• افراد #Type1 تو #محل_کار چطورین؟ 💾 بخش دوم: یک سال پیش با ایرباس A380، بزرگ‌ترین هواپیمای دنیا، از لس‌آنجلس به سیدنیِ استرالیا سفر کردم، من معمولا با سفر هوایی مشکلی ندارم ولی اندازه‌ی هواپیما باعث ترسیدنم شد! با خودم فکر میکردم که هواپیمای به این بزرگی چطور میتونه بلند بشه که بخواد شونزده ساعت هم پرواز کنه؟ قبل از پرواز، کمک خلبان از کابین بیرون اومد و در عین خوش آمدگویی به مسافرها، متوجه کتاب انیاگرام روی زانوی من شد و به کتاب اشاره کرد و بهم گفت: "همسر من اهل مطالعه راجب انیاگرامه و میگه من تیپ یکی هستم" نفسی بیرون دادم و گفتم: "این یعنی من تو این سفر نباید اصلا نباید نگران باشم!" @Eema_ennea | #ادمین_می

• ویژگی های کلی #type3🔍 بخش پنجم: استاد حفظ ظاهر هستن، چه در روابط عاطفی چه کاری. اگر اوضاع زندگی بر وفق مرادشون نباشه، این توانایی رو دارن که ظاهر و رفتارشون کاملا متفاوت از دنیای درونشون باشه. ممکنه در زندگی شکست های زیادی خورده باشن ولی با یه نمایش دلربا و جذاب میتونن افراد روبه سمت خودشون جذب و متقاعدشون کنن. @Eema_ennea | #ادمین_مانیا

#fun #meme #type6 هیچکدوم ... دوست سابقتم که تصمیم گرفتم پا به فرار بزارم!🏃🏻‍♀️ @Eema_Ennea | #ادمین_میونگ

• وقتی #type9 احساس امنیت می‌کنه چه شکلی میشه؟💆🏻‍♀ بخش اول : وقتی تایپ نه ها در دنیا احساس امنیت و آرامش کنن، به سمت ویژگی های مثبت تیپ سه‌ میرن و هدف محور، قاطع، دارای اعتمادبه نفس و سازگار با اتفاقات زندگی میشن. @Eema_Ennea | #ادمین_ماریا

• نقاط ضعف #type2 ❤️‍🔥 بخش پنجم: غرور، گناه مرگبار تیپ دو هاست که بی معنی به نظر میرسه، چون اون ها بیشتر فداکارن تا مغرور، اما غرور در گوشه و کنار قلب تیپ دو ها جا میگیره و خودش رو اینطور آشکار میکنه که اون ها همه انرژی و توجه خودشون رو روی خدمت به دیگران متمرکز میکنن و همزمان وانمود میکنن که خودشون نیازمند هیچی نیستن. گناه غرور به این روش وارد بازی میشه که شماره دو ها معتقدن بقیه مردم نیازمندتر از اونان و اینکه فقط اونا میدونن دیگران به چی نیاز دارن. اون ها از افسانه مورد نیاز بودن خودشون لذت میبرن. @Eema_Ennea | #ادمین_هرماینی

#type4 بزرگترین ترس تایپ چهار☠️ @Eema_Ennea | #ادمین_صبح

• وقتی #type7 احساس امنیت می‌کنه چه شکلی میشه؟💆🏻‍♀ بخش اول : وقتی تایپ هفتی‌ها احساس امنیت می‌کنن، احتمال داره رفتاری شبیه به تیپ پنجی‌های سالم داشته باشن. تو این وضعیت اونا به جای استفاده کردن از خدمات دیگران و خوردن و خوابیدن به دیگران کمک می‌کنن، با سکوت و تنهایی راحت‌ترن، جدی‌تر میشن و درباره معنا و مقصود زندگی‌شون فکر می‌کنن. @Eema_Ennea | #ادمین_ماریا

• گناه مرگبار #type5 📚 بخش سوم: ما اغلب مواقع واژه طمع رو نمیشنویم، اما طمع گناه مرگبار تیپ پنج هاست. ما معمولا فکر میکنیم انسان طماع، تشنه پول و مادیات هست، اما توی این مورد، طمع از جنبه اینیاگرام بیشتر به نیاز تیپ پنج به حفظ و تمایل اون ها به نگهداری و محافظت از همون مقدار چیز های اندکی که دارن اشاره میکنه تا تمایلشون به دستیابی به دارایی های بیشتر. @Eema_Ennea | #ادمین_هرماینی

