#مناظرۀ_ادبی
#استدلال #پیامبر (صلی الله علیه و آله) به #قواعد_نحوی
#استعمال_«ما»_موصوله برای #غیر_عاقل
#استعمال_«مَن»_موصوله برای #عاقل به #نص_روایت
گاهی مخالفین اسلام بر #قرآن #اشکال_ادبی می گرفتند و پیامبر گرامی اسلام و ائمه معصومین در پاسخ آنها به #قواعد_ادبی تمسک می کردند، که یکی از این موارد را با هم مرور می کنیم:
كنز الفوائد ؛ ج2 ؛ ص186
فصل
جَاءَ فِي الْحَدِيثِ أَنَّ قَوْماً أَتَوْا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالُوا لَهُ أَ لَسْتَ رَسُولًا مِنَ اللَّهِ تَعَالَى
قَالَ لَهُمْ بَلَى
قَالُوا لَهُ وَ هَذَا الْقُرْآنُ الَّذِي أَتَيْتَ بِهِ كَلَامُ اللَّهِ تَعَالَى قَالَ نَعَمْ
قَالُوا فَأَخْبِرْنَا عَنْ قَوْلِهِ #«إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَها وارِدُونَ» (سورة الأنبياء: 98) إِذَا كَانَ مَعْبُودُهُمْ مَعَهُمْ فِي النَّارِ فَقَدْ عَبَدُوا الْمَسِيحَ ع أَ فَنَقُولُ إِنَّهُ فِي النَّارِ
فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ص :
إِنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ الْقُرْآنَ عَلَيَ بِكَلَامِ الْعَرَبِ
وَ الْمُتَعَارَفُ فِي لُغَتِهَا وَ عِنْدَ الْعَرَبِ أَنَّ «مَا» لِمَا لَا يَعْقِلُ وَ «مَنْ» لِمَنْ يَعْقِلُ وَ الَّذِي يَصْلُحُ لَهُمَا جَمِيعاً
فَإِنْ كُنْتُمْ مِنَ الْعَرَبِ فَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ هَذَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى «إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ» يُرِيدُ الْأَصْنَامَ الَّتِي عَبَدُوهَا وَ هِيَ لَا تَعْقِلُ
وَ الْمَسِيحُ ع لَا يَدْخُلُ فِي جُمْلَتِهَا لِأَنَّهُ يَعْقِلُ
وَ لَوْ قَالَ «إِنَّكُمْ وَ مَنْ تَعْبُدُونَ» لَدَخَلَ الْمَسِيحُ ع فِي الْجُمْلَةِ
فَقَالَ الْقَوْمُ صَدَقْتَ يَا رَسُولَ اللَّهِ
________________________________________
كراجكى، محمد بن على، كنز الفوائد، 2جلد، دارالذخائر - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1410 ق.
یعنی:
گنجينه معارف شيعه إماميه / ترجمه كتاب كنز الفوائد و التعجب ؛ ج2 ؛ ص200
فصل: مناظره كفار با رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله
در حديث آمده كه گروهى آمدند نزد رسول خدا (ص) و باو گفتند: آيا تو فرستاده از طرف خدا تعالى نيستى؟
بآنها فرمود: چرا.
باو گفتند: اين قرآن كه آوردى كلام خدا تعالى است؟
فرمود: آرى.
گفتند: بما توضيح بده از قول او كه (در آيه 98 سوره الأنبياء) فرموده:
«إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ»: راستش شما و هر آنچه ميپرستيد از جز خدا سنگريزه دوزخ باشيد، شما در آن وارد خواهيد بود.
و اگر معبود بت پرستان بهمراه آنان در دوزخند مسيح (ع) هم معبود ترسايانست تو گوئى در دوزخ است؟ رسول خدا (ص) فرمود: كه خدا قرآن را بر من فرو فرستاده بزبان عرب و در عرف و زبان عرب لفظ «ما» براى چيزهائى است كه عقل ندارند و لفظ «من» براى آنچه عقل دارد و لفظ «الذى» براى همه است و اگر شما عرب باشيد بايد اين را بدانيد خدا فرموده: «إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ» مقصودش بتها است كه ميپرستيدند و آنان بىعقل باشند و حضرت مسيح در آن درنيايد زيرا او عقل دارد و اگر «و من تعبدون» فرموده بود شامل مسيح (ع) بود آن قوم گفتند: يا رسول اللَّه درست گفتى.
