بصیـــــــــرت
#عملیات_شناسی سالروز آغاز عملیات گسترده ی #والفجر_۸ با رمز مبارک #یا_فاطمه_الزهرا (س) گرامی باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم لحظه شروع #عملیات_والفجر۸
با رمز
#یا_فاطمة_الزهراء
توسط سردار عزیز سپاه اسلام
حاج علی فضلی
۱۳۶۴/۱۱/۲۰
http://eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88
می آیم چون....
کل یوم عاشورا و کل أرض کربلا
حاج قاسم به امام حسین(ع) رسید چون سرباز مسلم زمان بود
می آیم که بگویم برای ولایت سربازم نه سربار
#همه_می_آییم
#معرفی_شهید
فرمانده گردان امام علی(ع) تیپ 18الغدیر(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)
#شهید_محمد_رضا_پارسائیان
🔹نام پدر : حبیب الله
🔹تاریخ تولد : 1343
🔹محل تولد : استان یزد
🔹تحصیلات : دانشجوی رشته مهندسی صنایع دانشگاه صنعتی شریف
🔹تاریخ شهادت : 21/11/64
🔹محل شهادت : منطقه ام الرصاص (عملیات والفجر8)
#سالروز_شهادت
بصیـــــــــرت
#معرفی_شهید فرمانده گردان امام علی(ع) تیپ 18الغدیر(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) #شهید_محمد_رضا_پار
#شهید_محمد_رضا_پارسائیان🌹
🔰در عملیات والفجر هشت همه یقین کرده بودند که ایشان شهید خواهد شد. شهید بزرگوار در چندین عملیات که شرکت کرده بود، با آرزوی شهادت رفته بود.
💠چند نوبت مجروح شد و باز هم جهاد در راه خدا را فراموش نکرد. در نهايت اين سردار سرافراز در عمليات والفجر هشت در حالي که فرمانده گردان امام علي (ع) درتيپ 18 الغدير بود در منطقه ام الرصاص به شهادت رسيد. سه سال بعدنيز برادرکوچکتر اومحمد حسين پارساييان در تاريخ 6/3/1367 در 16سالگي در جبهه خرمشهر به شهادت رسيد
🔘تمام دوستانش میگفتند او خصلتهاي زير را در تمام عمرش داشت:
ـ بسيار متواضع و فروتن بود.
ـ در انجام امور، بسيار دقت داشت.
ـ سرعت عمل بالايي داشت.
ـ نظم و ترتيب او زبانزد بود.
ـ در کارها بسيار جدي و قاطع بود.
#روحمان_با_یادش_شاد
#نشر_بمناسبت_سالروز_شهادت
#نامهی_خنده_دارِ_یک_رزمندهی_اسیر #به_پدرش
🌸 #متن_خاطره 👇👇👇
اسیر شده بودیم. قرار شد برای خانواده هامون نامه بنویسیم. بین اسرا چندتا بیسواد و کمسواد هم بودندکه نمیتوانستند نامه بنویسند.اون روزها چندتا کتاب برامون آورده بودند که لابهلای آنها نهجالبلاغه هم بود. یه روز یکی از بچه های کمسواد اومد و بهم گفت: من نمیتوانم نامه بنویسم، اما از نهجالبلاغه یکی از نامه هایکوتاه امیرالمومنین(ع) رو نوشتم روی این کاغذ، میخواهم بفرستمش برای بابام. تا نامه رو گرفتم و خوندم؛ از خنده رودهبُر شدم. بنده خدا یک نامهی امیرالمومنین(ع) به معاویه رو برداشته و برای باباش نوشته بود ...😄🌹
#طنز_جبهه_ها
#دهه_فجر
🔸بانگ الله اکبر ساعت 21 امشب در سراسر کشور طنینانداز میشود.
