بسم رَب الشهدا...✨
#رمان_عشق_امنیتی
#پارت_هجده
به قلم:سارا بانو❤️🍃
-------------#محمد-------
بعد از دو ساعت نشستن تو هواپیما بالاخره رسیدم. بعد از رسیدن سریع سوار ماشین شدم و سمت خونه ای که بچه ها بادن حرکت کردم....
-------------#داوود-------
نشسته بودیم که زنگ در رو زدن. همه با تعجب به هم نگاه میکردیم که بالاخره یکیمون پاشد رفت که درو باز کنه.بعد چند دقیقه آقا محمد وارد شد.
داوود:سلام اقاا
بقیه:سلام آقا محمد
محمد: سلام به همه. خسته نباشید
داوود:سلامت باشید
همه به کار خودشون مشغول شدن منم حواسم به سیستم بود که گرمای دستی رو روی شونه ام حس کردم.آقا محمد بود.
محمد:چه خبر
داوود:هیچی آقا فعلا که خودشو زنش تو خونه اند.دخترشونم که بردن.از رسولم که خبری ندارم
محمد: که اینطور.باید عملیات رو شروع کنیم جون رسول در خطره
داوود:آقا راستش منم نگرانم.
محمد:فردا عملیات داریم . به همه بگو
داوود:چشم آقا
محمد:چشمت بی بلا(میره)
-------------#رسول-------
برای بار سوم چشمامو باز کردم.اما اینبار چیزه دیگه ای دیدم. یه خانوم که اونم بسته بودن. دیگه کاملا بیدار بودم که یه زن وارد اتاق شد.
~:خب خب میبینم که زن فرمانده اینجاست
زن فرمانده یعنی آیت همسر آقا محمده!
خدایا خودت کمک کن
~:خب آقا رسول یا اطلاعات میدی یا فرماندتون داغ دار بچش میشه
مگه آقا محمد بچه داره!
جلوی دهنم هم بسته بود که بتونم حرفی بزنم فقط گوش میدادم
~:خب خانم مهندس چطوری؟!
فکر کردی میتونی خیلی راحت تو کوچه و خیابون بگردی.
وقتی بایه مامور امنیتی ازدواج میکنی چنین عواقبی هم داره دیگه.چیه گریه میکنی. خب معلومه گریه هم داره شاید نگران بچتی که همش ۳ ساعته داریش
هه هه(خنده های رو مخ😂)
---------------#عطیه------
یه زن اومدو شروع کرد به حرف زدن. از حرفاش فهمیدم پسره یکی از بچه های محمده خوشحال شدم میتونستم بهش تکیه کنم.بالاخره ماموره😄
حرفای زنه خیلی رو اعصاب بود
همش درمورد بچم حرف میزد با حرفاش گریم گرفته بود
~:وقتی با یه مامور امنیتی ازدواج میکنی چینین عواقبی داره دیگه. چیه گریه میکنی خب معلومه گریه هم داره شاید نگران بچتی که همش ۳ ساعته داریش
با حرفش هم گریم بیشتر میشد هم اعصابم خورد تر تا این که اون پسره شروع کرد به حرف زدن ولی چون چسب جلو دهنش بود معلوم نبود چی میگه.
زنه رفت طرفش و دهنشو باز کرد اونم شروع کرد به حرف زدن.....
پ.ن. همش ۳ ساعته داریش😢
ادامه دارد🙂
°•╔~❁✨❁🌸❁✨❁~╗•°
@dokhtaranmahdavi1
•°╚~❁✨❁🌸❁✨❁~╝°•
مداحی آنلاین - تو خیمه هنوز من سرلشکرتم - کریمی.mp3
7.65M
🔳 #وفات_حضرت_زینب(س)
تو خیمه هنوز
من سرلشکرتم💔
#یا_زینب
YEKNET.IR - vahed 2 - fatemie avval 1400 - narimani.mp3
7.29M
🚩 ای عشق بی همتا...
🎙بانوایسیدرضانریمانی
#حضرت_زهرا
#یا_زینب
کتاب «جهاد تبیین» در اندیشه حضرت آیت الله العظمی خامنهای در کمتر از یک ماه از زمان انتشار، به چاپ سوم رسید.
رهبر معظم انقلاب، بارها در سخنرانی های متعددی به موضوع «تبیین» تاکید داشتهاند و از منظر ایشان، کار انقلاب از اساس با تبیین، روشنگری، بیان منطقی، مستدل و دور از جنجال بوده و بدون تبیین، قطعا هیچ فکری و هیچ اندیشهی متقنی، توفیق رواج و اعتقاد عمومی را پیدا نخواهد کرد.
رهبری از این حرکت روشنگرانه با عنوان «جهاد» یاد میکنند و «جهاد تبیین» را یک فریضه قطعی و فوری میدانند.
#یا_زینب
#معرفی_کتاب
📔اشک دشمن
رمانی که بر اساس ماجرایی واقعی است. داستان جوانی مصری که به اسرائیل نفوذ کرده و اطلاعات بسیاری را با ترفندهایی شگفت از آنجا خارج میکند. این اثر از مجموعه رمان خانۀ عنکبوت است.
#یا_زینب
#معرفی_کتاب
Hossein Sib Sorkhi - Be Chadore Khakiam Omadam [SevilMusic].mp3
9.8M
به چادر خاکی اومدم بدم قسمت
جوونای من میشن مدافع حرمت
با نوای #حسین_سیب_سرخی
#وفات_حضرت_زینب
#یا_زینب
📙 رمانی اطلاعاتی-امنیتی از متن تاریخ صدراسلام با محوریت واقعه کربلا
داستانی پر هیجان که تجربه های بی نظیری از کارهای اطلاعاتی و امنیتی برای شما به ارمغان خواهد آورد👌
#یا_زینب
#معرفی_کتاب
#رمان_امنیتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت های خانم سیما خضرآبادی، بازیگر خوب کشورمون :(نماز خواندن رو از آقای شهاب حسینی (بازیگر) یاد گرفتم)
#بازیگران
#سیما_خضرآبادی
#شهاب_حسینی
#پیشنهاد_دانلود
#یا_زینب
هدایت شده از «تبادلات گاندویی»
وقت همگی بخیر🌹🍃
هدف ما پیشرفت شماست✅
جذب بالای 50 هم داشتم💫
شرایط تبادلاتمون👇🏻
1_کانالتون حتما حتما گاندویی باشه
2_آمارتون بالای 100 باشه
3_حتما در کانال تبادلات عضو باشید
جذبتون بستگی به بنرتون داره👌🏻
تا 15 دقیقه بعد از ارسال تمومی بنر ها هیچ پیامی ندید❌
اطلاعات بیشتر از نحوه کاری در کانال زیر سنجاقه🖇👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/443613348C1213ff3558
اگر شرایط رو داشتید تشریف بیارید پیوی...