eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
10.6هزار ویدیو
869 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ #دهه۶۰ #کپی_آزاد اینجاسخن ازمن ومانیست،سخن ازمردانیست که عاشورا رابازیافته،سراسر ازذکر«یالیتناکنامعک»لبریز بوده و بال دربال ملائک بسوی کربلارهسپارشدند بگذار اغیارهرگز درنیابندکه ما ازتماشای شهدا سیرنمی‌شویم
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 نابودی اسرائل حتمی است🔥🔥 🌷 شـ‌هید حاج قاسم سلیمانی: 💠 انتقام خون شهدای ایـران و فلسطین و لبنان ریشـــــه کن شــدن رژیــــم کودک‌کش اسرائیل‌است. ┈•کانال دفـــــــاع مقـــــــدس•┈ ایتــــا https://b2n.ir/x23438 روبیکا https://b2n.ir/n78716 تلگـــرام https://b2n.ir/z13564 واتـس‌آپ https://b2n.ir/h44131مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس
هدایت شده از دفاع مقدس
اول ‌قرار شد با هم سفر کنیم رفتــــن نصیـــب او شــــد و تمنا به من رسید ... در تصویر ، یکی از بسیجیان بر اثر اصابت ترکش در منطقه‌ی«شلمچه» مجروح شده و تلاش همرزمش‌برای زنده نگه داشتن او بی نتیجه مانده است. اردیبهشـــت مــــاه ۱۳۶۱ عملیات ┈•کانال دفــــــــاع مقـــــــدس•┈ ایتا | روبیکا | تلگرام | واتساپ 📡مرجع نشـر محتـوای جبهه
تا آخرین قطره خون ایستادگـی کردند ... ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۳۶۱ ، شلمچه 🚩عملیات ┈•کانال دفـــــــاع مقـــــــدس•┈ ایتــــا https://b2n.ir/x23438 روبیکا https://b2n.ir/n78716 تلگـــرام https://b2n.ir/z13564 واتـس‌آپ https://b2n.ir/h44131مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس
او را « سردار آتش » می‌نامیدند ... فرمانده گمنامی که در کنار یار جهادی‌ اش "شهید حسن تهرانی مقدم" با نبوغ و همت توانست توپخانه سپاه را راه اندازی کند. اوج هنرنمایی او در عملیات والفجر ۸ با اجرای عملیاتی آتشبار متجلی شد و قسمت اعظم یگان‌های دشمن، قبل از رسیدن به خط مقدم منهدم شدند. این دلاور مردِ عرصه‌ مجاهدت ها سرانجام در حین عزیمت به خط مقدم‌ جبهه در هشتم اردیبهشت ۱۳۶۶ در جریان عملیات کربلای ۱۰ در « ماووت » به فیض شهادت نایل شد🕊🕊 ┈•کانال دفـــــــاع مقـــــــدس•┈ ایتــــا https://b2n.ir/x23438 روبیکا https://b2n.ir/n78716 تلگـــرام https://b2n.ir/z13564 واتـس‌آپ https://b2n.ir/h44131مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس
دفاع مقدس
او را « سردار آتش » می‌نامیدند ... فرمانده گمنامی که در کنار یار جهادی‌ اش "شهید حسن تهرانی مقدم"
شما در خنده‌هایتان دشمن را تحقیر کردید ... 🌷 🌷 مردانی سترگ ، كه در اوج سختي ها و مرارت ها ، لبخنـد از لبانشان محو نمی شد لبخندهایی كه هنوز هم تشنه دوباره ديدنشانيم لبخندهائی بی تكرار ، از مردانی بی تكرار « روحشان شاد با ذکر صلوات » ┈•کانال دفـــــــاع مقـــــــدس•┈ ایتــــا https://b2n.ir/x23438 روبیکا https://b2n.ir/n78716 تلگـــرام https://b2n.ir/z13564 واتـس‌آپ https://b2n.ir/h44131 ✅مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس
دفاع مقدس
او را « سردار آتش » می‌نامیدند ... فرمانده گمنامی که در کنار یار جهادی‌ اش "شهید حسن تهرانی مقدم"
