eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.7هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
.🌙 ⃟💛'' 『 ‌』 • • دلم می لرزد،خـــدا•|💔|• از شیطانی که پشت دروازه هاے رمضان، کمین کرده است•|😔|• |'💓دعاے روز ماه زیباے خدا💓'| • • +چنـد روزے آسمـان نزدیـڪ اسٺـ‌ لحظـہ ها را دریــابــ :)‌🌱 .🌙 ⃟💛'' Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
Joze28.mp3
4.24M
シ⟯ • • تندخوانی جز ۲۸/استاد معتز آقایی ختم امروز به نیت: شهیدابومهدی‌المهندس التمـــاس دعــــا💛🌷 • • +شهرُ الرَمضان الّذی اُنزِل فیهِ القُرآن..♥️ 📖⃢💫 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
≈|🌸|≈ ≈| |≈ . . ▪️امام رضا(علیه السلام): «ما زارَنِي أحَدٌ مِن أولِيائي عارِفا بِحَقِّي إلّا تَشَفَّعتُ لَهُ يَومَ القِيامَةِ» ▫️هيچ يك از دوستان من ڪه عارف به حق و مقام من باشد زيارتم نڪند مگر اين ڪه در روز قيامت شفاعتش ڪنم. 📚منبع: عيون أخبار الرضا،ج۲،ص۲۵۸. . . ≈|💓|≈جانے‌دوباره‌بردار، با ما بیا بہ پابــوس👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ≈|🌸|≈
•‌<💌> •< > . . 🌺° اکبر آقا با والدین محترمانه رفتار می‌کرد و قدرشناس بود، و اخلاق نیک و پسندیده‌ای داشت. 🌼° این خلقیات موجب شد که شیرودی بین بستگان و خانواده زبان زد شود، در وهله اول نسبت به پدر و مادر بسیار با احترام برخورد می‌کرد و قدرشناس بود. 🌸° احساس مسوولیت داشت، همیشه سعی می‌کرد برای والدین و خانواده مثمرثمر باشد. 🌹° خیلی عاطفی بود به‌خصوص در برخورد با مادرش! نسبت به خواهرزاده و برادرزاده، دوست و آشنا، فامیل و غریبه فرقی نمی‌کرد و نسبت به همه احساس مسؤولیت داشت، دوست داشت واقعا برای کسی قدمی بردارد. 🌷شـهـیـد دفاع مقدس •<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش ڪـاسه‌ےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻 •<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◗ 🧩 (History) ◖ . 🎯 راز نامگذاری میرزا قاسمی😋 🍽 ميرزا محمد قاسم خان قاجار سفير ايران در روسيه بود. وی در دوران حضورش در روسيه به آموختن آشپزى پرداخت و پس از حضور در رشت، غذايى را ابداع كرد و بعدها بنام او به "ميرزا قاسمى" مشهور گرديد😀 🍅 این غذا با داشتن بادمجان، گوجه‌ فرنگی، سیر، روغن، تخم‌مرغ، نمک و ادویه خوشمزه‌ترین غذای کم‌کالری است . چه برایمان آورده ای، مارکووو⁉️😬 ◖🧳◗ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°🍊.∫ ∫° .∫ . . 💠 یک نکته‌ی مهم اینکه اگر از سمت همسرتان دریافت می‌کنید هیچ وقت از همان اول شروع به انتقاد نکنید: ⁉️ چرا رنگ قرمزش را نگرفتی؟ ⁉️چرا کوتاه ترش را نگرفتی؟ ⁉️ چرا فلان مدل را نگرفتی؟ ⁉️ چرا .... 💠 اخلاق اسلامی حکم می‌کند که با کمال میل هدیه‌ی همسرتان را بپذیرید. سعی کنید حتی اگر خوشتان نیامد از آن استفاده کنید تا نتایج آن را ببینید! 