#type8 سریال‌های پیشنهادی برای تیپ هشت 🎞🛡 @Eema_Ennea | #ادمین_آسمان

‌ #داستان • اتومبیل نفرین شده! 🚗 گلوریا: #type2 پارت اول: بعد از آن مدرسه ،دینی در یک کلیسای جامع در شهر گرینویچ در ایالت کنتیکت شاغل شدم. من برای آشنایی با اجتماع در آنجا به یک ضیافت ناهار روحانیون محلی رفتم و در آنجا با "جیم" آشنا شدم که یک کشیش پروتستان از شهری در همسایگی آنجا بود. من و جیم، هر دو جوان بودیم و به تازگی پدر شده بودیم و در خلوتمان این فکر به سراغمان آمده بود که آیا کشیش شدن چیزی مانند خالکوبی در زمان مستی است یا خیر؟، موضوعی که نیاز داشتیم با کمی احتیاط بیشتر به آن فکر کنیم. من و جیم، که نیازمند حمایت بودیم قبول کردیم ماهی یکبار برای صرف صبحانه در یک رستوران کوچک همدیگر را ببینیم و یکدیگر را در جریان سرویسهای نیایش روز قبل قرار دهیم و درباره پیروزی ها و ناملایمات خدمت در کلیساها گفت و گو کنیم. ما به سرعت باهم دوست شدیم. @Eema_Ennea | #ادمین_یوحنا

‌ #داستان • اتومبیل نفرین شده! 🚗 پارت دوم: در یک روز دوشنبه من و جیم برای صرف صبحانه همیشگی به طور هم زمان وارد محوطه پارکینگ آن رستوران کوچک شدیم؛ در کمال تعجب او مدل جدید شورولت "سابربن" را می‌راند. همان طور که او را در زمان پارک ماشینش تماشا میکردم پیش خودم خندیدم؛ بیشتر به نظرم آمد کسی دارد یک کشتی کروز کارناوال را به لنگرگاه می آورد تا اینکه ماشین پارک کند. همان طور که از اتومبیل بیرون آمد و دکمه قفل روی جاسوییچی خود را فشار میداد به او گفتم: «برای یک دستیار کشیش، اتومبیل زیبایی است. افزایش حقوق داشتی؟» او آهی کشید و در حالی که سرش را تکان می داد، گفت: «قصه اش طولانی است.» من در حالی که در رستوران را برای ورود او باز نگه داشته بودم گفتم «خب، منتظرم تا بشنوم.» جیم در زمان نوشیدن قهوه و صرف املت یونانی به من گفت که چگونه او و همسرش "کارن" ، مالکان مفتخر این شورولت سابربن شده اند. @Eema_Ennea | #ادمین_یوحنا

‌ #داستان • اتومبیل نفرین شده! 🚗 پارت سوم: داستان به یک بنگاه دار موفق میانسال به نام "گلوریا" مربوط می‌شد که عضو فعال و محبوب انجمنشان بود. گلوریا خونگرم و خوش مشرب و بیش از حد بشاش بود. او میدانست با دیگران چگونه رفتار کند تا با او احساس دوستی کنند. او مجری یک برنامه محبوب مطالعه کتاب مقدس برای دختران دبیرستانی بود و آنها را تشویق می کرد در هر شرایطی، زمانی که نیاز به کمک دارند با او تماس بگیرند یا به منزل او مراجعه کنند. او در زمینه‌های مختلف از آموزش مذهبی به کودکان گرفته تا هدایت تیم محلی سافت بال داوطلب بود. چند هفته پیش که جیم دخترهای دوقلو خود را با نیسان "سنترای" قراضه‌اش به پیش دبستانی می‌برد گلوریا پشت چراغ قرمز کنار او می‌ایستد و اتومبیل او را ،می‌بیند برای او بوق می‌زند، دست تکان می‌دهد، برای دخترها شکلک در می‌آورد و برایشان چند بوسه می‌فرستد. وقتی چراغ سبز شد جیم به علامت خداحافظی برای گلوریا دست تکان می‌دهد و دور می‌شود. @Eema_Ennea | #ادمین_یوحنا