442.9K
علی کاشانی:
#نوحه ی حضرت زینب (س):
دستگاه همایون:
کوچه کوچه ی کوفه، از حماسه ات حیران
خطبه ای بخوان زینب، اُخت شاه مظلومان
با ندای« اُسکتوا» زنگ کاروان افتاد
از طنین صوت تو لرزه بر کوفیان افتاد
از بیان شیوایت گشته بن زیاد مبهوت
«ما رأیتُ» که گفتی: کندی ریشه ی طاغوت
مرحبا بنت الحیدر
خطبه ای بخوان دیگر(۲)
خطبه ای بخوان زینب تا کنی بپا
طوفان
خطبه ای بخوان زینب تا کنی رسوا عدوان
دخت شاه مردانی
الحق که قهرمانی
خواهری که بر نیزه دیده رأس مولایش
«استعینوا بالصبر»شد آن دم ورد لبهایش *
کربلا زتو زنده،ای اسیر آزاده
یادگار زهرایی،ای اختر تابنده
*(بقره:آیه ی۱۵۳)
#علی کاشانی#(صادق)
(۱۴٠۱/۱۱/۱۶)*
1. من از این مردم.mp3
5.48M
#روضه_امام_سجاد
( علیه السلام )
#حاج_حسین_سیب_سرخی
من از اين مردم بي عار
بدم مي آيد
از مكافات ، از آزار
بدم می آيد
ذبح را آب نداده
جلويم سر نبُريد
تا قيامت من از اين كار
بدم مي آيد
سنگ ها از در و ديوار
به ما می خوردند
تا ابد از در و ديوار
بدم می آيد
پای من بسته نبود
اسب ، زمينم می زد
من از افتادنِ بر خار
بدم می آيد
محملِ عمه ی ما را
چقدر هُل دادند
به خدا از سرِ بازار
بدم می آيد
دستِ من بسته كه شد
بَرده فروشی رفتيم
من از اين دستِ گرفتار
بدم می آيد
مُردم و زنده شدم
بس كه نگاهم غم ديد
عمه ی من ، چِقَدر
مجلسِ نامحرم ديد
#شاعرعلی_اکبرلطیفیان
همه ی این ها رو بزار کنار .. مگه ناموسِ خدا نبود ؟ آوردندت محله ی برده فروشا چرخوندش .. ؟ به این اکتفا نکردند .. وارد بزم شراب کردند ، همه مون رو ... گفت : تا وارد شدیم دیدم نانجیب سر رو گذاشته جلوش .. گفت : زینب ! مگه نگفتی بابات علی ؟ مادرت زهراست ؟ حالا بگو بیان ... به خاطر این که تن و دلِ بچه های امیرالمومنین رو بلرزونه ... غرور زینبه .. غرور امیرالمومنینِ .. سر رو گذاشت جلوش ... چوب خیزران رو برداشت ... آن قدر به لب و دندان حسین زد ... حسین ... این دستا بیاد بالا .. ببینم یه اربعین امسال میتونیم حرم حسین باشیم .. صدا بزن حسین ...
.
#زمینه_امام_حسین علیه السلام
محرم ۱۴۴۵ ه.ق
اگه خرابی بیا، حسین آبادت می کنه
اگه اسیری بیا، حسین آزادت می کنه
دنیا می خوای برو پی اباعبدالله
عقبا می خوای برو پی اباعبدالله
روز محشر اگه بازم نگاه لطف از
زهرا می خوای برو پی اباعبدالله
دنیا حسین، عقبی حسین
آرامشِ، زهرا حسین
مولا حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگه فقیری بیا، حسین مهمونت می کنه
اگه امیری بیا، حسین مجنونت می کنه
هر کی هستی برو پی اباعبدالله
با سرمستی برو پی اباعبدالله
عزت می خوای دیگه نده دست بیعت
با هر دستی... برو پی اباعبدالله
آقا حسین، والا حسین
زیباترین، زیبا حسین
مولا حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگه مریضی بیا، حسین درمونت می کنه
اگه کویری بیا، حسین بارونت می کنه
تا عمر داری برو پی اباعبدالله
وقتِ یاری برو پی اباعبدالله
هر جا موندی تووی دو راهی، بی تردید
توو هر کاری برو پی اباعبدالله
ای جان حسین، جانان حسین
جانم سنه، قربان حسین
مولا حسین
#وحید_محمدی ✍
#زمینه
#امام_حسین_زمینه
.👇
.
