eitaa logo
داستان و پند اخبار فوری طب سنتی اسلامی فوتبال برتر استقلال پرسپولیس ورزش سه
8.8هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
66 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ جهت مشاوره @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
💞بخونین جالبه✅💠ﭘﺴﺮﯼ ﭘﺪﺭﺵ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ شــام ﺑﻪﺭﺳﺘﻮﺭﺍنــے ﺑﺮﺩ ... ﭘﺪﺭﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﭘﯿﺮ ﻭ ﺿﻌﯿﻒ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﻏﺬﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﺮ رﻭﯼﻟﺒﺎﺳﺶ ﻣﯿﺮﯾﺨﺖ.. ﺗﻤﺎﻣﯽﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺭﺳﺘﻮﺍﺭﻥ ﺑﺎ ديده ﺣﻘﺎﺭﺕ ﺑﺴﻮﯼ ﻣﺮﺩﭘﯿﺮ ﻣﯿﻨﮕﺮﯾﺴﺘﻨﺪ، ﻭﭘﺴﺮ ﻫﻢ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺑﻮﺩ و درعــوض غــذا را بــه دهان پــدر مــیــگــذاشــت ﭘﺲﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ پــدر ﻏﺬﺍﯾﺸﺎﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ،ﭘﺴﺮ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﯽ ﭘﺪﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﺑﺮﺩ، ﻟﺒﺎﺳﺶﺭﺍ ﺗﻤﯿﺰ ﮐﺮﺩ،ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺷﺎﻧﻪ ﺯﺩ ﻭ ﻋﯿﻨﮏﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ تــمــيز و ﺗﻨﻈﯿﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ .. ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺁﻥ ﺩﻭ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻭ ﺑﺎ ﺣﻘﺎﺭﺕ ﺑﺴﻮﯼ ﻫﺮ ﺩﻭ آنــان ﻣﯿﻨﮕﺮﯾﺴﺘﻨﺪ!! ﭘﺴﺮ ﭘﻮﻝ ﻏﺬﺍ ﺭﺍ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﺎ ﭘﺪﺭ ﺭﺍﻫﯽ ﺩﺭب ﺧﺮﻭﺟﯽ ﺷﺪ. ﺩﺭایــن هنــگــام ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﺯ ﺟﻤﻊ ﺣﺎﺿﺮﯾﻦ بــلــنــد شــد و ﺻﺪﺍ ﮐﺮﺩ: ﭘﺴﺮ! ﺁﯾﺎ ﻓﮑﺮ ﻧﻤﯿﮑنــي ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﯼ؟! ﭘﺴﺮﭘﺎﺳﺦ داﺩ؛ خــیــر ﺟﻨﺎﺏ... فــكرنــمــيكنــم ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺎﻗﯽ گذﺍﺷﺘﻪ بــاشــم! ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﭘﯿﺮ ﮔﻔﺖ : ﺑﻠﻪ، ﭘﺴﺮم! ﺑﺎﻗﯽ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﯼ! ﺩﺭﺳﯽﺑﺮﺍﯼ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﭘﺴﺮﺍﻥ.. ﻭ ﺍﻣﯿﺪﯼ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﭘﺪﺭﺍﻥ.. و ﺧﺎﻣﻮﺷﯽ ﻣﻄﻠﻖ ﺑﺮ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺣﺎﮐﻢ ﺷﺪ..!! 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
🌹 🌹 🌷 یکی از القاب حضرت مهدی علیه السلام «صاحب الزَّمان» است. اگرچه این لقب در متن روایات به ندرت ذکر شده؛ ولی در زبان راویان و اصحاب و شیعیان فراوان مورد استفاده قرار گرفته است. 📕 (کتاب الغیبة، ص 244 و ص 271) امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «… وَ آخِرُهُمُ القائِمُ بِالحَقِّ بَقیَّةُ اللهِ فی الاَرْضِ وَ صاحِبُ الزَّمانِ.» 