eitaa logo
" دلاࢪامــ ᴅᴇʟᴀʀᴀᴍ "
2.2هزار دنبال‌کننده
876 عکس
235 ویدیو
13 فایل
Live for ourselves not for showing that to others!😌🌗👀 'تنها‌خُداست‌کهِ‌می‌مانَد؛🕊️🍃 تبلیغـاتمــون🌾: @Tablighat_Deli گپ‌ناشناس‌: @Nashenas_Deli [دلــاࢪامــ]؟آرامــش‌دهنده‌ی‌قلب💗✨. تولــدمــــون:6مهر1402🎂 -----------------~-----------------
مشاهده در ایتا
دانلود
ایده برای  دکور اتاق تخت دار🛵✨ - 1_بالا تختتون از ریسه استفاده کنید و میتونید بهش عکس هم بچسبونید🥛💚 - 2_برای  تختتون از کوسن های پف پفی ساده استفاده کنید خیلی قشنگه🥄💗 - 3_اگر دوست داشتین برچسب های کیوت بگیرید مرتب بچسبونید به دیوار🍽'💙 - 4_دور سقف اتاقتون میتونید از ریسه های LED استفاده کنید👱🏻‍♀'🌷 🫶🏻💚 . >>>> ‹ ⤿៶៶ׄ  ‌‌‌‌‌‌֪֢ ׁ‌‌‌‌‌  ༉  @CafeYadgiry☺️
📋🧷شیوه برنامه ریزی ¹-برنامتون رو حتما مکتوب کنید📓 «روی کاغذ بنویسید» اگه این کار رو بکنید احتمال اینکه بهش عمل کنید بیشتره و هیچ کدوم از کاراتون رو فراموش نمی‌کنید ²- اولویت هاتون رو مشخص کنید📋 کار هایی که نسبت به بقیه مهم تر هستن رو اول انجام بدید ³- خوندن درسارو پشت گوش نندازید هر درسی که اون روز تدریس شده رو همون روز بخونید و پشت گوش نندازید که روی هم انباشته بشن چون اینطوری خوندش سخت میشه🩵 ⁴-برای کار های دیگتون هم زمان بزارید⏰ به کار های دیگه هم اهمیت بدید یعنی اینطور نباشه که فقط سرتون تو درسو کتاب باشه به نظافتتون،غذاتون،تفریحتون و خوابتون هم اهمیت بدید 🫕✨ 🫶🏻💚 . >>>> ‹ @CafeYadgiry☺️
راهکار برای افزایش کیفیت مطالعه‹'📑🌸'› توجه کن : سعی کن وقتی داری یه مبحث رو میخونی،کل توجه و حواست به درس باشه نه جاهای دیگه‹.🥛💛.› به شدت از بی نظم بودن دوری کن : هیچوقت موقع درس خوندن عجله نداشته باش،وقتی که منظم درس بخونی شانس تثبیت مطالب در ذهن بیشتر میشه‹.🏀💕.› همیشه در حال تمرین باش : تمرین مثل داروی بدون عوارضه که هرچی بیشتر ازش استفاده کنی برات سود بیشتری داره و موفقیتت توی درسا رو تضمین میکنه‹.🦋🍉.› بلند بخون : بلند خوانی بیشتر مواقع پیشنهاد نمیشه ولی تحقیقات میگه اگه مطلبی رو بلند بخونی و با دوستات به اشتراک بزاری شانس تثبیت تا سه برابر زیادتر میشه‹.🍔🌸 🫶🏻💚 . >>> ࣪࣪ @CafeYadgiry🌱
🔴 ️تفاوت looks like و look... 🍏He looks friendly. He looks like his mother. 🍎او دوست داشتنی به نظر میرسد. او شبیه مادرش است. ✍از look like قبل از اسم، برای مقایسه ی چهره ها استفاده میکنیم. ✍از look قبل از صفت، برای حدس زدن درباره ی شخصیت شخصی از روی ظاهر او استفاده میکنیم. 🍎He looks very happy. He looks like his sister. 🍏او بسیار خوشحال به نظر میرسد. او شبیه خواهرش است. 🍎She doesn't look very kind. 🍏او خیلی مهربان به نظر نمیرسد. 🍎She looks like my grandmother. 🍏او شبیه مادربزرگم است. ✅کپی از زنگ زبان امروز با ذکر صلوات ازاد
آقاحامد،...عاشق و دلخسته آرام خانوم♥️😔😂 °•• ۰۰°
و اما...نرگس خواهر حامد😉♥️🫂 °•• ۰۰°
لادن طلایی😂شوخمنگ...لادن جون😍♥️ °•• ۰۰°
" دلاࢪامــ ᴅᴇʟᴀʀᴀᴍ "
•{#قشاع🖤🤍}•• ‌#قلم_N #part_95 رو کردم سمت حامد: +چقدر مونده برسیم؟ فرمون رو چرخوند و با روی خوش گف
•{🖤🤍}•• ‌ آرام سوار ماشین شد و منم نشستم پشت رول... _میخواستی‌یه‌چیزی‌رو‌بگی‌ها! لبخندی زدم... حواسش به همه چی بود!... میخواستم بگم...ولی اینجا جای درستی نبود! +میشع‌بریم یه جای بهتر صحبت کنیم؟ _امم..باشه... تو دلم غوغا بود! خوشحال بودم که بهم اهمیت میداد ! ولی اگر منو رد کنه .... لبخندم خشک شد ... ته دلم خالی شد... نه...نباید ناامید میشدم! یا امام‌رضا!خودت میدونی‌که‌تودلم‌چی‌میگذره! کمکم کن یه عشق پاک داشته باشم! به کسی که میخام برسم! نفس عمیقی کشیدم که حواسم جمع آرام شد... _میگم...آقا حامد؟ +جا....بله؟ فحشی تو دلم نثار خودم‌کردم... نباید سوتی میدادم... پس فردا میگه شوهرم بی عرضه ست نمیتونه از پس زبونش بربیاد! از فکر خودم خندم گرفت... _گوشی منو ندیدید؟ازاون‌شب‌غیب‌شده! دست بردم سمت داشبورد و بازش کردم... گوشیشو درآوردم و گرفتم سمتش... ممنونی گفت که گفتم: +رسیدیم! محل آرامش من... جایی که ذهنم از آشوب به آروم تبدیل میشد... آرام ازمن جلوتر میرفت و منم پشت سرش ... خواست بشینه رو صندلی‌ کنار در که سریع گفتم: نه ! اینجا نه! سمت طبقه بالاقدم برداشتم که آرام پشت سرم اومد... لبخندی زدم... عاشق دکوراسیون این کافه بودم! روی صندلیه میز دونفره نشستم... گوشیمو روشن کردم که دیدم رسول پیام داده... _آقا حامد خوب پیچوندی رفتی ها! شروع کردم به نوشتن: +دیگه گفتم بیکار نمونی😂😎 دکمه ارسال رو فشار دادم.. _ گگگ...یادم میمونه! +تو فقط باید عروسیمو یادت بمونه! _نه باباااااا خبراییه؟ +رادین چیزی بفهمه حسابت با کرام الکاتبینه رسول! _باشه بابا! مبارک باشهههه!😂👏 جوابشو ندادم... استاد سرکار‌گذاشتن بود! باریستا اومد و پرسید: # چی میل دارید؟ نگاهی به آرام انداختم و گفتم: +دوتا قهوه و دوتا کیک کاکائویی بیارید! باریستائه چشمی گفت و رفت... آرام عاشق کیک کاکائویی بود! یادمه اون روز که برای تولدش رادین میخواست کیک بگیره ، گفت آرام عاشق کیک کاکائوییه! به گوشیم خیره شدم... نگاه سنگین آرام رو روی خودم حس میکردم... آرام کلافه گوشیشو خاموش کرد... نکنه بخاطر مشغول شدنم با گوشی ناراحت شد ؟ سریع خاموشش کردم... _شما از کجا میدونستید من کیک کاکائویی دوست دارم؟ رفتم تو فاز روانشناسی... +خوب آدمایی که درونگرا ان...یا کودک درونشون فعاله کیک کاکائویی دوست دارن..! سفارشامونو آوردن... برق تو چشمای آرام لبخند رو لبم آورد... تا کیک رو گذاشت جلوش شروع کرد به خوردن... خیلی خودمو نگه داشتم تا خندم نگیره...