🔹همزمان ۲۲ نقطه تهران و ۴۰۰ شهر دیگر نورافشانی خواهد شد.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷 #الله_اکبر🇮🇷🇮🇷🇮🇷
http://eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88
بصیـــــــــرت
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇ مـدافعـــــ عشـــ💞ـــق #هوالعشـــــــــق #عاشقانه_مذهبی #قسمت_هفتاد_د
◇ ❁ ❥◇ ❁ °•❤️•° ❁ ◇❥ ❁ ◇
مـدافعـــــ عشـــ💞ـــق
#هوالعشـــــــــق
#عاشقانه_مذهبی
#قسمت_هفتاد_سه 3⃣7⃣
چشمهایم را باز می ڪنم.
پشتم ی بار دیگر میلرزد از فِ ڪری ڪ برای چنددقیقه از ذهنم گذشت.
سرما ب قلـــبم نشسته...و دلم ڪم مانده از حلقم بیرون بیاید. ب تلفن همراهم ڪ دردستم عرق ڪرده؛ نگاه می ڪنم...
چنددقیقه پیش سجاد پشت خط باعجله میگفت ڪ باید مرا ببیند..
ݘ خیال سختی بود ! دل ڪندن ازتوووو!!
ب گلویم چنگ میزنم
ـ عععععلی نمیشد دل بِ ڪنم...فِ ڪرش منوووووڪشت!
روی تخت میشینم و ب عقیق براق دستم خیره میشوم. نفسهای تندم هنوز آرام نگرفته.خیــــال آن لحظه ڪ رویت خاڪ ریختند.دستم راروی سینه ام میگذارم و زیرلب میگویم
ـ آااخ...قلبم 💔؏عععععلی!
بلند میشوم و دراینه قدی اتاق فاطمـــه ب خودم نگاه می ڪنم.صورتم پراز اشڪ😭 و لبهایم ڪبود شده..
خدا خدا می ڪنم ڪ فِ ڪرم اشتباه باشد.
ـ؏ععععلی خیال نَ ڪن راحته عزیزم.
حتی تمرین خیــالیش مررررگه!
شام راخوردیم وخانه خاموش شد...فاطمــــه دررخت خـــااب غلت میزند وسرش رامدام میخــاراند.حدس میزنم گرمش شده.بلند میشوم وڪولر راروشن می ڪنم.شب ازنیمه گذشته و هنوز سجاد نیامده.لب ب دندان میگیرم
ـ خدایا خودت رحم ڪن.
همان لحظــه صفحه گوشیم روشن میشود📱.ودوباره خاموش.روشن،خاموش! اسمش را بعداز مڪالمه سیو ڪرده بودم " داداش سجاد" لبم را بازبان تر می ڪنم و آهسته،طوری ڪ صدایم را ڪسی نشنودجواب میدهم:
ـ بله...؟
ـ سلام زن داداش..ببخشید دیر شد
عصبی میگویم😠
ـ ببخشم ؟؟ آقاسجاد دلم ترڪید..گفتید پنـــج دقیقه دیگه میاید!! نصفه شب شد!
لحنش آرام است
ـ شرمنده! ڪارمهم داشتم..حالا خودتون متوجه میشید
قلـــبم ڪنده میشود.تاب نمی آورم.بی هوا میپرسم
؏عععععلی من #شهید شده..؟؟؟
مَ ڪثی طولانی می ڪند و بعدجواب میدهد
ـ نشستید فِ ڪر وخیال ڪردید؟؟..
خودم راجمع وجور می ڪنم
ـ دست خودم نبود مردم ازنگرانی!!
ـ همه خـــاابن؟
ـ بله!
ـ خب پس بیاید درو باز ڪنید من پشت درم!!
متعجب میپرسم😳
ـ درِحیاط؟؟
ـ بله دیگه!!
ـ الان میام!..فعلن !
تماس قطـــع میشود.ب اتاق فاطمــه میروم و چادرم رااز روی صندلی میز تحریرش برمیدارم.
