eitaa logo
دل‌نوشت
220 دنبال‌کننده
316 عکس
141 ویدیو
5 فایل
همیشه نوشتن حالم را خوب کرده است بی‌آنکه حواسم باشد.امیدوارم خواندن نوشته‌هایم حال شما را هم خوب کند،بی‌آنکه حواستان باشد. دکتری‌تخصصی‌تاریخ‌تشیع.مترجمت.استانبولی 📚کتاب‌‌‌ها: گفتگوهایی‌درباب‌الهیات‌.علوی‌گری‌بکتاشی‌گری. ✍🏻 زهراکبیری‌پور @z_kabiri
مشاهده در ایتا
دانلود
هیئت یاوران زینبی من از بچگی در هیئت بزرگ شدم. یک هیئتی داشتیم که برای فامیل‌های مقیم مرکزمان بود و هر هفته شب‌های جمعه به صرف دعای کمیل برگزار می‌شد. این هیئت خاندانیِ ما دم و دستگاه ویژه‌ایی داشت، از تابلوی چراغ‌داری که به کمک پدر جلوی در خانه می‌گذاشتیم تا دیگ‌ها و ظرف‌های بسیاری که برای مراسم عروسی و عزای خاندان تهیه شده بود. این هیئت خانوادگیِ ما چرخشی بود و هر هفته در منزل یکی از اقوام برگزار می‌شد. ابتدای جلسه با ختم قرآن شروع می‌شد و معمولا در هر جلسه ختم یک جزء به پایان می‌رسید. اگرچه هیئت ویژه‌ی برادران بود اما وقت‌هایی که در منزل عموها بود، ما هم شَرف حضور پیدا می‌کردیم و در اتاق کوچکی که زن‌عموها و دخترهایشان نشسته بودند در یک فضای صمیمی در جو هیئت قرار می‌گرفتیم. بگذریم... در سال‌های نوجوانیِ من به دلایلی چراغ این هیئت خاموش شد، اما از آنجا که پدر و برادرهای من هیئتی بودن و دوباره از آنجایی که هیئت محله‌مان بی‌جا و مکان مانده بود، پدرم پیشنهاد دادند این هیئت که شب‌های چهارشنبه‌ی هر هفته برگزار می‌شد در خانه‌ی ما برگزار شود و از آن به بعد ما هر چهارشنبه شب، در منزلمان ذکر روضه داشتیم. این هیئتی بودن در خون ما بود و تا بعد از ازدواجمان هم با ما ماند، تا اینکه با آمدن بچه‌ها هیئت رفتن کمی مشکل شد. اگرچه همچنان ادامه داشت اما نه به پر رنگیِ سال‌های قبل. تا اینکه یک روز یکی از دوستان عزیزم که به واسطه‌ی تاریخ با هم آشنا شدیم، از تأسیس یک هیئت گفتگو محور خبر داد، هیئتی که قرار بود قواعد را بر هم بزند و از حالت سنتیِ تمام هیئت‌های کوچک و بزرگ خارج شود. هیئتی که همه سخنران، روضه‌خوان و چایی ریز بودن و قرار بود تمام تاریخ‌پژوهان، تاریخ‌جویان و تاریخ دوستان را دور هم جمع کند. بنا نبود کسی بر دیگری برتری داشته باشد و استاد و شاگرد شانه به شانه‌ی هم وارد معرکه‌ی مباحثه می‌شدند، مباحثه‌ایی که موضوعش و منابع پیشنهادی‌اش چند روز قبل‌تر به اشتراک گذاشته می‌شد. این هیئت همه‌جوره قواعد را بر هم زده بود و نوآوری را به اوج رسانده بود و به جای هر هفته بنا شد، یک هفته درمیان برگزار شود. طعم این هیئت با هیئت‌‌هایی که تا به حال رفته‌ بودم خیلی فرق می‌کرد و اشتیاق من را بیشتر. اینکه در یک جمع کوچک اما صمیمی مباحث تاریخی مورد تحلیل قرار می‌گرفت، برای من تاریخ‌دوستِ تاریخ‌خوان نورٌ علی نور بود. اگرچه هنوز هم گاهی سلب توفیق می‌شوم اما از اینکه من هم عضو کوچکی از این مجموعه هستم، به خودم افتخار می‌کنم. ✍🏻 زهرا کبیری پور @Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سرد است هوا بیا وضویی بکنیم در عشق دوباره جست و جویی بکنیم گرمای دل هموطن خود باشیم در مصرف گاز صرفه جویی بکنیم ✍️مهتا صانعی، عضو تحریریه مجتهده امین @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دل من یاد تو را یک نظر از دل نبرد جان من هر چه به جز تو است، ز خاطر برده... ✍️محمدجوادمحمودی @Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بی‌سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد مادری گفت حسین و همه را بخشیدند... خلصنا من الفراق حسین(علیه‌السلام) یارب @Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رزق معنوی وقتی صحبت از رزق می‌شود، اولین چیزی که به ذهن اکثر افراد خطور می‌کند، رزق مادی است؛ اما به نظر من رزق در بیشتر اوقات معنوی است. خیلی از افراد را می‌بینیم که شاید به لحاظ مادی وضع خوبی نداشته باشند اما در رزق‌های معنوی بسیار پُر روزی هستند. به نظر من یکی از رزق‌های معنوی، داشتنِ دوست خوب است. دوستی که هوای