💠 شهادت حسن شفیع زاده از زبان شاهد عینی👇👇 ▫️ بعد از عملیات کربلای ۱۰ ، یک روز بعدازظهر قصد داشتیم به اتفاق برادران مجتبی جلالی و عباس عبدی از قرارگاه امام سجاد (ع) به قرارگاه جلویی (شهید داوود آبادی) برویم. در این حین شهید شوشتری از راه رسید (البته آن زمان در قرارگاه مسئولیتی نداشت) و از من سراغ عباس محتاج (از فرماندهان جنگ) را گرفت. به ایشان گفتم قرارگاه جلویی است، گفت پس برویم. سه نفری به اتفاق ‌شهید شوشتری حرکت کردیم. قسمت جلوی تویوتا من و شوشتری بودیم و دو نفر دیگر در قسمت عقب ماشین. دو سه کیلومتر مسیر راه را طی کردیم که متوجه شدیم که دشمن جاده را با خمپاره انداز و توپخانه زیر آتش گرفته و مرتب در اطرافمان گلوله باران می‌شد. من گفتم: حاج آقا دیگر نمی‌توانیم جلوتر برویم. ایشان امر کرد به مسیرت ادامه بده و من هم اطاعت کردم و سرعت ماشین را زیادتر کردم ولی کاملا معلوم بود که گرای دشمن روی ما قفل شده بود. جلوتر از ما هم استیشن حسن شفیع زاده (فرمانده توپخانه سپاه) داشت حرکت می‌کرد که ناگهان مورد اصابت توپ قرار گرفت و شفیع زاده و برادر لطفی (از عملیات قرارگاه نجف) و دو نفر دیگر که اسمشان یادم نیست شهید شدند🕊🕊🕊 دیگر نمی‌شد جلوتر رفت. شهید شوشتری گفت که برگردیم ولی در آنجا عرض جاده باریک بود، لذا مقداری عقب عقب آمدیم تا توانستم ماشین را جا سر و ته کنم و به راه ادامه دهم ولی شدت آتش خمپاره و توپ زیاد تر شد، در اینجا شوشتری دستور توقف داد. در کنار جاده سه چهار تا سنگر بود همگی از تویوتا پیاده شدیم و در زیر آتش شدید خمپاره به سرعت به طرف سنگرها که ۵۰متری با آنها فاصله داشتیم دویدیم. با فرود آمدن هر گلوله خمپاره هر سه به روی زمین خیز می‌رفتیم جز شهید شوشتری که راست قامت به راه خود ادامه می‌داد. هر طور بود خودمان را به سنگر رساندیم. ۱۲-۱۰ نفری در آنجا بودند تا شوشتری را دیدند به من اعتراض کردند چرا شما او را به این جای خطرناک آورده‌اید! خلاصه تا نزدیک غروب در آنجا ماندیم و با فروکش کردن حجم آتش کم به قرارگاه بازگشتیم. (راوی: محمدرضا امیرپور، مسئول مرکز پیام مخابرات سپاه در قرارگاه عملیاتی) ┈•کانال دفــــــــاع مقـــــــدس•┈ ایتا | روبیکا | تلگرام | واتساپ ✅مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس
!! 🌷در گردان ۱۸۲ تیپ ۸۴ خرم­‌ آباد، مسئول حمل غذا از آشپزخانه به خط مقدم بودم. حدود ساعت ۱۰ شب نیروهای مستقر در خط ضمن تماس با فرماندهی گروهان، خبر دادند «نیروهای دشمن نزدیک هستند، احتمالاً قصد نفوذ دارند.» آماده ‌­باش اعلام شد و نیروها با مواظبت بیشتر، منتظر اتفاق یا خبری بودند. 🌷با روشن شدن هوا خبر رسید که دو نفر از نیروهای ارتش عراق زیرپیراهنِ شان را به علامت تسلیم نشان داده و داوطلبانه خود را تسلیم نیروهای ایرانی کرد‌ه‌اند. افسر گروهان پس ­از بازجویی از اسرا به من گفت: «این دو نفر را به قرارگاه گردان تحویل دهید.» با توجه به این‌که از دست رژیم بعثی صدام خلاصی یافته و از سوی نیروهای ایرانی پذیرایی شدند، خیلی خوشحال بودند! 🌷مرتب عکس فرزندان و خانواده‌اشان را به ما نشان می­‌دادند. برایشان تعجب‌آور بود که کسی با آن‌ها کاری ندارد! در گوش آن‌ها خوانده بودند که ایرانی‌­ها اسرای عراقی را شکنجه می­‌کنند! اما ملاحظه کردند نه تنها از اذیت و آزار خبری نیست، بلکه به آن‌ها محبت هم می­‌شود. 🌷هنگام تحویل آن‌ها به قرارگاه، ساعت‌هایشان را به ما تقدیم کردند اما نپذیرفتیم. از آن‌ها اصرار از ما انکار، رفتار مهربانانه سربازان ایرانی برای آن‌ها خیلی عجیب بود. موقع خداحافظی یکی از اسرا سرش را روی شانه‌ام گذاشت و به شدت می‌گریست، به عربی چیزهایی می­‌گفت. به دوستم گفتم: ترجمه کن ببینم چه می­‌گوید؟ 