220518_002.mp3
6.3M
📢 #اصول #المطلق_و_المقید #الفصل_الاول #الجهة_الثانیة #الجهة_الثالثه #الجهة_الرابعه
📅۲۸ / اردیبهشت ماه/ ۱۴۰۱
💠جلسه ۱۲۴
📚موضوع جلسه:
۱- در هر قضیه ای محمول دائما به لحاظ محکی موضووع است نه خود موضوع و در قضیه « الانسان نوع»، محکی عبارتست از معنا و ماهیت انسان
۲- اسم برای معنا وضع می شود نه معنای ملحوظ و تصور شده؛بله، در حین وضع، آن ماهیت و معنا به یکی صور سه گانه لحاظ می شود
۳- تقابل بین اطلاق و تقیید، تضادّ است هر چند تفسیر در این مختار با مرحوم خویی متفاوت است؛ اقوال مخالف عبارتند از : قول ملکه و عدم ملکه و قول نقیضین
🆔@DorusOstadMadadi
230510_002.mp3
6.42M
📢 #اصول #المقصد_السادس
#الامارات #الظهور #الجهة_الثانیه
اقوال در موضوع حجیت ظهور؛ بیان مختار
#الجهه_الثالثه: رابطه اصاله الظهور با سایر اصول لفظیه
📅 ۲۰ / اردیبهشت ماه/ ۱۴۰۲
💠جلسه ۱۱۸
📚موضوع جلسه:
1️⃣شهید صدر فرمودند که شرط حجیت ظهور تصدیقی عدم وصول قرینه منفصله است؛ این شرط کردن لازم نیست زیرا همه امارات و از جمله ی آنها ظهور وقتی حجت هستند که وصول معارض نشده باشد و در فرض وصول معارض هر دو از حجیت می افتند.
2️⃣حجیت چه حکم وضعی باشد یا انتزاعی در موضوعش وصول اخذ شده است و لذا فعلیت آن بر خلاف تمامی احکام تکلیفی و وضعی به وصول است.
3️⃣موضوع حجیت ظهور ظهور تصدیقی جدی است و اصل عدم قرینه متصله یا منفصله در کار نیست؛بله اگر قبول کنیم که عمومات و اطلاقات روایات معمولا تخصیص خورده اند وقتی این عمومات و اطلاقات حجت هستند که فحص متعارف از مظانّ مخصص یا مقید بشود.
4️⃣حجت دارای سه معناست:
۱- حجت عرفی عبارتست از «مایصح الاحتجاج به»
۲- حجت در اصطلاح منطقی عبارتست از قیاس و قیاس عبارتست از دو مقدمه ای که با شرایطی منتج می شوند که اگر دو مقدمه صادق باشند محال است که نتجیه آن صادق نباشد
۳- حجت در اصطلاح اصولی عبارتست از منجِّز و معذِّر؛ تکلیف وقتی منجَّز است که منجز به آن تعلق گرفته باشد و در این صورت «یستحق فاعله العقوبه عقلا» و در صورتی معذَّر است که به معذِّری به عدم تکلیف تعلق گرفته باشد و در این صورت «یقبح عقوبه الفاعل عقلا»
🆔@DorusOstadM
230513_002.mp3
7.18M
📢 #اصول #المقصد_السادس
#الامارات #الظهور
#الجهه_الثالثه: رابطه اصاله الظهور با سایر اصول لفظیه
📅 ۲۳ / اردیبهشت ماه/ ۱۴۰۲
💠جلسه ۱۱۹
📚موضوع جلسه:
1️⃣ برای اصاله الظهور سه معنا وجود دارد: ۱- حجیت ظهور و فرقی ندارد که حجیت به معنای عرفی یا اصولی باشد
۲-وقتی است که برای کلام متکلم ظهور نوعی وجود دارد اما سامع شک دارد که این ظهور نوعی مراد متکلم بوده است یا نبوده است یا ظن شخصی دارد که این ظهور نوعی مراد متکلم نبوده است؛ در این جا نیز از اصاله الظهور استفاده می کنند.
2️⃣در معنای اول از اصاله الظهور نظر به شخص خاصی در نظر گرفته نمی شود اما در معنای دوم حصه ای از حجیت مراد است یعنی ظهور حجت است حتی نسبت به کسی که شاک یا جاهل است یا حتی ظن بر خلاف دارد.
3️⃣معنای سوم اصاله الظهور:اصاله الظهور یک اصل عملی عقلایی است یعنی وقتی عقلاء در وجود ظهور نوعی شک دارند بناء را بر وجود ظهور نوعی می گذارند.