💠 هیچ وقت هدیه‌ی همسرتان را به کسی نبخشید؛ فکر اینکه بخواهید بروید مغازه و آن را تعویض بکنید را از سرتان بیرون کنید. 💠 با کمال میل و با هیجان، هدیه‌ی همسرتان را قبول کنید. این رفتار، شما را به شدّت می‌کند. 💠 حتی اگر روزی همسرتان فهمید که برخی خصوصیات این هدیه، مورد پسند شما نبوده به او بگویید بخاطر علاقه‌ام به تو از آن استفاده کردم و چون انتخاب تو بود برایم شیرین و لذت‌بخش بود.👌 . . ∫°🧡.∫ بہ غیر از نداریم، تمناے دگر👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ∫°🍊.∫
‌ °✾͜͡👀 🙊 💬 ‌‌‏ماه رمضان از طرف دانشگاه برنامه داشتن؛ یه خانوم اومده بود بحث مذهبی! بعد گفت دخترا از خدا چیز کم نخواید؛ همیشه زیاد بخواید؛ مثلاً از خدا ۱ میلیون نخواید ۱ میلیارد بخواید؛ از خدا خونه کوچیک نخواید خونه بزرگ بخواید؛ شما که الان تو سن ازدواج هستین و دلتون می خواد ازدواج کنین از خدا فقط یه شوهر نخواید😳 یه سالن بزرگ که به زور جا بود بشینیم ترکید🤣😧 بنده خدا منظورش این بود که فقط شوهر نخواید😂 ''📩'' [ 611 ] سوتےِ قابل نشر و بفرستین 🆔| @Daricheh_Khadem •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡ ❄️ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
enc_16813974129662682466959.mp3
3.33M
↓🎧↓ •| |• . 🎙 . . ‌بِنَفْسیٖ أَنْتَ مِنْ عَقیٖدِ عِزٍّ لاٰ یُسٰامیٰ به جانم قسم که تو از سرشت عزتی که بر شما هیچکس برتری نخواهد یافت..! 🕋📿 . . •|💚| •صد مُــرده زنده مےشود، از ذڪرِ ( ؏)👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ↑🎧↑
•[ 🌙 ]• سلام علیڪم سلام علیڪم😄👋👋 منم منم ــمَش رمضون😉👋 بچه ها جونم شنیدین ڪه درهاے رحمت خداوند در ماه رمضان بهـ روے همه بازه؟😍 آره بابابزرگ حتے شنیدیم ڪه شیطان در این ماه غل و زنجیر میشهـ😃 بــــہ بــــہ دیگهـ چیا میدونید؟😍 اینڪه تو ماه رمضون خدا گناه هامون رو پاڪ میڪنه بہ حسنات اضافه میڪنه و این ماه ، ماه پربرڪتیه🥰😍 آ باریڪلاااا دیگهـ یــہ پا مش رمضون شدید برا خودتون😅 حالا اگهـ گفتید این روایت از ڪے بود؟🤔😃 +از پیامبر اڪرم بود بابابزرگ😍 ماشاءالله😍😍 دعــ🙏ــا یادتـون نـره مخلص شما؛ مش رمضون😉👋 •[🖊 •[❌ از حرفاے ـمش رمضون جانمونے😌👇 •[ @asheghaneh_halal ]•
「💚」◦ ◦「 🕗」 . چی میشه ببینم با چشمای تر جلوی ضریح امام رضا ع ایستادم و دارم میگم : آمده‌ام‌ ای شـاه پناھم بده🥹 . ◦「🕊」 حتما قرارِشـــاه‌وگدا، هست‌یادتان👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal 「💚」◦
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . . #رمان_ضحی #قسمت_ششم گیج و گم... به نظر نمی اومد مشکل روانی داشته باشه تمام