چادر راروی سرم میندازم و باعجله ب طبقه پایین میروم.دمپایی پام می ڪنم و ب حیاط میدوم. هوا ابری است و باران🌧 گرفته.. نم نم! قلـــبم راآماده شنیدن تلخ ترین خبر زندگی ام ڪرده ام.ب پشت در ڪ میرسم ی دم عمـــیق بدون بازدم!نفسم راحبس سینه ام می ڪنم!! تداعی چهره سجاد همـــانجور ڪ درخیالم بود باموهایی آشفته... بعد خبر پریدن توووو!!
ابروهایم درهم میرود..." اون فقط ی فِ ڪر بود! ...آروم باش ریحانه"
چشمهایم رامیبندم ودر را بازمی ڪم..آهسته و ذره ذره.میترسم باهمــان حال آشفته ببینمش.دررا ڪامل بازمی ڪنم ومات میمانم.😧
درسیاهی شب و سوسو زدن تیرچراغ برق ڪوچه ڪ چند مترآن طرف تراست...لبـــخند پردردت را میبینم.چندبار پلڪ میزنم! حتمن اشتباه شده!! ی دستت دورگردن سجاد است..انگارب او تِ ڪیه ڪرده ای!نور ماه🌙 نیمی از چهره ات را روشن ڪرده..مبهوت وبادهانی باز ی قدم جلو می آیم وچشمهایم راتنگ می ڪنم.
ی پایت را بالا گرفته ای.! " حتمن آسیب دیده!" پوتین های خاڪی ڪ قطرات باران میخـــااهند گِل اش ڪنند. لباس رزم و...نگاه خسته ات ڪ برق میزند.
اشڪ ولبخندم قاطی میشود...ازخانه بیرون می آیم ودرڪوچه مقابلت می ایستم
ـ؏عععععلی!!؟😍
لبهایت بهم میخورد
ـ جوووون ؏عععععلی...😘
موهایت بلند شده و تاپشت گردنت آمده.وهمین طور ریشت ڪ صورتت راپخته تر ڪرده
چشمهای خمـــارو مژه های بلندت دلم رادوباره ب بند می ڪشد.دوس دارم ب آغوشت بیایم و گله ڪنم از روزهایی ڪ نبودی...بگویم چندروزی ڪ گذشت ازقرنها هم طولانی تربود...
دوس دارم ازسرتا پایت را ببوسم. دست درموهای پرپشت و مِشْ ڪی ات ڪنم وگردو خاڪ سفر را بِ تِ ڪانم..اماسجاد مزاحم ست!
ازین فِ ڪر بی اختیار لبخند میزنم.😅 نگاهت درنگاهم قفـــل و ڪل وجودمان درهم غرق شده.دست راستم راروی یقه وسینه ات می ڪشم...آااخ! خودتی..خودِ خودت!! ؏ععععلی من برگشته!
نزدیڪ تر ڪ می آیم باچشم اشاره می ڪنی ب برادرت ولبت راگاز میگیری.😉ریز میخندم و فاصـــله میگیرم. پرازبغضی!
پراز معصومیت درلبخندی ڪ قطرات باران واشڪ خیسش ڪرده...
سجادباحالتی پراز شِ ڪایت والبته شوخی میگوید
ـ ای باباا..بسه دیگه مردم ازبس وایسادم ...بریم توبشینید روتخت هی بهم نگاه ڪنید!!
هردومیخندیم ..خنده ای ڪ میتوان هق هق رادرصـــدای بلندش شنید!!
ادامه میدهد
ـ راس میگم دیگه!.حداقل حرف بزنید دلممم نسوزه
درضمــن بارونم داره شدید میشه ها.
تودست مشت شده ات راآرام ب
شِ ڪَمِش میزنی
ـ ݘ غرغرو شدی سجاد!. مُحْ ڪم باش باید ی سرببرمت جنــگ آدم شی
♻️ #ادامه_دارد...
