May 11
✅از سخن بزرگان
🔶جلوه حیا و عفاف
🖊مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی
📌در واپسین روزهاى زندگى، اسماء دختر عمیس را که از مهاجران حبشه و از نزدیکان وى بود طلبید. دختر پیغمبر به اسماء گفت:
- من خوش نمى دارم بر جسد زن جامه اى بیفکنند و اندام او از زیر جامه نمایان باشد.
- من در حبشه چیزى دیدم اکنون صورت آنرا به تو نشان مى دهم. سپس چند شاخه تر خواست.شاخه ها را خم کرد. پارچه اى بروى آن کشید.
دختر پیغمبر گفت:
- چه چیز خوبى است.نعش زن را از نعش مرد مشخص مى سازد. چون من مردم تو مرا بشوى! و نگذار کسى نزد جنازه من بیاید.
📌در آخرین روز زندگانى آبى خواست. بدن خود را نیکو شست و شو داد، جامه هاى نو پوشید و به غرفه خود رفت. خادمه خویش را گفت تا بستر او را در وسط غرفه بگستراند. سپس روى به قبله دراز کشید دست ها را بر گونه ها نهاد و گفت من همین ساعت خواهم مرد.
📌به نقل علماى شیعه، شوهرش على(ع) او را شستوشو داد. ابن سعد نیز همین روایت را اختیار کرده است. لیکن ابن عبد البر گوید دختر پیغمبر اسماء را گفت تا متصدى شست و شوى او باشد. و گویا اسماء در شست و شوى فاطمه (ع) با على علیه السلام همکارى داشته است.
ابن عبد البر نوشته است نخستین کس از زنان که در اسلام براى او بدین سان نعش ساختند فاطمه (ع) دختر پیغمبر (ص) بود. سپس مانند آنرا براى زینب بنت جحش (زن پیغمبر) آماده کردند.
منبع: زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها
#علی_علیهالسلام
#فاطمه_سلاماللهعلیها
#فاطمیه
#تابوت
#نعش
#غسل
#اهلبیت_علیهمالسلام
@Deebaj
✅دیباج ۱۶۴
🔶... و ناگاه ماه خاموش شد!
🖊علیرضا مکتبدار
آن روز هم مثل همیشه، در آن دوردستها، خورشید درخشان، آهستهآهسته رخ در نقاب سرخ شفق کشید.
پرستوها در آسمان گلگون چرخی زدند و کمکم در خط افق ناپدید شدند.
صدای گامهای شب بهگوش میرسید. سیاهی شب، سرخی شفق را کنار زد و بر طاق آسمان نشست.
ستارهها چون پولکهایی نقرهای، چشمکزنان پدیدار شدند و ماه در گوشهای به تماشای ستارگان نشست.
هیاهوی روز جای خود را به آرامش شبانه داد و جویبار رهگذران، به یکباره خشکید.
ساز شب با نغمه سکوت کوک شد تا صدای مرغ شبخوان بهتر به گوش رسد.
کودکان عرصه کوچه را رها کردند و خود را در آغوش گرم خانه انداختند.
مادران آنان را در بغل گرفتند، شکنج موهایشان را صاف کردند، دستی که به عطر مهر آغشته بود را بر صفحه صورتهایشان کشیدند و آنان را به ناز در کنار خود نشاندند.
همه چشمها به در دوخته بود تا خورشید از قفای در پدیدار شود و در کنار ماه و ستارگان آرام گیرد.
در گوشهای از شهر اما، خانهای بود که ماه آن به مُحاق رفته بود و ستارگانش چند روزی بود که رنگ به چهره نداشتند.
ماه در بستر افتاده بود و ستارگان گرداگردش طواف میکردند.
و ناگاه ماه خاموش شد!
ستارهها، پریشان و سراسیمه ماه را در آغوش گرفتند. قطرههای اشک همچون مرواریدهای غلطان، راهِ گونه میگرفتند و بهآرامی بر چهره ماه میغلطیدند.
یکی باید خورشید را خبر میکرد. ستارهها هراسان در طلب خورشید، راه مسجد را در پیش گرفتند.
خورشید تا به بالین ماه برسد، چند بار بر زمین نشست.
#علی_علیهالسلام
#فاطمه_سلاماللهعلیها
#فاطمیه
#غربت
#مدینه
@Deebaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅دیباج ١٦٦
🔶مفاخر نیشابور
🔹فضل بن شاذان
📌او در اواخر قرن دوّم هجري در نيشابور متولّد شد و نزد پدرش؛ شاذان كه يكی از فقهای بزرگ عصر خود بود، كسب علم نمود.
📌ابن شاذان، برای كسب علوم بالاتر به نزد امام جواد(ع)، امام هادی(ع) و امام حسن عسكری(ع) رفت و جزو اصحاب آن بزرگواران گرديد.