#نحو_تکمیلی (#نحو_الشباب)
https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
May 11
به پیشنهاد دوستان
برای اینکه مطالب کانال دربارۀ سایر #علوم_اسلامی نیز سخن بگوید،
نام کانال از #نحو_الشباب
به
#دروس_الشباب
تغییر داده شد.
لطفا با ما همراه باشید.
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#آیات_الأحکام #تفسیر
#فقه #احکام_حیض
#صرف #ادبیات_عربی
آيۀ 222 سورۀ بقره:
«وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا النِّسٰاءَ فِي الْمَحِيضِ وَ لٰا تَقْرَبُوهُنَّ حَتّٰى يَطْهُرْنَ ...»
1- به اجماع فقهای امامیه و عامه، این آیه بيانگر وجوب کناره گیری از زن، در دوران حيض است.
2- عبارت «حَتّٰى يَطْهُرْنَ» دو گونه، با تشديد «طاء» (#یَطَّهَّرنَ) و بدون تشديد «طاء» (#یَطهُرنَ) قرائت شده است، امّا بيشتر قاريان آن را بدون تشديد قرائت كردهاند.
3- با توجه به اختلاف معنایی #باب_تفعّل و #ثلاثی_مجرد، دربارۀ زمان #پايان حرمت آميزش با زن، اختلاف شده است:
الف- بنا بر قرائت نخست، تنها پس از انجام غسل حیض، می-توان به زن نزدیک شد.
ب- بنا بر قرائت دوم، به محض قطع شدن خون حیض، می توان به او نزدیک شد.
4- فتواى مشهور، طبق قرائت دوم است.
5- برخى از واژۀ «أذى» استفاده كردهاند كه خون حيض نجس است.
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#لغت
#مترادف
#وقوع_ترادف_در_قرآن
#فرق_تجسس_و_تحسس
#تعریف_ترادف:
#تعریف جرجانی: ترادف عبارتست از: ورود الفاظ گوناگون بر یک معنی به اعتبار واحد . (التعریفات ص31)
#زرکشی در البرهان ج2 ص107 استعمال آن را در قرآن، پذیرفته است.
در حالی که #ابوهلال_عسکری در الفروق اللغویه ص13 و محمد بن زیاد معروف به این الأعرابی و ابوالعباس ثعلب و احمد بن فارس قزوینی و ابن درستویه، استعمال واژگان مترادف در قرآن را مردود می داند. اینان معتقدند همان طور که استعمال یک لفظ در بیشتر از یک معنی جایز نیست، استعمال دو لفظ نیز در یک معنی جایز نمی باشد.
ابوالفتوح رازی در روض الجنان و ابوعبیده معمر بن مثنی در مجازات القرآن «#تجسس» و «#تحسس» و «#تبحث» را به معنای جستجو کردن و مترادف دانسته اند
ولی ابوهلال عسکری بین آنها #فرق گذاشته است او می گوید:
#تحسس در مورد جستجوی در پی چیز خوب
و #تجسس برای جستجوی در پی چیز بد است.
#تحسس_و_تجسس_در_قرآن:
قرآن، تحسس را در مورد یوسف و برادر وی به کار برده که امر خوبی است: « يا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخيهِ » (یوسف/87) (پدر به فرزندانش امر می کند به دنبال یوسف و برادرش بگردید)
و تجسس را نهی کرده است: « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا » (حجرات/12).
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#اصطلاحات_ادبی
#اختلافات_بصریین_و_کوفیین
#گزارش_نمونه_ها:
گوشه ای از اختلافات کوفی و بصری
1- #بصریین فعل #سه_گونه می دانند: #ماضی، #مضارع، #امر
در حالی که #کوفیین، آن را به دو قسم #ماضی و #مضارع دانسته و اما فعل #امر را نوعی #مضارع می دانند. (الإنصاف في مسائل الخلاف لابن الأنباري 2: 524 - 525 وهمع الهوامع: للسيوطي 1: 7، وشرح الحدود في النحو: للفاكهي، ص 97.)