#داستان_عاشقانه_مذهبی 💘
#مدافع_عشق
✫┄┅═══════════┅┄✫
🔮ڪانال بصیرتی و شهدایی خامنه ای شهدا
@khamenei_shohada
#پـــدر بے تو هـــواےحوصله ام ابرے
اسٺ
و تو نیستے تا بداني چطور #تنهایے سخٺ اسٺ
تو نیستے تا بدانےاندوه و نبودڹ و نداشتڹ تو
پدر براستے چقدر #صبورے سخٺ است...
🌷 #شــهید_مـــحمد_زهرهوند🌷
#شبتون_شهدایی
🕊غرور ملی یعنی
غیرت و مردی هر ایرانی🌹
شهید راه دین، سلیمانی 🌹
بیعت با پیر خراسانی❣
🇮🇷 ۲۲بهمن #سالروز_پیروزی_انقلاب اسلامی ایران گرامی باد.
🌷 همه با هم در چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی مصادف با چهلم سردارِ #شهیدِ_حاج_قاسم_سلیمانی به نیابت از همه شهدا و به یاد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در راهپیمایی۲۲بهمن شرکت خواهیم کرد.✌️🇮🇷
#همه_می_آئیم
http://eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88
بصیـــــــــرت
🕊غرور ملی یعنی غیرت و مردی هر ایرانی🌹 شهید راه دین، سلیمانی 🌹 بیعت با پیر خراسانی❣ 🇮🇷 ۲۲بهمن #سالرو
#تلنگر
👈اندکی تأمل:
🔻چه قرینه های جالبی برای این شهید مخلص درست شده است:
▪️چهلم سردار شهید
▪️سالگرد۴۱سالگی انقلاب
▪️فرمانده لشکر خط شکن ۴۱ ثارالله (ع)
▪️شهادت دور از وطن
▪️سن شهادت ۶۳ سالگی مثل پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع)
▪️دفن مثل حضرت زهرا(س)نیمه شب
▪️شهادت مثل اصحاب عاشورا سر از بدن جدا و امام حسین(ع)
▪️دست منقطع مثل حضرت عباس(ع)
▪️بدن إرباً اِربا مثل حضرت علی اکبر(ع) ...
🏴آجرک الله یا صاحب الزمان🏴
#الله_اکبر✌️🇮🇷
#شهادت_حسینی
#چهلم_انقلابی
#فجر_سلیمانی🌷
#یادامام_و_شهداباصلوات🌹
http://eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88
💠تا ظهور حضرت حجت (عج) راه ادامه دارد ...
او با سپاهی از شهیدان خواهد آمد ...
💐شادی روح پرفتوح شهید حاج "قاسم سلیمانی" و شهید "تهرانی مقدم" #صلوات
http://eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88
#همه_می_آییم✊✊
با مشتهای گره کرده و شعار مرگ بر آمریکا به کوری چشم همه دشمنان انقلاب اسلامی
امسال فجر ما #فجر_سلیمانی است
حماسه بزرگ دیگری خواهیم آفرید
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#الله_اکبر
#همه_برای_ایران
#سه_شنبه_شهدایی
🔆امروز #سه_شنبه ۲۲ بهمن ماه ۱۳۹۸
چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی مصادف با ۱۶ جمادی الثانی
🕊شهادت شهید ابراهیم هادی
🕊شهادت شهید #علی_محمودوند فرمانده تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
💐۲۲ بهمن ماه سالروز شهادت
🕊شهید مدافع حرم علی سلطانمرادی
🕊شهید مدافع حرم حاج رضا فرزانه
🕊شهید مدافع حرم محمدتقی ارغوانی
🕊شهید مدافع حرم علی اصغر فلاح پیشه
🕊شهید مدافع حرم سید احسان میرسیار
🕊شهید مدافع حرم مهدی ثامنیراد
🕊شهید مدافع حرم عباس عبدالهی
#شادی_ارواح_طیبه_شهدا_صلوات
http://eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88
#ارسالی
ــــــــــــــــــــــــ✨🌿
#راهپیمایی امروز🍃😍
http://eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88
امشب شهادت نامه عشاق امضا
مي شود...