📕 (کمال‌الدین، ج 2، ص 342) (و آخرین آنها قائم به حق بقیةاللّه در زمین و صاحب الزّمان است.» فضل ابن شاذان در کتاب فضایل روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کرده است که آن حضرت فرمود: «مَنْ اَحَبَّ اَنْ یَلقِیَ اللّهَ وَ قَدْ کَمُلَ ایمانُهُ وَ حَسُنَ اِسلامُهُ فَلْیُوالِ الحُجَّةَ صاحِبَ الزَّمانِ القائمَ المُنْتَظَرَ المَهْدِیّ علیه السلام …» 📕 (الفضایل، شاذان بن جبرئیل، ص 166) (هر آن کس که دوست دارد خداوند را در حال کمال ایمان و حسن اسلام ملاقات کند، پس می‌بایست حجّت، صاحب الزّمان قائم منتظر مهدی را دوست داشته باشد.» اگرچه هر یک از ائمه صاحب زمان خویش‌اند، ولی به اعتبار طول عمر فراوان آن حضرت و اینکه مدت زمانی بیشتر از بقیه ائمه علیهم السلام زندگی خواهد کرد، ایشان بیشتر از بقیه آن بزرگواران به این لقب شهرت یافته است. 💐 قرآن به جز از وصف علی آیه ندارد ایمان به جز از حب علی پایه ندارد 💐 💗 💗 👇 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 📙 ✍توی کوچه می پیچد و می گوید: _خلاصه این مدت که نبودی خیلی چیزا عوض شده +آره،دوری من به نفع خیلیا بوده _هنوز که زبونت نیش... +بخدا که نداره لاله!منم عوض شدم و پناه سابقی که می شناختی نیستم.خوب و بدش رو نمی دونم اما باید از همه چیز برات بگم _ان شاالله،راستی یه خبر خوب دارم و یه خبر بد +عجیبه که تا حالا نگفتی! _گفتم شاید باب میلت نباشه +می شنوم _خبر خوب اینه که افسانه خونه نیست در حال حاضر +کجاست؟ _خب این میشه خبر بده +چی میگی تو؟اصلا خبر بدت چیه؟ _همین که افسانه نیست و رفته مراسم خواستگاری +خواستگاری کی؟ ماشین را خاموش می کند،ابروهایش را بالا می دهد و بعد از چند ثانیه می گوید: _اومم...بهزاد باورم نمی شود و تقریبا جیغ می زنم: +بهزاد؟! _آره +واقعا میگی؟ _به جان خودت +مگه میشه؟باور نمی کنم _منم اولش باورم نشد...اما خبر موثقه +عجب! مگر همین چند وقت پیش نبود که هزار کیلومتر را تا تهران آمده بود برای درآوردن آمار من؟مگر چند روز قبل از رفتنم به تهران نبود که دوباره پا پی شده و کلافه ام کرده بود؟گیج شده ام. چند ثانیه به پلاک در نگاه می کنم.چه خوب که بالاخره رسیدم! +حالا چرا فکر کردی باید برای من بد باشه خواستگاری رفتنش؟ _بالاخره چند سال چشمش دنبال تو بوده... نمی دانم چه حسی دارم، خوشحالم، ناراحتم یا بی تفاوت؟نفس عمیقی می کشم و می گویم: +نمی گم از نبودن افسانه خوشحالم یا نه حتی نمی دونم دوست داشتم خونه باشه یا نه؟هنوز به این درجه از تحول نرسیدم.اما خب، یجورایی خنثی شدم نسبت بهش.حتی توی ذهنم.اگر خونه هم بود باهاش دشمنی نداشتم. در ماشین را باز می کنم تا پیاده شوم که می پرسد: _بهزاد چی؟حست در مورد اونم خنثی ست؟ تصویر بهزاد و دردسرهایی که از دستش کشیده بودم یادم می آید. +شاید آره اما مطمئن باش من برای اون خنثی نبوده و نیستم! _یعنی چی؟الکی پاشده رفته خواستگاری؟؟ +الله اعلم _به اصطلاحات جدیدم که یاد گرفتی +خوب شد نرفتیم خونه ی شما. _وا چرا؟ +چون اگه اجازه بدی دوست دارم برم بابامو ببینم! _ببخشید،بفرمایید و من واقعا اطمینان دارم که بهزاد به این زودی ها قدرت فراموش کردن عشقی چند ساله را ندارد دلم برای او هم می سوزد بیشتر از خودم در را پوریا برایم باز می کند و مثل شوک زده ها خیره ام می شود.لاله به شوخی می گوید +معرفی می کنم خواهرته،شناختی؟ می خندم،بغلش می کنم و تاسف می خورم که چرا این همه مدت به فکرش هم نبودم!کلی از دیدنم ذوق کرده و می گوید: _خوش اومدی آبجی،به مامان زنگ بزنم بیاد؟ +نه حالا _باشه پس من برم به حامد بگم که نمیام امشب باشگاه +برو داداشی،من که نمی خوام برگردم _بیخیالش،دو سوته اومدم الان +ببین پوریا شیرینی خامه ای بخر پناه دوست داره _لاله خانوم خودت هوس کردی گردن من ننداز +باشه باشه می خرم می دود و از حیاط می رود بیرون.زیرلب قربان صدقه ی قد و بالایش می روم لاله با خنده می گوید: _یعنی دنیا رو آب ببره پسرا رو خواب ببره حتی نفهمید که تو دیگه خیلی شبیه قبلنا نیستی!می بینی؟ +شایدم به چشم تو تغییر کردم _یه چیزی میگیا!تمام گوشیم پر از عکس های دوران جهالتته همین چهار پنج ماه پیش!می خوای نشونت بدم ببینی؟ +اول بابا رو ببینیم بعد وارد پذیرایی می شوم،تلویزیون طبق معمول همیشه روشن است و کسی توی سالن نیست. _کجاست؟ +حتما تو اتاقش.من یه چایی بذارم در نیمه باز اتاقش را هول می دهم و هیبت مردانه اش را می بینم که روی صندلی و پشت به من نشسته و توی نور کم چراغ مطالعه خطاطی می کند. بیخود نبود که سر و صدای ما را نشنیده! آخ که چقدر سنگدل بودی پناه چیزی مثل ناله از گلویم خارج می شود: _بابا... و می زنم زیر گریه.مرکب و قلم به دست بر می گردد و بعد از چند ماه صورت ماهش را می بینم. 👈نویسنده:الهام تیموری ⏪ .... 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌ 🌸 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌼
مَـــــن ڪـــانَ الله ڪــانَ الله لَـــه: 🌻🍃🌻🍃🌻🍃 واقعی و بسیار جذاب شصت و ششم -میخوام و را بشناسم کمکم میکنی؟ زینب: آره باید با دوستم آشنات کنم -چه اسم خوشگل باکلاسی 😄😄😄 زینب : خودشم باکلاسه -یعنی چی؟ زینب: از اون بچه مایه داراست مثل تو -خب زینب: اما همشون ی دختر نازم داره اسمش است -إه هم اسم منه دخترش زینب :آره بذار الان بهش زنگ میزنم یه ۱۰دقیقه ای مکالمه شون طول کشید بعد قطع شدنش گفت دیانا گفت بریم خونشون وقت داری الان بریم ؟ -آره عزیزم بریم خونه دیانا اینا بود وارد خونه شون که شدیم یه تابلو فرش از عکس بود یه تابلوی خالی هم بالاتر از تابلو عکس بود -زینب چرا اون تابلو خالیه ؟ دیانا: آخه هنوز ظهور نکردن چهره شونو ببینیم تا عکس داشته باشه -اوهوم دیانا: خب حنانه جان حنانه اش بدو بدو اومد مامان بامن بودی؟ دیانا: نه عشق مامان -من میخام از و و ....بدونم دیانا: اول باهم آشنا بشیم؟ 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 ... ✍با ادامه داستان همراه ما باشید .... : بانو....ش 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
مَـــــن ڪـــانَ الله ڪــانَ الله لَـــه: 💐🌹💐🌹💐 واقعی و بسیار جذاب شصت و هفتم دیانا: اول باهم آشنا بشیم؟ -بله من حنانه ام ۲۲ساله دیانا:منم ۲۲سالمه همسرمم 👮 خودمم ام خب حالا بحث شناخت..... ببین حنانه جان خدا در حدیث قدسی (حدیثی ک مستقیم در معراج ب پیامبر نازل شد) میفرمایید فِي الحَديثِ القُدسِيِّ : يَابنَ آدَمَ ، خَلَقتُ الأَشياءَ لِأَجلِك وخَلَقتُكَ لِأَجلي . در حديث قدسى آمده است: «اى آدميزاد! همه چيز را براى تو آفريدم و تو را براى خودم آفريدم» ....🍃🌷😍 و حدیث نبوی داریم که برای اول باید کرد ...... ولی ببین خدارا میشه در خلقت های که خلق کرده فهمید ... اما بزرگترین رسالت حضرت محمد (صلی اله علیه و آله ) قرآن کریم هست قرآن کریم دوبار بر قلب نازنین رسول الله نازل شده یک بار به طور یه بار به طور در ۲۳سال رسالت پیامبر رسالت پیامبر با ۵آیه اول ابتدای سوره آغاز میشه ... چرا قرآن کریم بزرگترین معجزه پیامبر اکرم صلی اله علیه و آله) است ؟ چون در عصر رسالت رسول الله سخنوری خیلی رایج بود برای همین بزرگترین معجزه هست و بعداز گذشت ۱۴۰۰سال کسی نتونسته یک آیه مثل آیاتش بیارد 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 ... ✍با ادامه داستان همراه ما باشید .... کپی فقط باذکر نویسنده وذکر مجاز است : بانو....ش 🌹🌹🌹🌹🌹 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