🌷....دوستم گفت: او می­‌گوید این‌ همه عاطفه و مهربانی را از کجا یاد گرفته­‌‌اید؟ گفتم: از فرماندهان به­ ویژه از امام خمینی. اسیر عراقی رو به قبله ایستاد و برای ما دعا کرد. در پایان گفت: نمی‌دانستم ایرانی‌ها این‌قدر استعداد دارند. با چشمانی اشک­‌‌آلود با ما خداحافظی کرد. راوى: رزمنده دلاور ابوالقاسم اخلاقی از استان یزد 📚 كتاب "نَمى از ایثار" ┈•کانال دفـــــــاع مقـــــــدس•┈ ☝️☝️☝️ ✅مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس
مدارا با اسیر را از مکتب علی آموخته‌اند تشنگی در مرام شان نیست ... ┈•کانال دفـــــــاع مقـــــــدس•┈ ایتــــا https://b2n.ir/x23438 روبیکا https://b2n.ir/n78716 تلگـــرام https://b2n.ir/z13564 واتـس‌آپ https://b2n.ir/h44131 ✅مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس
🔴 ترس افسر عراقی از یک بمب خطرناک ‼️ در عملیاتِ در منطقه ما کمپی برای اسکان و نگهداری اسرا زده بودند. اسیر عراقی را در آنجا دیدم که قد نسبتاً بلندی داشت و لباسش نشان می‌داد، باید از فرماندهان باشد. متوجه شدیم فرمانده‌ تیپ ۴۸ پیاده از لشکر۱۱ عراق است. از او پرسیدیم: "چطور شد شما در درگیری با ایرانی ها، شکست خوردید؟" یکی از بسیجی‌ها را نشانم داد و گفت: «این !! این از یک بمب خطرناک‌تره!! این بشر اصلاً از هیچ چیز نمی‌تره !! 🎤 راوی: جناب سرهنگ امجدی (از فرماندهان ارتش ج.ا.ا ) دوران ┈•کانال دفـــــــاع مقـــــــدس•┈ ☝️☝️☝️ ✅مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 مصاحبه با رزمندگان گردان امام‌ صادق علیه السلام - نیروهای اعزامی از اصفهان 🌴 دوران ┈•کانال دفـــــــاع مقـــــــدس•┈ ایتــــا https://b2n.ir/x23438 روبیکا https://b2n.ir/n78716 تلگـــرام https://b2n.ir/z13564 واتـس‌آپ https://b2n.ir/h44131 ✅مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس
دلم هواى بقیع دارد و غم صادق عزا گرفته دل من ز ماتم صادق دوباره بیرق مشکى به دست دل گیرم زنم به سینه که آمد محرم صادق ا▫️▪️▫️ 🔹شهادت جانسوز رئیس مذهب شیعه امام جعفر صادق(ع) تسلیت باد
صادق_آهنگران_مرثیه_سرایی_بمناسبت (2).mp3
6.02M
📢 صوت| مرثیه‌سرایی بمناسبت شهادت جانسوز رئیس مذهب شیعه امام جعفر صادق علیه‌السلام 🎤با صدای حاج ⏳ دوران - در جبهه و در جمع رزمندگان اسلام دلم هواى بقیع دارد و غم صادق عزا گرفته دل من ز ماتم صادق دوباره بیرق مشکى به دست دل گیرم زنم به سینه که آمد محرم صادق ا▫️▪️▫️ 🔹شهادت جانسوز رئیس مذهب شیعه امام جعفر صادق(ع) تسلیت باد دوران ┈•کانال دفـــــــاع مقـــــــدس•┈ ☝️☝️☝️ ✅مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس
🌴 عزاداری در جبهه حضور روحانیون (شاگردان مکتب امام صادق (ع) در جمع رزمندگان اسلام دوران ا🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🏴سالروز شهادت مرد آسمانی مدینه ، بنیانگذار فقه جعفری ، رهبر مکتب تشیع ، مظهر چشمه جود و سخاوت ، کوه صبر و صلابت حضرت امام جعفر صادق (ع) را به محضر مولا صاحب الزمان (عج) و همه شیعیان و رهروان راهش تسلیت عرض می نمایم.🏴🏴 ------------------------------------------- ┈•کانال دفـــــــاع مقـــــــدس•┈
صادق آهنگران-شهادت امام صادق-ع (2).mp3
9.65M