2- #بصریین به حروفی که عمل جر انجام می دهند #حروف_جرّ می گویند در حالی که #کوفیین به آنها #حروف_خفض یا #حروف_صفات می گویند. (شرح المفصل: لابن يعيش 4: 74 و 8: 7، وهمع الهوامع: للسيوطي 2: 19، وشرح الحدود في النحو: للفاكهي ص 277، والمصطلح النحوي: عوض القوزي ص 118.)
3- به عقیدۀ #بصریین، یکی از شروط کلمه ای که جمع مذکر سالم بسته می شود این است که خالی از #تاء باشد. در حالی که #کوفیین جمع مذکر سالم بستن چنین کلمه ای را جایز می دانند. (الإنصاف: لابن الأنباري 1: 40 - 44 وشرح الألفية:لابن الناظم ص46، والهمع 1:45.)
4- اصطلاح #ضمیر و #مضمر، از تعبیرات #بصریین است در حالی که #کوفیین از اصطلاح #كناية یا #مكنى استفاده می کنند. (همع الهوامع: للسيوطي 1: 56: والمصطلح النحوي: عوض القوزي ص 174.)
5- #بصریین معتقدند فعل #امر، #مبنی است در حالی که #کوفیین آن را #معرب و #مجزوم می دانند. (الإنصاف في مسائل الخلاف: لابن الأنباريّ 2: 524.)
6- #بصریین یکی از اقسام توابع را #بدل می نامند در حالی که #کوفیین به جای این اصطلاح از اصطلاح #ترجمة یا #تبيين یا #تكرير استفاده می کنند. (الهمع 2: 125.)
7- به عقیدۀ #بصریین، #اعرف معارف، #ضمیر است در حالی که کوفیین #اسم_اشاره را #اعرف_معارف می دانند. و این اختلاف و شرح آن در کتابی به خوبی الإنصاف ابن انباری نیامده است. (الإنصاف في مسائل الخلاف: لابَن الأنباريِّ 2: 707.)
8- #کوفیین فعل مضارع بعد از #کی را منصوب به خود #کی می دانند در حالی که #بصريين معتقدند می توان #کی یا #أن_مقدّر را #ناصب_مضارع دانست زیرا #کی حرف مشترکی است که برای عمل جر و به معنای لام نیز، به کار می رود. (شرح ألفية ابن معطٍ: لابن القوَّاس 1: 340 - 341، وهمع الهوامع: للسيوطي2: 4 - 5.)
9- اصطلاح #نعت خاستگاه #کوفی دارد در حالی که #بصریین از اصطلاح #وصف یا #صفت استفاده می کنند. (همع الهوامع 2: 116.)
10- اصطلاح #عطف_نسق نیز از ویژگی های مکتب #کوفیین است در حالی که #بصریین از اصطلاح #عطف_به_حروف یا #شرکت استفاده می کنند. (شرح المفصل: لابن يعيش 3: 74، وهمع الهوامع 2: 128.)
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#اسماء_قبایل_عرب
#أزد_شنوءة
#تلفظ_أزد_شنوءة
#تحلیل_معنایی_أزد_شنوءة
منبع:
التصریح علی التوضیح/ خالد بن عبدالله الأزهری
لسان العرب/ ابن منظور
النهایة فی غریب الحدیث و الأثر/ ابن اثیر
تلفظ و تحلیل #أزد:
الف- تلفظ #أزد:
به فتح همزه و سکون زاء یا سین (یعنی: أسد به سکون سین نیز گفته می شود)
جوهری در صحاح گفته: «أزد» نام پدر قبیله ای از اهالی یمن است و در لغت فصیح تر به او «#أسد» (به سکون سین) می گویند.
ب- ترکیب أزد:
واژۀ «أزد» به سه ترکیب به کار می رود: #أزد_شنوءة؛ #أزد_عمان؛ #أزد_السراة. (گویا نام سه نفر بوده است)
ج- وجه تسمیه:
در وجه نام گذاری او به «أزد» یا «أسد» دو نظریه است:
1- أسد از ریشه «سدی» به معنای «بخشیدن فراوان» است، و «أزد» نیز لهجه و لغتی در «أسد» است. پس او را بدین نام، نامیده اند زیرا «کثیر العطاء» (بسیار بخش) بوده است.