#زمزمه
#امام_حسین #حضرت_زینب
خورشید به روی نی نشسته
با زلف دریده و گسسته
خونین شده صورتش شفق وار
ما بین دو ابرویش شکسته
از بهر تماشای اسیران
مردم به نظاره دسته دسته
آذین شده شهرو، جشنی شده برپا
هستند همه خشنود با دلی خجسته
او می نگرد به خواهر خویش
گردیده چقدر پیر و خسته
دیدند که گریه کرد و آنگاه
چشمان قشنگ خویش بسته
#روح_الامین_کشاف✍
#کوفه
#شام
.👇
#حضرت_زینب_س_مصائب
#حضرت_زینب_س_اسارت
چگونه داغها را میگذارد پشت سر زینب
کجا؟ کی؟ میگذارد چشم بر هم در سفر زینب
فقط با دیدن عباس دائم زنده میگردد
تمام خاطراتی را که دارد از پدر زینب
به جز آن روزهایی که به همراه برادر بود
ندیده روز خوش در زندگی از هر نظر زینب
جگرسوز است داغش مثل اقیانوسی از آتش
اثر بخش است آهش، چون دعا وقت سحر زینب
اگر چه بر فراز نیزه "رد الشمس" را دیده
ولی با خطبههایش میکند "شق القمر "زینب
طنین خطبههایش در دل افلاک میپیچد
و کاخ ظالمان را میکند زیر و زبر زینب
دل اهل حرم با بودنش گرم است و شکی نیست
که بوده یک تنه اندازهی صدها نفر زینب
خبر دارم که در طول مسیر، از کربلا تا شام
نبوده لحظهای از حال طفلانْ بیخبر زینب
خبر دارم تنش با تازیانه گرم صحبت بود
زمانی که برای کودکان میشد سپر زینب
شبیه کوه یا آتشفشانی ابری و خاموش
گذشته از کنار خیمههای شعلهور زینب
رباب و ام کلثوم و رقیه، حضرت سجاد
اگر چه داغها دیدند اما بیشتر زینب
زمانی که حسین آرام میزد دست و پا در خون
کبوتروار در گودال میزد بال و پر زینب
شکستهتیرها و نیزهها را زد کنار اما
صدای آشنایی را شنید از دور و بر زینب
صدای نالهی مادر میآمد از دل گودال
شبیه نالههایی که شنید از پشت در زینب
✍ #احمد_علوی
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
بر من بتاب و جان مرا غرق نور کن
از مشرق دلم به نگاهی ظهور کن
چشم امید من به دوتا قطره اشک بود
این چشمه خشک مانده، تو آن را نمور کن
هرشب بساط ساز من آماده بوده است
امشب بساط سوز مرا جفت و جور کن
فرزند هیأتی مرا زیر پرچمت
از چشم شور مردم بی روضه دور کن
ما مُردهایم بی تو و بی کربلای تو
فکری به حال مردم اهل قبور کن
کردی سفارش آن دو ملک را؛ ولی حسین
گاهی هم از کنار مزارم عبور کن
پروندهام پُر است از اعمال بد؛ ولی
تو صفحههای نوکریام را مرور کن
✍ #محسن_ناصحی
زمینه عاشورا ۱۴۴۵ حاج محمدرضا طاهری.mp3
8.96M
#محرم_۱۴۴۵
#زمینه_عاشورا
ایوای پر از زخمی، ایوای پر از خونی
عطشان اگه بودی، عریان نمیمونی
نترس اگه غارت شده پیرهنت
چادرمو میندازم رو بدنت
منم شبیه خیمههات میسوختم
کاشکی خودم برات کفن میدوختم
خدای من خدای من؛
عریانه بچۀ باحیای من
خدای من خدای من؛
ببین چقد تنهان بچههای من
بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ
...........................
دیدم توی مقتل، سینهت پر از تیره
شمر از سنان داره، خنجر رو میگیره
تیرا رو از سینهت بیرون میکِشه
میشینه روی سینه تا آماده شه
با خنجرش ضربۀ محکم میزنه
رگای نامرتبت سهم منه
خدای من خدای من؛
کشتن بچهمو جلو چشای من
خدای من خدای من؛
به هیچکسی نمیرسه صدای من
بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ
...........................
گودال پر از خونه، خیمه تُو آتیشه
رفتید تو و عباس، زینب غریب میشه
با اینکه ریختن سرِ تو قبیلهای
ولی تو فکر خواهرت عقیله ای
ضجر که دخترا رو هر بار میزنه
سرِ تو روی نیزهها زار میزنه
خدای من خدای من؛
سربریدن بچهمو روی پای من
خدای من خدای من؛
قهقهه میزنن به نالههای من
بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ
#حمید_رمی
کشیدم زجر بیش از هر کسی در این سفر بابا
کشیدم زجر ، افتادم زمین با چشم تر بابا
چرا اینقدر بد هستند با ما مردم کوفه
مگر از نسل ما هستند اینها بی خبر بابا
به من گفتند بابایت نمی آید ، خودم دیدم
سرت بر روی نی میرفت و ما هم پشت سر بابا
نخوردم غیر زخم از دشمنت در راه می دانی ؟
چهل منزل فقط عمه برایم شد سپر بابا
به استقبال ما هر کس که آمد سنگ دستش بود
تمام راه در دیدارهای مختصر بابا
یتیمی درد بی درمان یتیمی خواری دوران
همین اندازه میگویم برایت از سفر بابا
پریشان است مویم کاش با دست خودت می شد
ببندی گیسویم را باز هم با گیر سر بابا
دلم میخواست روی زانویت باشم ، از این پایین
ببینم روی ماهت را ببینم یکنظر بابا
ندارد طاقت دوری دل بی تاب یک لحظه
نمیخواهم بدون تو بمانم بیشتر بابا
میان دخترانت من به تو وابسته تر هستم
مرا با خود ببر با خود ببر باخود ببر بابا
#مهدی_قاسمی
#زمزمه سنتی
#ایام_اسارت
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
حاج
#احمدصفاری
می میرم از جدایی
حسین من کجایی(3)
حسین تشنه لب
حسین محبوب رب
حسین جانم حسین (4)
من باغبان باغ
آتش گرفته هستم(3)
رفته تمام هستم
در این سفر زدستم (3)
حسین دور از وطن
حسین بی کفن
حسین جانم حسین (4)
جای نفس برایت
ازسینه ام شراره (3)
در آسمان زینب
نمانده یک ستاره (3)
حسین تشنه لب
حسین محبوب رب
حسین جانم حسین (4)
قرآن ز نی تلاوت
آیه به آیه کردی (3)
به محملم حسین جان
با سرتوسایه کردی (3)
الا ای همسفر
کمی آهسته تر(3)
حسین جانم حسین (4)