📢 صوت| مرثیه‌سرایی بمناسبت شهادت جانسوز رئیس مذهب شیعه امام جعفر صادق علیه‌السلام 🎤با صدای حاج ------------------------------------------- ┈•کانال دفـــــــاع مقـــــــدس•┈ ☝️☝️☝️ ✅مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس
📷 👆حضور آیت‌الله ؛ شاگرد راستین امام صادق (ع) ، مجاهد نستوه و عالِم ربانی در جمع رزمندگان اسلام میرزا جواد آقا از پیشگامان نهضت امام خمینی بود . او در دوران جنگ تحمیلی نیز حامی رزمندگان بود.. ایشان علیرغم کهولت سن، عشق وافری برای حضور در جبهه داشت و موفق شد چهار بار به جبهه اعزام شده و لباس بسیجی به تن کند. ا🌿🌴🌿🌿🌴🌿🌴 ➖ خاطره‌ای از آیت‌الله 🌸 ایشان اعتقاد و احترام عجیبی به رزمنده‌ها داشت. یک شب به تیپ امام جواد(ع) آمد. در جمع نیروها سخنرانی کرد. پس از اتمام سخنرانی، وقت نماز بود. صفوف رزمنده‌ها تشکیل شد، اما آیت‌الله آقا تهرانی قبول نمی‌کرد امام جماعت شود. شهید برونسی، فرمانده تیپ به ایشان عرض کرد: آقا! جلو بایستد تا به شما اقتدا کنند. 🍀 میرزا جواد آقا هم در پاسخ فرمود: شما دستور می‌دهی؟ شهید برونسی گفت: من کوچک‌تر از آنم که دستور بدهم، ولی خواهش می‌کنم. 🌼 علامه گفت: نه خواهش را نمی‌پذیرم. بچه‌ها گفتند: آقای برونسی! مصلحتاً بگویید دستور می‌دهم تا بپذیرند. ما آرزو داریم پشت این عارف بزرگ نماز بخوانیم. شهید برونسی هم همین کار را کرد و علامه در جواب فرمود: چشم فرمانده عزیز! 🌴 بعد از نماز، آقا حال عجیبی داشت. شهید برونسی را کنار کشید و در حالی که اشک می‌ریخت گفت: دوست عزیزم! جواد را فراموش نکن و حتماً ما را شفاعت کن. ▫️ (نقل از: یکی از رزمندگان تیپ جوادالائمه-ع) ------------------------------------------- ┈•کانال دفـــــــاع مقـــــــدس•┈ ☝️☝️☝️ ✅مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس
🔵 نقش روحانیت در هشت سال دفاع مقدس 🔹 روحانیت در میدان های جنگ به اشکال مختلف حضور داشت. عمده فعالیت آنان تبلیغی بود ولی در عرصه های دیگر چه در پشت جبهه و چه در میادین رزم. برخی از آنان که از فرماندهان اصلی بشمار می رفتند، نظیر شهید مصطفی ردانی پور(شاگرد آیت‌الله بهاءالدینی و بهجت، جانشین شهید خرازی، فرمانده قرارگاه عملیاتی فتح ..) ... یا مثلا حاج آقا بشردوست که در عملیات کربلای ۴ و ۵ فرماندهی قرارگاه کربلا را بر عهده داشت و چندین لشکر زیر امر او می می کرد. برخی دیگر نیز همپای رزمند ها و گاه بصورت گمنام در یگان های رزم همپای رزمنده ها می جنگیدند. تبلیغ و بیان مسایل شرعی نیز بر عهده آنان بود تا جایی که روحانی، سنگر به سنگر در خطوط مقدم می‌رفت سراغ رزمنده و او مسائل شرعیش را می‌پرسید. علاوه بر آن، امامان جمعه و جماعت و برخی مراجع و آیات عظام نیز به جبهه ها می آمدند که حضور آنها برای رزمندگان روحیه بخش بود. آیت‌الله‌العظمی بهاءالدینی، آیت‌الله‌العظمی میرزاجواد آقاتهرانی، آیت الله شهید مدنی، آقای بهلول و ... که در این میان حتی برخی بشهادت رسیدند، مانند حجت الاسلام شهید شاه آبادی— (در طول جنگ حدود ۳۶ امام جمعه و امام جمعه موقت جنگ شهید شدند.) علاوه بر این نقش روحانیت در پشتیبانی از جنگ نیز برجسته بود. تریبون‌های مساجد، حسینیه‌ها، تکایا و هیئات در اختیار آنان بود و تشویق و ترغیب آنها در اعزام و گسیل نیرو به جبهه ها موثر بود. در مراسم شهدا و هر مناسبتی، پشتیبانی جنگ را گرم نگه می‌داشتند. مردم هم به حرف آنها اعتماد داشتند و وارد صحنه می‌شدند؛ چه عرصه پشتیبانی جنگ و کمک های نقدی و جنسی، و چه حضور میدانی در جبهه.