❢💞❢ ❢ 💌❢ . . . هر چی به ورودی سالن نزدیک تر میشدم صدای مشاجره لفظی ای که توی راهرو پیچیده بود تقویت میشد و مشخص میشد منبع صدا کجاست.. همون مقصد من... پا تند کردم که زودتر برسم... سر و صدا توی این بخش کمی عجیب بود چون محل تردد عموم نبود و حدس میزدم بین کارکنان آزمایشگاه یا بیمارستان و بچه های خودمون مشکلی پیش اومده اما وارد اتاق که شدم دیدم لوسی مسئول سالن بانک خون با خانم جوانی که پشتش به من بود بحث میکردن و ظاهرا موضوع نبود نمونه خون بود... جلو رفتم و رو به لوسی گفتم: سلام مشکلی پیش اومده؟ کلافه گفت:امم فکر کنم آره... دوست این خانوم به خون احتیاج داره اما متاسفانه نمونه ی مورد نیازش موجود نیست درخواست دادیم که زودتر تهیه کنن اما این خانم دنبال من راه افتادن و منو بازخواست میکنن که چرا نمونه خون تموم شده؟!... تمام مدتی که لوسی حرف میزد اون دختر با بهت خاصی به من خیره شده بود که من علتش رو درک نمی کردم... من هم از گوشه ی چشم حواسم بهش بود و خوب آنالیزش کردم... هم قد خودم بود ولی کمی لاغرتر... از چشمای کشیده ی سیاهش غرور فواره میزد و توی جزء جزء صورتش پخش میشد... لباسهای مارک و بسیار گرون قیمتش کمی غرور نگاهش رو توجیه میکرد... شاید فقط قیمت کفشش معادل یک ماه خرجی من بود... اما دلیل این نگاه طولانی و توام با بهتش هنوز برام مجهول بود... با تموم شدن حرف لوسی تمرکز نگاهش رو از من گرفت و خودش رو جمع و جور کرد... بعد خیلی بی تفاوت شروع کرد رو به من حرف زدن: یعنی چی که خون ندارید اگر از شما نپرسم پس از کی بپرسم دوست من حالش خوب نیست ما تا کی باید منتظر باشیم تا خون برسه مسئول این سهل انگاری و بی نظمی کیه... چشمهای من و لوسی هر دو چهارتا شده بود... لوسی بخاطر اینکه نمیفهمید اون چی داره میگه و من بخاطر اینکه... داشت فارسی حرف میزد.... دهن باز کردم و گیج گفتم:شما ایرانی هستی؟ بی حوصله سر تکون داد... گیج تر گفتم:خب از کجا فهمیدی من ایرانی ام؟ کلافه گفت:بخاطر اینکه میشناسمت... مگه تو همخونه ژانت نیستی... با شنیدن اسم ژانت ناخودآگاه اخمهام رفت توی هم و منتظر سرتکون دادم... . . ❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . . #رمان_ضحی #قسمت_هفتم هر چی به ورودی سالن نزدیک تر میشدم صدای مشاجره لفظی ا
❢💞❢ ❢ 💌❢ . . . _اون دوستم که الان منتظر خونه همون ژانته... حالا علت نگاه گیج چند لحظه قبلش رو درک میکردم... راه افتادم سمت تخت و به لوسی که هنوز گیج نگاهمون میکرد گفتم: چیزی نیست لوسی جون ایشون هم ولایتی ما در اومدن لطف کن بیا از من یه پاکت خون بگیر... لوسی گیج پرسید: _گروه خونی... _فرقی نمیکنه هر چی باشه میخوره –O ام فقط یکم سریعتر آنژیوکت رو وصل کرد و یه پاکت آبمیوه هم از یخچال داد دستم... پاکت که پر شد تماس گرفت که از اورژانس بیان و خون رو ببرن... دوست ژانت هم که تا اون لحظه عرض اتاق رو متر میکرد بی معطلی بیرون رفت... لوسی که حسابی از دستش حرصی بود غر زد:چه بی ادب... حتی ازت تشکر نکرد انگار وظیفه ت بوده... لبخند کم جونی زدم