ابن اثیر در النهایة فی غریب الحدیث و الأثر می نویسد: «أَسْدَى و أولى و أعطى بمعنى. يقال أَسْدَيْتُ إليه معروفا أُسْدِي إِسْدَاءً.»
2- أسد و أزد به معنای «نکاح» می باشد و او را چنین نامیده اند زیرا کثیر النکاح بوده است.
تلفظ #شنوءة:
به فتح شین و ضم نون و فتح همزه خوانده می شود.
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#ترکیب (#یا_یُوسُفِ)
#تجزیه (#آرام)
#ترکیب (#بکرٌ_کَرِیمٍ)
#یا_یُوسُفِ :
در اصل (یا یُوسُ فِ) بوده است. #یوسُ منادای مرخَّم است که اکنون مبنی بر ضم شده است و #فِ فعل امر از #وَفَی_یَفِی_لِیَفِ_فِ می باشد.
و اما توهم اضافه #یوسف به #یاء_متکلم و حذف یاء و بقاء کسره به عنوان قرینه، صحیح نیست زیرا یوسف علم است و اضافه معرفه ممتنع است. مگر اینکه بدون هیچ قرینه ای ادعا کنیم یوسف نکره فرض شده و سپس اضافه شده است.
#آرام :
جمع مکسر #إِرَم می باشد همانطور که #آصال جمع أصل است.
#بکرٌ_کَرِیمٍ :
#بکرٌ مبتداست و #کَرِیمٍ جار و مجرور، متعلق به فعل عام مقدر، خبر است و #رِیم به معنای #چرک است.
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#سؤال_ادبی
#اصطلاحات
#فرق بین #حذف و #تقدیر و #إضمار و #إختزال و #ترک و #نوی چیست؟
#سؤال_منطقی_اصولی
#تطبیق_منطق_و_اصول_فقه
حالات روانی انسان نسبت به هر گزاره ای که می شنود یا کشف می کند، چند گونه است ( #قطع، #ظن، ...)؛ از دیدگاه منطق دانان کدام یک از این حالات #تصدیق و کدام یک #تصوّر است؟ و در #علم_اصول از کدام یک و در چه بابی سخن می گویند؟
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#سؤال_منطقی_اصولی
#تطبیق_منطق_و_اصول_فقه
حالات روانی انسان نسبت به هر گزاره ای که می شنود یا کشف می کند، 8 فرض دارد.
ادامه دارد ....
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#تضمین_الفیه_ابن_مالک:
أحمدُ رَبِّي اللهَ خَیرَ مالِکٍ حَمداً یُنَجِّینِي مِنَ المَهالِکِ
ثُمَّ أصَلِّي مُتَوالِیاً عَلَی مُحَمّدٍ خَیرِ نَبِیٍّ أرسِلا
لِیَهدِیَ الخَلقَ مَنَاهِجَ الهُدَی فَمَا لَنا إلا إتِّباعُ أحمَدا
وَ الفُمُّ حَیثُ المِیمُ مِنهُ بانَا لَم یَبقِ مَا بَینَهُما فُرقَانَا (أحمد ؛ أحد)
فَإنَّهُ أحمَدُ وَ اللهُ أحَد فَسِیرَ سَیرَتَینِ سَیرَ ذِي رَشَدٍ (من المسجد الحرام إلی المسجد الأقصی و منه إلی السماء)
وَ هُوَ مِنَ الخَلقِ جَمِیعاً أصطُفِي وَ ما سِواهُ ناقِصٌ وَ النَّقصُ فِي
ماهِیَّةِ الإمکانِ أمرٌ ثابِتٌ إلا إذا إبتَدَی بِهِ فَإستَثبِتُوا
فَإنَّهُ أوَّلُ صَادِرٍ بِلا هَمزٍ فلإثنَینِ بِهِ تَوَصَّلا (خلقت علی و فاطمه بعد از نبی بود)
وَ آلِهِ الغَرِّ الکِرامِ البَرَرَة أسرَتِهِ الطّاهِرَةِ المُطَهَّرَةِ
لا سِیَّمَا عَلَی الإمَامِ الأوَّلِ إذ لَم یَفُوا إلا إمرُءٌ إلا علیٌّ
خَلِیفَةُ الرَّسُولِ ثَانِي إثنَی کِسَا فَهوَ بِهِ فِي کُلِّ حُکمٍ ذُو إتِّسَا
مَرتَبَتَینِ قَد عَراهُما وَ مِن سِوَاهُما إجعَل کُلَّ ما لَهُ زُکِنَ(غیر از الوهیت و نبوت را دارد)
فَلَن تَرَی فِي النَّاسِ مِن وَلِيٍّ أولَی بِهِ الإکرَامُ مِن عَلیٍّ
وَ أحَداً أذکُر وَ صِلَنهُ بِعَشَر مُرَکِّباً لِیَکمِلَ الإثنَی عَشَر
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
كتاب القصاص.pdf
220.9K
#فقه
#الروضة_البهیة_فی_شرح_اللمعة_الدمشقیة
#روش_تحصیل_شرح_لمعه
#روش_تجزیه_متن
نمونه ای از #تجزیه_متن به:
#مسأله (سؤال اصلی) و #فروع ذیل آن مسأله
تقدیم به دوستان عزیزی که خواهان ارائۀ نمونه ای از تجزیۀ متن شهید ثانی به مسأله و فروع ذیل آن شده بودند.