دوستش را داشته باشد. خدا را شکر خودِ من رزق معنویِ فراوانی دارم، دوستی دارم به مثال خواهر، دلتنگ که باشم یا اگر به او احتیاج داشته باشم، درِ خانه‌اش به رویم باز است. یا همین هفته‌ی پیش بود سه نفر از دوستانم در بهشت‌های روی زمین در مشهد و کربلا به یادم بودند. آدم مگر از این دنیا چه می‌خواهد؟! خانه، ماشین و پولِ فراوان چیز بدی نیست، ولی بزرگترین سرمایه، آن است که رفقایی داشته باشی از جنس آینه، از جنس نور... ✍🏻 زهرا کبیری‌پور @Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نجوای شبانه بی‌چاره کسی که از تو بُبرید آسوده تنی که با تو پیوست ور سر نَنهی در آستانش دیگر چه کنی دری دگر هست؟! @Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توکل توکل مفهوم زیبایی داره یعنی خدایا من نمی‌دونم چطوری ولی تو درستش کن... @Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لیلةالرغائب گفت: آرزوت چیه؟ من نگاهش کردم... ✍🏻 زهرا کبیری‌پور @Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب آرزوها همین آرزومه… ببینم ضریح حسین روبرومه... @Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فراق زل می‌زنم به چشم خودم، فکر می‌کنم چشمم چقدر بی تو غمش فرق می‌کند @Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بلاگرهای رنگی چند سالی می‌شد که در اینستاگرام صفحه‌ای داشتم. از همان روزهای اول که وارد این رسانه شدم، به نظرم بهترین محل برای پژوهش‌های جامعه‌شناسی آمد؛ چون با طیف وسیعی از سلیقه‌ها و فرهنگ‌ها همراه بود. بعد از مدتی پیگیر محتوای برخی از صفحات به اصطلاح پُر فالوور شدم. صفحاتی که در بسیاری از مجالسِ خانم‌ها نیز موضوع گفتگو و نُقل مجلس بود. در مدت کوتاهی متوجه شدم که این صفحات مشغول ترویج سبک خاصی از زندگی پر از زرق و برق هستند، به وسیله‌ی تبلیغ تم‌های کذایی جشن تولد، جشن تعیین جنسیت و حتی جشن طلاق! و در ذیل عناوینی مثل خانه‌ی صورتیِ من، آشپزخانه‌ی گلگلی و... شاید بپرسید مگر تبلیغات بد است؟! خیر، تبلیغ کردن هیچ وقت بد نیست چه بسا به دیده شدن محصولات درست کمک می‌کند. حتی گرفتن پول، البته با قیمت مناسب برای تبلیغ خوب هم است. چون مَبلغ مناسب تبلیغ سبب می‌شود که تولید کننده، تولیدش را جدی بگیرد و خودش را بالا بکشد. اما چه چیزِ این تبلیغات در این صفحات مجازیِ زرد، بد است؟! ترویج سبکِ زندگی مصرف‌گرایی بد است. هرچیزی و هر محتوایی را بدون در نظر گرفتن تبعات آن تبلیغ کردن، بد است. نمایش یک زندگیِ به ظاهر مرتب و آرام ولی کاملا سوار بر تبلیغ بد است. آه و حسرت دختران جوانی که در این اوضاع آشفته‌ی اقتصادی با یک جهیزیه‌ی ساده به خانه‌ی بخت رفته‌اند را جمع کردن، بد است. اینکه پول گرفته باشی تا یک زندگیِ پر از زرق و برق خیالی را تبلیغ کنی و جوری وانمود کنی که انگار خودت هزینه کرده‌ای، بد است. بلاگری نوعی شغل البته از نوع کاذبش است و در تمام دنیا بلاگرها در حیطه‌های تخصصی خودشان فعالیت می‌کنند؛ اما بلاگرهای ایرانی همه چیز را تبلیغ می‌کنند حتی قَرنیز دیوارها و سرویس دستشویی‌شان را. حال در چنین جامعه‌ای که قیمتِ استوری یک بلاگر نوجوان آن، بیشتر از عمل سزارین یک پزشکِ متخصص است، اقبال به علم بیشتر است یا ثروت؟! آیا جوانان ما در روزهایی که اقتصادمان اوضاع آشفته‌ای دارد، دیگر میلی به درس خواندن و تلاش برای کسب علم دارند؟! در چنین اوضاعی یک صنعت‌گر و تولیدکننده مگر دیوانه است که برای چندرغاز، عرق بریزد. به همین دلایل، طبق اخبار واصله، مردانی که در این صفحات رنگی تبدیل به ابزار و اکسسوار عکس‌ها شده‌اند، شغل‌شان را رها کرده‌اند. در این میان راه چاره چیست؟! تقویت نرم‌افزارهای ایرانی که بشود آن را مانند یک شهری که پلیس و قانون دارد، اداره کرد و هرکس اجازه نداشته باشد هر چیزی را تبلیغ کند. البته در این میان مخاطب نیز نباید ساده‌لوح باشد و باید آگاه باشد که اطرافش چه خبر است، آن وقت می‌تواند با آرامش بیشتری زندگی کند. ✍🏻 زهرا کبیری پور @Delneveshteeee