✅دیباج ۱۶۸
🔶سنت دیرین شیرین
🖊ع.ر.م
📌در عصر و زمانهای که طراران، گوهر سنت را در غفلت دارندگان آن از کفشان ربوده و گوهرهای شبچراغ تاریخ یک ملت را به یغما میبرند، دور یکدیگر گردآمدن خانوادههای ایرانی و این گوهرها را همچون چراغی تابان در میان گرفتن، ضرورتی است که بیش از پیش احساس میشود.
📌بیاییم سنتهای دیرین و شیرین را برای مراقبت از اصالت و هویت ایرانی خویش پاس بداریم.
📌یلدا با طعم شیرین باقلوا، سرخی انار، لبو و هندوانه، گسی خرمالو، مزه سحرانگیز برگههای زردآلو، قهقهه پسته و شوری آجیل و...
بر همه ایرانیان و ایران دوستان مبارک باد!
#یلدا
#فرهنگ
#ایران
#خانواده
#هویت
#سنت
@Deebaj
✅دیباج ۱۶۹
🔶معارف فاطمی
🖊علیرضا مکتبدار
📌فاطمه دریای بیکران علم است و ما آن مقدار که در مصیبت جانسوز رحلتش گریستهایم، بر بلندای معارفش ننگریستهایم.
او را دختری جوان که هیجده بهار را دیده و پس از آن برای ابد بر آمدن بهار، دیده فروبسته است تصویر کردهایم.
او را مادری جوان که از فرط رنجوری، دامن خود را از زیر پای کودکان خردسالش برای همیشه جمع میکند و همسری مهربان که کاشانه علی را برای همیشه ترک میکند، در ذهنها مجسم ساختهایم.
📌دو جریان اصلی در طول تاریخ اسلام، قرنها بر سر اثبات و یا نفی ستمهایی که بر آن بانوی ارجمند رفته، منازعه و مناظره کرده و آثاری سترگ در آن باره نوشتهاند و برخی با برانگیختن احساسات دوستداران خاندان پیامبر (ص)، آتشها برافروختهاند، اما همه اینها کمتر به میراث ارزشمند علمی آن بانوی یگانه چشم دوخته و به ندرت از اقیانوس دانشش اندوختهاند.
📌معارف فاطمی دریای بیکرانهای است که در دل خویش، مرواریدهای غلطان بیشماری نهفته دارد. در حالیکه برخی از مردم به صید صدفهای دانش در ساحل آن بسنده میکنند، برخی دیگر -که غواص معانیاند-، به قعر آن فرورفته و خوشههای مروارید علم و معرفت میچینند.
📌فاطمه زهرا همچون مریم عذرا، «محدَّثه» بود که سخن سروش غیب را به گوش جان میشنید و وجودش گرانبار از دانش و معرفت میگردید. اما ما تا چه اندازه با معارف و گنجینههای دانشی که از او به یادگار مانده، آشناییم؟
او خود در حرکت به سوی افقهای دانش همواره شتابان بود و از جهل و نادانی همیشه گریزان.
👇
پس سزاوار است یادکرد رنجها و مصیبتهای جانفرسایی که بر آن بانوی دو سرا رفته است را راهی برای آشنایی با شخصیت بیبدیل و گنجینههای تمامناشدنی معارف او قرار دهیم.
ناطقه مرا مگر روح قدس مدد کند تا که ثنای حضرت سیّده نساء کند
نفخه قدسبوی او، جذبه انسخوی او
منطق او خبر ز «لا ینطق عن هوی» کند
«مفتقرا» متاب رو از در او به هیچ سو زان که مس وجود را فضه او طلا کند
#فاطمه_سلام_الله_علیها
#علم
#معرفت
#دانش
@Deebaj
✅دیباج ۱۷۰
🔶نردبــان ایمــان
📌عَنْ عَبْدِ الْعَزِیزِ الْقَرَاطِیسِیِّ قَالَ:
قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام:
«یَا عَبْدَ الْعَزِیزِ! إِنَّ الْإِیمَانَ عَشْرُ دَرَجَاتٍ بِمَنْزِلَةِ السُّلَّمِ یُصْعَدُ مِنْهُ مِرْقَاةً بَعْدَ مِرْقَاةٍ فَلَا یَقُولَنَّ صَاحِبُ الِاثْنَیْنِ لِصَاحِبِ الْوَاحِدِ لَسْتَ عَلَی شَیْءٍ حَتَّی یَنْتَهِیَ إِلَی الْعَاشِرِ فَلَا تُسْقِطْ مَنْ هُوَ دُونَکَ فَیُسْقِطَکَ مَنْ هُوَ فَوْقَکَ وَ إِذَا رَأَیْتَ مَنْ هُوَ أَسْفَلُ مِنْکَ بِدَرَجَةٍ فَارْفَعْهُ إِلَیْکَ بِرِفْقٍ وَ لَا تَحْمِلَنَّ عَلَیْهِ مَا لَا یُطِیقُ فَتَکْسِرَهُ فَإِنَّ مَنْ کَسَرَ مُؤْمِناً فَعَلَیْهِ جَبْرُهُ».