مَـــــن ڪـــانَ الله ڪــانَ الله لَـــه: 🔶🍃🔶🍃🔶🍃 واقعی و بسیار جذاب شصت و هشتم ادامه داد:حنانه جان پیغمبر معجزات دیگری هم داشته مثل ، اعلام پیروزی قبل از جنگ بدر و خندق ........ °°اما قرآن کریم در یک نگاه °°🍃🌷 قرآن دارای ۳۰جز ۱۲۰حزب ۶۲۳۶آیه است که در طول ۲۳بر پیامبر نازل شد - سوره قرآن است که دونیم جزقرآن را در برگرفته و سوره قرآن است ک ۳آیه است که در مورد ... 🌷-‌سوره های یوسف،یونس،نوح،هود،ابراهیم، محمد،یس،طه به نام انبیا مزین هستن -سوره تنها سوره ای هست که بسم الله الرحمن الرحیم ندارد ... -و سوره تنها سوره ای هست که بسم الله الرحمن الرحیم دارد... -سوره ای تنها سوره ای است که به نام یک است ... -سوره تنها سوره ای که ب نام یک کشور است -سوره هم نام قبیله حضرت رسول -سوره جمعه هم نام یکی از ایام هفته -سوره حج هم نام یکی از فروع دین است -سوره سجده نام یکی از ارکان نماز است دیانا پشت هم میگفت من فکم باز مونده بود ادامه داد اما قرآن در تفسیر -سوره عادیات در معنی منصوب به حضرت علی است -سوره قدر در شان حضرت مهدی (علیه السلام)است -سوره فجر درشان امام حسین(علیه السلام)است -سوره دهر در شان اهل بیت علیهم السلام است -‌سوره حجرات به سوره اخلاق و ادب معروف است -در سوره نساء قوانین مربوط به ازدواج مطرح شده است -در سوره علق خداوند به رسول الله دستور قرائت قرآن داده است -داستان شب تاریخی هجرت رسول الله (صلی الله علیه وآله ) از مکه به مدینه در سوره انفال مطرح شده است -داستان جنگ بدر درسوره انفال مطرح است جالب است بدانیم در سوره نسا علاوه بر قوانین ازدواج موضوع اطاعت از مطرح است 💦🍃💦🍃💦🍃💦🍃 .... ✍با ادامه داستان همراه ما باشید .... کپی فقط باذکر نویسنده وذکر مجاز است : بانو....ش 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
مَـــــن ڪـــانَ الله ڪــانَ الله لَـــه: 🔶🍃🔶🍃🔶🍃 واقعی و بسیار جذاب شصت و نهم -دیاناجون دیانا:جونم عزیزم -چرا اسم تو قرآن نیست دیانا: خب بذار جوابت از زبان الله_علامه_جعفری بدم چشم دوختم به دهن دیانا 🌷الف:‌ خود ائمه قرآن ناطق هستن حضرت علی (علیه السلام)در جریان جنگ صفین زمانی که معاویه و طرفدارنش قرآن بر نیزه زدن فرمود من 🌷ب: شاید صرحتا در قرآن نام خاندان وحی و ائمه اطهر نیامده باشد، اما حدود ۳۰۰آیه قرآن در شان و فضایل مولی الموحدین امیرالمومنین است 🌷ج: تفسیر :التفسیر کشف الفاظ عن المشکل تفسیر برداشتن چهره الفاظ آیات قرآن است 🌷د: تاویل : حضرت رسول خود زمان نزول آیات بارها قید میکردن این آیه و سوره درشان چه شخصی ،چه حادثه ای و یا چه چیزی هست ؟ قانع شدی؟ -اوهوم دیانا:خب این درمورد قرآن اما درمورد اهل بیت برو درخونه خودشون پنج روز دیگه محرمه با زینب برو مراسم برو هئیت حنانه عشق به خدا انقدری شیرین هست که گاهی معشوق زمینی ات راهم فراموش میکنی -مگه میشه ؟ دیانا: داستان عشق به حضرت شنیدی؟ 💦🍃💦🍃💦🍃💦🍃 .................... ✍با ادامه داستان همراه ما باشید .... : بانو....ش 🌹🌹🌹🌹🌹 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