15 صفحه از ابتدای کتاب القصاص.
ان شاء الله چند نمونه دیگر هم بارگذاری خواهم کرد.
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
كتاب الجهاد.pdf
196.9K
#فقه
#الروضة_البهیة_فی_شرح_اللمعة_الدمشقیة
#روش_تحصیل_شرح_لمعه
#روش_تجزیه_متن
نمونه دوم از #تجزیه_متن به:
#مسأله (سؤال اصلی) و #فروع ذیل آن مسأله
کتاب #الجهاد
شایسته است در ابتدای هر کتاب، یک #فهرست_اجمالی و ذیل هر فصل یک #فهرست_تفصیلی از آن بحث، تهیه کنید تا هندسه هر کتاب را به خوبی به ذهن بسپارید.
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
متن ويرايش شده و کامل کتاب الصيد و الذباحة.pdf
419.1K
#فقه
#روش_تجزیه_متن
#شرح_لمعه
نمونه سوم از #تجزیه_متن_فقهی به:
#مسأله (سؤال اصلی) و #فروع ذیل آن مسأله
کتاب #الصید_و_الذباحة
در این نوشته #مسأله و #فروع_مرتبط با آن به خوبی جدا شده و همه را شماره گذاری کرده ام.
ضمنا #فهرست_اجمالی و #فهرست_تفصیلی هم دارد.
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
پیرکی لال سحرگاه به طفلی الکن.mp3
483.2K
پیرکی لال سحرگاه به طفلی الکن
میشنیدم که بدین نوع همی راند سخن
کای ز زلفت صصصبحم شاشاشام تاریک
وی ز چهرت شاشاشامم صصصبح روشن
تتتریاکیم و بی شششهد للبت
صصبر و تاتاتابم رررفت از تتتن
طفل گفتا مَمَمَن را تُتُو تقلید مکن
گگگم شو ز برم ای کککمتر از زن
مممیخواهی ممشتی به ککلت بزنم
کهبیفتد مممغزت ممیان ددهن
پیرگفتا وووالله که معلومست این
که که زادم من بیچاره ز مادر الکن
هههفتاد و ههشتاد و سه سالست فزون
گگگنگ و لالالالم بهخخلاق زمن
طفل گفتا خخدا را صصدبار ششکر
که برستم به جهان از مملال و ممحن
مممن هم گگگنگم مممثل تتتو
تتتو هم گگگنکی مممثل مممن
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#نحو
#أفعل_تفضیل
#تعدیه_أفعل_تفضیل_با_حرف_جر
#تعدیه_به_حرف
منبع: #شرح_الکافیة_الشافیة_إبن_مالک
تعدیۀ «أفعل التفضيل» با حروف جر:
1- اگر اسم تفضیل از فعل متعدی، مشتق شده باشد از سه حال بیرون نیست:
• 1/1. اگر به معنای «حبّ» یا «بغض» باشد، دو حالت دارد:
o الف- اگر اسم مجرور از لحاظ معنایی، «مفعول به» باشد، با واسطۀ «لام»، متعدی می شود.
o ب- اگر اسم مجرور از لحاظ معنایی، «فاعل» باشد، با واسطۀ «إلی»، متعدی می شود.