📌عبدالعزیر قراطیسی گوید:
امام صادق (ع) بهمن فرمود:
«ای عبدالعزیز! ایمان مانند نردبانی است که ده پله دارد و مؤمنین پلهای را بعد از پله دیگر بالا میروند، پس کسی که در پله دوم است نباید به آنکه در پله اول است بگوید: تو هیچ ایمان نداری تا برسد به دهمی (که او نیز نباید چنین سخنی به نهمی بگوید). پس آنکه را از تو پستتر است دور نینداز که بالاتر از تو، تو را دور اندازد و چون کسی را یکدرجه پائینتر از خود دیدی، با ملایمت او را بهسوی خود کشان و چیزی را هم که طاقتش را ندارد بر او تحمیل مکن که او را بشکنی؛ زیرا هر که مؤمنی را بشکند، بر او لازمست جبرانش کند.
📖اصول کافی، ج ۳
#حدیث
#ایمان
#درجات
#نردبان
@Deebaj
✅از سخن بزرگان
🔶ابدیت
استاد علامه طباطبایی‹ره›، هرگاه حرف از ابد پیش میآمد، ایشان دگرگون میشدند؛ بدانیم که انسان ابدی است و ما هستیم که هستیم ...
-علامه حسنزاده آملی‹ره›
رسانه المیزان؛
رسانهٔاختصاصینشرافکارعلامهطباطبایی‹ره›
@AlmizanMedia
@Deebaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅دیباج ۱۷۱
🔶مادر؛ دریای پرتلاطم
📌«وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَىٰ وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ»؛ آدمى را درباره پدر و مادرش سفارش كرديم. مادرش به او حامله شد و هر روز ناتوانتر مىشد و پس از دو سال از شيرش باز گرفت. و سفارش كرديم كه: مرا و پدر و مادرت را شكر گوى كه سرانجام تو نزد من است. (لقمان:۱۴)
#قرآن_کریم
#مادر
#فرزند
#تربیت
#نگرانی
@Deebaj
✅از سخن بزرگان
🔶نه ترسی و نه اندوهی!
📌معناى لطيف جمله:
﴿أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾
اين جمله، جمله عجيبى است، هر قدر انسان بيشتر در آن فرو مىرود و تدبر مىكند دامنه معنايش وسيعتر مىشود... اولين چيزى كه از معناى آن به ذهن مىرسد اين است كه خوف و حزن از مؤمنين برداشته مىشود... و نبودن خوف و حزن عينِ روزى خوردن انسان نزد خداست و به حكم آيه ﴿وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ﴾ و ﴿وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ﴾ آنچه نزد خداست هم نعمت و خير است و هم باقى است، نه عذاب و شرى آميخته با آن است و نه فنا و زوالى بدان راه دارد.
نبودن حزن و خوف عينا بودن نعمت و فضل است، و اين خود عطيه است.
📓ترجمه تفسیر المیزان، جلد۴، صفحه۹۶
@AlmizanMedia
#ایمان
#مؤمن
#قرآن_کریم
#تفسیر
#امنیت
#علامه_طباطبائی
@Deebaj
✅دیباج ۱۷۲
🔶تا توانی دلی به دست آور!
امام هادی عليه السلام فرمود:
«لا تُخَيِّبْ راجيكَ فَيَمْقُتَكَ اللّهُ وَ يُعاديكَ» كسى را كه به تو اميد بسته است نااميد مگردان، وگرنه مورد غضب خداوند قرار خواهى گرفت.
📚بحارالا نوار: ج ۷۵، ص ۱۷۳، ح ۲.
#حدیث
#امام_هادی_علیهالسلام
#مردمداری
#مهرورزی
@Deebaj
✅دیباج ۱۷۳
🔶ساعت شبرنگ دیواری
📌از وقتی که برای همکاری، پا به آن مجموعه نوپا گذاشتم تاکنون، عقربههای ساعت نزدیک به ده هزار بار دور خود چرخیده و صبوری کردهاند.
📌نظارهگر حضور مهمانان بیگانه و آشنای زیادی بوده و با آرامش و مهربانی، جریان زمان را برای آنان به تصویر کشیدهاند.