و بلند شدم که اعتراض کرد: کجا میری همین الان کلی خون ازت گرفتم بدنت سسته میخوری زمین... بشین یکم استراحت کن... گفتم: ممنون عزیزم مواظبم عجله دارم باید برم... از سالن اومدم بیرون و با پاهایی که از کمجونی دنبال خودم می کشیدمشون دنبال اون دختر توی اون راهروی مطول راه افتادم... باید میفهمیدم مشکل ژانت چیه شاید کمکی به حل معمای ذهنیم میکرد... ضمنا همسایه ای گفتن و حق همسایگی... شاید لازم میشد عیادتی بکنم... به هر سختی که بود خودم رو بهش رسوندم و از پشت سر صداش کردم: ببخشید خانوم... ایستاد و برگشت طرفم... ولی حرفی نزد و فقط منتظر نگاهم کرد... فوری گفتم:ببخشید من اسم شریفتون رو نمیدونم... چند ثانیه مغرورانه بهم خیره شد و بعد گفت: کتایون فرخی... _خانم فرخی چه اتفاقی برای ژانت افتاده؟ راه افتاد و هم قدم شدیم... با سردی تمام گفت: برای شما چه فرقی میکنه... _اگر فرق نمیکرد که نمیپرسیدم _افت پلاکت داشت سطح پلاکت خونش پایینه از دیشب یکم ضعف داشت اما به موقع نیومد بیمارستان امروز حالش وخیم‌تر شد رسوندمش بیمارستان گفتن چند واحد خون نیاز داره بقیه شم که خودت دیدی. رسیدیم پای آسانسور. دکمه رو لمس کرد و برگشت طرفم... با لحنی که از صد تا فحش بدتر بود گفت: _ممنون بابت خون... در کابین باز شد و خیلی زود کتایون فرخی ناپدید شد... دلیل لحن سردش چی بود؟ لابد اون هم از دعوای بین ما خبر داره.. داشتم فکر میکردم خیلی عجیبه که ژانت یه دوست ایرانی داشته باشه و خیلی اتفاقی از این بیمارستان سر دربیاره و اتفاقی تر من یه سری به بانک خون بزنم و ببینمش... چه دنیای کوچیکی داریم... همینطور در خیالات خودم غوطه ور برگشتم آزمایشگاه و پشت میز نشستم که کارم رو ادامه بدم که تازه یادم افتاد چرا از اینجا بیرون رفتم و توی بانک خون چیکار داشتم... از تصور اینکه با این ضعف دوباره باید تا اون سر راهرو برم آه از نهادم بلند شد... . . ❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◖┋💍┋◗ ◗┋ 💑┋◖ . . میگم◗ دِلبࢪ♡◖ حتّی‌آسمون‌هَم‌اونقدࢪی‌که‌من ◗دوستت‌داࢪَم‌◖بزرگ‌ْنیستْ ♥🫧👫 . . ◗┋😋┋◖ چنان‌ ، در دلِ‌من‌رفتہ،ڪہ‌جان‌، در بدنۍ👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ◖┋💍┋◗
𓆩🌸𓆪 |' .| . ﮼𖡼 یک جهان🌍 قاصدک ناز به راهت باشد👌 بوی گل🌹 نذر قشنگی نگاهت باشد☺️ ﮼𖡼 و خداوند🌱 شب و روز و تمام لحظات🗓 با همه قدرت خود💫 پشت و پناهت باشد✋ /✍ |✋🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌|💛 |🔄 بازنشر: |🖼 «1778» . |'😌.| عشق یعني، یڪ رهبر شده👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal 𓆩🌸𓆪
Joze29.mp3
4.25M
シ⟯ • • تندخوانی جز ۲۹/استاد معتز آقایی ختم امروز به نیت: شهید امیر حاج امینی التمـــاس دعــــا🌿💙 • • +شهرُ الرَمضان الّذی اُنزِل فیهِ القُرآن..♥️ 📖⃢💫 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
≈|🌸|≈ ≈| |≈ . . 💠امام حسين عليه السلام: ✨اَعْجَزُ النّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ الدُّعاءِ، وَاَبْخَلُ النّاسِ مَنْ بَخِلَ بالسَّلامِ✨ 📝ناتوان ترين مردم ڪسے است ڪه از دعا عاجز باشد و بخيل ترين مردم ڪسے است ڪه درسلام بُخل ورزد ✍بحارالانوار جلد93 صفحه294📚 . . ≈|💓|≈جانے‌دوباره‌بردار، با ما بیا بہ پابــوس👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ≈|🌸|≈
•‌<💌> •< > . . 💜|| عشق و ایمان خاصی که در شیرودی وجود داشت به‌علاوه صداقت، شجاعت و ایثار موجب شد که از شهدای شاخص بشود. 💖|| با عشق برای ملت و دینش جنگید، عشق به شهادت عشق به اینکه در راهی که هدف دارد صادقانه قدم بگذارد. 🧡|| می‌گویند شهدا از جان، مال و فرزند گذاشتند واقعا در مورد شیرودی به واقع اتفاق افتاد، 💛|| زمانی که هواپیمای عراقی وارد منزل ما شد و ویرانی به بار آورد مطلع شد ولی جبهه را ترک نکرد... 🌷شـهـیـد دفاع مقدس •<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش ڪـاسه‌ےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻 •<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◗ 🧩 (History) ◖ . 🎯 فلسفه ی 120 ساله شی🙏 💯 در دوران هخامنشيان سال کبيسه وجود نداشت هميشه اسفند ماه 29 روز بوده، در تقويم آن زمان هر چهار سال يک روز ذخيره ميشد و طي 120سال يک ماه ذخيره داشتند که آن سال را بجاي 12ماه، 13 ماه اعلام ميکردند☺️ 🗓 در ماه سيزدهم هيچکس کار نميکرد همه با خرج حکومت جشن ميگرفتند؛ بنابراين مردم در حق هم دعا ميکردند که 120سال عمر کنند تا حداقل يک جشن يک ماهه را ببينند. . چه برایمان آورده ای، مارکووو⁉️😬 ◖🧳◗ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°🍊.∫ ∫° .∫ . . مردها نیاز به تأیید همسران خود دارند... همه مردها دوست دارند که در نظر همسر خود، قهرمان باشند و فقط تأیید زن است که می‌تواند چنین حسی را در آن‌ها ایجاد کند. زمانی که زنی، مرد خود را تأیید می‌کند، در واقع با این کار نشان می‌دهد که به توانایی‌های او اعتماد دارد. . . ∫°🧡.∫ بہ غیر از نداریم، تمناے دگر👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ∫°🍊.∫
‌ °✾͜͡👀 🙊 💬 ‌‌‏یه بار یکی از آشناها افطاری جایی دعوت بودن؛ بعد اشتباهی یه روز زوتر میرن زنگ خونه رو میزنن میبینن طرف اومد با پیژامه درو باز کرد؛ یه هو دوزاریشون میفته که اشتباه کردن، بعد میگن ما اومدیم بگیم فردا ما نمیتونیم بیاییم❕ فردا رم از دست میدن😂😂 ''📩'' [ 612 ] سوتےِ قابل نشر و بفرستین 🆔| @Daricheh_Khadem •‌⊰خاڪے باش تو خندیدنـ‌ـ😅✋⊱• °✾͜͡ ❄️ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
enc_16813116964273222561128.mp3
3.52M
↓🎧↓ •| |• . 🎙 . . ‌بنده‌خدا نمۍگوید دلم اینطورۍمۍخواهد،دلم آنطورۍمۍخواهد! باید ببیند خدا چہ مۍخواهد.. ! -شیخ‌رجبعلۍخیاط 🕋📿 . . •|💚| •صد مُــرده زنده مےشود، از ذڪرِ ( ؏)👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ↑🎧↑
•.🥙 ⃝.. | 🌯| بز‌قرمه🐐🍛 غذای اصیل کرمان مواد‌لازم😃: نخود: ۱٫۵ پیمانه🥜 گوشت‌سردست‌یا‌ماهیچه‌گوسفند: ۵۰۰ گرم🥩 کشک: ۱٫۵ پیمانه🍶 پیاز: دو عدد🧅 نمک، فلفل و زردچوبه به مقدار لازم🥄 زعفران‌دم‌کرده:‌ سه قاشق غذاخوری🥃 سیر: یک بوته(عدد)🧄 گردو،پیازداغ،سیرداغ‌ونعنا‌داغ‌برای‌تزیین طرز‌تهیه👩🏻‍🍳: نخود رو از شب قبل خیس کرده و چند بار آب آن را عوض کنید تا نفخ آن گرفته شود. یک عدد پیاز را نگینی خرد کنید و در مقداری روغن تفت دهید تا سبک و طلایی شود. بعد گوشت را همراه با سیر خردشده، زردچوبه و فلفل سیاه به پیاز اضافه کنید و هم بزنید تا رنگ گوشت تغییر کند. در این مرحله نخودی را که خیس کرده بودید، همراه با آب به گوشت اضافه کنید و اجازه دهید که کاملا پخته و نرم شوند. سپس یک پیاز دیگر را در ظرفی جداگانه سرخ کنید و سیر رنده یا خردشده را به آن اضافه کنید و وقتی تفت خورد، در قابلمه گوشت و نخود بریزید که عطروبوی خوبی به غذا می‌دهد. وقتی گوشت و نخود پخت و آب زیادی در قابلمه باقی نماند، باید همه مواد را با گوشت‌کوب بکوبید تا له شوند. در نهایت کشک را اضافه کنید و اجازه دهید که کشک با سایر مواد برای ۱۰ دقیقه ریز ریز بجوشد تا بوی خامی کشک از بین برود. حالا نمک غذا را بچشید و اگر لازم بود به آن نمک بزنید. زعفران دم‌کرده را نیز به مایه گوشتی اضافه کنید تا خوش‌عطروبو شود. غذا را در ظرف سرو بکشید و روی آن را با گردوی خردشده، سیرداغ، پیاز داغ، نعناداغ و کشک تزیین کنید. برای‌افطار‌نوش‌جان‌کنید😋🍽 • +ڪاش مِنَّـٺ بگُذارے بـہ سَـرَم مهـدےجـان ٺا ڪہ هم سُفـره‌ے ٺـُو لحظہ‌ے افطار شَوَم🧡'' •.🥙 ⃝.. Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•[ 🌙 ]• سلام علیڪم سلام علیڪم😄👋👋 منم منم ــمَش رمضون😉👋 بچه هاے عزیزم! + بلہ آقاجون؟ نوه هاے گلم ، بدونید حالا ڪہ دو روز به پایان ماه مهمونے خدا مونده ، باید فرصت ها رو غنیمت بشماریم😌 بہ نظرتون بهتره ڪہ چےڪار ڪنیم؟🤔 + آقاجون من بگم؟😃 بگو شعبون ؛ ببینم چہ‌قدر بلدے😁 + بابابزرگ ما باید از این فرصت هاے پایانے براے نزدیڪتر شدن بہ خدا استفاده کنیم و کلے دعا کنیم ڪہ دوباره بتونیم توے مهمونے خدا حضور پیدا کنیم و از سفره‌ش روزے بگیریم😍 آفرررررررین نوه ے قشنگم😍💚 درضمن ، از دعای وداع امام سجاد علیہ‌السلام با ماه مبارڪ رمضان غافل نشین☺️👌 سعے کنین نرسیده به فردا این دعا رو بخونین تا بفهمین داریم ڪم‌ڪم از چہ مهمونے بزرگے خداحافظے مےڪنیم🥺 + بہ چشم آقاجون😍 دیگہ کارے با ما ندارین؟😅 ڪجا با این عجلہ؟🤨 + مےخوایم بریم دعا رو بخونیم دیگہ😇 آ باریڪلا بچہ هاے قدردانم😍 بہ جفتتون افتخار مےڪنم😌💙 دعــ🙏ــا یادتـون نـره مخلص شما؛ مش رمضون😉👋 •[🖊 •[❌ از حرفاے ـمش رمضون جانمونے😌👇 •[ @asheghaneh_halal ]•