مثال: «المؤمن أحبّ للّه من نفسه و هو أحبّ إلى اللّه من غيره». (مؤمن، خداوند را بیشتر از خودش، دوست می دارد در حالی که خداوند نیز او را بیشتر از سایرین دوست می دارد.)
• 1/2. اگر از #فعل_متعدی، مشتق شده و به معنای «علم» (دانستن) است، با حرف «باء» متعدی می شود، نظیر: «زيد أعرَفُ بى، و أنا أدرَى بِهِ»
• 1/3. در غیر موارد فوق، با حرف «لام» متعدی می شود، مانند: «هو أطلب للثّأر، و أنفع للجار».
2- اگر اسم تفضیل از #فعل_لازم مشتق شده باشد، با همان حرفی متعدی می شود که فعلش با آن، متعدی می شود، مثل: «هو أزهد فى الدّنيا، و أسرع إلى الخير، و أبعد من الإثم، و أحرص على الحمد، و أجدر بالحلم، و أصد عن الخنا».
تبصره: در باب تعدیه به حرف جر، فعل تعجب نیز حکم اسم تفضیل را دارد. به سان: «ما أحبّ المؤمنَ للّه، و أحبّه إلى اللّه، و ما أعرفه بنفسه، و أقطعه للعوائق، و أغضّه لطرفه و أزهده فى الدّنيا، و أسرعه إلى الخير، و أحرصه عليه، و أجدره به».
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
دروس الشباب
#سؤال_منطقی_اصولی #تطبیق_منطق_و_اصول_فقه حالات روانی انسان نسبت به هر گزاره ای که می شنود یا کشف می
... ادامه
#سؤال_منطقی_اصولی
#تطبیق_منطق_و_اصول_فقه 2
گفتیم حالات روانی انسان نسبت به هر گزاره ای که می شنود یا کشف می کند، 8 فرض دارد.
اما #سؤال_اصولی:
در ابواب مختلف علم اصول، کدام حالت مورد بررسی قرار می گیرد؟
در مباحث #قطع، سه حالت مورد بررسی قرار می گیرد:
1و2- #یقین و #تقلید تحت عنوان اصولی #قطع بررسی می شود.
3- #جهل_مرکب تحت عنوان #تجری مورد بررسی قرار می گیرد.
در مباحث #ظنون_و_أمارات، دو حالت مورد بررسی قرار می گیرد:
1- در بحث #حجیت_ظواهر و خبر واحد و قول لغوی از حالت #ظن به گزاره و حکم شرعی سخن به میان می آید.
2- در بحث #قیاس و #استحسان و #سدّ_ذرایع و #مصالح_مرسله ؛ دربارۀ حالت « #تخییل » سخن گفته می شود. زیرا اینها ادله ای هستند که عامّه و مخالفین اهل بیت (علیهم السلام) آنان را حجت می پندارند در حالی که عدم دلالت قطعی یا ظنی این ادله از راه عقل و نقل متواتر ثابت شده است.
در بحث #أصول_عملیه نیز از حالتی سخن می گوییم که مجتهد نسبت به حکم یا موضوع گزاره شرعی، دچار #شک یا #وهم یا #ظن_غیر_معتبر می باشد.
نکته:
1- بحث اصولی #حجیت_اطمینان که در کتب متأخرین بیشتر مورد بررسی قرار گرفته است، نیز بحثی دربارۀ حجیت #ظن_متاخِم للعلم است.
2- بحث اصولی #سیره و #شهرت و #اجماع به عنوان یکی از راه های تحصیل #قطع به سنت یا #ظن به آن -علی اختلاف بین المبانی-، مورد بررسی قرار می گیرد.
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
دروس الشباب
#سؤال_منطقی_اصولی #تطبیق_منطق_و_اصول_فقه حالات روانی انسان نسبت به هر گزاره ای که می شنود یا کشف می
تعریف اصطلاحات 8 گانه (یقین، ظن، وهم، کذب، تخییل ... ) و فرق آنها را اینجا بخوانید.