4️⃣مختار این است که اصاله الظهور به معنای اول و دوم را قبول داریم اما اصاله الظهور به معنای سوم که عقلا یک اصل عملی داشته باشند که در موارد دوران امر بین الاجمال و الظهور، بنا بر ظهور می گذارند را قبول نکردیم
5️⃣کلام شیخ که قائل بود اصاله الظهور به اصل عدم قرینه بر می گردد در ظهور به معنای سوم در کلام منقول است اما ظهوری که مرحوم آخوند ادعا می کرد که اصل عدم قرینه به اصاله الظهور بر می گردد، ظهور به معنای دوم است در کلام ناقل
🆔@DorusOstadM
230514_002.mp3
7.56M
📢 #اصول #المقصد_السادس
#الامارات #الظهور
#الجهه_الثالثه: رابطه اصاله الظهور با سایر اصول لفظیه
📅 ۲۴ / اردیبهشت ماه/ ۱۴۰۲
💠جلسه ۱۲۰
📚موضوع جلسه:
1️⃣ رابطه بین اصول لفظیه با اصالة الظهور به معنای دوم و سوم این است که این اصول از صغریات اصالة الظهور هستند اما بین اصول لفظیه و اصالة الظهور به معنای اول رابطه ای وجود ندارد
2️⃣ اگر مثلا بین معنای حقیقی لفظ که ظاهر است به ظن نوعی و معنای مجازی که ظن شخصی بر آن وجود دارد شک داشته باشد جای اصالة الحقیقه است که از صغریات اصالة الظهور به معنای دوم است
3️⃣ اگر بین ظهور لفظ در معنای حقیقی و ظهورش در معنای مجازی که به منزله اجمال است شک کند و حمل بر معنای حقیقی شود پس اصالة الحقیقه از صغریات اصالة الظهور به معنای سوم جاری شده است که قبول نکردیم
4️⃣ تمام اصول لفظیه از صغریات اصالة الظهور است جز اصالة عدم القرینه که به طور مستقل بحث می شود.
5️⃣قرینه متصله یا لفظ است یا خصوصیت است که در ظهور تصدیقی استعمالی یا جدی تصرف می کند؛ مثلا در «رایت اسدا فی المدرسه»، لفظ «فی المدرسه» قرینه متصله ایست که بنابر نظر مرحوم تبریزی در ظهور استعمالی تصرف کرده است و بنابر نظر جماعتی در ظهور جدی تصرف کرده است یا در مثال «الانسان کلی»، مناسبت بین موضوع و محمول خصوصیتی است که معلوم می کند مراد جدی متکلم از الانسان، مفهوم آن است.
6️⃣ قرینه منفصله در حجیت ظهور تصرف می کند نه در خود ظهور؛ مثلا اگر «اکرم جیرانی» ظهور در وجوب اکرام زید داشت، ظهورش جحت است تا وقتی که خطاب«لا تکرم زیدا» واصل شود که هادم حجیت می شود.
230515_002.mp3
6.35M
📢 #اصول #المقصد_السادس
#الامارات #الظهور
#الجهه_الثالثه: رابطه اصاله الظهور با سایر اصول لفظیه
📅 ۲۵ / اردیبهشت ماه/ ۱۴۰۲
💠جلسه ۱۲۱
📚موضوع جلسه:
1️⃣ اصل عدم قرینه یک اصل عملی عقلایی در باب محاورات است که می توان گفت در دو جا هست: اول وقتی است که احتمال وجود قرینه متصله در کلام منقول داده می شود یعنی احتمال می دهیم که ناقل، قرینه موجود در کلام منقول را از روی غفلت یا عمد نقل نکرده است.
2️⃣این که گفته می شود ثقه کسی است که تعمد بر کذب ندارد در ثقه ایست که وثاقتش مقطوع یا مورد اطمینان است نه ثقه ای که وثاقتش بالاماره ثابت شده است
3️⃣در مورد اول نیازی به اصاله عدم قرینه نیست زیرا اگر ناقل، ثقه باشد در واقع و وثاقتش احراز شود (بالوجدان یا بالاماره یا بالاصل)، قولش حجت است و فرض این است که وثاقت ناقل بالاماره احراز گردیده است.
4️⃣مورد دومی که به اصاله عدم قرینه تمسک کرده اند و صحیح نیست در جایی است که احتمال وجود قرینه منفصله در کلام منقول داده می شود؛ در اینجا آن ظهور قبل از فحص لازم در موارد مظان وجود مخصص یا مقید، حجت نیست اما آن ظهور بعد الفحص هر چند که احتمال وجود قرینه منفصله باقی است، حجت است للسیره و لذا بعد الفحص نیازی به اصاله عدم القرینه نیست
5️⃣ در نظر مختار چه در قرینه متصله و چه در قرینه منفصله، اصالة عدم القرینه نداریم؛ بله، گاهی کلام منقول ظهوری ندارد و حق با مرحوم شیخ است از این جهت اما ظهور کلام ناقل بر وجود ظهور در کلام منقول است و همین کافیست مانند اینکه لازم نیست وثاقت ناقل بالوجدان احراز شود و همین که احراز بالاماره وجود داشته باشد کافی است.
🆔@DorusOstadM