📌آدمهای بهظاهر مهم و یا کماهمیت فراوانی، بارها به آن چشم دوخته و گاه آرزوی کندشدن حرکت عقربههایش را داشته و گاه شتاب حرکت آنها را انتظار کشیدهاند.
📌مهمانها کهنه و نو شدهاند، نبض حیات برخی ایستاده و یا کندی گرفته است، اما عقربههای ساعت همچنان میچرخند.
📌دیروز ساعت قدیمی اتاقم را با ساعتی شبرنگ عوض کرده بودند که نو بود و زیبا، اما در نشاندادن گذر عمر هیچ فرقی با آن قبلی نداشت. عقربهها در لبه مرز واردشدن به دور ده هزارم هستند.
📌میز و صندلی، گوشی شیک تلفن و هزار تا چیز جورواجور دیگر، وقتی که من آنها را ترک میکنم و به خانه میروم، در پرتو نور شبرنگهای ساعت دیواری اتاقم جمع میشوند و در شبنشینیهای خود بر بیخبری و غفلت من افسوس میخورند.
#زمان
#عمر
#دنیا
#زندگی
#ساعت
@Deebaj
✅دیباج ۱۷۴
🔶مردمانی از دیار پارس
📌تاریخ کشورهای ضعیف و از جمله کشورهای اسلامی و عربی، پر است از تحقیر، خواری و ستمدیدگی.
📌قدرتهای بزرگ در طول تاریخ، مسیر جویبار دانش که درخت قدرت را آبیاری و تنومند میکند، را به سمت سدهای بزرگی که خود ساختهاند هدایت کرده و زمین زندگی ملتهای دیگر را به خشکزار و خرابهای که در گوشهگوشه آن جغد مرگ ناله سر میدهد بدل ساختهاند.
📌اما اکنون مردمانی از دیار پارس، چشمهها و قناتهای کور دانش پدران خود را دوباره کاویده و به دروازه سدهای برآمده و سرشار از دانش دریغ داشته از انسانهای محروم رسیدهاند.
📌آنگاه که اقیانوس دانش فراهمآمده، از پشت سدهای بلند جاری شود، چرخههای تعبیه شده در پایین دست سدها نیروهای بیکرانی را تولید خواهند کرد که به آنان قدرت و شوکت و عزت خواهد بخشید و آنان را از سلطه کافران خواهد رهانید.
#قرآن_کریم
#قدرت
#ایران
#پارس
#کافران
@Deebaj
✅دیباج ۱۷۴
🔶عطر خاطرات
بچه که بودم، با پدرم زیاد به مشهد میرفتیم، خودمان دوتایی. از گاراژ نخریسی تا پنجراه پایینخیابان را با اتوبوسهای شرکت واحد میرفتیم و بعد پدر دستم را میان دستهای پینه بستهاش میگرفت و روبروی گنبد، دست به سینه میایستاد و زیر لب چیزی زمزمه میکرد.
در مسیر حرم، همیشه گوشهایم در شلوغی بازیگوشیهای کودکانه تیز میشدند سمت ساعت حرم تا بتوانم تعداد زنگهایی را که مینواخت بشمارم و بعد مثلا بگویم: بابا! ساعت 10 شد. و بابا با لبخندی شیرین، دست مرا به نشانه آفرینگفتن کمی بفشارد و بعد بقیه راه.
در طول مسیر، خیلی از کاسبها بابا را میشناختند. جلو بعضی مغازهها که میرسیدیم، بابا درون مغازه سرک میکشید و با صدای بلند، سلام میکرد، حالی میپرسید و بعد، راه رفتن را از سر میگرفت. گاهی هم اتفاق میافتاد که به استکانی چایی مهمان میشد و من هم در گوشهای از مغازه به نشخوارکردن شکلاتی و یا کشمشی که تعارفم کرده بودند، مشغول میشدم..
بوی نعنا، پونه، زعفران و به حرم که نزدیکتر میشدیم، بوی عطر حرم و زرق و برق بساط سوغاتفروشها، هوش از سرم میبرد و مرا در حس و حالی غرق میکرد که هنوز هم بعد از گذشت 40 سال، هر وقت به زیارت مشرف میشوم، برایم زنده میشود.
آرامگاه پیر پالاندوز را که رد میکردی، خودت را روبروی درب بزرگ صحن میدیدی و آرامش عجیبی را در وجود خودت از زمزمه پاک راز و نیازهایی که همچون جویباری پاکیزه از چشمه دل بر زبان زائران جاری میشد، احساس میکردی. آن جا هم بوی اسپند و عود و کندُر، هوش از سرت میبرد.
#حرم
#زیارت
#مشهد
#خاطره
@Deebaj