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🏴 پیام حضرت آیتالله خامنهای در پی حادثهی تروریستی در حرم حضرت احمد بن موسی (شاهچراغ) شیراز
🔻 بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
جنایت شقاوتآمیز در حرم مطهّر حضرت احمد بن موسی علیهماالسلام که به شهادت و مجروح شدن دهها مرد و زن و کودک بیگناه انجامید، دلها را اندوهگین و داغدار کرد. عامل یا عاملان این جنایت اندوهبار یقیناً مجازات خواهند شد ولی داغ عزیزان و نیز هتک حرمت حرم اهل بیت علیهمالسلام جز با جستجو از سررشتهی این فاجعهآفرینیها و اقدام قاطع و خردمندانه دربارهی آن، جبران نخواهد شد. همه در مقابله با دست دشمن آتشافروز و عوامل خائن یا جاهل و غافل او وظائفی برعهده داریم؛ از دستگاههای حافظ امنیت و قوهی قضائیه تا فعالان عرصهی فکر و تبلیغ و تا آحاد مردم عزیز باید ید واحدهئی باشند در مقابل جریانی که به جان مردم و امنیت آنان و مقدسات آنان بیاعتنائی و بیاحترامی روا میدارد. ملت عزیز و دستگاههای مسئول یقیناً بر توطئهی خباثتآمیز دشمنان فائق خواهند آمد، انشاءالله.
🔺 اینجانب به خانوادههای عزادار این حادثه و به مردم شیراز و به همهی ملت ایران تسلیت میگویم و شفای مجروحان را از خداوند متعال مسألت میکنم.
سید علی خامنهای
۵ آبان ۱۴۰۱
💻 Farsi.Khamenei.ir
#ظهور
#حجیت_ظهور_عرفی
#حجیت_ظهور_در_کلام_ادباء
سیوطی در کتاب «تحفة الأديب في نحاة مغني اللبيب ؛ ج2 ؛ ص624» از توزی نقل می کند که وقتی «أبوعبیدة معمّر بن مثنّی» کتاب «المجاز فی القرآن» را نوشت؛ بدو خبر رساندند که «ابوسعید اصمعی» بر او چنین خرده می گیرد که: «کتاب خدا را با آراء شخصی خویش تفسیر نموده است».
پس ابوعبیده، از زمان برگزاری جلسۀ درس اصمعی پرسید. چون آن روز فرا رسید، بر خرش سوار شده و به سمت حلقۀ درس اصمعی روان شد. چون بدانجا رسید از خرش پیاده شده و بر او سلام کرد و نزدش نشسته و با او به صحبت پرداخت، پس به اصمعی گفت: «ای اباسعید! دربارۀ معنی واژۀ «خُبز» چه می گویی؟ «خُبز» چیست؟».
اصمعی گفت: خُبز همان نان است که می پزیم و می خوریم.
پس ابوعبیده به او گفت: «همانا کتاب خدا را بر اساس نظر شخصی خودت تفسیر نمودی. زیرا خدای تعالی در آیۀ 36 سوره یوسف می فرماید: «أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزاً».
اصمعی در پاسخ ابوعبیده گفت: آنچه دربارۀ معنای «خبز» گفتم، همان چیزی است که برای من « #ظاهر » است، نه تفسیر به رأی –یعنی معنای ظاهری این واژه همین است-.
پس ابوعبیده گفت: عیبی که تو بر کتاب من گرفته ای نیز همین طور است –یعنی آنچه برای من « #ظاهر » شده را نوشته ام-، سپس سوار الاغش شده و برگشت.
سيوطى، عبد الرحمن بن ابى بكر، تحفة الأديب في نحاة مغني اللبيب، 2جلد، عالم الكتب الحديث - اردن -، چاپ: 2.
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#ادبیات #فقه
#نقش_ادبیات_در_اختلاف_فتوا
#مشترک_لفظی
#أضداد
#قسمت_اول:
یکی از علل اختلاف فتوا، اختلاف در فهم و دلالت متون است.
و یکی از علت های اختلاف در فهم متون، «اشتراک لفظی» است.
نمونه هایی از اشتراك لفظى که سبب اختلاف در فتوا شده است:
1- اشتراک لفظی يك كلمه (اسم) بین دو معنای متضاد:
بقره، آيۀ 228: «وَ الْمُطَلَّقٰاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلٰاثَةَ قُرُوءٍ ...»؛ یعنی: زنان طلاق داده شده؛ (برای عدّه) باید سه «قرء» صبر كنند».