📌وی افتخار حضور در محضر چهار امام معصوم علیهم السلام و شاگردی آنان را دارد.
📌کتابی از فضل بن شاذان به دست امام حسن عسکری علیه السلام رسید. امام با ورقزدن به مطالعه کتاب او پرداخته، فرمود:
«خدایش رحمت کند! اهل خراسان به منزلتش غبطه میخوردند زمانیکه فضل بین ایشان زندگی میکرد.»
📌مقبره وي در حدود ۷ كيلومتري، جنوب شرقي شهرستان نيشابور، نزدیک آرامگاه خیّام، واقع شده که سالانه صدها هزار نفر برای زیارت به آنجا میشتابند.
#نیشابور
#مفاخر
#فضل_بن_شاذان
#امام_عسکری_ع
#شیعه
@Deebaj
دیباج
✅دیباج هفتاد و نهم 🔶رادمردی از دیار گیلان علیرضا مکتبدار 📌آنگاه که
✅از دیگران
🔶در گناه خود نگر!
📌چه کسی جرأت دارد،
در این دنیایی که هیچکس بیگناه نیست،
مرا محکوم کند؟
✍ #آلبر_کامو
#عیبجویی
#قضاوت_دیگران
#اخلاق
#خودسازی
@Deebaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅از بزرگان
🔶بــــوی مــادر
📌سیزدهم آذر، سالروز درگذشت «سعدی سینمای ایران»؛ علی حاتمی است.
ساختههای او غالبا انعکاس فرهنگ اصیل ایرانی است و فیلم زیبای «مادر» از آن میان، جایگاهی ممتاز دارد.
تصویرگریهای جذاب از عرف حاکم بر خانواده ایرانی در کنار موسیقی دلکش مرتضی حنانه، عطر حضور مادران را در فضای زندگی میپراکند.
#مادر
#علی_حاتمی
#ایران
#خانواده
#فیلم
#مرتضی_حنانه
#سینما
@Deebaj
8.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅کمی حال خوب
🔶رها در سپهر کودکی
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت
غصه هم خواهد رفت
آنچنانی که فقط خاطرهای خواهد ماند
لحظهها عریانند
به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز
تو به آیینه، نه! آیینه به تو خیره شده ست
تو اگر خنده کنی او به تو خواهد خندید
#زندگی
#معنای_زندگی
#خنده
#شعر
#سهراب_سپهری
#حال_خوب
@Deebaj
✅دیباج ۱۶۷
🔶ریحانة النبي (ص)
🖊ع.ر.م
📌مردمان حجاز، حتی پس از برآمدن خورشید فروغبخش اسلام و پراکندن عطر جانفزای وحی در سپهر جهان نیز دختر را خوار میداشتند!
📌هنوز آثار مسمومیتی که از زهر جاهلیت بر عقلشان نشسته، از میان نرفته و زخمهایی که از نِشتر تعصب بر جانشان فرود آمده، التیام نیافته بود.
📌تا پیامبر خدا نفسهای قدسیاش را در میان مردم میپراکند، منافقان شهامت آن را در خود نمییافتند که جغد شوم خیال باطل خود را از خرابههای وجود فروریختهشان خارج سازند و در فضایی که به نور وجود پیامبر روشنایی یافته بود، به پرواز درآورند.
📌تیغ گفتار منطقی پیامبر و رفتار حکیمانه و بِخْرَدانه او، لته (کهنهپارچه)های بافته از تار جاهلیت و پود عصبیت آنان را در هم میدرید و چهره کریه آنان را آشکار میساخت.
📌موجودی که پیش از این، تیره خاک جایگاه شایسته او بود و حضورش بر روی خاک، مایه ننگ و بیآبرویی، اکنون چنان مقام و مرتبهای یافته بود که پیامبر او را پاره تن خویش میخواند و نغمه «فداها ابوها» را در وصفش میسرود.
📌موجودی که پیامبر او را مایه برکت، اسباب آمرزش، مایه بشارت، بهترین فرزندان، گل خوشبو، مایه انس، برات رهایی از آتش دوزخ و ... میدانست، همچون خاری در چشم جاهلان متعصب مینمود.
📌ابرهای سیاهی که از تراکم نفرت فروخفته جاهلی نسبت به موجودی چنین ارزشمند، پدید آمده بود، پس از رحلت پیامبر خدا، با غرش رعد خشونت عرب بدوی، مجال باریدن یافت و سیلی سهمگین به راه انداخت و آن سیل، بنیان زندگی یگانه یادگار پیامبر را نشانه گرفت.
#پیامبر_اکرم_ص
#فاطمه_زهرا_س
#دختر
#اسلام
#جاهلیت
@Deebaj