💠 نماز جماعت در جبهه، به امامت عالم ربّانی، 🔺 آیت‌الله
دفاع مقدس
⏳ #زمان_جنگ 💠 نماز جماعت در جبهه، به امامت عالم ربّانی، 🔺 آیت‌الله #میرزا_جواد_آقا_تهرانی
💠 نکاتی پندآموز از حضور آیت‌الله در جبهه 🔺 در صف نخست حامیان انقلاب در مشهد به شمار می‌رفت. نماینده مردم در مجلس خبرگان قانون اساسی بود. در دوران دفاع مقدس نیز، با وجود کهولت سن، بارها در جبهه‌های جنگ حضور یافت و گرمابخش محافل رزمندگان اسلام بود. 💢 یک بار شهید صیاد شیرازی نزد ایشان رفته و از او دعوت می‌کند به جبهه بیاید. آن مرحوم می‌گوید: چون موجب اذیت و آزار دیگران می‌شوم کمتر به جبهه می‌آیم. ▫️بسیار ساده و بی‌آلایش بود. بین رزمنده‌ها که بود، نمی‌شد او را شناخت. هرگز در طلب نام و شهرت نبود. 🔸در عملیات والفجر مقدماتی با این که 78 سال داشت، به جبهه‌ آمده بود. در آنجا با کمال فروتنی و تواضع نمی‌پذیرفت به عنوان امام جماعت، پیشاپیش رزمندگان بایستد. می‌گفت: شماها از من جلوتر هستید! ❇️ روزي به جوانى بسيجى كه اصرار داشت همراه ميرزا عكس بگيرد، فرمود: مشروط به اينكه در قيامت از جواد شفاعت كنی! ▪️به ‌عنوان یک بسیجی، لباس رزم پوشیده و در سنگر می‌جنگید. یک روز در واحد ادوات، با خمپاره120، 14 گلوله خمپاره به نام 14 معصوم(ع) شلیک کرد. دیده‌بان که نمی‌دانست شلیک کننده چه کسی است، با هیجان از پشت بی‌سیم گفت: الآن تعدادی خمپاره آمد و درست خورد به هدف! این تا به حال سابقه نداشته! ⭕️ ایشان در جایی نقل می‌کند: روزی قرار شد خمپاره بزنم. مجبور شدند به علت خمیدگی پشتم، چهارپایه بیاورند و من روی آن قرار گرفتم. یک نفر هم دست روی گوش‌هایم گذاشت و من گلوله‌ها را توی لوله خمپاره انداختم! ⚪️ بقچه‌ای در کنارش بود. از او سؤال شد :این چیست؟ - پاسخ داد: "در این بسته، کفن من است. هر وقت به جبهه می‎آیم، آن را با خود می‌آورم. بارها به دوستان گفته‌ام در جبهه هرکجا شهید شوم یا بمیرم، همان‌جا با همین کفن مرا دفن کنید و حق ندارید جنازه مرا به مشهد یا جایی دیگر انتقال دهید. ------------------------------------------- ┈•کانال دفـــــــاع مقـــــــدس•┈
شیخ‌الائمه(ع) فرمود:: "نوحوا علی الحسین"🚩🚩 شاگرد مکتب او گریه کُنِ حسین است....💦💦
اگر ما العماره و بصره را هم آزاد کنیم ولی اسیر هوای نفس خود باشیم ما پیروز نشده ایم . . . . 👆 کلام حکیمانه سردار حاج محمد طاهری،🌷شهید شاخص کاشمر 🌿 جانشین فرماندهی (ع) - لشکر نصر خراسان 💕 همرزم و دوست صمیمی 🌱 متولد: ۱۳۳۴/۰۳/۱۱ - روستای مهدی آباد از توابع کاشمر 🕊شهادت: جزیره محنون - ۱۳۶۳/۱۲/۲۲ ▫️نحوه شهادت: اصابت گلوله به سر در 💠 مزار شهید: گلزار شهدای کاشمر
دفاع مقدس
اگر ما العماره و بصره را هم آزاد کنیم ولی اسیر هوای نفس خود باشیم ما پیروز نشده ایم . . . . 👆 کلا