فردا ز خون عاشقان اين دشت دریا مي شود
امروز روز پنجم است که در محاصره ایم...
آب را جیره بندی کرده ایم
نان را جیره بندی کرده ایم
عطش همه را هلاک کرده جز شهدا را
که حالا در کنار هم در انتهای کانال خوابیده اند...
شهدا دیگر تشنه نیستند.فدای لب تشنه ات ای پسر فاطمه...
🌷عملیات والفجر مقدماتی
۱۷ الی ۲۲ بهمن ماه ۱۳۶۱ 🌷
شب ٢٢ بهمن
#شهید_ابراهیم_هادی
#سالروز_شهادت
http://eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88
۲۲بهمن۱۳۹۴
شهدای مدافع حرم لشکر۲۷ محمد رسول الله
محل شهادت ⬅️سوریه حلب روستاۍهوبر
#حاج_رضا_فرزانه
#سید_احسان_میرسیار
#مهدی_ثامنی_راد
#اصغر_فلاح_پیشه
#مصطفی_تاش_موسی
#محمدتقی_ارغوانی
#سالروز_شهادتشان_گرامیباد
http://eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88
بصیـــــــــرت
#کلام_شهید ◈ فراموش نڪنید ڪه بزرگترین جهاد ، جهاد با نفس است . با نفس مبارزه نمایید و از وسوسه های
🌷 #شهید_علی_محمودوند 🌷
🌷🕊فرارسیدن سالروز شهادت فرمانده با اخلاص گروه تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) حاج علی محمودوند در ۲۲ بهمن سال ۱۳۷۹ گرامی باد. 🌷🕊
#فرازی_از_وصیتنامه_شهید ↙️
«بدانید تنها راهی که میتوانید با آن برای خود افتخار جاویدان مهیا کنید اطاعت شما از ولایت فقیه است.
فراموش نکنید که بزرگترین جهاد جهاد با نفس است. با نفس مبارزه نمایید و از وسوسه های شیطان بگریزید و به خدا بپیوندید.»
#سالروز_شهادت
http://eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88
بصیـــــــــرت
🌷 #شهید_علی_محمودوند 🌷 🌷🕊فرارسیدن سالروز شهادت فرمانده با اخلاص گروه تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص
#خاطرات_شهدا🌷🕊
💠شهدای غواص💠
داخل خاک عراق مشغول جستجو بودیم؛ یکی از افسران عراقی خبر آورد که در منطقهای جلوتر از اینجا یک گورستان دسته جمعی از شهدای ایرانی است؛
اما عراقیها اجازه عبور نمیدادند؛ با تلاش بسیار و پس از مدتها پیگیری به آن منطقه رفتیم؛ آن روز تلخترین روز دوران تفحص بود
۴۶شهدای غواص آنجا بودند، دست و پا و چشمهای همگی آنها بسته شده بود؛ آنچه میدیدم باور کردنی نبود؛
بعثیها این اسیران جنگی را زنده به گور کرده بودند
پلاک همه آنها را هم جدا کرده بودند تا شناسایی نشوند. آنها ۴۶ شهید گمنام بودند
در کنار همه پیکرها که سالم و کامل بود یک دست قطع شده قرار داشت؛ این دست متعلق به هیچ کدام از پیکرها نبود؛
انگشتر فیروزه زیبایی هم بر دست داشت؛ این دست مدتهای طولانی مونس من شده بود؛
هر وقت کار ما گره میخورد به سراغ این دست میآمدیم؛ گویی این دست آمده بود تا دستگیر همه ما باشد
#خاطرات_ناب_شهدا
#شهید_علی_محمودوند
#نشر_بمناسبت_سالروز_شهادت
http://eitaa.com/joinchat/935919616C80381eda88