مَـــــن ڪـــانَ الله ڪــانَ الله لَـــه: 🔶🍃🔶🍃🔶🍃 واقعی و بسیار جذاب هفتادم دیانا: داستان عشق به حضرت شنیدی؟ -نه تو اوج جوانی خواست با مال مکنت بدست بیاره اما نشد سالیان دراز طول کشید وقتی سلامتی ،زیبایی و مال و مقام ازدست داد پیدا کرد خداوند تمامی اینارا بهش برگردوند عاشق خدای یوسف شد را فراموش کرد ... از خونه دیانا اومدیم بیرون زینب :میخای بیای بریم تکیه ؟ -تکیه😳😳😳چیه ؟ زینب : همون -اوهوم بریم ورودی حسینیه دوتا پرچم بزرگ با نوشته آویزون بود وارد که شدیم یه سری دختر جوان داشتن کار میکردن یه خانم سن بالای هم بهشون میگفت چیکار کنن یه دختر بچه ۳-۴ساله هم ظرف ها یک بار مصرف از یکی از دخترا میگرفت میبرد آشپزخونه میداد به مامانش زیرلب گفتم ؟ زینب : سلاممممم دخترا خسته نباشید یکی از بچه ها: کم حرف بزن بیا کمک 😉😒 اومدن با من دست بدن یکیشون صورتش خاکی بود درحالی که دستمو میذاشتم تو دستش گفتم ایوای من صورتتون خاکه اون اشک از چشماش ریخت : لیاقت ندارم که گرد غبار حرمش ببینم بذار گرد بار حسینیه اش رو صورتم باشه اون روز تا عصر موندم ب بچه ها کمک کردم 💦🍃💦🍃💦🍃💦🍃 .................... ✍با ادامه داستان همراه ما باشید .... : بانو....ش 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
در آخرین روز ترم پایانی دانشگاه ، استاد به زحمت جعبه سنگینی را داخل کلاس درس آورد . وقتی که کلاس رسمیت پیدا کرد ، استاد یک لیوان بزرگ شیشه ای از جعبه بیرون آورد و روی میز گذاشت . سپس چند قلوه سنگ از درون جعبه برداشت و آنها را داخل لیوان انداخت . آنگاه از دانشجویان که با تعجب به او نگاه می کردند ، پرسید : آیا لیوان پر شده است ؟ همه گفتند : بله ، پر شده . استاد مقداری سنگ ریزه را از جعبه برداشت و آن ها را روی قلوه سنگ های داخل لیوان ریخت . بعد لیوان را کمی تکان داد تا ریگ ها به درون فضاهای خالی بین قلوه سنگ ها بلغزند . سپس از دانشجویان پرسید : آیا لیوان پر شده است ؟  همگی پاسخ دادند : بله ، پر شده ! استاد دوباره دست به جعبه برد و چند مشت شن را برداشت و داخل لیوان ریخت . ذرات شن به راحتی فضاهای کوچک بین قلوه سنگ ها و ریگ ها را پر کردند . استاد یک بار دیگر از دانشجویان پرسید : آیا لیوان پر شده است ؟ دانشجویان همصدا جواب دادند : بله ، پر شده ! استاد از داخل جعبه یک بطری آب را برداشت و آن را درون لیوان خالی کرد . آب تمام فضاهای کوچک بین ذرات شن را هم پر کرد . این بار قبل از اینکه استاد سوالی بکند دانشجویان با خنده فریاد زدند : بله ، پر شده ! بعد از آن که خنده ها تمام شد ، استاد گفت : این لیوان مانند شیشه عمر شماست و آن قلوه سنگ ها هم چیزهای مهم زندگی شما مثل سلامتی ، خانواده ، فرزندان و دوستانتان هستند . چیزهایی که اگر هر چیز دیگری را از دست دادید و فقط این ها برایتان باقی ماندند ، هنوز هم زندگی شما پر است .  استاد نگاهی به دانشجویان انداخت و ادامه داد : ریگ ها هم چیزهای دیگری هستند که در زندگی مهمند ، مثل شغل ، ثروت ، خانه . و ذرات شن هم چیزهای کوچک و بی اهمیت زندگی هستند . اگر شما ابتدا ذرات شن را داخل لیوان بریزید ، دیگر جایی برای سنگ ها و ریگ ها باقی نمی ماند . این وضعیت در مورد زندگی شما هم صدق می کند . در زندگی حواستان را به چیزهایی معطوف کنید که واقعاً اهمیت دارند ، همسرتان را برای شام به رستوران ببرید ، با فرزندانتان بازی کنید و به دوستان خود سر بزنید . برای نظافت خانه یا تعمیر خرابی های کوچک همیشه وقت هست . ابتدا به قلوه سنگ های زندگیتان برسید ، بقیه چیزها حکم ذرات شن را دارند . 👇 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