لفظ «قُرء» بين دو مفهوم متضاد «طهر» و «حيض»، مشترك است. و اختلاف در معنای مقصود آیه، سبب اختلاف در دو مسألة فقهی مالی و غیر مالی شده است:
مسألۀ اول:
اکثریت فقهای امامیه و برخى از عامه نظیر عايشه و عبد اللّٰه بن عمر و زيد بن ثابت و شافعى و مالك معتقدند، «قُرء» در این آیه به معنای دوران «طهر» است، و لذا گفته اند: «عده طلاق زن سه طُهر است».
امّا برخى مانند أبو بكر، عمر، عثمان، ابو حنيفه و ابن قدامه حنبلى و ... «قرء» را به معنای دوم گرفته و معتقدند «عدۀ طلاق عبارتست از: گذراندن سه دورۀ کامل حيض» در نتیجه زمان عده طولانی تر از زمانی است که قائلین نظریه اول می گویند.
مسألۀ دوم:
همين اختلاف نيز موجب مىشود كه دربارۀ ارث زن مطلقه، در زمان عدّه نيز، اختلاف به وجود آيد؛ زیرا:
اگر شوهرش در (دورۀ حيض سوم) بميرد، مطابق قول دوم آن زن در آن مدت، هنوز در عده بوده و همسر شرعى تلقى شده و ارث مىبرد، در حالی که بر طبق نظریۀ اول، عدۀ این زن تمام شده و همسر میت به شمار نمی آید و از ارث محروم خواهد بود.
ادامه دارد....
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#ادبیات #فقه
#نقش_ادبیات_در_اختلاف_فتوا
#مشترک_لفظی
#حرف-مشترک
#قسمت_دوم:
دومین نمونه از اشتراك لفظى که سبب اختلاف در فتوا شده است، اشتراک لفظی يك كلمه (حرف) است مانند:
اختلاف در معنای «أوْ»:
این حرف مىتواند براى «تخيير» يا براى «تفصيل» بكار رود.
مثلا دربارۀ حدّ مُحارِب و مفسد فی الأرض اختلاف است زیرا خداوند می فرماید:
«إِنَّمٰا جَزٰاءُ الَّذِينَ يُحٰارِبُونَ اللّٰهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسٰاداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلٰافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ...» (یعنی: كيفر آنها كه با خدا و پيامبرش به جنگ برمىخيزند و اقدام به فساد در روى زمين مىكنند، فقط اين است كه اعدام شوند، يا به دار آويخته شوند، يا دست (راست) و پاى (چپ) آنها به عكس يكديگر قطع گردد و يا از سرزمين خود تبعید گردند).
#برخى از فقيهان امامیه مانند: شيخ مفيد، سلّار، ابن ادريس، محقّق و علّامه حلی، و نيز برخی از عامیان مثل: حسن بصرى و سعيد بن مُسَيِّب و مُجاهِد، حرف «أوْ» را در اين آيه براى تخيير دانسته و قاضى را در اجراى هر كدام از اين مجازاتها نسبت به هر مفسد و محارب مخير دانستهاند،
امّا #برخى دیگر مانند: شيخ طوسى از اماميّه، و شافعى و اكثر علماى اهل سنّت «أوْ» را براى «تفصيل حكم» دانسته و گفتهاند: مقصود قرآن آن است كه براى مجازات هر مفسد و محاربى بايد نوع مجازات هماهنگ و متناسب با نوع جرمش توسّط قاضى انتخاب شود.
#مثال دیگر:
اختلاف در معنای حرف «باء»
در آيۀ وضو: « «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ»؛ سرهايتان را مسح كنيد»
#برخى فقيهان مانند اماميّه و شافعيّه و حنفيّه حرف «باء» را براى تبعيض يا الصاق گرفته اند، و لذا در وضو مسح مقدارى از سر را كافى دانستهاند.
امّا #فقهاى برخى مذاهب مانند مالكيّه و حنبليّه حرف «باء» را زائده دانسته و مسح كل سر را لازم دانستهاند.
ادامه دارد....
#بارگذاری مطالب با ذکر #آدرس_کانال
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB