دومین فیلم بلند مهران مدیری، «ساعت ۶ صبح»، ترکیبی غیرمعمول است که از ابهام در داستان رنج میبرد. این فیلم به نویسندگی و کارگردانی مدیری و تهیهکنندگی علی اوجی، پس از حضور نیافتن در جشنوارهی فجر سال گذشته، اکنون به روی پردهی سینماها رفته است. مدیری که فیلم قبلیاش، «ساعت ۵ عصر»، در ژانر کمدی با رویکردی ابزورد در سال ۱۳۹۵ ساخته و در سال ۱۳۹۶ اکران شده بود، این بار با تغییر ژانر و لحن بهسراغ درامی با تم امنیتی رفته است. تجربهی ساخت فیلم در فضاهای مختلف بهخودیخود جای تقدیر دارد، اما اینکه آیا این جسارت به نتیجهای خوب یا حداقلی منجر شده باشد، موضوعی دیگر است. با این فیلم میتوانیم نتیجه بگیریم مهران مدیری در نهایت چهرهای تلویزیونی است و سینما مدیوم او نیست.
فیلم «ساعت ۶ صبح» داستان دختری به نام سارا را روایت میکند که قرار است برای ادامهی تحصیل در رشتهی دکترای فلسفه به کانادا برود. پرواز او ساعت شش صبح است...
متن کامل ریویوی فیلم سینمایی «ساعت ۶ صبح» را بخوانید.
#ساعت_۶_صبح
#مهران_مدیری
#مجله_میدان_آزادی
#سینما
#فیلم
3⃣3⃣4⃣
@azadisqart
معلم شیمی خوبی که بد میشود چطور میتواند بیتأثیر از «بریکینگ بد» باشد؟ اما با این حال من را عمیقاً به یاد داستان «لافکادیو» میاندازد. قصهاش را شنیدهاید؟ لافکادیو، شیری که در جنگل برای خودش مشغول بود و روزی در مواجهه با شکارچیان ثروتمند در برابر تفنگشان ایستاد. این عمل ثروتمندان را به وجد آورد. او را به شهر بردند و در حمام مارشمالو و شهرت و پول غرقش کردند. کمکم مثل آدمها روی دو پا ایستاد و دستمالگردن بست. بهقدری که فراموش کرد زمانی شیر بوده. روزی از روزها با دوستان اعیان خود برای تفریح به جنگل رفت و به شکار شیر پرداخت. در آن لحظه به خود آمد، زندگی انسانی را رها کرد و دیگر کسی از او خبر ندارد. لافکادیو شیری است که جواب گلوله را با گلوله داد.
در سریال «هیولا»، شرافت (فرهاد اصلانی) هم همین است. روزی زندگی کوچک خودش را داشت اما ...
متن کامل نقد و بررسی سریال هیولا را در پرونده هزار و یک سریال بخوانید.
#هیولا
#مهران_مدیری
#هزار_و_یک_سریال
#مجله_میدان_آزادی
#سریال
3⃣4⃣0⃣
@azadisqart
داستان دوخطی مجموعه قهوه تلخ ساده بود: یک دانشآموختهی سرخوردهی رشتهی تاریخ با خوردن یک فنجان قهوه به اواخر زندیه و پیش از آمدن قاجاریه برمیگردد و متوجه میشود در این فاصله، گروهی مسند قدرت را به دست گرفتهاند. او سعی میکند از اتفاق عجیب حضورش در یک برههی تاریخی استفاده کند تا شاید بتواند مسیر تاریخ را تغییر دهد. زهی خیال باطل!
شاید همین سادگی داستان دوخطی مجموعه باعث شد که خیلی زود مدعیانی هم پیدا کند؛ از کسی که شاکی بود ایده و طرح قبلی او دزدیده شده تا گروهی که معتقد بودند این مجموعه برداشتی از کتاب «ماشااللهخان در دربار هارونالرشید» نوشتهی ایرج پزشکزاد معروف است. چنین ادعاهایی البته راه به جایی نبرد و نمیبرد چون اساساً داستان خطی بیشتر تولیدات نمایشی و داستانی مشترک و محدود است و تفاوت در پرداختها، جزئیات و زاویهدید است که لایههای اثر را معنادار و متفاوت میکند.
در پرداختن به جزئیات داستان میتوانیم بگوییم که «قهوهی تلخ» به خلق فضایی دست زد که در آن بهطور نمادین یک حاکمیت سنتی به تصویر کشیده شد: از شاه و بستگان تا درباریان متملق و رشوهبگیر و از شیوهی ارتباطات خارجی و داخلی تا برخورد با مردم کوچه و بازار. نهایتِ تصویر کاریکاتورگونهای که از فساد، توهم و حماقت میتوان ترسیم کرد.
متن کامل ریویوی نقد و بررسی سریال قهوه تلخ را بخوانید.
#قهوه_تلخ
#مهران_مدیری
#هزار_و_یک_سریال
#مجله_میدان_آزادی
#سریال
3⃣4⃣7⃣
@azadisqart