرزندِ علی را کُشتی دست ، بر خونِ حسن آغشتی کِی دگر ، خیر رسانی به یزید ؟! کِی وفادار بمانی به یزید ؟! پسرم ، وارث عنوان من است پاره ی قلبِ من و جان من است دوست دارم که بمانَد زنده تا کُنَد نسلِ مرا پاینده الغرض ، جعده دو عالَم را باخت خویشتن را به تَهِ چاه انداخت پدرش ( اَشعَثِ کِندی ) بوده دست در خونِ علی ، آلوده پسرِ اَشعثِ ملعون ، ز جفا بود در کرب و بلا ، عاشورا بود در لشگرِ بی دینِ یزید بر حسین بن علی ، تیغ کشید پسر و دختر و بابی ، بَد نام دست دارند به قتلِ سه امام تا جهان باشد و شام و سحرش لعن ، بر اَشعَث و دُخت و پسرش ( ایزدی ) پیروِ راه حسن است کمترین یارِ سپاه حسن است پي نوشت : 1 ـ ابوالحسن مسعودی ؛ مروج الذهب ؛ ج3 ؛ ص5 . این روایت به نقل از مسعودی در کتب زیر ، آمده است : علامه امینی ؛ الغدیر ؛ ج11 ؛ ص8 . علامه مرتضی عسکری ؛ احادیث اُم المومنین عائشه ؛ ج1 ؛ص336 . شیخ علی الکورانی العاملی ؛ جواهر التاریخ ؛ ج3 ؛ ص277 . سعید ایّوب ؛ معالم الفتن ؛ ج2 ؛ ص233 . همچنین آیت الله مرعشی نجفی در شرح احقاق الحق ؛ جلد26 ؛ صفحات 580 به بعد ، روایاتی با همین مضمون از منابع اهل سنّت نقل کرده است 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم علیهاالسلام 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم (سلام‌الله‌علیها) 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
‍ ▪️▫️▪️ 💥 شعر آیت الله وحید خراسانی در رثای حضرت رقیه (س) 👈 آیت الله وحید خراسانی در چکامه‌ای سوزناک، سفارش سیدالشهداء (ع) به زینب کبری (س) درباره حضرت رقیه (س) را دست‌مایه اشعارش قرار داده و زبانحال ایشان را به نظم کشیده است:🔻 🔹رفتم و هستی تو میر کاروان 🔹این امانت را به جد من رسان 🔹پاسداری کن پس از من از حریم 🔹خود نگهداری کن از دُرّ یتیم 🔹غنچۀ نشکفتۀ باغ مرا 🔹کن تو با خار مغیلان آشنا 🔹این یتیمان را کجا آرامش است؟ 🔹مشعل شام غریبان آتش است 🔹روز پیک حق تو در بازار باش 🔹شب پرستار تن بیمار باش 🔹دختر رنجور اگر بیدار شد 🔹خواب دید و تشنۀ دیدار شد 🔹چون به دیدارم سپارد جانِ پاک 🔹در خرابه گنج را بسپر به خاک... 📚منبع: کتاب رقیه بنت الحسین (س)، استاد نجم الدین طبسی، تنظیم: عباس جهانشاهی، انتشارات «دلیل ما». @markaz_valieasr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 سخنان شگفت آیت الله شیخ جواد تبریزی در حرم حضرت رقیه (س) 👈 به سخنان فاسد گوش ندهید؛ حفظ احترام حرم حضرت رقیه (سلام الله علیها) واجب است؛ ایشان شاهدی قوی بر مظلومیت ائمه است. شهرت قائم است بر اینکه اینجا حرم این طفل مظلوم می‌باشد و همین مهم است. @markaz_valieasr
هدایت شده از علیرضا مهرپرور
🔘 پاسخ مرجع عاشوراپژوه به ابهامات درباره حضرت رقيه(س) ✔️ مرحوم آیت الله صافی گلپایگانی🔻 1⃣ طبق بعض كتب مقاتل و تاریخ، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) چنین فرزندی داشته‌اند  2⃣ تشکیک کردن در بارگاه مقدس ایشان نیز، سزاوار نیست. 🔰 متن کامل 🔰