🌷سردار شهید محمد طاهری ▫️ جانشین فرماندهی تیپ امام صادق (ع)-همرزم شهید دوران 🌱 او در روستای مهدی آباد از توابع خلیل آباد کاشمر در خراسان رضوی به دنیا آمد . در روزگاری که هر نوجوان را به صفتی صدا می کردند که با او تناسب داشته باشد ، محمد ما را « شيخ محمد » صدا می کردند . او تحت تأثیر خانواده ساده و روستایی خودش و علمای آن دیار بود . محمد از چهار سالگی در مکتب خانه ابوتراب در روستا قرآن آموخت و سپس به دبستان رفت و تا ششم ابتدایی درس خواند . بعد از آن مشغول دامداری و کشاورزی شد ، چرا که در روستا امکان ادامه تحصیل نبود . ذهن خلاق و استعداد عجیبی داشت . عاشق نقاشی بود و در مدت کوتاهی توانست فنون نقشه کشی و طرح قالی را یاد بگیرد . طراحی قالی کار هر کسی نبود . یک هوش سرشار و توانایی خاصی احتیاج داشت . او از دامداری و طراحی ، در آمد خوبی کسب می کرد . به طوری که برخی ، حسرت شرایط مالی محمد را می خوردند . شیخ محمد در اوایل دهه پنجاه راهی سربازی شد و در سال ۱۳۵۵ با دختر دایی اش ازدواج کرد . ازدواج آنها بسیار ساده و شاد ، اما بدون گناه بود . او برای مراسم خودش شعری سرود و مجلس را با شادی و بدون گناه برگزار کرد. ملاغلامرضا ( دایی محمد ) از قاریان و ملاهای باسواد آن منطقه ، بود . خداوند به شیخ محمد صدای خوبی عنایت کرد ، او هم مداح و قاری مسلط قرآن شد . مدتی بعد زمزمه های انقلاب را شنید . او به جمع انقلابیون پیوست و با خان و خان بازی در منطقه خود مخالفت کرد . انقلاب پیروز شد. راهی کاشمر شد تا بتواند بهتر به خط امام و انقلاب کمک کند . او در سپاه کاشمر عضو شد که آن هم حکایت جالبی دارد . با شروع جنگ راهی جبهه شد . مسئول دسته ، مسئول گروهان جانشین گردان ، فرمانده گردان و سپس جانشین فرماندهی تیپ امام صادق (ع) را بر عهده داشت . از او دعوت شد تا در رسته های مدیریتی کلان ، در سپاه تهران مشغول شود اما قبول نکرد. او در بیست و دوم اسفند سال ۱۳۶۳ و در ۲۹ سالگی مهمان پروردگار شد و با دوست صمیمی اش ، حاج عبدالحسین برونسی به بهشت پروردگار رفتند. ------------------------------------------- ┈•کانال دفـــــــاع مقـــــــدس•┈
دفاع مقدس
اگر ما العماره و بصره را هم آزاد کنیم ولی اسیر هوای نفس خود باشیم ما پیروز نشده ایم . . . . 👆 کلا
فرازی از سخنرانی‌ شهید طاهری.mp3
984K
شهید محمد طاهری در جبهه‌ها نیز علاوه بر بحث فرماندهی و حضور نظامی، به فعالیت دینی و قرآنی ادامه می‌داد و سخنرانی‌ها و مناجات‌خوانی‌هایی با درونمایه معارف قرآن و عترت برای رزمندگان ارائه می‌کرد. همیشه بر قدرت سلاح اخلاص و عرفان تأکید داشت. بخشی👆 از سخنرانی‌های شهید طاهری در جمع رزمندگان جهت معرفت‌افزایی و روحیه به جهادگران جبهه‌های نبرد را بشنوید.