بهشتیان چگونه جهنمیان را مسخره می کنند در آن روز اهل بهشت به جهنم نگاه می کنند و می بینند کسانی که در دنیا آنان را مسخره می کردند و می خندیدند الآن در جهنم معذبند، به آنان می گویند: ببینید ما چقدر در ناز و نعمت غرق هستیم، بیایید به طرف ما. اهل جهنم، نگاه می کنند و می بینند درهای بهشت باز است خودشان را به هر وسیله ای شده تا نزدیکی خروجی درهای بهشت می رسانند اما می بینند درهای بهشت بسته است . و این عمل چندین بار تکرار می شود در این هنگام ملائکه غلاظ و شداد به سر آنان می کوبند و وسط جهنم پرتاب می کنند و اهل بهشت شروع می کنند به خندیدن، طوری که از شدت خنده به پشت می افتند. 📚بحار؛ کفایة الموحدین، مبحث جهنم 🔰🔰🔰🔰 👇 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
🍂🍂🍂🍂🍂 🔻 عبرت_آموز گویند مردی وارد مسجدی شد تا کمی استراحت کند... را گذاشت زیر سرش و خوابید. ⭐️طولی نکشید که دو نفر وارد مسجد شدند. یکی از اون دو نفر گفت: را بزاریم پشت منبر، اون یکی گفت: نه ! اون مرد وقتی ما بریم طلاها رو بر میداره. گفتند: امتحانش میکنیم کفشایش را از زیر سرش برمیداریم اگه بیدار باشه معلوم میشه. مرد که حرفای اونا رو شنیده بود، خودشو بخواب زد. اونها کفشایش را برداشتن و مرد هیچ واکنشی نشون نداد. گفتند پس خوابه طلاها رو بزاریم پشت منبر...! بعد از رفتن آن دو مرد، مرد خوش باور بلند شد و رفت که جعبه طلای اون دو رو بردارد اما اثری از طلا نبود و متوجه شد که همه این حرفا برای این بوده که در عین کفشهایش را ...! 🔻و اين گونه است که انسان خیلی وقت‌ها در طول زندگی همه چیز خود را خودخواسته از دست می‌دهد از جمله و فرصت‌ها! چرا که نگاه و توجهش به جایی است که نباید باشد. 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
‌ 🌺🍂🌺🍂🌺🍂🌺 🔸همسايه بايد از شما راضي باشد ✨رسول خدا (ص)مي فرمايد: هرکس به خدا و روز قيامت ايمان دارد نبايد همسايه اش را اذيت کند آيت الله مجتهدي تهراني (ره)در شرح اين حديث مي گويد:همسايه حق عظيمي گردن ما دارد.در روايت است که اگر همسايه شما مسلمان است و از اقوام نيز هست، سه حق بر شما دارد؛اول حق اسلام چون مسلمان است، دوم حق نزديکي چون از اقوام است و سوم حق همسايگي. ايشان در ادامه مي گويد:اگر همسايه ات مسلمان است اما از اقوامت نيت دوحق بر تو دارد.اگر مسلمان نيست و کافر است يک حق بر گردن تو دارد .همسايه ات يهودي است نبايد اذيتش کني.حتي اگر درخت ميوه اي داري يک پشقاب ميوه هم براي او بچين.گوسفند قرباني کرده اي مقدار گوشت هم به او بده.نبايد بگويي اين کافر است.شايد کم کم اين همسايه کافر با رفتار نيک تو مسلمان شد. مرحوم مجتهدي در ادامه مي گويد:اگر به اين دستورات عمل شود عده مسلمانان افزايش مي يابد.متاسفانه در زمان ما، برخي ها طوري رفتار مي کنند که مردم از دين زده مي شوند.بايد ما مسلمانان و به خصوص طلبه ها و روحانيون طوري رفتار کنيم که مردم مشتاق اسلام شوند. منبع:کتاب احسن الحديث، ص39 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662