روزها اول صبح به سلامی دل خود گرم کنیم و چه زیباست کنارِ یاران خنده بر صبح زدن ... ┈•کانال دفـــــــاع مقـــــــدس•┈ ایتــــا https://b2n.ir/x23438 روبیکا https://b2n.ir/n78716 تلگـــرام https://b2n.ir/z13564 واتـس‌آپ https://b2n.ir/h44131 ✅مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس
😊 خاطره ای شنیدنی از عملیات بیت المقدس اواخر اردیبهشت ۱۳۶۱ 🔹در آخرین روزهای عملیات آزادسازی خرمشهر، طبق طرح مانور، تصمصم گرفته شد نیروهای تیپ ۲۷ بجای جنگ در دروازه های خرمشهر،بسمت شلمچه رفته تا گلوگاه خروجی بطرف بصره را ببندند که در نتیجه نیروهای دشمن محاصره شده در شهر که قصد فرار را داشتند،به تله افتاده و به اسارت درآیند. لذا در تاریکی شب بسمت غرب خرمشهر رفتیم.حرکت بطرف شلمچه تا دمدمای صبح ادامه داشت. هوا داشت روشن می‌شد که تیمم کرده و نماز صبح را نشسته خواندیم.در این حین،تیربار عراقی‌ها، بچه‌ها را زیر آتش گرفت و عده‌ای بر زمین افتادند.بحالت درازکش رو بزمین چسبیدیم و گلوله‌ها، وزوزکنان از بالای سرمان می‌گذشت.هیچ عارضه و جان پناهی وجود نداشت، جز چاله و پستی بلندی‌های سی سانتی.کار بسیار سخت شده بود و کسی نمی‌توانست در زیر دید و تیر دشمن به سمت زخمی‌ها برود.من هم درحالت خوابیده، احساس کردم تیری بطرفم آمد. وقتی دقت کردم، با کمال تعجب دیدم،شلوارم سوراخ شده بدون آنکه تیر به پایم اصابت کند‼️مرمی فشنگ پاچه شلوار را شکافته و از سوی دیگر خارج شده بود!. . . و تا پایان جنگ، این تنها تیری بود که بمن خورد! ➖راوی: ادمین کانال 📚برگرفته از کتاب: ⚪️ نوشته: مدیر کانال
دفاع مقدس
😊 خاطره ای شنیدنی از عملیات بیت المقدس اواخر اردیبهشت ۱۳۶۱ 🔹در آخرین روزهای عملیات آزادسازی خرمشهر،
خاطره از عملیات بیت المقدس.pdf
3.36M
📄 نسخه PDF | خاطره کانال از عملیات بیت‌المقدس (آزادسازی خرمشهر) - اردیبهشت و خرداد ۶۱ 📚برگرفته از کتاب: ⚪️ نوشته: مدیر کانال ┈•کانال دفـــــــاع مقـــــــدس•┈ ایتــــا https://b2n.ir/x23438 روبیکا https://b2n.ir/n78716 تلگـــرام https://b2n.ir/z13564 واتـس‌آپ https://b2n.ir/h44131 ✅مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس
دفاع مقدس
📄 نسخه PDF | خاطره #ادمین کانال از عملیات بیت‌المقدس (آزادسازی خرمشهر) - اردیبهشت و خرداد ۶۱ 📚برگر
📚 کتاب: ✍️ نوشته: مدیر کانال ⚪️ خاطرات دهه پنجاه، دوران انقلاب و زمان جنگ 📄 مقدمه نویسنده بر کتاب فوق: این کتاب را از سرِ ارادت به جاویدالاثر احمد متوسلیان و به یاد جانفشانی‌های او و یارانش در جبهه‌های غرب و جنوب کشور نگاشتم. هم او که هر چند کوتاه تحت امرش بوده و هنوز انگار سخنانش در صبحگاه دوکوهه در گوشم طنین افکن بوده و چهره پُرجذبه و غبار گرفته او در پشتِ دژِ خرمشهر، در نظرم مجسّم است. سخن از دلدادگی خود به حاج احمد و یاد غُربتِ غرب، کردستان و فداکاری‌های آن ایّام پُرتلاطم، موجب شد، تا سرگذشت خود را از آغاز تا پایان جنگ (پذیرش قطعنامه) به رشته تحریر درآورم.